اسرائیل برای گسترش نفوذ خود در کشورهای اسلامی، از عناصر بهایی پراکنده در این کشورها، بهویژه در منطقه خاورمیانه، استفاده اطلاعاتی میکرد. بسیاری از منتقدان بهاییت از جمله حضرت امام خمینی، بهاییان را اساساً بهایی ندانستهاند، بلکه آنان را یهودیانی متعصب و فداکار میدانند که در تحقق آرمان صهیونیسم جهانی، بیش از دیگران اسرائیل را یاری کردهاند.
گذری بر فرقه بهاییت – 7/
بهائیت و سیاست
1. پیوند بهاییت با استعمار
روابط بسیار نزدیک و همپیمانی سازمان رهبری بهاییت با بیگانگان و دولتهای استعماری، آنچنان آشکار است که تاریخنگاران حوزه تاریخ معاصر ایران، بهاییت را محصول سیاستهای استعماری غربی برای تغییر بنیان فکری و اجتماعی جوامع اسلامی میدانند.1
فریدون آدمیت، نماد روشنفکری الحادی، درباره وابستگیهای سیاسی بهاییان مینویسد:
…دستگاه بهایی پیوستگی خاصی با سیاستهای مختلف خارجی داشته و این کیفیت با گرویدن عنصر یهودی به آن گروه، حدت گرفته است. مرام و مقصد آنان رواج بیوطنی است و راه و رسم آنان سرسپردگی به سیاستهای اجنبی. …رأی ما دراینباره مبتنی است بر شواهد عینی و آنچه برای ما معتبر است، همان شواهد عینی است.2
وی سپس با بررسی شواهد خود، چنین نتیجه میگیرد که عنصر بهایی نیز چون عنصر جهود، یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران شد. جالب اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند.
تاریخنگاران غیربهایی بیطرف، تردیدی ندارند که این مذهب با پشتیبانی و جهتدهی قدرتهای استعماری شکل گرفته است تا ساختار جامعه مذهبی ایران را دگرگون سازد و نیز منافع استثمارگران را تأمین کند. برای اثبات این مدعا، شواهدی عرضه میکنیم و وجدانهای بیدار را به داوری فرامیخوانیم:
الف) بهاییت و روسیه
حکومت دیکتاتوری روسیه تزاری در منابع تاریخی مسلمانان، بابیان، بهاییان و غیره، نخستین دولتی است که ارتباطی تنگاتنگ با بهاییت دارد. این دولت بارها و بارها با دخالت در قضیه بابیه و حمایت از آن، مانع نابودی این مذهب ساختگی شد. شواهد بسیاری که دراینباره بهویژه در کتابهای بابی و بهایی بر جای مانده است، هرگونه تردید را برای حقیقتجویان برطرف میکند:
1. اشتغال تعدادی از نزدیکان میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) در دستگاه امپراتوری روسیه، مانند پدرش میرزا عباس نوری که خود در سفارت روسیه نبود، ولی دستیار شاهزاده روسفیل3 قاجار، امام وردی میرزا بود. برادر و شوهرخواهر و خواهرزاده وی نیز در استخدام سفارت روسیه بودند.4
2. دخالت آشکار سفیر روسیه در نجات جان حسینعلی نوری (بهاءالله) در واقعه ترور ناصرالدین شاه؛5
3. دعوت از بهاءالله برای اقامت در روسیه؛6
4. نظارت بر انتقال مناسب حسینعلی نوری (بهاءالله) در تبعید به عراق؛7
5. اقدام بهاءالله در صدور لوح ویژه به افتخار امپراتور روسیه:
….قد نجینی احد سفرائک اذ کنت فی السجن تحت السلاسل والاغلال بذلک کتب الله لک مقاماً مالم یحط به علم احد الا هو. 8
به تحقیق یکی از سفیران تو مرا نجات داد زمانی که من در قید و بند زنجیرها بودم. به خاطر همین خداوند برای تو مقامی نوشت که علم کسی به حدود آن احاطه نخواهد یافت.
6. اجازه دادن به بهاییان برای ساخت نخستین معبد (مشرقالاذکار) در خاک آن کشور؛9
7. سفارش اکید عبدالبهاء به بهاییان برای دعا کردن برای الکساندر امپراتور روسیه.
