«پرما ساى بابا»، موعودى است که ساتیا ساى بابا ادعا مىکند هشت سال پس از مرگش در قالب او بازخواهد گشت. او معتقد است: پرما، آخرین ظهور او بر روى کره زمین خواهد بود؛ چه اینکه پرما زمین را پر از عشق و شادى خواهد کرد و تمام مردم جهان را نجات خواهد داد. ساى بابا مدعى است: پرما موجب مىشود که جهان بعد از آن همه جنگ و اضطراب و نابسامانى، بار دیگر یکپارچه در صلح و آرامش غوطهور گردد.
5.ذکر و سلوک
یکى از اصول مهم در اندیشه ساى بابا ذکر خداست. ساى بابا درباره ذکر خدا و نیز موانع و عوامل سلوک، مباحثى را طرح مىکند. مقایسه این مطالب با آموزههاى قرآنى و اسلامى، روشنگر این است که
اولاً، این مطالب نه از نظر کمّیت و حجم و نه از نظر تبویب و دستهبندى اصولاً قابل مقایسه با آموزههاى قرآنى و اسلامى نیستند.
ثانیا، بر فرض که برخى مطالب او در ظاهر صحت دارد، اما باید توجه داشت که سلوک و ذکر حقیقى، شرایط و لوازمى دارد که با رعایت آنها جوینده به سرچشمه زلال معرفت دست مىیابد و در غیر آن، هرچند تلاشهایى صورت گرفته است، اما چون در شاهراه طریقت پاى نگذارده، به حقیقت نمىرسد.
اولین شرط، «شناخت» است که باید به اصل مبدأ، معاد، نبوت و امامت، حاصل آید، اما در تعالیم ساى بابا نه تنها تصویر درستى از خدا ارائه نگردیده، بلکه حتى پرستش ساى بابا جایگزین پرستش خداوند شده1 و به جاى گردن نهادن به معاد، در چرخه تناسخ گرفتار آمده است.2 با اعتقاد به پلورالیسم، به دین حق پشت پا زده و به بافتههاى ذهن خود بسنده کرده است.3 دستورات تعالىبخش اسلام را رها نموده و یافتههاى خود، مانند اوم و یوگا و مدیتیشن، را جایگزین آنها نموده است.4
6. الگوبردارى از اسلام، مسیحیت و زرتشت (سرقت ادبى و معنوى)
ساى بابا همانگونه که از آیینها و ادیان هندى تأثیر پذیرفته و الگوبردارى نموده و تعالیم خود را از آنان به عاریت گرفته، از تعالیم اسلام، مسیحیت، زرتشت و دیگر مکاتب نیز تأثر پذیرفته و به سرقت ادبى و معنوى از آنها همت گمارده است! در حقیقت، ساى بابا برداشتهاى خود از ادیان مختلف را با زبانى ساده به عنوان گفتههاى خودش بیان داشته است.
مریدانش نیز براى فرار از پاسخگویى به شبهه مشابهت تعالیم ساى بابا با دیگر مکاتب، دین ساى بابا را به عنوان «عصاره ادیان» گذشته معرفى مىکنند. در سایت «ایران بابا» مىخوانیم: «دین ساى ـ اگر بتوان آن را مطابق تعریف رایج، دین نامید ـ عصاره همه ادیان مانند اسلام، هندوئیسم، بودیسم، مسیحیت و زرتشت مىباشد.»5 مسئله سرقت ادبى ساى بابا از آیین مسیحیت تا بدان حد روشن است که فقط گردآورنده کتاب تعلیمات، در انتهاى این کتاب در 128 مورد به سرقت ادبى از فرازهاى عهد جدید اشاره مىکند.6 گوتهبردارى از اسلام و زرتشت نیز فراوان در آثار ساى بابا به چشم مىخورد.7
7.خودبزرگبینى و دعوت به خود
یکى از مشخصههاى سردمداران معنویتهاى مخملین و دروغین، خودبزرگبینى و دعوت به سوى خود است. اینان غالبا خود را واجد کرامات و قدرت هاى فوق العاده نشان مىدهند. به شیوههاى گوناگونى سعى مىکنند به مخاطبان و مریدان خود بباورانند که ولىّ نعمت و صاحب اختیار آنان هستند.ساى بابا با ادعاى صاحب اختیار بودن دیگران مىگوید: هر که تمام اعمال و کارهایش را به من اهدا کند بدون هیچ فکر دیگرى، هر که روى من مراقبه مىکند به من خدمت مىکند، مرا پرستش مىکند، مرا به خاطر دارد، بداند همیشه با او هستم… به آنهایى که مرا استهزا مىکنند تبسم مىکنم، به آنها که درباره من دروغ جعل مىکنند تبسم مىکنم، به آنها که مرا تمجید مىکنند تبسم مىکنم، دایم شادم پر از شعف.
