سعادتی که فرهنگ مهدوی مطرح میکند؛ «در عرصه اجتماعی، روابط عادلانه و برابر را مد نظر دارد و در حوزه سیاست نیز با ساختار سیاسی مشروع و کارآمد که قبل از هر امری بتواند عدالت اجتماعی را برپا دارد، پیوند مییابد»؛ یعنی در اندیشه مهدوی، سعادت و رفاه مادی نیز مورد توجه قرار گرفته و در آرمان شهر مهدوی نیز بدان وعده داده شده است، اما رفاه و سعادت مادی، هدف نهایی قلمداد نمیگردد.
از جمله چیزهایی که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهای عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکی به سند و مدرک در مسئله مربوط به امام زمان(عج) است، که همین زمینه را برای مدعیان دروغین فراهم میکند. کارهای غیرعالمانه، غیرمستند، غیر متکی به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیلات و توهمات؛ اینجور کاری مردم را از حالت انتظار حقیقی دور میکند، زمینه را برای مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستی به شدت پرهیز کرد.(1)
اشاره
پدیده جهانی شدن با ایجاد دگرگونی در ابعاد مختلف زندگی ـ به ویژه بعد فرهنگی ـ ذهن تحلیلگران اجتماعی را به آسیبهای آن متمرکز نموده است. پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی آسیبهایی بپردازد که جهانی شدن میتواند بر فرهنگ مهدوی ایجاد کند. در این راستا، تاکنون به بررسی چالشها و تهدیدات فرهنگی ناظر به عناصر فرهنگ مهدوی که همان مبادی اعتقادی، باورها، ارزشها، هنجارها و… هستند، پرداخته شد.
چالشها در حوزه ویژگیهای فرهنگ مهدوی
برخی پیامدهایی که گسترش روابط فوق قلمروگرایی را به طور غیر مستقیم به بار میآورد، ویژگیهای جهان شمولی، دینی بودن و آرمانی بودن فرهنگ مهدوی را با چالش جدّی روبهرو میگرداند. در بعد جهان شمولی، ادّعای جهانگرایی فرهنگ مدرن، به عنوان یک فرهنگ هژمون و مسلّط، جهانگرایی فرهنگ مهدوی را با چالشی جدّی روبهرو کرده است و به عنوان یک رقیب موازی به آوردگاه میکشاند.
در بعد دینی بودن نیز، بیتردید بسیاری از پیامدهای جهانی شدن گرایش به گسترش مادیگرایی و ماتریالیزم دارد؛ زیرا سکولاریزم «مدیریت جامعه و نظارت بر نهادهای اجتماعی را وظیفه عقل و دانش بشری دانسته و برای دین و اهداف و آرمانهای دینی در این امور سهم و نقشی قائل نیست».چنین نگرشی، وقتی با داعیه جهانشمولی لیبرال دموکراسی همراه شود، تا حد بسیار زیادی میتواند به نگرش مهدوی ضربه بزند؛ زیرا در اندیشه مهدوی، هیچ چیز نمیتواند جایگزینی برای حاکمیت دین در جامعه باشد.
در بعد آرمانی بودن فرهنگ مهدوی نیز میتوان گفت، در حالی که اندیشه مهدوی ترسیم کننده آیندهای آرمانی است که در آن، سعادت افراد بشر در گرو تحقق فرهنگ آرمانی و کمال مطلوب مهدوی است، اندیشه مدرنیزم، مدعی است که به مصالح حقیقی و واقعیای دست یافته است که سعادت انسان را تأمین میکنند.
بنابراین تحقق مدینه فاضله را در گرو پیروی از ارزشهای مدرنیزم و تحقق آرمانهای آن در سطح جهان میداند.از سویی دیگر پست مدرنیزم نیز با داعیه فرهنگ مهدوی در این رابطه به مقابله بر میخیزد. با این وصف، هر دو قرائت، مخالف آرمانهای فرهنگ مهدوی و اشاعه دهنده دیدگاههای متضاد با این نگرش میباشند. این، در حالی است که جهانی شدن، مروج و مبلغ چنین دیدگاههایی بوده و در این خصوص نیز اندیشه مهدوی را به چالش فرا میخواند.