میرزا حیدرعلی اصفهانی بهایی در کتاب بهجت الصدور مینویسد:
و القائم بامرالله (بهاء) را گرفتند و حبس کردند و به قدر یک کرور اموال و املاک و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهیه روس حمایت آن قائم بامرالله که ملقب به بهاءالله است، نمود، نتوانستند شهید نمایند، به دار السلام بغداد نفی نمودند.10
در بررسی تاریخی مناسبات میان ایران و روسیه، روشن میشود که روسیه در هیچیک از رفتارهای سیاسی خود، منافع ایران را در نظر نگرفته و همواره کوشیده است از منابع ارزشمند اقتصادی و موقعیت جغرافیایی این کشور بهره بیشتری بگیرد.
ب) بهاییت و انگلیس
اسناد بسیاری وجود دارد که روشن میسازد دولت انگلستان به عنوان یکی از مهمترین ابرقدرتهای استعماری سدههای اخیر، برای نفوذ در سرزمینهای اسلامی بهویژه ایران، طرح و برنامهای گسترده تدارک دیده بود. انگلیس برای ایجاد شکاف در بافت اعتقادی مردم مسلمان و شیعه مذهب ایران، بودجه هنگفتی را که یکی از حاکمان شیعهمذهب محلی برای هدفهای اسلامی وقف کرده بود، صرف هدفهای استعماری خود میکرد.
نایب السلطنه و فرمانروای انگلیسی هندوستان اعلام میکند که غازی حیدرالدین پادشاه صوبه اود و فرمانفرمای لکنهو تمام مایملک و دارایی خود را وقف مراکز دینی شیعیان جهان کرده است تا درآمد حاصله از آن در هر سال، صرف امور معیشتی و تحصیل علوم دینی طلاب شیعه مذهب شود11 و دولت استعمارگر بریتانیا با تسلط بر این موقوفه و جهتدهی به مصارف آن، این کار خیر را تبدیل به فرصتی برای پرورش افراد همسو با خود در مراکز علمی و دینی شیعه کرد.
روابط میان انگلیس و بهاییت به طور رسمی از دوران حضور بابیان در بغداد آغاز شد. دولت انگلیس در آن زمان قصد داشت عراق و دیگر سرزمینهای دولت عثمانی را بگیرد. بنابراین، برای شکستن اقتدار رهبران دینی مسلمانان، به افرادی مانند بهاءالله به شدت نیاز داشت. شوقی افندی در کتاب قرن بدیع آورده است:
کلنل سر آرنولد باروز کمبال که در آن اوقات سمت جنرال قونسولی دولت انگلستان را در بغداد حائز بود، چون علو مقامات حضرت بهاءالله را احساس نمود،12 شرحی دوستانه به محضر انور معروض، و بهطوریکه هیکل مبارک بنفسه الاقدس شهادت داده، قبول حمایت و تبعیت دولت متبوع خویش را به محضر مبارک پیشنهاد نمود و در تشرف حضوری، متعهد گردید که هر آنگاه حضرت بهاءالله مایل به مکاتبه با ملکه ویکتوریا باشند، در ارسال اوراق به دربار انگلستان اقدام نماید. حتی معروض داشت حاضر است ترتیباتی فراهم کند که محل استقرار هیکل اقدس، به هندوستان یا هر نقطه دیگر که مورد نظر مبارک باشد، تبدیل یابد… .13
این پیوند در دوران ریاست عباس افندی (عبدالبهاء)، به اوج خود رسید. پس از پایان جنگ جهانی اول و واگذاری قیمومیت فلسطین به بریتانیا به حکم شورای عالی متفقین، سر هربرت ساموئل، نخستین کمیسر عالی فلسطین، بیدرنگ مأموریت مییابد به دیدار عباس افندی بشتابد و از سوی امپراتوری بریتانیا به پاس قدردانی از خدمات بهاییان در دوران جنگ، نشان «نایت هود» و عنوان اشرافی «Sir» را به وی اعطا کند.14عبدالبهاء با گرفتن نشان نایت هود و دعا برای پادشاه انگلیس، جورج پنجم، وابستگی تاریخی این فرقه را به استعمارگران بیش از پیش آشکار ساخت. این روند وابستگی تا به امروز همچنان ادامه یافته و بهاییت برای گسترش فرقه خود که در جهت منافع استعمارگران است، همچنان به انگلیس نیازمند است.