تند صحبت مىکنم و بعضىها را تنبیه مىکنم، اگر آنها مال من نیستند آنها را رها مىکنم و توجه به آنها نمىکنم؛ این هشدارى است براى ارتداد آنها. من حق دارم آنهایى را که به من تعلق دارند گوشمالى بدهم.8 همچنین مىگوید: خودتان را محصور من بدانید، به من مشغول باشید. جنون بابا را در زندگىتان خلق کنید، باور کنید که از این جنون شیرینتر نیست. به عشق هم عادت کردیم، همه این سالها، فرمهاى مختلفى از عشق را براى شما گرفتم؛ مثل کودکى پرورشتان دادم؛ مثل پدر و مادرى عاشق، تا رشد کنید.
من فرم برادر و خواهرتان را به خود گرفتم… من آمدهام تا سعادت بدهم، من آمدهام تا ببخشم، هیچ منظور دیگرى از موجودیت من نیست. همه اضطراب و مشکلات خود را به من بسپارید، و از من آرامش بگیرید. بیا و مرا پیدا کن، و خودت را پیدا کن. از نزدیک به من نگاه کنید، به فراسوى فرم بدن و درون نگاه کنید.9نیز ادعا مىکند: مأموریت من اعطاى شوق و شادى به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. مأموریت من پراکندن شادمانى است. از این جهت، همیشه آمادهام به میان شما بیایم، نه یک بار، دو بار یا سه بار، هر زمان که شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا، من «راستى» هستم. اعمالم ساتیا، جلال و شکوه من ساتیا. تنها آرزوى من شادمانى شماست. شادى شما شادى من است. شادمانى جدا از شما ندارم.10
او با غرور از قدرت و صفات غیرقابل وصف خود سخن مىگوید: قدرت من غیرقابل اندازهگیرى است. تولد من غیرقابل توضیح و غیرقابل درک و پیمایش است. اصل ساى، الوهیت ساى، هرگز تحت تأثیر بدگویى و افترا، پیشرفتش متوقف نمىشود.11 و با ادعاى نیروهاى فوق بشرى براى خود مىگوید: من شما را مجبور نمىکنم که نام و شکل بخصوصى از من انتخاب کنید؛ خداوند میلیونها نام و شکل دارد… اگر به عنوان ناراینا (یکى از نامهاى خداوند) با چهار بازو در حال نگه داشتن صدف، چرخ، گرز، نیلوفر بین شما آمده بودم، شما مرا در یک موزه نگه مىداشتید و از مردمان جستوجوىدارشان پول دریافت مىکردید.
