به جای مقدمه، حسینیه رجا به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها را با این عبارت از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی آغاز میکنیم:
“اين خود يك معجزهى اسلام است؛ يعنى فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعليها) در عمر كوتاه خود به مقامى ميرسد كه سيدهى نساء عالمين است؛ يعنى از همهى زنان بزرگ و قدّيس طول تاريخ برتر است. اين چه عاملى است، اين چه نيروئى است، اين چه قدرت متحولكنندهى عميق درونى است كه از يك انسان در اين مدت كوتاه، ميتواند يك چنين اقيانوس معرفت و عبوديت و قداست و عروج معنوى بسازد؟ خود اين، معجزهى اسلام است. (بيانات در ديدار مداحان اهل بيت(ع) به مناسبت ميلاد حضرت فاطمهى زهرا س 1383/05/17)
فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها در بیان رهبر معظم انقلاب
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای (khamenei.ir) اقدام به انتشار ویژهنامهای با عنوان فرشته نجات انسانها کرده است که در آن، بیانات رهبر معظم انقلاب درباره حضرت زهرا سلام الله علیها گردآوری و با ذکر کامل عبارات عربی روایات و همچنین منابع آن کامل شده است که به خوانندگان اطلاعات جالب و خواندنی درباره شخصیت سید و سرور بانوان عالم ارائه میکند.
برای دریافت این ویژهنامه به اینجا مراجعه کنید.
فایل صوتی/ تفسیر سوره کوثر توسط آیت الله ضیاآبادی
فایل صوتی که در ادامه آمده، تفسیر سوره مبارکه کوثر توسط آیت الله ضیاآبادی است، آیت الله ضیاآبادی در خلال این تفسیر معارف و فضائل والایی از حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان میکند.
مداحی حاج محمود کریمی شب ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فایل صوتی مداحی حاج محمود کریمی به همراه کودک خردسال امیر عباس (شب ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها، سال 1391 هیات رایه العباس)
تأملّی در اسرار ولادت بانوی بهشتی
در بررسی ابعاد شخصیّت حضرت زهرا علیهالسلام، موضوع تولّد ایشان یكی از جنبههای رازگونه و پیچیدهای است كه دارای فرآیند طولانی الهی بوده است. همانگونه كه زندگی كوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفتههای زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سالهاست دل عاشقان را داغدار ساخته و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او نیز سِرِّ غامض و سر به مُهری است كه فقط نكاتی از آن، از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نكات هم، ظرف ذهن ما بسی كوچك و كم حجم است.
محور این نوشتار، حدیثی است كه علّامه مجلسی آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعفی از قول امام صادق علیه السلام بیان كرده است.(1)
بشارتی مهم در معراج
پیش از تولّد حضرت فاطمه علیهالسلام ، خداوند در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبیّ خاتم داده و فرموده بود:
«ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو بشارت میدهد…»(2)
بشارت پیامبر اكرم به وجود مقدّس حضرت فاطمه علیهالسلام ، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمّیت موضوع تولّد ایشان است و میتوان به جرئت گفت كه این مسئله، یكی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان بوده كه از طرف خداوند در آن موقعیّت به پیامبر نوید داده شد.
فاصلهای سخت
«پیامبر در ریگزار ابطح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبكر، عمر، علیّ ابن ابیطالب، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه بن عبدالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بالهایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: «ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام میفرستد و به تو دستور میدهد كه چهل روز از خدیجه فاصله بگیری.» (3)
در این روایت خداوند به پیامبر اكرم دستور میدهد كه باید چهل شبانه روز از حضرت خدیجه دوری گزیند. در این قسمت از حدیث، دو نكته قابل تأمّل است:
اوّل اینكه جبرئیل با هیبت اصلی خود (با بالهای گسترده) بر پیامبر فرود آمد. این مسئله نشان میدهد كه حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر بوده است؛ همچنان كه برای اعلام امر رسالت هم با هیبت كامل بر رسول خدا ظاهر شد.
