معرفی حشاشین( Hashshashin یا Hassassin ) به عنوان یک گروه تروریستیِ مذهبی و ایرانی در رسانههای غربی به برنامههای تلویزیونی منحصر نمیشود و کتابها، فیلمها و بازیهای رایانهای متعددی در این رابطه موجود است.
آنچه در خصوص فیلم سینمایی شاهزاده ایرانی گفته شد تنها یک نمونه از این جریان به شمار میآید. همزمانی دوره اقتدار حشاشین با دوره سوم جنگهای صلیبی و ارتباط برخی از آنها با این جنگها و همچنین گزارشهایی که در سفرنامه مارکوپولو درباره آنها ضبط شده است، دستمایههای دراماتیک بیشتری را برای تولیدکنندگان غربی فراهم آورده، تا جایی که حتی در برخی از منابع ترور برخی از پادشاهان اروپاییِ حاضر در جنگهای صلیبی به این گروه نسبت داده میشود.
گروه حشاشین به عنوان مبتکر ترورهای سازمان یافته سیاسی در اکثر منابع مربوطه و برنامههای تولید شده مورد تأکید و تبلیغ است. حشاشین نامی است که اروپاییها برای پیروان حسن صباح و جنبش شیعی الدعوه الجدیده انتخاب کردهاند. وجه تسمیه نیز آشنایی این گروه با داروهای گوناگون از جمله حشیش بوده است که به ادعای اروپاییها از آن برای تخدیر ذهنی پیروان گروه و اقناع کردن آنها برای انجام عملیاتهای سخت و احتمالا انتحاری استفاده میشده است.
میتوان فهرست بلندی از تولیدات رسانهای که با نگاه به مسائل روز، هر یک به نوعی حشاشین را یک گروه آدمکش (تروریست) و نمادی از ایران و گروههای شیعه اسلامی امروز معرفی کردهاند، ارائه کرد. در ادامه تنها به بررسی برخی از این عناوین پرداخته شده است:
* مردم آتش
Journeys to the Ends of the Earth – Iran: The People of the Flame (2001)Documentary Discovery Channel
“مردم آتش” عنوان مستندی است که به تفصیل مسأله آدم کش بودن حشاشین و حسن صباح را به عنوان بخشی از پشتوانه تاریخی و عقیدتی ایرانیان معرفی کرده و خط داستانی را تا ایران جدید و ضدغربی بودن ایران در زمان حاضر امتداد میدهد. این مستند از Discovery Channel پخش شد. شبکه دیسکاوری در کنار شبکههایی همچون هیستری چنل (شبکه تاریخ) از جمله ابزارهای رسانه ای هستند که در دهه های اخیر برای ایجاد یا تقویت جریان های خاص کاربرد بالفعل و گستردهای یافتهاند. اساساً هر گاه جریان رسانه ای خاصی در موضوعات تاریخی، سیاسی و اجتماعی در این شبکهها مورد توجه قرار میگیرد باید با تأمل بیشتری نسبت به اهداف مورد نظر از آن نگریست.
بخشهایی از نریشن این فیلم: « سفر من به سوی دره آدمکشها (Valley of Assassins) و قلعه مردی بسیار خطرناک ادامه پیدا می¬کند… نام او حسن صباح بود، پیر کوهستان…در قرن دوازده میلادی که ترکها به ایران حکومت می کردند و صلیبی ها در اورشلیم بودند… حسن در این میان یک سلاح جدید اختراع کرد: ترور سیاسی! طرفداران او هر حاکم، شاهزاده یا فرمانده و حتی پادشاه صلیبی را ترور می کردند… حسن شجاعت لازم را در پیروانش با خوراندن حشیش به آنها ایجاد می¬کرد… عربها آنها را حشاشین می¬نامند و ما assassin (آدم کش)»
دیوید آدامس مجری و کارگردان این مستند، از وضعیت کنونی ایران و مقابله امام و پیروان بسیجی اش معرفی خود را آغاز می کند و در ادامه به آئین زرتشت و سپس حکومت حسن صباح و مقابله آنها با صلیبیان و ترکان می رسد. چینش داستان به نحوی است که میان حسن صباح و امام خمینی و پیروان فدایی هر یک در ذهن مخاطب نوعی قرابت ایجاد می شود.
