در حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده است که امام عصر علیه السلام هنگام ظهور به کعبه تکیه میدهد و 313 یار او گرد میآیند. اولین جملهای که آن حضرت میفرماید، این است: «بقیة الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین، ثم یقول: انا بقیة الله فی ارضه و خلیفته و حجته علیکم فلا یُسلّم علیه مسلم الاّ قال: السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه…» (صدوق، همان: ص330؛ اربلی، 1381: ج 3، ص 324).
بخش دوم
ب. تطبیق آیات بر مهدویت
در بسیاری از احادیثی که ذیل آیات مهدویت آمده است، آن آیه بر مصداق یا مصداق اکمل آن در مسائل مهدویت تطبیق شده است که به برخی موارد اشاره میکنیم:
1. روز قیام امام عصر علیه السلام از مصادیق غیب و ایام الله
(الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ)؛ «(همان) کسانى که به غیب (= آنچه از حسّ پوشیده است) ایمان مىآورند (بقره، 3).
(ذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّهِ)؛ روزهاى خدا را به آنان یادآورى کن (ابراهیم، 5).
از امام علی نقل شده که فرمود:
الغیب (صدوق، همان: ج 2، ص 340).، یوم الرجعة و یوم القیامة و یوم القائم و هی ایام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و الیها اشارة بقوله: «ذکرّهم بایام الله» (مشارق انوار الیقین، ص 253)؛
غیب، همان روز رجعت و قیامت و روز امام عصر علیه السلام است و آنها روزهای آل محمد است که در آیه «یادآوری روزهای خدا» به آنها اشاره شده است.
واژه «غیب»، به معنای چیزی است که از حس پوشیده و پنهان است، ولی در این روایت، به مصادیق آن اشاره شده که روز رجعت، قیامت و ظهور امام عصر علیه السلام است. البته غیب در تفاسیر قرآن بر مصادیق دیگر مثل «خدا»، «وحی» و «بهشت و جهنّم» نیز تطبیق شده است. (ر.ک: طبرسی، همان: ج 1، ص 121؛ عروسی حویزی، همان: ج 1، ص 31؛ مکارم شیرازی، همان: ج 7، ص 72؛ طبری، 1393: ج 1، ص 163).
فخر رازی به شیعه اشکال میکند که آنان میگویند مقصود آیه، امام مهدی علیه السلام است، ولی تخصیص مطلق دلیل، باطل است (رازی، 1411: ج 2، ص 28)؛ ولی توجه نکرده است که این روایات از باب تعیین مصداق است، نه تخصیص.
2. پرستش خدای ابراهیم علیه السلام در بارة امام عصر علیه السلام جاری است
(أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِى قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَإِلهَ آبائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ)؛
آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، شاهد بودید؟ وقتى که به پسرانش گفت: «پس از من چه چیز را مىپرستید؟» گفتند: «معبود تو و معبود نیاکانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را، معبود یگانه را مىپرستیم و ما تنها تسلیم او هستیم» (بقره، 133).
در حدیثی نقل شده است که از امام باقر علیه السلام در باره تفسیر این آیه پرسیدند و حضرت فرمود: «این آیه در بارة قائم جاری است» (عیاشی، همان: ج 1، ص 61؛ فیض کاشانی، 1402: ج 1، ص 192؛ طباطبایی، همان: ج 1، ص 309).
این حدیث، به روشنی به قاعده جری و تطبیق اشاره دارد، یعنی همان طور که فرزندان حضرت یعقوب علیه السلام موحد بودند و خدای ابراهیم علیه السلام و اسماعیل و… را میپرستیدند و به فرزندان خود سفارش میکردند، از آنان پرسش میکردند و تعهد میگرفتند، امام عصر علیه السلام نیز همین گونه رفتار میکند. یا این که یکی از مصادیق تسلیم شدگان (مسلمون) برابر خدای متعال، امام عصر علیه السلام است.
