بر طبق روایات، تا قبل از ظهور آن حضرت، بین مردم اختلافات و تشتت فراوانی وجود خواهد داشت؛ اما با ظهور منجی و تشکیل جامعه عدل الهی، همه چیز به کلی دگرگون شده و تربیت و اخلاق اجتماعی متحول میگردد؛ بدین معنا که هم از بعد اخلاقی و براساس قاعده لطف و هم از بعد حقوقی و براساس حق و تکلیف در برابر یکدیگر عمل میکنند.«قائم ما با یارانش پیمان میبندد که… مسلمانی را دشنام ندهند… حریمی را هتک نکنند، به خانهای هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره گنج نکنند… و مال یتیم را نخورند».
اشاره
در عصر جهانی شدن، شیعیان با توجه به آموزه مهدویت، همانند دیگر فرهنگها معتقدند، ظرفیتهای لازم برای جهانی شدن را به بهترین وجه دارا هستند. چنین مدعایی، ناچار آنها را در تقابل با دیگر فرهنگها خصوصاً فرهنگ غرب قرار داده و در فرآیند جهانی شدن این فرهنگ را با چالشهایی روبهرو کرده است.
بر این اساس، در پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که در فرآیند جهانی شدن، چه چالشهایی، فرهنگ مهدوی را تهدید میکند؟ لذا برای پرداختن به پاسخ این پرسش لازم است به طرح مقدماتی در این زمینه بپردازیم.
فرهنگ مهدوی
بن مایه بحث را از تعریف فرهنگ آغاز میکنیم. فرهنگ، به زعم نگارنده این سطور، «به مجموعه باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها گفته میشود که افراد انسانی در طول سالیانی طولانی بدان دست یافته و آن را از نسلی به نسل دیگر انتقال دادهاند». وقتی صحبت از فرهنگ میشود، به دو گونه فرهنگ نظر داریم؛ یکی فرهنگ آرمانی و مطلوب است که بر ارزشهای معنوی و آموزههای اعتقادی هر جامعه منطبق است و دیگری فرهنگ موجود، که با فرهنگ آرمانی فاصله بسیار دارد.
بنابراین، وقتی سخن از فرهنگ به میان میآوریم، باید توجه داشته باشیم که مراد ما کدام فرهنگ است.بر مبنای تعریفی که از فرهنگ ارائه کردیم، میتوان چنین عنوان داشت که فرهنگ مهدوی مدّ نظر ما در این پژوهش، «مجموعه باورها، ارزشها، هنجارها و نمادهایی است که در ارتباط با ظهور منجی موعودی از نسل پیامبر(ص) و یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین(ع) شکل گرفته و ریشههای اعتقادی آن، از آیات قرآن و روایات معصومان(ع) استخراج میشود».
بنابراین، فرهنگ مهدوی را میتوان در قالب دو برداشت اصلی بررسی کرد:
نوع اول فرهنگ مهدوی، فرهنگ آرمانی است که در عصر ظهور، توسط امام(عج) بر مبنای باورها و ارزشهای حقیقی اسلام، در جامعه جهانی تحقق خواهد یافت؛ بنابراین یک فرهنگ دینی جهان شمول و آرمانی را شکل میدهد.
اما نوع دوم آن، ذیل عنوان «فرهنگ انتظار» قابل ترسیم است. فرهنگ انتظار، فرهنگی است که در عصر غیبت امام(عج) شکل میگیرد. چنین فرهنگی بر محور همان باورهای زیربنایی و با الگوگیری از چشمانداز آرمانی «فرهنگ مهدوی» تحقق مییابد. با این وصف، منظور ما از «فرهنگ مهدوی» در این سطور، نوع دوم بوده که در راستای رسیدن به فرهنگ آرمانی و کمال مطلوب، ترسیم شده است.
عناصر فرهنگ مهدوی
همانگونه که بیان کردیم، هر فرهنگی، از مجموعه عناصر فرهنگی تشکیل شده است که این عناصر، محتوا و خمیرمایه آن فرهنگ را تشکیل میدهند. فرهنگ مهدوی نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین به برخی از مهمترین این عناصر اشاره میکنیم.