نمونههایی از وابستگی بهاییان به انگلستان15
1. ارگان محفل بهاییان (اخبار امری) در شماره ۴(مرداد ۱۳۲۹) اعلامیهای منتشر و در آن خاطر نشان کرد که محفل بهاییان انگلیس در امر پیشبرد تبلیغات بهاییت در قاره سیاه، با مراکزی چون انجمن پادشاهی افریقایی (انگلیس)، مدرسه السنه شرقی لندن و شعبهای از دانشگاه آکسفورد و دوایر دیگر در اداره افریقای شرقی رایزنی داشته و از آنها کمک فکری و اطلاعاتی گرفته است. از نشانهها و پیآمدهای این امر به این مورد میتوان اشاره کرد:
در ۲ دی ۱۳۳۹، امالمعابد (مشرق الاذکار مرکزی) بهاییان در افریقا واقع در کامپالا (پایتخت اوگاندا) به دست روحیه ماکسول، همسر شوقی افندی، گشایش یافت و در مراسمی که به همین مناسبت برگزار شد، نماینده حکومت انگلستان و برادر پادشاه اوگاندا با خانواده خود و جمعی از مأموران عالیرتبه کشوری و لشکری دولت دیکتاتوری اوگاندا شرکت کردند.16
2. 21 می۱۹۷۱م. (خرداد ۱۳۵۰) کنفرانس جهانی بهاییان در شهر کینگزتون، سالن هتل شرایتون (بزرگترین هتل جزیره جامائیکا در اقیانوس اطلس) با حضور ذکرالله خادم (از ایادی امرالله و نماینده بیتالعدل بهاییت در اسرائیل) و سه تن از اعضای هیئت مشاوران قارهای در امریکای مرکزی و با قرائت پیام بیتالعدل گشایش یافت.
گفتنی است در نخستین لحظات تشکیل این کنفرانس، حاکم کل که نماینده رسمی ملکه انگلیس و شخص اول جزیره جامائیکا بود، حضور یافت و حدود نیم ساعت در تأیید بهاییت سخنرانی کرد.17
3. در آوریل ۱۹۶۷ (اردیبهشت ۱۳۴۶)، محفل ملی بهاییت در انگلیس، به مناسبت روز تولد ملکه انگلستان، تلگراف تبریک برای ملکه ارسال کرد:
محفل روحانی ملی بهاییان جزایر بریتانیا، به نمایندگی بهاییان جزایر بریتانیا، تبریکات صادقانه و مسرتآمیز خود را به مناسبت روز تولد آن علیا حضرت تقدیم علیا حضرت ملکه مینماید.
منشی مخصوص ملکه نیز در پاسخ، این تلگراف را خطاب به محفل ملی انگلستان مخابره کرد:
علیا حضرت ملکه صمیمانه از بهاییان جزایر بریتانیا به مناسبت این پیام محبتآمیز در مورد تبریکات آنان به مناسبت روز تولد علیا حضرت ملکه تشکر مینماید.
مجله بهایی اخبار امری ضمن بازتاب این تلگرافها تأکید کرد:
انتظار داریم… جوامع بهایی در ممالک مشترکالمنافع پیامهای تبریکآمیز خود را در آن روز به قصر بوکینگهام مخابره کنند.18
ج) بهاییت و اسرائیل
یک ـ پیشینه تاریخی
روابط صمیمانه و همکاری صهیونیستها با دستگاه رهبری بهاییت، قدمتی به اندازه عمر این فرقه دارد و ریشههای ارتباط و صمیمیت این دو غده سرطانی، به سالها پیش از تشکیل دولت صهیونیستی برمیگردد. از همان روزی که بنیانگذاران رژیم صهیونیستی اسرائیل برای غصب سرزمین فلسطین کوشش میکردند، تا امروز، روابط خوبی میان بهاییت و اسرائیل برقرار بوده است.