3. امام عصر علیه السلام، بقیه الله
(بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ)؛
ذخیره الهى براى شما بهتر است؛ اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم. (هود، 86)
در حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده است که امام عصر علیه السلام هنگام ظهور به کعبه تکیه میدهد و 313 یار او گرد میآیند. اولین جملهای که آن حضرت میفرماید، این است: «بقیة الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین، ثم یقول: انا بقیة الله فی ارضه و خلیفته و حجته علیکم فلا یُسلّم علیه مسلم الاّ قال: السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه…» (صدوق، همان: ص330؛ اربلی، 1381: ج 3، ص 324).
امام عصر علیه السلام بعد از تلاوت قسمتی از آیه فوق میفرماید: «من ذخیره الهی در زمین و جانشین الهی و حجّت او بر شما هستم» پس هیچ کس بر او سلام نمیکند مگر این که میگوید: سلام بر توای ذخیره الهی در زمین!».
البته روشن است که اصل این آیه کلام حضرت شعیب علیه السلام است (ر.ک: هود، 87 ـ84)؛ ولی حضرت شعیب علیه السلام یک قاعده کلی را بیان میکند که ذخیره الهی مانند پیامبران الهی برای شما بهتر هستند؛ اگر مؤمن باشید؛. ولی طبق حدیث فوق، امام باقر علیه السلام مفهوم کلی آیه را بر مصداق خاص یا مصداق کامل آن ـ یعنی امام عصر علیه السلام ـ تطبیق کرده است.
4. امام عصر علیه السلام مضطّر است
(أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَءِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ)؛
بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسى که درمانده را، هنگامى که او را مىخواند، اجابت مىکند و (گرفتارى) بد را برطرف مىسازد و شما را جانشینان (خود یا گذشتگان در) زمین قرار مىدهد؟ آیا معبودى با خداست؟ چه اندک متذکّر مىشوید» (نمل، 62).
امام صادق علیه السلام فرموده: «نزلت فی القائم من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هو والله المضطرّ اذا صلّی فی المقام رکعتین ودعا الله فأجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفة فی الأرض (فیض کاشانی، همان: ج 4، ص 71؛ بحرانی، همان: ج 3، ص 208؛ مجلسی، همان: ج 51، ص 48).
در احادیث متعددی از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام حکایت شده است که این آیه در باره قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است، هنگامی که ظهور میکند و نزد مقام (نزدیک کعبه) دو رکعت نماز میگزارد و دعا و تضرّع میکند. خدا نیز دعای او را مستجاب میفرماید و مشکل برطرف میگردد و آن حضرت (ظهور کرده و) خلیفه الهی در زمین میشود (ر.ک: مجلسی، همان، ج 51، ص 59).
البته پیشتر بیان شد که واژه نزول در این احادیث، به معنای تعیین مصداق است، نه شأن نزول اصطلاحی؛ یعنی مفهوم مضطرّ، شامل هر شخصی است که در اثر مشکلات به اضطرار دچار شود و امام عصر علیه السلام یکی از مصادیق کامل مضطر در زمان غیبت است.
البته در این باره، آیات و روایات متعدد دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله ذیل آیه (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا)؛ «به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده است، رخصتِ (جهاد) داده شد؛ به سبب اینکه آنان مورد ستم واقع شدهاند» (حج، 39) که به مظلومان اجازه جنگ میدهد. در حدیثی از امام باقر علیه السلام این آیه بر امام عصر علیه السلام و یاران آن حضرت تطبیق شده است (مجلسی، همان: ج 24، ص 227). نیز ذیل آیه 200 آل عمران در روایتی از امام باقر علیه السلام عبارت«رابطوا» را بر ارتباط با امام منتظر تطبیق کردهاند (بحرانی، همان: ج1، ص334).
نیز در روایتی از امام علی علیه السلام (فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ)؛ «و در آینده خدا گروهى را مىآورد که آنان را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند» (مائده، 54). این آیه بر مهدی علیه السلام تطبیق شده است (قندوزی، 1294: ج3، ص 337).
همچنین ذیل آیه:
(فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِیِّ)؛ «پس انتظار بکشید که بهزودى خواهید دانست چه کسى اهل راه درست است» (طه، 135).
در روایتی از امام کاظم علیه السلام «صراط سوّی» بر امام عصر علیه السلام تطبیق شده است (بحرانی، همان: ج 3، ص50؛ مجلسی، همان: ج 24، ص150).