الف. باورهای فرهنگ مهدوی
باورهای فرهنگ مهدوی، عناصر زیربنایی فرهنگ مهدوی را تشکیل میدهند که عبارتند از:
خدا محوری: (اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیّ الْقَیّومُ)؛ «هیچ معبودی نیست، جز او که زنده و قائم به ذات خویش است».
اعتقاد به نبوت: (وَ ما أرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ)؛ «هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه به اذن خدا، مردم موظف به اطاعت از او هستند».
اعتقاد به امامت: (یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا أطیعُوا اللّهَ وَ أطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأمْرِ مِنْکُمْ)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خدا را اطاعت کنید».
کرامت انسانی: این باور بر چند بعدی بودن و مختار بودن انسان، تأکید دارد.
تأکید بر پیوند دین و سیاست: چرا که منجی، برقراری یک نظم سیاسی عادلانه را در رأس همه امور خویش قرار میدهد.
عقیده به منجی موعود و زنده بودن او و پیروزی مستضعفان و صالحان در نهایت امر و تأکید بر این نکته که عصر غیبت، فرصتی برای زمینهسازی ظهور میباشد.
ب. ارزشهای فرهنگ مهدوی
عنصر مهم دیگر هر فرهنگ را، ارزشهای آن فرهنگ شکل میدهند؛ ارزشهایی که خود بر مبنای باورها تعریف میشوند و بر خوبی و بدی امور دلالت دارند. ارزشهای خاص مورد توجه این فرهنگ عبارتند از:
1. نارضایتی از وضع موجود به عنوان یک نگرش سلبی و امید به وضع مطلوب به عنوان یک نگرش ایجابی.
2. انتظار فرج که عبادت به شمار میرود.
3. معرفت امام عصر؛ همچنان که در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «هر کس از امّتم بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است».
ج. هنجارهای فرهنگ مهدوی
عمل به شریعت، اصلیترین هنجار در فرهنگ مهدویت است. همراه این هنجارها، هنجارهایی چون دعا برای فرج؛ «أکثِروُا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ، فَإنَّ ذلکَ فَرَجُکُم» ایجاد آمادگی در خود و محیط، ایمان و اطمینان به وجود حجت؛ «إن الله تعالی نهی الشیعة عن الشک فی حجه الله تعالی» و… مورد توجه هستند.
د. نمادها
نمادها، اعتقادات و باورهای این فرهنگ را در قالب اشکال نمادین به منصه ظهور میگذارند. مهمترین آنها عبارتند از روز جمعه و روز عاشورا، به عنوان روزهایی که در آنها وعده ظهور داده شده است و نیمه شعبان که مصادف با روز تولد آن حضرت است.از دیگر نمادها، مکانهایی منسوب به حضرت مهدی(عج) هستند که از مهمترین آنها میتوان به مسجد مقدس جمکران، مسجد سهله(اقامتگاه حضرت در زمان ظهور)، مسجد کوفه (مرکز قضاوت و محل منبر و کلاس آن حضرت در زمان ظهور)، مقام وادیالسلام در نجف اشرف و شهر کوفه به عنوان پایتخت حکومت ایشان در زمان ظهور اشاره کرد.ادعیه و زیارت نامههایی که به حضرت حجت(عج) منسوب است نیز، از دیگر نمادهای فرهنگ مهدوی میباشد که از مهمترین آنها میتوان به دعای عهد، دعای ندبه، دعای فرج و… اشاره نمود.
ویژگیهای فرهنگ مهدوی
الف. خصلت آرمان شهری
آرمانشهری که شیعه در فرهنگ مهدوی ترسیم میکند، زمینی و واقعی است و در آن، فرجام تاریخ بشری، خجسته و سعادتبخش است. خداوند، به صالحان، وعده خلافت آنها را در «زمین» داده است:(وَعَدَ اللّهُ الّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنّهُمْ فِی اْلأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)؛ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشیده است».