اگر صرفا به عنوان یک مرد آمده بودم، به تعلیمات و آموزشهاى من با دیده احترام نگاه نمىکردید و از آنها به خاطر خوبى خودتان پیروى نمىکردید؛ پس من باید در این شکل، ولى با دانش و نیروهاى فوق بشرى باشم.12 او در عین توصیف خود به این صفات، دیگران را متهم به نفهمى مىکند: من بین شما راه مىروم و صحبت مىکنم، تربیت مىدهم، نشان مىدهم، نصیحت مىکنم و اندرز مىدهم؛ اما از هر نوع وابستگى جدا هستم.خیلى وقتها به شما گفتهام که مرا با این ساخت فیزیکى مربوط ندانسته و یکى فرض نکنید، اما شما نمىفهمید.13
8. ایجاد پایگاه مقدس اختصاصى
ایجاد مکان مقدس اختصاصى از دیگر شگردهاى معنویتهاى مخملین مىباشد. آنان به منظور اعطاى هویت جمعى و دینى به پیروان و مریدان خود، اقدام به تأسیس مراکز ویژهاى به عنوان پایگاه و محل انجام مناسک فرقه خود مىکنند. ساى بابا به عنوان یک فرقه مدعى، از این پروسه غافل نمانده و معبدى با عنوان «پراشانتى نیلایام» که به معناى فریبنده «آشیانه صلح برین» است براى تجمع سالانه پیروان خود تأسیس کرده.
در این معبد معمولاً مراسمى به مناسبتهاى گوناگون همه ادیان برگزار مىگردد.ساى بابا هر روز دو نوبت براى دیدار الهى! به سالنِ ساى کولونتِ معبد ـ سالنى که مریدان او از گوشه و کنار دنیا براى دیدار وى در آنجا جمع شدهاند ـ قدم مىگذارد. هدف از تأسیس این پایگاهها، به ویژه در کشور ما، مقابله با پایگاههاى اصیلى همچون بیوت مراجع و دیگر مراکز دینى و مذهبى مىباشد.
9. انزواى اجتماعى (ناسازوارى بعد مادى و روحى وجود انسان)
از مشخصههاى دیگر معنویتهاى مخملین، ناسازگار دانستن بعد مادى و روحى آدمى، و به تبع آن، انزواى اجتماعى و گوشهگیرى است. این ویژگى را مىتوان در بسیارى از معنویتهاى دروغین شرقى و غربى، اعم از هندى و بودایى مشاهده کرد.14 از همینرو، ناسازوارى بعد مادى و روحى آدمى و انزواى اجتماعى از بارزترین مشخصههاى فرقه ساى بابا است. ساى بابا در تعالیم خود همواره رهایى از وابستگى را یکى از ارکان اصلى دست یافتن به صلح، آرامش و سعادت اعلام مىکند.
رهایى از وابستگى، به معناى محرومیت از درجات بالاى معنوى در صورت پرداختن به امور مادى و دنیایى است.براساس این پندار، سالک مىباید براى جامه عمل پوشاندن به اولین رکن صلح و آرامش، یعنى رهایى از وابستگى، خانه و والدین خویش را ترک گوید تا رسالت خود را با رهایى از تمام وابستگىها و تعلقات آغاز نماید. ساى بابا براى تشویق پیروان خود براى عمل به این آموزه، خود اولین کسى است که اقدام به این عمل مىنماید.
در کتاب زندگى من پیام من است نقل است که بعد از مدتى انزواى اجتماعى و کنارهگیرى ساى بابا از خانه و کاشانه و خانواده، والدینش او را در حین انجام ذکرهاى ریتمیک پیدا کردند. آنها از ساى بابا خواهش کردند که به خانه بازگردد و به زندگى طبیعى خود ادامه دهد. اما وى در مقابل اصرار والدین خود، مىگوید: هیچ کس به دیگرى متعلق نیست؛ اینها همه توهمات است!15 او همچنین پیروان خود را از برقرارى روابط صمیمانه با دیگر همنوعان باز مىدارد و آن را مانع پیشرفت معنوى مىداند.16
با اندکى تأمّل در عقایدى از این دست، روشن مىگردد که براى عمل به هر یک از تعالیم معنوى و عرفانى ساى بابا، به ناچار مىباید یک قدم از علایق اجتماعى و قوانین معمول اجتماع دور شد. این تقابل، یعنى استقبال از معنویتهاى پوشالین براى دستیابى به آرامش، و از سوى دیگر، ناروایى انزواى اجتماعى و گوشهنشینى، نشانه یکى از بزرگترین دغدغههاى انسان مدرنِ خواهان معنویت است. این تعارض عمیق باعث مىشود تا استقبال از معنویتهاى مخملین ـ هرچند در بدو امر با شور و شوق بسیار همراه است ـ در ادامه فاقد دوام و التزام فراگیرى باشد.