و نیز ذیل آیه:
(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ «و مىخواهیم برکسانى که در زمین مستضعف شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان (زمین) کنیم وآنان را وارثان (آن) قرار دهیم» (قصص، 5).
در احادیث متعددی از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام حکایت شده است که امامان علیهم السلام مستضعفون هستند و این آیه، مربوط به صاحب الامر است که در آخر الزمان ظاهر میشود و بر جباران پیروز میگردد و جهان را پر از عدل و داد میکند (بحرانی، همان: ج 3، ص 220، طوسی، همان: ص 184).
روشن است این گونه احادیث، مصداق این آیه را بر میشمارد و از باب جری و تطبیق است؛ وگرنه اصل آیه در بارة پیروزی بنی اسرائیل بر فرعونیان است؛ اما واژه «نرید» که به صورت مضارع آمده و اراده مستمر الهی را بیان میکند، بیان نوعی سنت الهی است که در طول تاریخ جاری است و درهر عصر، مصداق جدیدی دارد و قیام امام عصر علیه السلام از مصادیق کامل آیه است.
ج: تأویل و بطن آیات در مورد مهدویت
برخی روایات تفسیری که ذیل آیات مهدویت نقل شده است، به تأویل آیات اشاره میکند؛ البته تأویل به معنای اعم که شامل بطن و معنای خلاف ظاهر آیه میشود. در این جا به چند مورد از مهمترین این آیات و روایات اشاره میکنیم:
1. تأویل حروف مقطعه در بارة مهدویت:
(حم * عسق) (شوری، 1 و 2).
در بارة دو آیه فوق، روایات متعددی در منابع شیعه و سنی نقل شده است و تأویل این آیات را مربوط به مهدی علیه السلام دانستهاند (ر.ک: مجسلی، همان: ج 60، ص 119 و ج 92، ص 376؛ ثعلبی، 1427: ج 8، ص 303). از جمله از امام باقر علیه السلام نقل شده که آیه، اشاره به سالهای امام عصر علیه السلام است یا حوادث زمان حضرت و هنگام خروج او در مکه است (قمی، همان: ج 2، ص 8 ـ 267؛ حسینی استر آبادی، 1409: ج 2، ص 542؛ بحرانی، همان: ج 4، ص 115).
البته در بارة تفسیر حروف مقطعه، بین مفسران دیدگاههای مختلفی وجود دارد و روایات متعددی نیز نقل شده است؛ از جمله این که این حروف، رمزی بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است یا این که مربوط به تحدّی قرآن است که به وسیله همین حروف الفبای معمولی ساخته شده، ولی معجزه است و… (ر.ک: طباطبایی، همان: ج1؛ مکارم، همان: ج 1؛ رضایی، 1387: ج 1، ذیل آیه اول سوره بقره).
2. باطن حق و باطل
در برخی احادیث تفسیری آیات مهدویت، به صورت صریح از باطن آیات سخن گفته شده است؛ از جمله در بارة آیات زیر که ظاهر آن در بارة جنگ بدر است که به مسلمانان وعده داده شد یا بر لشکر مشرکان مکه پیروز میشوند یا بر کاروان تجارتی آنها غلبه میکنند.
(وَإِذْ یَعِدُکُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّهَا لَکُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ وَیُرِیدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ * لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ)؛
و (به یاد آورید) هنگامى که خدا به شما، یکى از دو گروه )=کاروان تجارى قریش، یا لشکر آنان( را وعده داد که آن براى شما باشد؛ و آرزو مىکردید که )گروه (غیرمسلّح براى شما باشد؛ و) لیکن( خدا مىخواهد حق را با کلماتش (= وعدههایش) تثبیت کند و دنبالهى کافران را قطع سازد * تا حق را تثبیت کند و باطل را نابود گرداند؛ و گر چه خلافکاران ناخشنود باشند» (انفال،7 ـ 8).