ابن زوی، نخستین رئیس جمهور اسرائیل، هنگامی که هنوز اسرائیل تا تشکیل دولت راه درازی در پیش داشت، دیدار و گفتوگویی با عبدالبهاء داشته است که از آن به خشنودی و رضایت یاد میکند.19
در شرایطی که اعراب و بهویژه مردم مسلمان فلسطین مشغول مبارزه با صهیونیسم و انگلیس بودند، بهاییان با این دو دولت متجاوز روابط دوستانه برقرار کرده بودند؛ زیرا به خوبی میدانستند که اگر مسلمانان عرب حکومت فلسطین را به دست گیرند، همانند دیگر سرزمینهای اسلامی، با بهاییان به دلیل بیحرمتیشان به اسلام و باطل اعلام کردن این دین و ادعای پیامبری و کتاب جدید و ادعای خدایی رهبران این فرقه، برخورد خواهند کرد، چنانکه تاکنون هیچیک از جامعههای اسلامی وجود آنان را تحمل نکرده و حاضر به پذیرش رسمی آنان نشدهاند. بنابراین، بهاییان جز خیانت به مسلمانان و خدمت به دشمن آنان، راهی پیش روی خود ندیدند.
بهاییان سرنوشت خود را به سرنوشت اسرائیل گرهخورده میدانستند و رهبران بهایی در کتابها و نشریههای گوناگون بهاییان، بارها این حقیقت را اعلان کرده بودند. در نوشتههایی هم که از عبدالبهاء بر جای مانده، این موضوع آشکارا بیان شده است. او سالها پیش از تشکیل دولت اسرائیل، سرنوشت صهیونیسم و بهاییان را سرنوشتی مشترک میدانست:
اینجا فلسطین است، اراضی مقدسه است، عنقریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردیدی ندارد. قوم یهود عزیز میشود، در ظل امر وارد میشود و تمام این اراضيِ بایر، آباد و دائر خواهد شد. تمام پراکندگان یهود جمع میشوند و تردیدی در آن نیست. مقام اعلی به بهترین طرزی ساخته خواهد شد، دعا و مناجات انبیای الهی به هدر نمیرود و وعدههای الهی تماماً تحقق خواهد یافت. اسارت و دربهدری و پراکندگی یهود مبدل به عزت ظاهری آنها میشود، حتی به حسب ظاهر عزیز خواهند شد.20
وی برای عزت اسرائیل و قدرت یافتن یهودیان (که اندکی بعد با توسل به غیرانسانیترین ابزارها مردم فلسطین را از سرزمینشان بیرون کردند) دعا میکند و پیش از آن میگوید:
اسرائیل عنقریب جلیل گردد و این پریشانی به جمع مبدل شود. شمس حقیقت طلوع نمود و پرتو هدایت بر اسرائیل زد تا از راههای دور با نهایت سرور به ارض مقدس ورود یابند. ای پروردگار! وعده خویش آشکار کن و سلاله حضرت جلیل را بزرگوار فرما. تویی مقتدر و توانا و تویی بینا و شنوا و دانا.21
دستگاه رهبری بهاییت در دوران حاکمیت عثمانیها برای ماندگاری خود ناچار بود از هرگونه رفتاری که حساسیت مسلمانان را برانگیزد، خودداری و با وسواس و دقت، ظواهر اسلامی را در سرزمین فلسطین رعایت کند. حضور پیوسته عبدالبهاء در نمازهای جمعه و جماعت را نیز به همین منظور میتوان دانست. مهمتر آنکه این فرقه که به شدت تبلیغگرا بود، به هیچ عنوان اجازه تبلیغ در سرزمین فلسطین را به یاران و مریدان خود نمیداد. البته این پنهانکاری نمیتوانست چندان ادامه یابد. بنابراین، بهاییان برای تأمین منافع خود باید میکوشیدند یا انگلستان به استعمار خود در فلسطین ادامه دهد یا صهیونیسم که حافظ منافع امپریالیسم انگلستان و میراثخوار استعمار بود، روی کار آید. ازاینرو، آنها و رهبرانشان در فلسطین و کشور اسرائیل، هیچگاه برخلاف مصالح اسرائیل و صهیونیسم سخنی نگفتند و آیینی که مدعی صلح و دوستی است، هیچگونه همدردی با صدها هزار آواره فلسطینی از خود نشان نداد و به غصب حقوق مسلّم ساکنان این آب و خاک اعتراض نکرد، بلکه روابط خود را با صهیونیسم استوار ساخت.