دیگر اینکه از نظر معنویتهاى اصیل و حقیقى، هیچ تعارضى میان بعد مادى و روحى انسان وجود ندارد. این دو بعد در هم تنیده بوده و نمىتوان به انگیزه تقویت و سعادت یکى، دیگرى را نادیده گرفت. بهرهمندى از اجتماع و همنوعان، نه تنها تضاد و تعارضى با معنویت و عرفان ندارد، بلکه شرط تکامل معنوى انسان و یکى از بهترین اسباب و وسایل نیلِ به سعادت واقعى است.
10. ادعاى مهدویت
«پرما ساى بابا»، موعودى است که ساتیا ساى بابا ادعا مىکند هشت سال پس از مرگش در قالب او بازخواهد گشت. او معتقد است: پرما، آخرین ظهور او بر روى کره زمین خواهد بود؛ چه اینکه پرما زمین را پر از عشق و شادى خواهد کرد و تمام مردم جهان را نجات خواهد داد. ساى بابا مدعى است: پرما موجب مىشود که جهان بعد از آن همه جنگ و اضطراب و نابسامانى، بار دیگر یکپارچه در صلح و آرامش غوطهور گردد.
ساى بابا در تعالیم خود با سخن گفتن از منجى عالم بشریت، که در آینده نزدیک مىآید و ادامهدهنده راه ساى بابا شیردى و خود اوست و در واقع، روح او در آن منجى دمیده شده، اظهار مىدارد که جهان مملو از ظلم و جور را به پایان مىرساند و با گسترش صلح و آرامش، اهالى مضطرب زمین را در آغوش گرم معنویت پناه مىبخشد.17 اما رسوایىهایى که در ادامه، گزارش آن خواهد آمد، پرده از تمامى این اباطیل او برداشته و دروغهاى او را برملا مىسازد.
11. ادعاى قدرتهاى معنوى و فوق بشرى
از دیگر مسائلى که مدعیان معنویتهاى نوظهور و مخملین مدعى آن هستند، قدرتهاى خارقالعاده و فوق بشرى است، چنانکه در گزاره قبل بدان اشارتى رفت. آنان با تردستى و اجراى جادوگرى، کارهایى انجام مىدهند و با استناد بدان، خود را داراى قدرت مافوق بشر مىدانند! ساى بابا در مورد قدرت ماورایى خود مىگوید: قدرت من غیرقابل اندازهگیرى است.18
وى در مورد دانش فوق بشرى خود نیز مىگوید: من شما را مجبور نمىکنم که نام و شکل بخصوصى از من انتخاب کنید؛ خداوند میلیونها نام و شکل دارد… اگر به عنوان ناراینا (یکى از نامهاى خداوند) با چهار بازو در حال نگه داشتن صدف، چرخ، گرز، نیلوفر بین شما آمده بودم، شما مرا در یک موزه نگه مىداشتید و از مردمان جستوجوىدارشان پول دریافت مىکردید.
اگر صرفا به عنوان یک مرد آمده بودم، به تعلیمات و آموزشهاى من با دیده احترام نگاه نمىکردید و از آنها به خاطر خوبى خودتان پیروى نمىکردید. پس من باید در این شکل، ولى با دانش و نیروهاى فوق بشرى باشم.19 در اینباره باید بگوییم: بسیارى از این قدرتها که از طرف مدعیان معنویتهاى نوظهور ادعا مىشود، پوشالى، دروغ و خالى از واقعیت است.