* کیش یک آدمکش
“Assassin’s Creed: Lineage” (2009) TV mini-series
این سریال محصول مشترک کانادا و فرانسه است و در واقع بخش تکمیلی بازی مشهور کیش یک آدمکش به شمار می آید که کمپانی سازنده بازی برای تکمیل برخی قسمت¬های داستان دست به تولید آن زده است. هرچند محتوای بر خلاف بازی ویدئویی مشهور کیش آدمکش، مستقیما به مسلمانان اعراب و الموتیان ارجاعی ندارد ولی بخش¬های تکمیلی داستان را در ذهن مخاطبان شکل می دهد.
Assassin’s Creed II (2009) Video Game
«کیش یک آدمکش» که با نام « عقیده حشاشین» نیز شناخته می شود، توسط استودیوی یوبیسافت مونترال ساخته شدهاست. این بازی از سوی Electronic Entertainment Expo (معروف به E3) نمایشگاه رسانه و تجارت ای 3 که بزرگترین نمایشگاه مربوط به صنایع بازیهای رایانه ای به شمار می آید در سال 2006 به عنوان بهترین بازی ویدئویی برگزیده شد. این بازی که ترکیبی از ژانرهای تاریخی، حادثه ای و رازآمیزگراست، با پیوند زدن حادثه پایان دنیا در دسامبر 2012 با جنگ های صلیبی و گروه تروریستی حشاشین در سرزمین-های اسلامی خاورمیانه و همچنین شوالیه های معبد هیکل در اورشلیم، مخاطب خود را در یک بستر تاریخی-آخرالزمانی به باورهای خاصی می رساند. با توجه به بالا بودن ظرفیت دراماتیک ایده اصلی بازی و ماجراهای پر التهاب آن که دستمایه تولید سریال فوق الذکر نیز قرار گرفته است احتمالا به زودی سینمایی بلند عقیده حشاشین نیز وارد بازار شود. توجه داشته باشیم که شاهزاده پارسی نیز بر اساس بازی ویدئویی قدرتمندی که در سالهای پیش تولید شده بود، ساخته شده است.
داستان بازی: شخصیت اول داستان مردی به نام دسموند مایلس است که در اوایل سال 2012 زندگی می کند. دسموند طی عملیات یک شرکت مرموز متوجه می شود جدش فردی به نام طائر بن لااحد (پرنده پسر هیچ کس) نام دارد که از اعضای فرقه حشاشین الموت بوده و در زمان جنگ صلیبی سوم (1119 م) میزیسته است. دسموند با استفاده از اختراع شرکت، جدش را در زمان گذشته کنترل می کند تا از وقوع حوادث ناگواری که قرار است در پایان سال 2012 به وقوع بپیوندند جلوگیری کند و اجازه ندهد حشاشین با در دست گرفتن قطعه گمشده باغ عدن اختیار و قدرت جهان را در دست گیرند. طائر در ابتدا تصمیم می گیرد رهبر شوالیه های معبد هیکل را از بین ببرد و در ادامه هر نه نفر آنها را بکشد اما موفق نمی¬شود و به همین دلیل مورد خشم رهبر حشاشین که المعلم نام دارد قرار می گیرد و تمام رتبه های خود را از دست می دهد. در ادامه دسموند یا همان طائر متوجه می شود شرکت صنایع آبسترگو توسط شوالیه¬های هیکل امروزی کنترل می شود. دسموند موفق می شود رهبر شوالیه های معبد را از بین ببرد ولی پس از آن متوجه می شود المعلم در واقع رهبر مخفی شوالیه هاست. اکنون زمان مقابله طائر با المعلم است. طائر موفق می شود المعلم را نیز بکشد. به تدریج مکان دیگر قطعه های گمشده باغ عدن در جاهای مختلف زمین برای طائر آشکار می شود.
در قسمت پایانی طائر بر بالای تخت خود خطوط نوشته ای رمز گونه به زبانهای مختلف از جمله عبری و عربی را می بیند که برخی به آیات قرآن شباهت دارد. همچنین تقویمی از مایاها در آن نوشته ها به چشم می خورد که حوادث ناگواری برای سال 2012 را نشان می دهد. این داستان ادامه دارد و در قسمت سوم بازی که هنوز وارد بازار نشده است دنبال می شود. پیشبینی می¬شود نسخه سوم بازی که قرار است تا مارس 2011 وارد بازار شود شامل کدگشایی های دقیقتری درباره سناریوی 2012 و نقش گروه های مذهبی خاورمیانه از جمله حشاشین امروزی در آن باشد.