چالشها در حوزه کارکردهای فرهنگ مهدوی
گفتیم که فرهنگ مهدوی در بعد فردی و اجتماعی، دارای کارکردهایی است که مهمترین آنها عبارتند از: هویت بخشی و انسجام آفرینی. جهانی شدن در شرایط کنونی این کارکردها را نیز با چالشی جدی روبهرو میکند. برای مثال، جهانی شدن با روندی کنونی که به سوی گسترش فقر و بیعدالتی و فساد و… در حرکت است، تا حد بسیاری میتواند به ایجاد دل زدگی و ناامیدی و عدم نشاط و پویایی بینجامد و به همین دلیل، کارکرد نشاط بخشی و پویایی فرهنگ مهدوی را تحت الشّعاع خویش قرار دهد. از جمله آثار سوء دیگر آن را میتوان در موارد زیر عنوان کرد:
الف) چالشهای هویتی
چنان که متذکر شدیم، یکی از مهمترین پیامدهای فوق قلمروگرایی، کمرنگ شدن مرزها و در نتیجه، تکثر فرهنگی است که پیامد منطقی آن در سطح جوامع، شکلگیری هویتهای چهل تکّه میباشد. در چنین شرایطی، دو حالت امکانپذیر است؛ اول آنکه بر این اساس، ناچار به حرکت در فضاهای بینا متنی شده و لذا به دلیل نبود یک هویت مرکزی و مرجع، نوعی بینظمی بر هویت تک تک افراد مستولی میشود؛ بنابراین، مرز میان خودی و غیر خودی از میان رفته و هویت افراد با چالش جدی روبهرو میگردد.
چنین فرآیندی، برای فرهنگهایی همچون فرهنگ مهدوی که درصدد حفظ موقعیت خویش در عصر جهانی شدن هستند، بسیار خطرآفرین است. دکتر نصر، ضمن بیان یک ضربالمثل، این خطر را برای فرهنگ اسلامی چنین گوشزد میکند:«یک ضربالمثل سنّتی میگوید: “شیطان از نقطهها و لبههای تیز متنفر است”… شیطان که در همه جا هست، تأثیر خود را با تیره کردن همه نقطهها و لبههای تیزی که به آنها دسترسی داشته باشد، بر جای مینهد؛ به طوری که در محیطهای فرهنگی تحت سیطره او، تمایزات دقیق، از میان رخت بر میبندد. لبههای تعالیم، میفرسایند و صورت دقیق آنها به تدریج از میان میرود. حقیقت و خطا هر چه بیشتر در هم میشوند».
در این شرایط، فرد، میان هویتهای گوناگون دچار نوعی سرگردانی و تضاد میشود و از اینرو اندیشهای سیال و بیبنیان یافته و هر روز به گونهای میاندیشد. با این وصف، هیچ نقطه اتّصال و اتکایی نیست که شخصیت فرد آن، ثبات یابد. حاصل چنین روندی، ایجاد التقاط بین حق و باطل است.
این درست است که ما از هویت بخشی فرهنگ مهدوی سخن به میان راندیم؛ اما چنین کارکردی در شرایطی رخ میدهد که فرد معتقد، دچار بیهویتی و از خود بیگانگی فرهنگی نشده باشد و باورها و ارزشهای مهدوی را با عمق وجود خویش دریافته باشد. در غیر این صورت، شرایط فوق قلمروگرایی، هویتهای چهل تکّهای را میآفریند که به هیچ ارزشی پای بند نیستند.
به همین دلیل است که فرهنگ مهدوی از یک سو، از آرمیدن و حصاربندی و دوری از رویارویی با فرهنگهای دیگر، باز میدارد و از سوی دیگر، از التقاط و محو مرزهای میان حق و باطل رویگردان است. در واقع در اندیشه مهدوی، راه درست، صراط مستقیم است، راهی که از افراط و تفریط دوری گزیده و در میانه حرکت میکند.
ب) چالشها در زمینه انسجام بخشی
پیش از این، بیان کردیم که یکی از اصلیترین کارکردهای فرهنگ مهدوی، انسجام بخشی به جامعه اسلامی است. این کارکرد، از آنجا ناشی میشود که فرهنگ مهدی با مرزبندی میان خودی و غیر خودی که براساس مرزهای اعتقادی ترسیم میشود و از یک سو به فرد منتظر، هویت میبخشد و از سوی دیگر در جامعه شیعی انسجام میآفریند.