شوقی افندی در پیام تبریک نوروز 1329، خطاب به بهاییان اعلام کرد:
مصداق وعده الهی به ابناء خلیل و وراث کلیم، ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر شده است.22
لروی آیواس منشی کل شورای بینالمللی بهایی، در نامهای به تاریخ سوم مه 1954، با کمال افتخار به ملاقات شوقی افندی با رئیسجمهور اسرائیل اشاره میکند و مینویسد:
روز دوشنبه 26 آوریل 1954، از برای عالم بهایی، روز تاریخی به شمار میرود؛ زیرا در این یوم برای اولین دفعه در تاریخ امر، رئیس دولت مستقلی رسماً از مقام مبشر شهید آیین بهایی و مقام مرکز میثاق حضرت بهاءالله دیدن نموده، به حضور ولی امر بهایی (شوقی افندی) مشرف گردید.23
و شوقی افندی رسیدن به این افتخار بزرگ را در تلگراف تاریخ چهارم مه 1954م. به محفل بهاییان ایران اینگونه خبر میدهد:
رئیسجمهور اسرائیل به اتفاق قرینه24 محرمه میسیس بن زوی بر حسب قرار قبلی، پس از پذیرایی که به افتخار ایشان در بیت مبارک حضرت عبدالبهاء به عمل آمد، اعتاب مقدسه را در جبل کرمل زیارت نمودند. این زیارت اولین تشرف رسمی است که از طرف یکی از رؤسای دول مستقله از مقامات مقدسه حضرت اعلی و مرکز میثاق حضرت بهاءالله به عمل آمده است.25
شوقی افندی همانند میرزا حسینعلی که در سرسپردگی به سفارت روس و عباس افندی که در سرسپردگی به انگلستان از هیچ کوششی کوتاهی نکردند، با تمام توان تصمیم گرفت راه سرسپردگی بهاییت به صهیونیسم را با وفاداری کامل به صهیونیسم و خیانت آشکار به جهان اسلام و منافع ملی کشورهای مسلمان ادامه دهد. در اول ژوئیه 1952م.، هیئت بینالمللی بهایی حیفا در نامهای به محفل روحانی ملی بهاییان ایران، آنان را از رابطه شوقی افندی با حکومت اسرائیل، بهگونهای کاملاً سربسته و محرمانه آگاه کرد:
روابط حکومت (اسرائیل) با حضرت ولی امرالله و هیئت بین المللی بهایی، دوستانه و صمیمانه است و فی الحقیقه جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسایی امر در ارض اقدس موفقیتهایی حاصل گردیده است.26
در پی آن با افتخار تمام و بدون پردهپوشی، روابط و پیوند استوار دولت اسرائیل با مرکز بینالمللی بهایی را به آگاهی یاران ایرانی خود میرساند و میگوید:
در ارض اقدس(اسرائیل) شعایر بهاییت بیپرده و حجاب اجرا میشود… و معافیت مقامات بهاییت و توابع آن از مالیاتهای دولت اسرائیل از طرف اولیای امور تصویب گردید.27
او با خشنودی از امکانات و رفاهی که اسرائیل برایشان فراهم کرده، مشتاقانه میگوید: «دولت اسرائیل وسایل راحتی ما را فراهم کرد».28