ریشه فسادها و تباهیها، نقص روحی و معنوی انسان است. انسان در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش میرود و آیندهای بس روشن و سعادتبخش که در آن شر و فساد از بیخ و بن برکنده خواهد شد، در انتظار بشریت است. در چنین جامعهای، هدف حقیقی خلقت که همانا «قرب الی الله» و عبودیت حقتعالی است، محقق شده و انسان به نهایت کمال خود ـ یعنی عبودیت و بندگی ـ دست مییابد.
ب. جهانشمولی فرهنگ مهدوی
از ویژگیهای دیگر فرهنگ مهدوی جهانشمول و فرابخشی بودن آن است. فرابخشی بودن به این معناست که این فرهنگ، تمام اقشار از هر جنس، نژاد، سن و مسلک را مخاطب خویش قرار میدهد؛ زیرا پیامش برای تمام انسانهای کره زمین، یادآور رسالت انبیا و اولیای الهی است.«بشارتهای مؤکّد و مکّرر قرآن مبنی بر تحقق حتمی و قطعی اهداف جهان شمول خداوند، به هنگام تکامل و تعالی غایی انسان در زمین، مبانی عقیده به مهدویت در اسلام را تشکیل میدهد».
ج. دینی بودن فرهنگ مهدوی
تنها درمان درد بیهویتی امروز بشر، در برقراری ارتباط مجدد با خدا و دعوت دوباره او به آغوش اجتماع بشری است و این امر، جز با برقراری یک حکومت دینی به رهبری یک منجی الهی میسر نخواهد بود. بدین ترتیب فرهنگ مهدوی، یک فرهنگ دینی است که از قانون الهی الهام گرفته و به فراگیر شدن ارزشهای معنوی، انسانی و الهی بشارت میدهد.
کارکردها و آثار فرهنگ مهدوی
در تعریف کارکرد اجتماعی گفته میشود که کارکرد اجتماعی «عملکرد ساختارها برای رفع نیازهای اجتماعی است»؛ بنابراین، کارکردهای هر نهاد یا سازمان را به دو دسته آشکار و پنهان تقسیم میکنند.کارکردهای آشکار، «کارکردهای مورد انتظار یک نهاد اجتماعی است» و کارکردهای پنهان، نتایج پنهانی است که عموماً ناشناخته باقی میمانند.
در واقع کارکردهای آشکار از ابتدا ترسیم شدهاند؛ در حالی که کارکردهای پنهان، بدون برنامهریزی، تحقق یافته و مورد انتظار نیستند. در فرهنگ مهدوی، کارکردی که از ابتدا ترسیم شده، کارکرد «زمینهسازی ظهور» و تحقق «فرهنگ آرمانی مهدوی» است؛ اما مهمترین کارکردهای پنهان این فرهنگ عبارتند از: ترسیم اهداف زندگی، خوشبینی و نشاط، پویایی و هویتبخشی انسجام آفرین.
چشمانداز آینده جهان در فرهنگ مهدوی
گفتیم که فرهنگ مهدوی، آینده جهان را به گونهای ترسیم میکند که در آن، مدینه فاضله اسلامی تحقق مییابد؛ بنابراین میتوان ابعاد مختلف آن را در عناوین زیر بررسی کرد.
1. توسعه اجتماعی
در یک تعریف عام، «منظور از توسعه اجتماعی، اشکال متفاوت کنش متقابلی است که در یک جامعه خاصّ همراه با توسعه تمدن رخ میدهد». باید تذکر داد، که همواره توسعه اجتماعی و فرهنگی، مکمل یکدیگر محسوب میشوند، به گونهای که حتی برخی توسعه فرهنگی را بخشی از توسعه اجتماعی به شمار میآورند.