اما جهانی شدن، با ایجاد هویتهای دو رگه و چهل تکه، منجر به از هم گسیختگی فرهنگی شده و چنین کارکردی را دچار خدشه میکند. به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان و فرهنگ شناسان، جهانی شدن، موجب یک نوع تجزیه اجتماعی میشود. تجلی تجزیه اجتماعی، ظهور هویتهای متفاوت اجتماعی است.
بر این اساس تلاقی جهانی شدن با فضای عمومی مذهبی جدید و به تعبیری «تو در تو» شدن فرهنگها و یا ظهور «فضای واحد فرهنگی» در کنار «فضاهای متمایز فرهنگی» موجب ظهور هویتهای متفاوت اجتماعی و دینی شده است.این حالت در درجه اول، از کارکرد انسجام بخشی فرهنگ مهدوی جلوگیری کرده و در حفظ، تقویت و گسترش این فرهنگ اختلال ایجاد مینماید.
چالشها در بعد آرمانها و چشمانداز فرهنگ مهدوی
جوّ حاکم بر فرآیند جهانی شدن، رستگاری را در داشتن بیشترین لذّت مادی، قلمداد میکند. بدین سان، «جهانی شدن، رستگاری و سعادت بشری را با مفهوم قرارداد اجتماعی به عنوان مبنای اساسی لیبرالیسم پیوند میزند» و آن را تنها، در چارچوب رفاه مادی تفسیر میکند؛ در حالی که فرهنگ مهدوی، رستگاری بشر را در گرو عبادت الهی و در چارچوب ارزشهای دینی در نظر میآورد.
البته سعادتی که فرهنگ مهدوی مطرح میکند؛ «در عرصه اجتماعی، روابط عادلانه و برابر را مد نظر دارد و در حوزه سیاست نیز با ساختار سیاسی مشروع و کارآمد که قبل از هر امری بتواند عدالت اجتماعی را برپا دارد، پیوند مییابد»؛ یعنی در اندیشه مهدوی، سعادت و رفاه مادی نیز مورد توجه قرار گرفته و در آرمان شهر مهدوی نیز بدان وعده داده شده است، اما رفاه و سعادت مادی، هدف نهایی قلمداد نمیگردد.
در این نگرش، سعادت بشر در گرو رسیدن به عبودیت حق است. این در حالی است که جهانی شدن با روندی که در پیش گرفته است، به سوی زوال انسانیت، تباهی، فقر، بیعدالتی، بیبند و باری، بیماری و… در حرکت است. گویی هرگز به سرانجام نیکویی نخواهد رسید. چنین روندی، حاصل پیشتازی اندیشههای لیبرال دموکراسی در سطح جهان است و به اعتقاد ما، با تغییر این رویکردها، تحولات عظیمی را شاهد خواهیم بود، اما در چنین شرایطی، قضاوت درباره آیندهای نامعلوم، قدری دور از ذهن خواهد بود و به همین سبب، چشمانداز مد نظر فرهنگ مهدوی را دست نیافتنی مینمایاند.
با توجه به مطالب گفته شده، آنچه تاکنون، جهانی شدن برای جوامع شیعی به ارمغان آورده، فاجعهآمیز است. جهانی شدن با قلمرو زدایی از مرزهای جغرافیایی، بیش از همه، باورها و وجوه زیربنایی فرهنگ مهدوی را به چالش میخواند؛ به گونهای که هم در بعد هستیشناسی، هم در بعد معرفتشناسی و روششناسی و هم در حیطه انسانشناسی با گسترش باورها و اندیشههای متضاد به این جوامع، فرهنگ مهدوی را از بنیاد به چالش فرا میخواند.
از سویی دیگر جهانی شدن، ویژگیها، کارکردها و آرمانهای فرهنگ مهدوی را نیز با چالشی جدی روبهرو میکند.اما همچنان که پیشتر نیز اشاره کردیم، اینها حاصل سیاستها و تصمیماتی است که از سوی متولیان کنونی جهان شدن (مدرنیزم و پست مدرنیزم) اتخاذ شده است و به ذات و ماهیت پدیده جهانی شدن مربوط نیست.بنابراین بیشترین چالشهایی که پیش روی فرهنگ مهدوی است، نه مربوط به ذات و جوهره پدیده جهانی شدن؛ بلکه از سیاستهای اتخاذ شده کنونی و مدیریتی است که هم اینک بر فرآیند جهانی شدن مستولی شده است.
زینب متقیزاده
منبع: ماهنامه نامه جامعه شماره 91