و نكته دوم اینکه واژه «یَأْمُرُكَ؛ خداوند به تو دستور میدهد»، متضمِّن این معناست كه دستور لازم الاجراست؛ زیرا خداوند از عشق فراوان پیامبر و حضرت خدیجه به یكدیگر آگاه بود و میدانست چنین دستوری بر آن دو، سنگین و مشقّت بار است. (4) ولی چون دستور، دستور الهی و لازم الاجرا بود، پیامبر بر انجام آن، لحظهای درنگ نكرد و از همان لحظه، امر الهی را شروع نمود؛ بدون اینكه واقعیّت امر را به حضرت خدیجه اطّلاع دهد.(5)
چلّه خاص برای امری مهم
«پیامبر در این چهل روز، روزهدار بود و در شب به عبادت میپرداخت.»(6)
و پس از سپری شدن چلّه ، جبرئیل، فرود آمد و گفت: «ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود میفرستد و به تو دستوری میدهد كه برای هدیه و تحفه او آماده شوی.» پیامبر به او گفت: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل گفت: «من به آن آگاهی ندارم.» در آن وقت، میكائیل فرود آمد و با او ظرفی بود كه با پارچهای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود. آن را جلوی پیامبر گذارد.»
جبرئیل به پیامبر گفت: «پروردگار به تو دستور میدهد كه از این غذا افطار كنی». ظرف را آشكار ساخت. در آن، خوشهای خرمای تازه و خوشهای انگور بود. رسول خدا از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دستهای خود را بشوید؛ جبرئیل بر دستهایش آب ریخت. میكائیل آن را شست و شو داد و اسرافیل با دستمالی خشك كرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.»(7)
نزول سه فرشته بزرگ الهی برای انجام یك امر الهی، و مائده ای ملکوتی که بفرموده شخص رسول خدا خوردن آن بر غیر حضرتش حرام بود، همه عظمت این موضوع را میرساند. قرار است چه اتّفاقی بیافتد؟!
تعجیل در مواقعه به امر الهی
پس از آنكه پیامبر از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود: «اكنون وقت نماز نیست؛ بلكه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود كه امشب از صلب شما فرزندی پاك بیافریند.
رسول خدا به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه روان گردید.»(8)
پیامبر هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو میساخت و دو ركعت نماز مختصر میخواند، سپس در بستر قرار میگرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نكرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات میكند. آری، امر الهی.
بارداری استثنایی
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه علیهاالسلام به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و این نكته مهمّی بود كه در جمله حضرت خدیجه، هویداست؛ اینكه برخلاف تمام انعقاد نطفهها، حضرت خدیجه از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود گردید.
«سوگند به آنكه آسمان را برافراشت و آب را از چشمهها جاری ساخت، رسول خدا در آن شب از من دور نگردید، مگر اینكه سنگینی حمل فاطمه را در وجود خود احساس كردم.»(9)
تكلّم با مادر در رحم
هنگامی كه حضرت خدیجه، با پیامبر كه فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مكّه از او دوری میگزیدند، به او وارد نمیشدند و سلام نمیكردند. از این رو، حضرت خدیجه احساس تنهایی مینمود.
زمانی كه به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه علیهاالسلام در بطن حضرت خدیجه با او حرف میزدند و او را به صبر و شكیبایی دعوت مینمودند. حضرت خدیجه حرف زدن فاطمه علیهاالسلام با خود را از پیامبر مخفی میكرد تا اینكه روزی رسول خدا شنید كه خدیجه با خود صحبت میكنند. فرمودند: «با چه كسی سخن میگویی؟» عرض كرد: جنینی كه در شكم من است، پیوسته با من حرف میزند و موجب آرامش من میشود.(10)
قابله های بهشتی
هنگامی كه زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی میرسد، معمولاً زنها برای كمك به او میشتابند؛ ولی هنگامی كه حضرت خدیجه به زنان قریش و بنیهاشم پیغام كمك فرستاد، آنها با كینه ای كه از ازدواج ایشان با پیامبر به دل داشتند، از كمك به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند. در این هنگام، خدایی كه تمام مقدّمات و برنامه ریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهیّا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد:
«چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند كه بیشتر، زنان بنیهاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید. یكی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا كه ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است.(11)
چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه از برای چنین امر مهمّی مأمور شده و كمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند.