یکی از نزدیکان شوقی با اشاره به لطف و توجه صهیونیستها به بهاییان، میگوید: «… دولت اسرائیل… دستور رسمی داده است که ـ بهاییان ـ از کلیه عوارض و مالیاتها معاف باشند.» البته دامنه حمایتها تنها بدینجا محدود نمیشد، بلکه معافیت از مالیات «بعداً شامل بیت مبارک حضرت عبدالبهاء و مسافرخانه شرقی و غربی نیز گردید. …عقدنامه بهایی به رسمیت شناخته شد، وزارت ادیان قصر مزرعه را تسلیم نمود و وزارت معارف اسرائیل ایام متبرکه بهایی را به رسمیت شناخت».29
دولت اسرائیل که در آن زمان با ملت محروم فلسطین در حال جنگ بود، به کمکهای مالی بسیار نیاز داشت و از یهودیان و دولتهای اروپایی کمک مالی میگرفت. با وجود این، بهاییان را از پرداخت مالیات مصالح ساختمانی گرانقیمتی که از ایتالیا برای ساختن مقبره باب و دیگر ساختمانهای خود در حیفا و عکا وارد میکردند، به کلی معاف کرد.30
خانم روحیه ماکسول نیز این جمله را از خود به یادگار نهاده است:
من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان (بهاییت) از تازهترین کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما (یعنی بهاییت و اسرائیل) چون حلقههای زنجیر به هم پیوسته است.31
دو ـ دلایل حمایت اسرائیل از بهاییت
اسرائیل به چند دلیل خود را ملزم به حمایت از فرقه بهاییت میدانست:
اول ـ اقتصادی
سفر بهاییان به اسرائیل به دلیل وجود تشکیلات مرکزی و آرامگاههای بنیانگذاران و رهبران بهاییت در این کشور، به صنعت توریسم رونق بخشید. از سوی دیگر، پیروان بهاییت به دلیل دلبستگی به قبله و قبر رهبران خود، سرمایهگذاریهای گوناگونی در این کشور میکردند. بنابراین، امکاناتی که اسرائیل در اختیار این فرقه قرار داده بود و میداد، در برابر آنچه میگرفت، بسیار ناچیز بود و این همان سرمایهگذاری درازمدت و البته کم هزینه و پرسودی بود که صهیونیستها به آن بسیار رغبت دارند.
دوم ـ تبلیغاتی
ارزش تبلیغاتی سازمان بهاییت برای اسرائیل، بسیار بیشتر از ارزش اقتصادی آن بود؛ زیرا نفرت از یهود در بسیاری از کشورهای اسلامی در آن برهه از زمان، مانع تبلیغات مستقیم صهیونیسم بود، درحالیکه بهاییان با مدیریت واحد و تشکیلات منسجم خود، میتوانستند به صورت غیرمستقیم برای یهود تبلیغ کنند.
همچنین تبلیغ بهاییان در سرزمینهای اسلامی برای گسترش فرقه خود، سود دیگری هم برای اسرائیل داشت؛ چون گرایش هر فرد مسلمان به این آیین، مانند تبدیل شدن یک دشمن به یک سرباز فداکار برای اسرائیل یا دستکم تبدیل شدن به فردی بینظر و خاموش در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستی بود.
سوم ـ اطلاعاتی
اسرائیل برای گسترش نفوذ خود در کشورهای اسلامی، از عناصر بهایی پراکنده در این کشورها، بهویژه در منطقه خاورمیانه، استفاده اطلاعاتی میکرد. بسیاری از منتقدان بهاییت از جمله حضرت امام خمینی رحمه الله ، بهاییان را اساساً بهایی ندانستهاند، بلکه آنان را یهودیانی متعصب و فداکار میدانند که در تحقق آرمان صهیونیسم جهانی، بیش از دیگران اسرائیل را یاری کردهاند.