اما در احادیث حکایت شده که از امام صادق علیه السلام در بارة تفسیر این آیه پرسش شد، فرمود:
«تفسیرها فی الباطن یرید الله فانه شییء یریده ولم یفعله بعد، و اما قوله «یحق الحق بکلماته» فانه یعنی یحق حق آل محمد واما قوله «بکلماته» قال: کلماته فی الباطن علی هو کلمة الله فی الباطن واما قوله و «یقطع دابر الکافرین» فهم بنو امیه هم الکافرون یقطع الله دابرهم واما قوله«لیحق الحق» فانه یعنی لیحق حق آل محمد حین یقول القائم و اما قوله «ویبطل الباطل»، یعنی القائم، فاذا قام یبطل باطل بنی امیة وذلک قوله «لیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون» (عیاشی، همان: ج 2، ص 50؛ مجلسی، همان: ج 24، ص 178).
تفسیر این آیه را خدا در باطن اراده کرده است که آن چیزی است که اراده شده؛ ولی هنوز انجام نداده است. پس مقصود از تحقق حق با کلمات الهی، یعنی حق آل محمد. و اما مقصود از «کلمات» کلمات الهی در باطن است و علی کلمة الله در باطن است. و اما مقصود از قطع دنباله کافران، بنی امیه است که کافرند و خدا دنباله آنان را قطع میکند. و اما مقصود از تحقق حق، یعنی حق آل محمد که هنگام قیام قائم علیه السلام تحقق مییابد. اما مقصود از ابطال باطل یعنی هنگامی که قائم قیام میکند و باطل بنی امیه را باطل میسازد. و این، مقصود خدا در آیه (لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ) است.
3. باطن آیات پیروزی روم و ایران
(الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ* فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ *بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ)؛
الف، لام، میم * (سپاه) روم در نزدیکترین سرزمین شکست خورد؛ * و)لیکن( آنان بعد از شکستشان در )ظرف( چند سال بهزودى پیروز خواهند شد * کار)ها( قبل از (آن شکست) و بعد از (این پیروزى)، فقط از آنِ خدا است؛ و در آن روز، مؤمنان از یارى الهى (و پیروزى دیگرى) شاد مىشوند * (خدا) هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، یارى مىرساند؛ و او شکستناپذیر )و( مهرورز است» (روم، 1 ـ 5).
در برخی احادیث، حکایت شده است که امام صادق علیه السلام در باره ذیل آیه یعنی خوشحالی مؤمنان برای پیروزی رومیان فرمود: «هنگام قیام قائم» (حسینی استرآبادی، همان: ج 1، ص 434؛ مجلسی، همان: ج 31، ص 516) و در جای دیگر فرمود: «فی قبورهم بقیام القائم» (ابن جریر طبری، 1383: ص 248؛ بحرانی، همان: ج 3، ص 258).
4. رجعت باطن آیه
(إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَبِّی أَعْلَمُ مَن جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ)؛ «قطعاً، کسى که قرآن را بر تو واجب کرد، تو را به سوى بازگشتگاه (مکه) بازمىگرداند. بگو: پروردگار من داناتر است به کسى که هدایت آورده و به کسى که وى در گمراهى آشکار است» (قصص، 85).
در روایتی از امام باقر علیه السلام حکایت شده است که فرمود: «خدا رحمت کند جابر را که علم او به جایی رسیده بود که تأویل این آیه را میدانست که رجعت است» (مجلسی، همان: ج 22، ص 99؛ بحرانی، همان: ج 3، ص 239).
در این گونه روایات، مقصود از باطن میتواند همان معنایی باشد که مرحوم علامه معرفت در معنای بطن فرموده است که با انجام چهار مرحله (به دست آوردن هدف آیه، الغای خصوصیت از آیه، استباط قاعده کلی از آیه و تطبیق آیه بر مصادیق جدید در هر عصر) صورت میگیرد؛ برای مثال، در روایت دوم از شأن نزول آیه که مسأله جنگ بدر است، الغای خصوصیت شده و یک قاعده کلی به دست آمده که اراده الهی بر تحقق حق با کلمات الهی و قطع دنباله کافران است (ر.ک: معرفت، همان: ج 1، ص 29).