نوری عظیم در سرتا سر زمین
پس هنگامی كه فاطمه علیهاالسلام پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینكه این نور به تمام خانههای مكّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند.(12)
نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود که: «خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنیآدم. سپس نام تكتك فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام كرد.»(13)
در این هنگام حورالعین و اهل بهشت به فاطمه علیهاالسلام لبخند زدند و یكدیگر را برای تولّد او بشارت گفتند. (14)
و اینچنین است كه خداوند و بهشت به وجود او افتخار میكند.
و این تازه آغازی بود برای رازهای پیچیده فاطمه علیهاالسلام …
پی نوشت:
1) بحارالأنوار، ج16، ص 78. 2) یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبَشِّرُكَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ…؛ بحارالأنوار، ج8، ص 151. 3) النَّبِیُّ جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بكر وَ عُمَرُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِیطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَتِهِ الْعُظْمَی قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّی أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَقْرَأُ عَلَیْكَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُكَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَةَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً. 4) از اینرو، در ادامه حدیث آمده است: “فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَی النَّبِیِّ وَ كَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛ پس، آن بر پیامبر سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.” 5) آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمّار یاسر را به خدمت خدیجه فرستاد و به او فرمود: «به خدیجه بگو: گمان نكن كه من از تو بریده و تو را رها كردهام؛ بلكه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن، خیر بیاندیش. خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشتهها افتخار میكند.»
6) فَأَقَامَ النَّبِیُّ أَرْبَعِینَ یَوْماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ. 7) یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی! یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُكَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِیَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِیُّ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَةُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِیَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی…؛ كَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَكَلَ النَّبِیُّ مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِیّاً وَ مَدَّ یَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ یَدَهُ مِیكَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ. 8) الصَّلَاةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَیْكَ فِی وَقْتِكَ حَتَّی تَأْتِیَ إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یَخْلُقَ مِنْ صُلْبِكَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً فَوَثَبَ رسول الله إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ. از عبارت «وَثَبَ الی؛ پرید، برجست» در این روایت میتوان فهمید كه اوّلاً امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیاً پیامبر اكرم به خاطر علاقه وافری كه به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه، به منزل ایشان رفت و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده است كه حضرت خدیجه هنگامی كه صدای پیامبر را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوان در را باز كرد: قَالَتْ خَدِیجَةُ فَقُمْتُ فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً بِالنَّبِیِّ وَ فَتَحْتُ الْبَابَ.
9) فَلَا وَ الَّذِی سَمَكَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِیُّ حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَةَ فِی بَطْنِی. 10) فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِی بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ كَانَتْ خَدِیجَةُ تَكْتُمُ ذَلِكَ عَنْ رسول الله فَدَخَلَ یَوْماً وَ سَمِعَ خَدِیجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ فَقَالَ لَهَا یَا خَدِیجَةُ مَنْ یُحَدِّثُكِ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی. 11) دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ طِوَالٍ كَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِیهاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّكِ إِلَیْكِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُكِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُكِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ ]صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَیْبٍ. 12) فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَكَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِكَ النُّورُ؛ بحارالأنوار، ج43، ص 3. 13) فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِی رسولالله سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَنَّ وُلْدِی سَیِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا.
14) ضَحِكْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّةِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ.
منبع: نشریه مهدی موعود
معرفی کتاب /
«فاطمه زهرا، فرشته زمینی»
نویسنده: روح الله حسینیان
کتاب «فاطمه زهرا، فرشته زمینی» نوشته «روح الله حسینیان» توسط انتشارات علیون منتشر و روانه بازار نشر شد.
این کتاب در قطع پالتویی در هشت فصل و 261 صفحه از آغاز تولد حضرت زهرا سلاماللهعلیها تا شهادت ایشان را در بر میگیرد و خواننده را هرچند به طور مختصر با بخشهای مختلفی از زندگی حضرت زهرا سلام الله آشنا میکند.