در مورد معجزات ساى بابا نیز گفتنى است: اخیرا فیلمهایى از معجزات او پخش شده است که حقیقت این حقهبازىهاى او را آشکار مىسازد. در این فیلمها چند مرتاض هندى پرده از شگردهاى ساى بابا برداشته و او را رسوا ساختهاند. مثلاً در مورد بارش مواد عطرآگین از لاى انگشتانش، اثبات کردهاند که او دستگاه کوچکى را در لاى انگشتان خود جاى داده و از طریق آن این عمل را انجام مىدهد. در مورد دیگر شعبدهبازىهاى او نیز حقایقى را آشکار نمودهاند. این فیلمها در مجموعه «پیامآوران تاریکى»، محصول مرکز پژوهشهاى صدا و سیما در اختیار حقیقتجویان قرار گرفته است.20
دیگر اینکه داشتن این قدرتها، فى حدنفسه نه عرفان و معنویت است و نه نشانهاى از معنویتهاى راستین و حقیقى. از سوى دیگر، قدرتهاى خارقالعاده ممکن است از راه ریاضتهاى مرتاضانه به دست آید و یا به عنوان هدیهاى از جانب خداوند به برخى بندگان صالح اعطا شود.اما باید توجه داشت که این امور هدف نیست، بلکه فقط وسیلهاى براى یارى انسانها و نزدیکسازى آنان به درگاه ربوبى مىباشد. همچنین باید توجه داشت که هر کس به این توانایىها و قدرتها توجه کند و آنها را هدف قرار دهد، از همان لحظه سقوط و انحطاطش آغاز مىشود.
12. انحرافات و سوءاستفادههاى جنسى
آنچه بیش از همه شخصیت پوشالى ساى بابا را رسوا مىنماید، گزارشهایى است که توسط رسانههاى مختلف جهان، در مورد سوء استفادههاى جنسى او منتشر شده است. ساى بابا متهم به سوءاستفاده جنسى از شمارى از مریدان خود است.گزارش بىبىسى دربردارنده مصاحبه با شمارى از خانوادههایى است که از مریدان ساى بابا بودهاند. این گزارش به شرح چگونگى تهدیدها و بهرهبردارىهاى جنسى ساى بابا از مریدانش پرداخته است.21 این رسانهها حجم خلافکارىها و تخلفات ساى بابا را به حدى مىدانند که نیاز به دخالت دولتهاى مختلف در برابر آن را ضرورى مىکند.22
پاسخ به یک پرسش
بسیارى از آیینها و مکاتب مخملین و پیامبران دروغین آنها، کارهاى خارقالعادهاى انجام مىدهند. ساى بابا نیز داراى معجزات و افعال خارقالعاده فراوانى است که از وى نقل شده و برخى به چشم خود آنها را مشاهده کردهاند. سؤال این است که اگر راه ساى بابا، راهى نادرست و خرافاتى است، پس چرا و به چه دلیلى رفتارهاى خارقالعادهاى از وى سر مىزند؟آیا انجام این کارهاى خارقالعاده و صدور این معجزات از وى نشانه درستى راه وى نیست؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: حقیقت این است که بسیارى از مردم گمان مىبرند انجام کارهاى خارقالعاده نشانه حقانیت است. پیامبران دروغین و سودجویان نیز از همین حالت روحى مردم و سادگى آنان سوءاستفاده کرده و سعى مىکنند با انجام کارهایى که ظاهرا از توان عموم مردم خارج است و یا با پیشگویى و پیشبینى درباره حوادث روزمره، چنین جلوه دهند که همه سخنانشان حق است و مهر تأیید الهى را بر پیشانى دارد!