این مطلب، بر مصداق کامل آن در زمان امام عصر علیه السلام تطبیق شده است. و تعبیر «یرید» نیز که مضارع است و بر استمرار اراده الهی به صورت سنت الهی دلالت دارد، میتواند قرینه این تفسیر باطنی آیه باشد. نیز در روایت سوم که در بارة جنگ ایران و روم است، الغای خصوصیت شده و با اخد قاعده کلی برای خوشحالی مؤمنان پس از پیروزی، بر خوشحالی مؤمنان در هنگام قیام امام عصر علیه السلام و پیروزی یاران او تطبیق شده است. و همچنین در بارة روایت چهارم که بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه بازگشت مجدد آن حضرت را وعده میدهد، الغای خصوصیت شده و با اخذ قاعده کلی، بر بازگشت مؤمنان در رجعت تطبیق شده است.
د: آیات مرتبط با مهدویت
این جا مقصود، آیاتی است که در احادیث به گونهای با مسائل و موضوعات مهدویت مرتبط شده است؛ اما از نوع تفسیر، تطبیق و تأویل نیست که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. تشبیه جریان مهدویت
برخی احادیث که ذیل آیات مرتبط با مهدویت مطرح کردهاند، نوعی تشبیه و مثال را بیان میکند؛ برای مثال، در بارة آیه 249 سوره بقره از امام صادق علیه السلام چنین حکایت شده است:
«انّ اصحاب طالوت ابتلوا بالنهر الذی قال الله تعالی (مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ) و انّ اصحاب القائم یبتلون بمثل ذلک» (نعمانی، همان: ص 330؛ مجسلی، همان: ج 52، ص 332).
یاران طالوت با (آب خوردن از) نهر آب امتحان شدند؛ همان طور که خدا فرمود: «شما را به نهری آزمایش میکنیم» و یاران قائم نیز به مانند آن آزمایش میشوند.
نیز ذیل آیه (یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ)؛ «درباره ساعت )قیامت( از تو مىپرسند» (اعراف: 187)، در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حکایت شده است که مثال او (مهدی) مثل ساعت (رستاخیز) است که ناگهان فرا میرسد (خزاز قمی، 1401: ص 248).
2. آثار قرائت قرآن
در برخی احادیث که ذیل آیات مهدویت نقل شده آثار قرائت قرآن بیان شده است؛ مثلاً از امام صادق علیه السلام حکایت شده است:
هر کس سوره بنی اسرائیل (اسراء) را هر شب جمعه قرائت کند؛ نمیمیرد، تا این که قائم را درک میکند و از اصحاب آن حضرت خواهد بود (عیاشی، همان: ج 2، ص 276).
در برخی دیگر از احادیث، آیاتی که امام عصر علیه السلام قرائت میکند، بیان شده است؛ از جمله ذیل آیه (فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ)؛ «و هنگامى که از شما ترسیدم، از میانتان فرار کردم» (شعراء، 21). از امام صادق علیه السلام حکایت شده است که هنگامی که قائم علیه السلام قیام میکند، این آیه را تلاوت میکند (نعمانی، همان: ص 179).
این گونه احادیث، هر چند که با موضوع کلی مهدویت و امام عصر علیه السلام مرتبط است، اما تفسیر و تطبیق و تأویل آیات به شمار نمیآید؛ هرچند در کتابهایی که آیات تفسیری مهدویت را ذکر کردهاند، آمده است (ر.ک: هیئت علمیه، همان: ص 68 و 315 و 432).
تذکر پایانی
آیات مهدویت و روایات تفسیری آنها از جهات دیگر نیز قابل بررسی است؛ مثلاً از منظر موضوعات، برخی آیات و روایات مهدویت، موضوعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و قضایی را بیان میکند، از نظر تاریخی نیز برخی آیات و روایات تفسیری مهدویت، به قبل از تولد امام عصر علیه السلام ـ یعنی بشارت به وجود آن حضرت ـ و برخی در عصر غیبت و برخی به نشانههای ظهور و جامعه مطلوب مهدوی و برخی نیز به رجعت اشاره دارد. البته بررسی همه این موارد از حوصله این نوشتار خارج است.
نتیجه
در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که بر اساس روایات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام به ابعاد مختلف مهدویت اشاره دارد. این احادیث، گاهی به تفسیر آیات و گاهی به تأویل و بطن و گاهی به مصادیق آیات اشاره دارد و از نظر موضوعات نیز این آیات و روایات تفسیری، به موضوعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و تاریخی متعدد اشاره دارد.