نویسنده اثر با تکیه بر مطمئنترین آثار و منابع سنی و شیعه و جمع آوری اسناد و مدارک فراوان به نگارش این اثر پرداخته است.
همت نگارنده مصروف به ساده نگاری و مستند نویسی بوده است تا ضمن استفاده همه اقشار از کتاب، مطلبی مستند ارائه دهد.
کتاب «فاطمه زهرا، فرشته زمینی» در 264 صفحه با قیمت دو هزار و 400 تومان با قطع پالتویی منتشر شده است.
فصل اول درباره تولد و نامگذاری حضرت؛ فصل دوم به برخی از سختیهای زندگانی ایشان مثل درگذشت حضرت خدیجه مادر بزرگوارشان؛ فصل سوم ماجرای ازدواج حضرت؛ فصل چهارم اخلاق و رفتار حضرت؛ فصل پنجم و ششم درباره فضایل و مقامهای معنوی ایشان بحث شده؛ فصل هفتم روایتگر سختیها و رنجها حضرت بعد از رحلت رسول اکرمصلیاللهوعلیهوآله و در نهایت فصل هشتم شهادت و خاکسپاری این بزرگوار است.
نوشتاری از آیت الله جوادی آملی درباره همسانی زن و مرد در ارزشهای انسانی
مقاله زیر توسط حضرت آیت الله جوادی آملی پیرامون همسانی زن و مرد در بهرهمندی از ارزشهای انسانی نگاشته شده که در ماهنامه پاسدار اسلام منتشر شده است.
در آموزههاي اسلامي ارزشهاي انساني كه ملاك سنجش انسانهاست براي زن و مرد به طور يكسان ترسيم شده است. چون خاستگاه ارزشها و فضائل، نفس و روح انسان است نه جسم او، و زن و مرد در نفس و روح تفاوت ندارند.
آياتي كه علم و جهل، ايمان و كفر، عزّت و ذلت، سعادت و شقاوت، فضيلت و رذيلت، حق و باطل، صدق و كذب، تقوا و فجور، اطاعت و عصيان، انقياد و تمرّد، غيبت و عدم غيبت، امانت و خيانت و مانند آن را مسائل ارزشي و ضد ارزشي ميداند و هيچ يك از اوصاف نيز نه مذكر است و نه مؤنث، به اين معنا كه بدن انسان مسلمان يا كافر، عالم يا جاهل، متقي يا فاجر، صادق ياكاذب نيست. و به عبارت ديگر اگر در مسائل علمي و مسائل عملي كه ملاك و معيار ارزش است هيچ سخني از مذكر و مؤنث نبود، يقيناً موصوف آنها يعني روح نيز مذكر و مؤنث نخواهد بود.
مرحوم علامه طباطبايي در اين رابطه ميفرمايد: مشاهده و تجربه حكم ميكند كه زن و مرد دو فرد از نوع واحد هستند يعني دو فرد انساني، زيرا تمام آنچه در مردان آشكار است در زنان نيز پيداست. بروز آثار يك نوع نشان دهنده تحقق خارجي آن نوع است بلي در ميان اين دو صنف آثار مشترك، شدت و ضعف وجود دارد ولي اين تفاوت سبب بطلان حقيقت نوع دو قوّه نيست. از اين جا روشن ميشود كه كمالات نوعي كه براي يك صنف ميسور است براي صنف ديگر نيز دست يافتني است.
مانند كمالاتي كه با ايمان و اطاعت الهي براي هر دو صنف قابل تحصيل است يكي از جامعترين سخنان كه آن را بيان ميكند اين آيه است: «انّي لااضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي بعضكم من بعض؛(1) من عمل هيچ عمل كنندهاي را چه زن و چه مرد تضييع نميكنم».(2)
علاوه بر اين در سوره مباركه احزاب نيز اين حقيقت به صورت تفصيلي تبيين ميشود و ويژگيهاي اساسي زن و مرد را از جهت معنوي در كنار يكديگر و همچون دو كفه يك ترازو قرار ميدهد و براي هر دو پاداشي يكسان بدون كمترين تفاوت در نظر ميگيرد و از نظر روح انساني آنها را از هم جدا نميسازد و به عبارت ديگر: در اين سوره سخني جامع و پرمحتوا درباره همه زنان و مردان و صفات برجسته آنها بيان شده است و اوصاف اعتقادي و اخلاقي وعملي و همچنين پاداش عظيم آنها را يكسان تبيين كرده است.