الف. گسترش عدالت
قرآن کریم درباره اهمیت عدل و قسط میفرماید: (لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ). بنابر این رویکرد، در چشماندازی که فرهنگ مهدوی نیز ترسیم میکند، گسترش عدالت نمودی چشمگیر دارد؛ به گونهای که یکی از بزرگترین اهداف منجی در آخرالزمان برقراری عدالت در سراسر جهان مطرح شده است و کمتر روایتی در زمینه مهدویت میبینیم که در آن، به این موضوع پرداخته نشده باشد؛
آنگونه که از امام صادق(ع) روایت است که میفرماید: «هنگامی که قائم آل محمد قیام میکند، به حکم داوود در میان مردم حکم میکند؛ در حالی که نیاز به گواه و شاهد ندارد. خداوند به وی الهام میفرماید و او از روی علم خود داوری میکند…». این روایت، نشاندهنده اوج عدالت قضایی در عصر(عج) ظهور میباشد که به دست توانای امام عصر(عج) محقق خواهد شد.
ب. امنیت اجتماعی
«امنیت در بعد عینی، فقدان تهدیدات نسبت به ارزشها و در جهت ذهنی، فقدان ترس از اینکه چنین ارزشهایی مورد هجوم واقع بشوند را مورد سنجش قرار میدهد».متأسفانه پیشرفت تکنولوژی بشری در همه عرصههای آن، نه تنها این آرمان را محقق نکرد؛ بلکه خود به عاملی اساسی در گسترش ناامنی به سراسر کره زمین تبدیل شده است؛ اما وعده الهی در قرآن، آنجا که میفرماید: (وَ لَیُبَدِّلَنّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْنً)؛ «و ترس آنها به امنیت و آسایش مبدل خواهد شد»، برای صالحان، امنیت و آسایش میباشد؛ به گونهای که در سایه آن، حتی حیوانات نیز از امنیت فراگیر آن بهرهمند خواهند گردید.
ج. تربیت و اخلاق اجتماعی
بر طبق روایات، تا قبل از ظهور آن حضرت، بین مردم اختلافات و تشتت فراوانی وجود خواهد داشت؛ اما با ظهور منجی و تشکیل جامعه عدل الهی، همه چیز به کلی دگرگون شده و تربیت و اخلاق اجتماعی متحول میگردد؛ بدین معنا که هم از بعد اخلاقی و براساس قاعده لطف و هم از بعد حقوقی و براساس حق و تکلیف در برابر یکدیگر عمل میکنند.«قائم ما با یارانش پیمان میبندد که… مسلمانی را دشنام ندهند… حریمی را هتک نکنند، به خانهای هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره گنج نکنند… و مال یتیم را نخورند».
2. توسعه فرهنگی
این نوع توسعه در اصطلاح، به معنای گسترش خلاقیتهای فکری، علمی، دینی و هنری… و در یک کلام، گسترش کیفی و کمّی هر گونه فعالیت و نگرش فکری و فرهنگی است.
الف. گسترش اسلام
عظمت اسلام که با مدیریت فرهنگی امام عصر(عج)، به یکباره نمایان میگردد، چنان جلوهای از دین الهی به نمایش میگذارد که در سراسر جهان با استقبال بینظیری مواجه میشود. بدینسان هر فرد از مردم جهان یک موحد مؤمن خواهد بود. در حکومت مهدوی(عج) مردم به گونهای بیسابقه به اسلام روی میآورند، به گونهای که اسلام در هر خانه، کوخ و چادری رخنه میکند؛ چنانکه سرما در آن نفوذ مینماید.
ب. توسعه علمی ـ فکری
روایات، عصر ظهور را عصری ترسیم کردهاند که بشر در آن دوران به واسطه حضور و رهبری منجی، به دریای بیکران دانشها و معارف دست مییابد: «أذَا قَامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ العِبادِ فَجَمَع بِها عُقُولَهم وَ کَمُلَتْ بِهَا أحْلامَهُم؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سر مردم میگذارد و عقول آنها را کامل و فکرشان را تکمیل میکند». البته این معارف، نه تنها معارف مادی، بلکه معارف معنوی و ماورایی را نیز در بر میگیرد. در واقع عصر ظهور، عصر حرکت از مادیت به سوی معنویت و از جهان ماده به جهان غیب است.
زینب متقیزاده
منبع:ماهنامه نامه جامعه شماره 89
ادامه دارد………..