منابع
ابن جریر طبری آملی مازندرانی، ابوجعفر محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، دارالذخائر للمطبوعات، 1383ق.
ابن حماد، نعیم، الفتن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
ابن حنبل، احمد، مسند احمد، الطبعة الثالثة، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1415ق.
ابن شهر آشوب، مناقب آل آبی طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، 1379ق.
ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر القرآن المعظم، بیروت، دارالمعرفة، 1412ق.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، تبریز، انتشارات مکتبة بنی هاشمی، بینو 1381ق.
آلوسی، ابوالفضل، روح المعانی، تهران، جهان، بیتا.
آلوسی، ابوالفضل، روح المعانی، تهران، جهان، بیتا.
انجمن مقدس ایران (ناشر)، کتاب مقدس، شامل تورات و انجیل و کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان تهران، انجمن کتاب مقدس ایران، 1987 م.
بحرانی، سید هاشم الحسینی، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، دار الکتب العلمیة، 1334 ش.
بزار، محمدبن عباس بن علی، تاویل مانزل فی القرآن الکریم، بیجا، بیتا.
ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1421 ق.
ثعلبی، ابو اسحاق احمد، تفسیر الکشف و البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1427ق.
حاکم نیشابوری، حافظ ابی عبداله، مستدرک حاکم، حلب، مکتب المطبوعات الاسلامیه، بیتا.
حسینی استر آبادی، سید شرف الدین علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، قم، موسسه نشر الاسلام، وابسته به جامعه مدرسین، 1409 ق.
خزار قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی نص علی الائمة الاثنی عشر، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
ذهبی، محمدبن حسن، التفسیر والمفسرون، بیروت، دارالیوسف، بیتا.
رازی، فخر الدین تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1411 ق.
رشیدرضا، محمد، تفسیر قرآن کریم، قاهره، مکتبة القاقره، بیتا.
رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1387ش.
ـــــــــــــــ، منطق تفسیر قرآن (2) روشها و گرایشهای تفسیر قرآن، قم، نشر جامعة المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم العالمیة، 1385ش.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالفکر، 1403 ق.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، الاتقان، قم، شریف رضی، 1370ش.
صادقی تهرانی، دکتر محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1408ق.
صافی، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسه السیدة المعصومة، 1419ق.
صدوق، شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمة، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیة، 1395ق.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، الخصال، قم، جماعة المدرسین فی الحوزه العلمیه، 1416ق.
طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1393 ق.
طبرسی (امین الاسلام)، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، المکتبة الاسلامیه، 1395 ق.
طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، 1393ق.
طوسی، محمد بن حسن، غیبت، قم، موسسه المعارف، 1411ق.
عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، قم، المطبعة العلمیه، 1383ق.
عیاشی، محمد بن مسعود بن عیاشی السلمی، کتاب التفسیر، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه، بیتا.
فیض کاشانی، محمد محسن، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1402ق.
ـــــــــــــــــــــــــــ، وافی، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام، 1090ق.
قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم القمی، قم، موسسه دارالکتاب، 1404 ق.
قندوزی. سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، قم، کتابفروشی محمدی، 1294ق.
کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1346 ش.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تهران، موسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت ارشاد اسلامی، 1410 ق.
مجلسی، علامه محمد تقی، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 110 جلد، 1385 ش.
معرفت، محمد هادی، التفسیر الاثری الجامع، قم، موسسة التمهید، 1383ش.
ـــــــــــــــــــ، التمهید فی علوم القرآن، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1366ش.
ـــــــــــــــــــ، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1379ش.
مکارم شیرازی، ناصر (با همکاری جمعی از نویسندگان)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1364 ش.
میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار (تفسیر خواجه عبداللَّه انصاری)، تهران، امیرکبیر، 1376 ش.
نعمانی، محمد، غیبت، تهران، صدق، 1397ق.
الهیة العلمیة فی موسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسة المعارف الاسلامیه مسجد جمکران، 1428 ق.
منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 31