قرآن فرمود: «انّ المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدقين و المتصدقات و الصائمين و الصائمات و الحافظين فروجهم والحافظات و الذاكرين اللّه و الذاكرات اعدّ اللّه لهم مغفرة و اجراً عظيماً»(3)
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان با خشوع و زنان باخشوع، مردان انفاق گر و زنان انفاق كننده، مردان روزه گيرنده، و زنان روزه گيرنده، مرداني كه دامن خود را از آلودگي به بي عفتي حفظ ميكنند و زناني كه عفيف و پاكدامنند و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار خدا را ياد ميكنند. خداي سبحان براي آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
مرحوم طبرسي در مجمع البيان مينويسد:
هنگامي كه اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابيطالب، با شوهرش از حبشه برگشت به ديدن همسران پيامبر(ص) آمد يكي از سؤالاتي كه مطرح كرد اين بود! آيا چيزي از آيات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه! اسماء به خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد اي رسول خدا جنس زن گرفتار خسران و زيان است، پيامبر(ص) فرمود: چرا؟ عرض كرد: به خاطر اين كه در اسلام و قرآن فضيلتي درباره آنها همانند مردان نيامده است. در اين شرائط آيه فوق نازل شد.(4) و به آنها اطمينان داد كه زن و مرد در پيشگاه خدا از نظر قرب و منزلت يكسانند مهم آن است كه از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامي از فضائل برخوردار باشند.
در اين آيات ده وصف را براي زن و مرد ذكر ميكند كه بخشي از آنها مربوط به مراحل ايمان از قبيل اقرار به زبان، تصديق به قلب و جنان و عمل به اركان و بخشي از آن از كنترل زبان و شكم و شهوت جنسي كه سه عامل سرنوشت ساز در زندگي و اخلاقي انساني است و در قسمتي ديگر از مسأله حمايت از محرومان و ايستادگي در برابر حوادث سخت و سنگين يعني صبر و سرانجام از عامل تداوم اين صفات يعني ذكر خداي متعال سخن به ميان ميآورد.و در پايان نيز ميفرمايد: خداي سبحان براي مردان و زناني كه اين ويژگيها را داشته باشند مغفرت و اجر عظيم را فراهم ساخته است.
خداي سبحان نخست با آب مغفرت گناهان آنها را كه موجب آلودگي روح و جان آنهاست ميشويد، سپس پاداش عظيمي كه عظمتش را جز او نميداند در اختيار آنها قرار ميدهد.
زندگي پاكيزه زن در گرو ايمان و عمل صالح
در آيات قرآن بر شخصيت انساني زن تأكيد و او را در رديف مردان قرار ميدهد و ميفرمايد: «من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوا يعملون»(5)
هر كس عمل صالح انجام دهد در حالي كه مؤمن است خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه ميدهيم و پاداش آنها را به بهترين اعمالي كه انجام ميدادند خواهيم داد.
در اين آيه به صورت يك قانون كلي نتيجه اعمال صالح همراه با ايمان در اين جهان از سويي حيات طيبه است يعني تحقّق جامعهاي كه از نظر مثبت قرين با آرامش و امنيت، رفاه، صلح، محبت، دوستي، تعاون و مفاهيم سازنده انساني و از جهت منفي از نابسامانيها و درد و رنجهايي كه بر اثر استكبار و ظلم و طغيان و هواپرستي و انحصارطلبي به دور است و از سوي ديگر بر طبق بهترين اعمالشان به آنها پاداش خواهد داد.
در آيه با صراحت اين حقيقت را بيان ميكند و بيهوده گوياني را كه در گذشته يا حال در شخصيت انساني زن شك و ترديد داشتند و يا براي آنها مقامي پايينتر از مقام انساني مرد قائل بودند ساكت ميكند و منطق اسلامي را به جهان انسانيت اعلام ميكند كه بر خلاف پندار كوته فكران، اسلام دين مردانه نيست به همان مقدار كه به مردان بها ميدهد به زنان نيز ارزش ميبخشد.