هرچند برخى از کارهاى خارقالعاده در اثر توانمندىها و استعدادهاى غیراکتسابى و خدادادى است، اما بسیارى از آنها معلول ریاضتها و تمرینات روحى مىباشد. توضیح اینکه روح انسانى داراى قدرتى خارقالعاده و شگفتانگیز است. هر انسانى اگر بتواند غرایز حیوانى را سرکوب نماید، قادر خواهد بود از قدرت خارقالعاده روح خود استفاده کند. سنت الهى در این عالم به این صورت است که هر کس به هر میزان و به هر انگیزهاى که تلاش کند، از حاصل تلاش خود بهره خواهد برد.
انسان مىتواند با انجام ریاضتها و تمریناتى خاص، اجنه و شیاطین را به استخدام خود درآورد و با آنان ارتباط برقرار نماید. سحر و جادو و تسخیر جن و احضار روح و امثال آن، از جمله کارهاى خارقالعادهاى هستند که از این طریق حاصل مىشوند.اما سخن این است که آیا انجام چنین کارهایى نشانه حقانیت است؟ مسلم است که چنین نیست؛ چه اینکه بسیارى از عارفان حقیقى و متشرع، کسانى را که از راههاى خلاف شرع به کرامات و انجام کارهاى خارقالعاده دست مىیابند کافر و زندیق دانستهاند.23 همچنین به طور جدّ از سالکان خواستهاند که اگر کسى را داراى چنان کراماتى یافتند که ـ مثلاً ـ در آسمان مىپرد و… دلباخته او نشوند.24
نقل است که وقتى عدهاى از مریدان بایزید برخى کرامات وى را نزد خودش ذکر کردند، بایزید جواب حکیمانهاى به آنها داد. گفتند: تو بر روى آب راه مىروى! گفت: چوب پارهاى بر آب برود. گفتند: در هوا مىپرى! گفت: مرغ (هم) در هوا مىپرد. گفتند: به شبى به کعبه مىروى! گفت: جادویى در شبى از هند به دماوند مىرود. گفتند: پس کار مردان چیست؟ گفت: آنکه دل در کس نبندد جز خداى!25
ابوسعید ابوالخیر نیز در جواب سؤالاتى از این دست، جوابهایى نغز و حکیمانه داده است: گفتند: فلان کس بر روى آب راه رود! گفت: سهل است، زغن (قورباغه) و صعوهاى (گنجشکى) نیز بر روى آب راه رود. گفتند: فلان کس در هوا مىپرد! گفت: زغنى ومگسى نیز بر هوا بپرد.گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهرى به شهر دیگر رود! گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب مىرود. این چنین چیزها را بس قیمتى نیست. مرد آن بود که میان خلق نشیند و داد و ستد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خداى خود غافل مباشد.26
نتیجه اینکه انجام کارهاى خارقالعاده را نمىتوان نشانه حقانیت و درستى کسى یا راهى تلقّى کرد. مهمتر اینکه آنچه در مورد ساى بابا مشهور و معروف است، اکثرا تردستىهایى است که کذب و دروغ بودنشان ثابت شده و فیلمهاى آن در دسترس مىباشد.27 در مورد دروغگویى ساى بابا همین بس که چهارده سال زودتر از آنچه براى زمان مرگ خود وقت تعیین کرده بود، به گفته خودش خرقه تهى کرد. او مدعى شده بود در سال 2025 و در سن 99 سالگى خرقه تهى خواهد کرد، اما در آوریل 2011 و چهارده سال پیش از موعد مقرر، چشم از جهان فرو بست!
نتیجهگیرى
ساى بابا، مدعى دروغین معنویت، با ترفندهاى گوناگونى به جذب مرید پرداخته و انسانهاى فراوانى را به گمراهى کشانده است. اکثر ادعاهاى او دروغ و پوشالى است. او با سوءاستفاده از جهل و نادانى و دلبستگى فراوان هوادارانش به او و با استفاده از بمباران محبتى آنها و همچنین ارائه تعالیمى ساده، و با انجام کارهاى خارقالعاده و بعضا خیرخواهانه، مانند ساخت مدرسه و بیمارستان، و با شعار فریبنده حقانیت و برابرى تمامى ادیان، به دنبال طرح دین و مکتبى نوین به نام «مکتب ساى بابا» است.