حضرت امام خمینی رحمه الله در سخنرانیهای خود درباره خطرهای این فرقه بارها به مردم هشدار داده است. ایشان در خلال مبارزه با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، در جمع گروهی از مردم تهران فرمود:
میخواستند با تصویب لایحههای انجمنهای ایالتی و ولایتی و الغای شرط اسلام از رأیدهنده و انتخابشونده، مقدرات مسلمین را بهدست غیرمسلمانان، مانند یهودیهای بهایی بسپارند. …مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند: ما حاضر نیستیم استانهای این کشور تحت تصرف بهایینماهای یهود درآید. آگاه باشید! خطر، بزرگ و تکلیف، مهم است.32
بهاییان، اعتماد کامل دولت اسرائیل را به دست آورده و با تمام وجود خود را در اختیار آنان قرار داده بودند. مراکز دینی بهاییان در بسیاری از مناطق جهان، درحقیقت دفترهای جاسوسی اسرائیل هستند که هر از گاهی در گوشهای از دنیا طبل رسواییشان به صدا درمیآید.33 البته اسرائیلیها نیز خدمات آنها را فراموش نمیکنند و به شکلهای گوناگون، آنان را از محبت خود بهرهمند میسازند. در یکی از اسناد، به نقل از یکی از بهاییان به نام فریدون رامشفر که سفری به اسرائیل داشته، درباره شیوه برخورد اسرائیلیها با بهاییان آمده است:
دولت اسرائیل آنقدر نسبت به بهاییان خوشبین است که در فرودگاه خود، احبا (بهاییان) را بازرسی نمیکند، بهطوریکه وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار میدارد اینها بهایی هستند، حتی یک چمدان را باز نمیکنند، ولی بقیه مسافران ـ حتی کلیمیها ـ را بازرسی میکنند. بهطوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود که چرا بهاییان را بازرسی نمیکنید و ما را که اینجا موطنمان است، مورد بازرسی قرار میدهید!34
2. بهاییت در ایران
الف) بهاییت در رژیم پهلوی
دوران حکومت پهلوی را باید دوران اوج اقتدار فرقه گمراهکننده بهاییت در ایران دانست. حضور بهاییان در منصبهای مهم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و اعتماد بیش از اندازه و غیرطبیعی پهلویها به آنان، برای همه دینداران و میهندوستان آزاردهنده بود. در خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست آمده است که سرگرد صنیعی در آن زمان از بهاییهای تراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد، احترام و اعتماد رضاخان به بهاییها و میزان نفوذ آنان را در دستگاه دولتی نشان میدهد.35 بنا بر نوشتههای فردوست، محمدرضا شاه نیز این اعتماد را به بهاییان داشت:
یکی از فرقههایی که توسط اداره کل سوم ساواک با دقت دنبال میشد، بهاییت بود.36 شعبه مربوط، بولتنهای نوبهای (سه ماهه) تنظیم میکرد که یک نسخه از آن از طریق من (دفتر ویژه اطلاعات) به اطلاع محمدرضا میرسید. این بولتن مفصل همتراز بولتن فراماسونری بود، اما محمدرضا از تشکیلات بهاییت و بهخصوص افراد بهایی در مقامات مهم و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنان حسن ظن نشان میداد.34
بهاییان در این دوره با اعتماد به نفس، به سوی کنترل و نفوذ کامل بر تمامیت ایران پیش میرفتند. یکی از نویسندگان نشریه خبری بهاییان، درباره آرزویی که آن روز آن را انجامشدنی میدانست، نوشته است:
شریعت [بهاییت] از طرف اولیای امور به عنوان دیانت رسمی مملکتی شناخته خواهد شد… و این رسمیت به مرور ایام منجر به تأسیس سلطنت بهایی خواهد گشت که در ظل آن، حدود و احکام مقدس اقدس امالکتاب شریعت بهایی در جمیع امور شرعی و مدنی کاملاً به موقع به اجرا گذاشته خواهد شد و این مرحله مآلاً منتهی به تأسیس و استقرار سلطنت جهانی بهایی… خواهد گردید.38
رهبر بزرگ و بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی رحمه الله با بینش بالای خود، عمق فاجعه را شناخت و در سخنرانی هیجدهم شهریور1342 در مسجد اعظم قم درباره این خطر به ملت هشدار داد و فرمود:
… اینها عمال اسرائیل در ایران [هستند]. هرجا انگشت میگذاری، میبینی که یکی از اینهاست. مراکز حساس، مراکز خطرناک، … از دربار گرفته تا آن آخر مملکت، از این اشخاص (بهایی) آنجا موجودند.39
حضور افراد سرشناس بهایی در حکومت
فهرستی که در سال 1339 از اسامی مقامهای نظامی و غیرنظامی تهیه شد، نشان میداد بیشتر پستهای اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور در اختیار بهاییان است. البته به دلیل پنهانکاری، نام بعضی از افراد که در پستهای مهم بودند، در این فهرست نیامده و بیتردید، تعداد بهاییان شاغل در دستگاهها چندین برابر این فهرست بوده است. در سالهای بعد، تعداد بهاییان شاغل و سطح شغل آنان بالا رفت که میتوان از این افراد نام برد: امیرعباس هویدا، نخستوزیر سیزده ساله؛ لیلی امیرارجمند، مشاور ویژه فرح و مدیر برنامههای آموزشی و تربیتی رضا پهلوی؛ عباس شاهقلی، وزیر بهداری و وزیر علوم؛ روحانی، وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا؛ شاپور راسخ، مشاور عالی و در واقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهاییت در ایران؛ عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص شاه.40 اکنون به جایگاه دکتر ایادی در ساختار حکومت پهلوی میپردازیم. سپس برخی از مقامهای ارشد بهایی را در این حکومت نام میبریم.