نكتهاي كه در اين جا شايان ذكر است آن است كه گرچه مفسران براي حيات طيبه و زندگي پاكيزه تفسيرهاي گوناگوني آوردهاند از باب مثال برخي آن را به معناي روزي حلال و برخي به معناي قناعت و رضايت به سهم خود و برخي به رزق روزانه و برخي به عبادت توأم با روزي حلال و امثال آن گرفتهاند اما مفهوم اين واژه آن چنان وسيع است كه همه اينها و غير آنها را در بر ميگيرد يعني زندگي كه از هر نظر از آلودگيها، ظلمها، خيانتها، عداوتها، اسارتها و ذلتها و تجاوزها و استثمارها و مانند آن پاكيزه باشد.
زنان الگو در قرآن
با توجه به تساوي زن و مرد در كسب فضائل و ارزشها در آيات قرآن، با مطالعه در آيات الهي استفاده ميشود كه اين كتاب الهي تنها به كليات نپرداخته بلكه براي عيني كردن آموزهها الگوهاي انسانيت را نيز از بين زنان به بشريت معرفي كرده است.
قرآن داستانهايي را كه نقل ميكند و ملاك ارزشها را در شؤون گوناگون آن مشخص ميكند، نوع مسائل ارزشي را در ضمن داستانهايي نقل ميكند كه نقش اول را زن به عهده دارد.
به عبارت ديگر: قرآن كريم هنگام سخن از فضائل اخلاقي و انساني و يا نكوهش و تحذير از رذايل اخلاقي، هم از مردان با فضيلت و ستوده ياد ميكند و هم از زنان نمونه و اسوه نام ميبرد. زيرا انسان وارسته چه زن و چه مرد ميتواند الگوي ديگر انسانها قرار گيرد يعني مرد و زن خوب نمونه انسانهاي خوبند و مرد و زن بد نمونه انسانهاي بدند.
ابراهيم خليل و ساره
حضرت ابراهيم(ع) از پيامبران اولواالعزم است كه در سنين پيري فرشتگان به آن حضرت بشارت داشتن فرزندي آگاه و حليم و بردبار را به او دادند چنان كه همان بشارت را به همسرش ساره دادند.
فرشتگان به ابراهيم گفتند: «فبشرناه بغلام حليم»(6) ما به ابراهيم بشارت داديم به فرزندي بردبار، و در جاي ديگر فرمود: «انا نبشرك بغلام عليم»(7) ما تو را به فرزند آگاه بشارت ميدهيم. و ابراهيم فرمود: «ابشرتموني علي ان مسّني الكبر فبم تبشّرون»(8) آيا به من نويد ميدهيد در حالي كه مرا پيري رسيده است. پس چه بشارتي به من ميدهيد. و به دنبال آن فرمود: «فبشرناك بالحق فلاتكن من القانطين قال و من يقنط من رحمة ربه الا الضّالون»(9) فرشتگان گفتند: تو را به حق بشارت داديم، از مأيوسان مباش، گفت جز گمراهان چه كسي از رحمت پروردگار مأيوس ميشود.
از آيات استفاده ميشود كه ابراهيم با اين كه به دوران پيري پا گذاشته بود اما فرشتگان به او گفتند: نااميد نباش زيرا بشارت فرشتگان با حق همراه است علاوه هيچ انساني كه به خدا باور دارد دچار يأس و نااميدي نميشود زيرا نااميدي يعني گمان ناتواني خدا از حلّ مشكل و اين يأس در حدّ كفر است و هيچ كس حق ندارد نااميد شود.
قرآن در بيان بشارت به همسر حضرت ابراهيم(ع) نيز گفتند: «و امرأته قائمة فضحكت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق يعقوب»(10) يعني هنگامي كه فرشتهها با خليل حق سخن ميگفتند: همسر او نيز حضور داشت و ايستاده بود پس خنديد و شادمان و خوشحال شد. پس مژده داديم او را به اسحق و از پس اسحق يعقوب را، يعني افزون بر فرزند اسحاق بشارت به يعقوب هم به او دادند.