گرچه تعالیم ساى بابا نسبت به تعالیم دیگر عرفاننماها، از زشتى و پلشتى کمترى برخوردار است، اما اکثر اصول تعلیماتى وى، از قبیل حلول خداوند در بندگان و اشیا، تناسخ و انکار معاد، پلورالیسم و برابرى تمامى ادیان و…، مخدوش بوده و قابل دفاع نیست.معتقدان به ساى بابا، باید توجه داشته باشند که ورود به جرگه فرقه ساى بابا و اعتقاد به مبانى او، آنان را در معرض خطر ارتداد قرار مىدهد؛ زیرا اصول تعالیم ساى بابا با مبانى قرآن و احادیث، و مکتب اسلام و آموزههاى عرفانى اسلامى ناسازگار و متضاد است.
در کنار ساى بابا، مکاتب عرفاننماى فراوان دیگرى وجود دارند که با هدف گمراه کردن نسل جوان در داخل ایران با آزادى نسبى، به دنبال تبلیغ آیین خرافى خود هستند. بر مسئولان و مراکز علمى و حوزوى فرض است که با ارائه راهکارهاى علمى و عملى مناسب، به مبارزه با این مکاتب خرافى پرداخته، دیانت حقیقى و عرفان اصیل را از ورطه نابودى نجات بخشند و به تشنگان آن بازگردانند.
پی نوشت:
1ـ سیما کوندرا، همان، ص 106.
2ـ ساتیا ساى بابا، تعلیمات معنوى 4، ص 36.
3ـ همو، زندگى من پیام است، ص 113.
4ـ ر.ک: همو، تعلیمات معنوى 4، ص 120ـ150.
5ـ به نقل از: حمید فلاحتى، همان، ص 23.
6ـ محمدتقى فعالى، آفتاب و سایهها نگرشى بر جریانهاى نوظهور و معنویتگرا، ص 158.
7ـ براى نمونه، ر.ک: ساتیا ساى بابا، افکار الهى براى 365 روز سال.
8ـ سیما کوندرا، همان، ص 106.
9ـ حمیدرضا مظاهرىسیف، همان، ص 35.
10ـ سیما کوندرا، همان، ص 168.
11ـ همان.
12ـ همان، ص 115.
13ـ همان.
14ـ جان. بى ناس، همان، ص 164.
15ـ ساتیا ساى بابا، زندگى من پیام من است، ص 10.
16ـ همو، تعالیم معنوى 4، ص 46.
17ـ محمدحسین کیانى، همان، ص 259.
18ـ سیما کوندرا، همان، ص 168.
19ـ همان، ص 115.
20ـ مرکز پژوهشهاى صدا و سیما، نرمافزار پیامآوران تاریکى، زمستان 1387.
21. Wikipedia, p. 6.
22ـ ر.ک: محمدحسین کیانى، همان، ص 258.
23ـ عبدالرحمن جامى، نفحات الانس، ص 26.
24ـ عبدالکریمبن هوازن قشیرى، رساله قشیریه، ترجمه ابوعلى حسنبن احمد عثمانى، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، ص 14.
25ـ فریدالدین عطار نیشابورى، تذکرة الاولیا، تصحیح رینولد نیکلسون، ص 248.
26ـ عبدالرحمن جامى، همان، ص 305.
27ـ ر.ک: مرکز پژوهشهاى صدا و سیما، همان.
عباسعلى مشکانى/ کارشناس کلام اسلامى، مؤسسه امام صادق علیه السلام
عبدالحسین مشکانى/ کارشناس جامعهشناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره
منبع: ماهنامه معرفت شماره161