* آدمکش های الموت
ASSASSINS OF ALAMUT: A Novel of Persia and Palestine in the Time of the Crusades (2010)
آدمکشهای الموت: داستانی از سرزمین پارس و فلسطین در زمان جنگهای صلیبی
در این رمان که سال 2010 میلادی منتشر شده است، جوانی فرانسوی توسط گروهی از مسلمانان شیعه پارسی به نام حشاشین ربوده می شود. بخش هایی از داستان در شهرهایی که همدان و اصفهان نام دارند، سپری می شود. گروه حشاشین که بسیار خونریز و بی رحم توصیف شده اند جوان فرانسوی را که از اورشلیم ربوده اند به قلعه مستحکمشان الموت منتقل می کنند. حشاشین آنقدر بی رحم و خونریزند که در این داستان مسلمانان! به همان اندازه که صلیبی ها را دشمن می دانند با این گروه نیز دشمنی دارند و از آنها در هراسند. این گروه در این رمان مشخصا در سرزمین ایران و شهرهای آن مستقر هستند.
توجه به این نکته ضروری است که غالبا سیاست های رسانه ای کانون های غربی ابتدا در رسانه های نوشتاری بویژه رمان خود را نشان می دهد و به تدریج نسخه تصویری آن نیز وارد عرصه می شود.
(Alamut 2007)
*الموت
در این کتاب آمده است الموت در قرن یازدهم میلادی در سرزمین پارس قرار داشت. الموت جایی بود که مدعی پیامبری حسن صباح، نقشه جنون آمیز و در عین حال زیرکانه خود را آغاز کرد. او قصد داشت با جنگجویان سرآمد خود بر تمامی منطقه حاکم شود. این جنگجویان جوان در واقع خنجرهای زنده حسن صباح به شمار می آمدند که تحت تأثیر بهشت ساختگی او که مملو از زنان زیبا و درختان آبدار و حشیش بود، هر مأموریت غیرممکنی را برای او به انجام می رساندند. حسن توانسته بود جنگجویان جوانش را اقناع کند که در صورت پیروی از فرامینش به بهشت وارد خواهند شد. در این کتاب ماجرای حسن صباح و حشاشین با بن لادن و القاعده مقایسه می شود.
اینکه چگونه گروهی اندک که در پی تخدیری روانی عاشق کشته شدن و کشتن هستند، جهانی را به آشوب و ترس می کشاند، در دل داستانی از سرزمین پارس بررسی می شود. در این رمان دختر جوانی به نام حلیمه و جوانی جنگجو به نام ابن طهیر که هر دو از پیروان حسن صباح هستند و دل در گرو یکدیگر دارند موفق می شوند از دام بهشت افسونگر حسن بگریزند و سرنوشت خود را تغییر دهند.
نکته قابل توجهی که هم در این رمان و هم بازی عقیده حشاشین وجود دارد این است که به نوعی برای پیروان کانونهای بنیادگرای واقع در سرزمین خاورمیانه و ایران، الگوهای نوینی تعریف می شود که با پیروی از آنها فرد می تواند از سلطه این کانونها رها شود. در صورتی که معادل کنونی این کانونها را از منظر نویسندگان و تولیدکنندگان این محصولات بررسی کنیم، نتایج قابل تأملی بدست خواهد آمد.
*عکس طرح جلد کتاب الموت یکی از عکسهای هنرمند مهاجر ایرانی، شیرین نشاط است. هرچند عکس مذکور با طرح یاقمر بنی هاشم در نگاه نخست معنوی و قابل تحسین به نظر می¬رسد ولی این عکس یکی از چند ده تابلویی است که چندی پیش در نمایشگاهی از کارهای او در معرض دید عموم قرار گرفت. مجموعه این عکس ها از زن ایرانی، تصویری سیاه و طلسم شده نشان می دهد که تداعی گر گرفتار و اسیر بودن وی در دام سنت ها و خشونت های مذهبی است که صرفا نگاهی جنسیتی به زن را به رسمیت می شناسد.
شیرین نشاط آخرین فیلم خود به نام زنان بدون مردان را که روایتی خام و درونی از روزگار چند زن ایرانی در ایام دکتر مصدق است را به مبارزان باصطلاح جنبش سبز در ایران تقدیم کرده است.
مشرق بزودی بخش سوم تکمیلی این گزارش را پیرامون ارتباط خط رسانه ای مربوط به گروه مذهبی-ایرانی حشاشین و همچنین شوالیه های معبد هیکل در جنگ های صلیبی با پروژه 2012 ارائه خواهد داد.
می توان نشان داد که تمامی این محصولات مخاطبان خود را برای یک هدف معین که ظهور جریانی خاص و فراگیر در بخش های مختلف دنیاست و قرار است به زودی آشکار شود، مهیا می سازند. کانون های مشکوکی در داخل نیز با این جریان همراهی دارند که محل تأمل است.
مشرق