انسانهاي به كمال رسيدهاند كه فرشتگان بر آنها نازل و حقايقي را در اختيار آنها قرار ميدهند از اين رو از آيات فوق استفاده ميشود كه همسر ابراهيم همانند خود آن حضرت به كمالي نايل آمده است كه قابليت دريافت بشارت فرشتگان را دارد.
زنان مبارز با ستم فرعوني
در مبارزه با ستم هم مردان حضور دارند و هم زنان، اما در مبارزه با ستم فرعوني حضور زنان شگفت آور است، قرآن كريم از سه زن نام ميبرد كه حضرت موسي را از كشته شدن حفظ و او را تربيت كردهاند. پرورش موسي(ع) به عهده مادر موسي و خواهر آن حضرت و زن فرعون بوده است. اين سه زن با وضع سياسي آن روز مبارزه كردند و براي حفظ حضرت موسي جان خود را به خطر انداختند.
وقتي مادر موسي طبق دستور وحي الهي فرزند خود را به دريا انداخت به خواهرش گفت: جعبه حامل موسي را تعقيب كند. همسر فرعون نيز به خود فرعون گفت: اين كودك را نكشيد شايد او به ما سودي رساند يا او را به فرزندي بگيريم. قرآن فرمود: «و اوحينا الي امّ موسي ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليمّ(11)… و قالت لاخته قصّيه فبصرت به عن جنب و هم لايشعرون»(12) ما به مادر موسي الهام كرديم او را شير ده و هنگامي كه بر او ترسيدي وي را در درياي نيل بيفكن…و مادر موسي به خواهرش گفت: وضع حال او را پيگيري كن، او نيز از دور ماجرا را تعقيب و مشاهده ميكرد، در حالي كه آنان بي خبر بودند، همسر فرعون نيز گفت: «قرّة عين لي ولك: لاتقتلوه عسي ان ينفعنا او نتخذه ولداً و هم لايشعرون؛(13) نور چشم من و توست او را نكشيد شايد براي ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم و آنها نميدانستند در زمان فرعون هز زن شيرده را تعقيب ميكردند تا بدانند نوزاد او پسر است يا دختر كه اگر پسر است او را به قتل برسانند اما با توجه به پيگيري خواهر موسي و پيشنهاد و معرفي يك زن شيرده به عنوان اجير امري عادي نبوده بلكه قدم نهادن در عرصه خطر و روبرو شدن با مرگ بود. افزون بر آن كه باردار شدن و مادر شدن مادر موسي مخفيانه بود. اين پيشنهاد امري خطر ساز بود ولي انجام شد و پيشنهاد همسر فرعون نيز اعمال شد.
مريم و مقام ويژه او
حضرت مريم(ع) نيز يكي از زناني است كه در قرآن از مقام و عظمت و كرامت او سخن به ميان آمده است، و او را الگوي انسانهاي مؤمن معرفي ميكند: «و مريم ابنت عمران التي احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا و صدقت بكلمات ربها و كتبه و كانت من القانتين»(14)
به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خود در او دميديم. او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود.
بر اساس آيات قرآن به لحاظ اين كه حضرت زكريا تكفّل حضرت مريم را بر عهده داشت استفاده ميشود كه هرگاه حضرت زكريا وارد محراب ميشد، روزي خاصي نزد آن بانو مييافت و او ميگفت:از نزد خداست كه خداي سبحان آن روزي را بدون حساب به او اعطاء كرده است «كلّما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقاً قال يا مريم انّي لك هذا قالت هو من عند اللّه يرزق من يشاء بغير حساب»(15) هرگاه زكريا در محراب بر او وارد ميشد، نزد او نوعي خوراكي مييافت. گفت اي مريم، اين از كجا براي تو آمده است؟ او گفت: اين از جانب خداست و به هركس بخواهد بي شمار روزي ميدهد همچنين به استناد قرآن فرشتگان با مريم سخن ميگفتند و سخنان او را ميشنيدند، «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان اللّه اصطفاك و طهّرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا مريم اقنتي لربّك و اسجدي و اركعي مع الراكعين.»(16)
فرشتگان به حضرت مريم خبر دادند كه برگزيده و مطهره و از زنان ممتاز عالم هستي است و پيوسته به ياد خداست از اين رو خدا به او فرمان داد براي خدا خضوع كن و در برابر او سجده داشته باش و با ركوع كنندگان ركوع كن. پس زن ميتواند به مقامي نائل شود كه با ملكوت عالم ارتباط برقرار كند و فرشتگان با او سخن بگويند.
آموزگار عفاف در بين مرد و زن
قرآن كريم در مقام معرفي انسان عفيف هم از مرد عفيف سخن ميگويد و هم از زن عفيف يعني هم مرد عفيف در صحنه تجلي كرده است و هم زن عفيف ظهور نموده است.
قرآن كريم حضرت يوسف را مظهر عفت در مردان و مريم را مظهر عفت در زنان معرّفي نموده است كه هم يوسف مبتلا شد و بر اثر عفاف نجات پيدا كرد و هم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت.
درباره آزمون حضرت يوسف هم ميفرمايد: «و لقد همّت به و هم بها لولا ان راي برهان ربّه»(17) آن زن مصري همت گماشت و همتش در حدّ تعقيب يوسف به فعليت رسيد ولي يوسف صديق نه تنها مرتكب حرام نشد و نيز مقدمات حرام را فراهم نساخت بلكه قصد و همت و خيال گناه نكرد زيرا او را برهان ربّ ديد و افترا زنندگان به يوسف نيز كه يوسف را متهم كردند در نهايت اعتراف كردند كه «الآن حصحص الحق انا راودته عن نفسه»(18) اكنون حق پديدار گشت من از او كام خواستم و خدا نيز به نزاهت و طهارت يوسف شهادت داد و فرمود: نه تنها يوسف به طرف بدي نرفت، بلكه بدي نيز به طرف يوسف نرفت، «كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء»(19) اين گونه بدي و پليدي رااز او برگردانيديم قرآن ميگويد: به گناه اجازه نداديم به سراغ يوسف برود.
بنابراين حضرت يوسف الگوي عفاف و پاكدامني براي انسانهاست حضرت مريم نيز از لحاظ ملكه عفاف يا همسطح يوسف صديق است يا بالاتر از او. زيرا قرآن ميفرمايد: «قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقياً»(20) يعني نه تنها خودش ميل ندارد بلكه آن فرشته را كه به صورت بشر متمثل شده امر به معروف ميكند و ميگويد: اگر تو تقوا داري دست به اين كار نزن در حالي كه حضرت يوسف برهان ربّ ديد و از اعمال همّت باز داشته شد.
نتيجهگيري:
در اين مقاله از همساني زن و مرد در بهره مندي از ارزشهاي انساني سخن به ميان آمد و روشن شد زن و مرد هم قابليت تكامل را به طور مساوي دارند و هم در عمل ميتوانند به فضائل و كمالات دست يابند. نمونههايي نيز از زنان و مردان به كمال رسيده معرفي شد است تا نشان دهد كه اين همساني در كسب فضائل تنها در تئوري نيست بلكه در مقام عمل نيز از دو صنف به اين ارزشها نائل آمدهاند.
پینوشتها:
1. سوره آل عمران، آيه 195.
2. الميزان، ج 4، ص 94.
3. سوره احزاب، آيه 35.
4. مجمع البيان، ج 7، ص 357 ـ 358؛ نورالثقلين، ج 4، ص 275.
5. سوره نحل، آيه 97.
6. سوره صافات، آيه 101.
7. سوره حجر، آيه 53.
8. همان، آيه 54.
9. همان، آيه 55 ـ 56.
10. سوره هود، آيه 71.
11. سوره قصص، آيه 7.
12. سوره قصص، آيه 11.
13. همان، آيه 9.
14. سوره تحريم، آيه 12.
15. سوره آل عمران، آيه 37.
16. همان، آيه 42 ـ 43.
17. سوره يوسف، آيه 24.
18. همان، آيه 51.
19. سوره يوسف، آيه 44.
20. سوره مريم، آيه 17.