یک ـ سپهبد دکتر عبدالکریم ایادی
دکتر عبدالکریم ایادی، نزدیکترین فرد بهایی به محمدرضا پهلوی بود. شرح کوتاه احوالات او، حدیث مفصل نفوذ بهاییت در سلولهای بنیادین حکومت پهلوی است.
ارتشبد فردوست، معاون سازمان اطلاعات و امنیت کشور و رئیس دفتر اطلاعات ویژه دربار، در خاطرات خود، شاه را مبتلا به نوعی بیماری روانی به نام میکروفوبیا، یعنی ترس از میکروب دانسته است و مینویسد:
این بیماری بهطور دائم و در تمام مدت شبانهروز و برای تمام عمر شاه را آزار میداده است. علیرضا، برادر شاه که خود نیز به این بیماری مبتلا بود، دکتر عبدالکریم ایادی را به شاه معرفی کرد… . بدین ترتیب، برای اولین بار ایادی، شاه را معاینه کرد. از همان آغاز برای من مشخص شد این فرد که دوره پزشکی را در فرانسه طی کرده بود، یک کلّاش و حقهباز به تمام معناست. باید اضافه کنم که ایادی در فرانسه ابتدا دانشجوی دامپزشکی بود و سپس دوره پزشکی را بهطور ناقص گذراند،… ولی همین فرد به نحوی شاه را مسحور خود کرده بود که قرار شد هفتهای سه بار به شاه مراجعه کند. ایادی تا روز مرگ علیرضا، پزشک معالج او هم بود.
شاه به زودی دچار اعتیاد به ایادی شد. دیدار او با ایادی از هفتهای سه روز به هر روز تبدیل شد و دیدار هر روزه به کلیه ساعات فراغت کشید. صبحها، هنوز شاه بیدار نشده، ایادی حاضر بود و شبها تا وقت خواب در اتاق او میماند. زمانی که محمدرضا ازدواج کرد، این عادت ترک نمیشد و ایادی با زنهای شاه هم خودمانی میشد. بدین ترتیب ایادی، بانفوذترین فرد دربار و به تدریج، بانفوذترین فرد کشور شد.
او برای خود حدود هشتاد شغل در سطح کشور درست کرده بود. مشاغلی که مهم و پولساز بود! [او] رئیس بهداری کل ارتش بود و در این پست، [بنا کردن] ساختمان بیمارستانهای ارتش به امر او بود. وارد کردن وسایل این بیمارستانها، وارد کردن داروهای لازم، دادن درجات پرسنل بهداری ارتش از گروهبان تا سپهبد به امر او، بود. هرگونه تخطی از اوامر او، برکناری و مجازات را به دنبال داشت. ایادی رئیس شرکت «اتکا»ی ارتش و نیروهای انتظامی هم بود و در این پست، کلیه نیازمندیها باید به دستور او تهیه میشد. هرچه او اراده میکرد ولو در کشور موجود بود، باید برای ارتش، از خارج به ویژه از انگلیس و امریکا وارد میشد.
سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر ایادی بود؛ چه داروهایی و به چه مقدار باید تهیه شود، از کجا خریداری و به کدام فروشنده و به چه میزان داده شود. شیلات جنوب در اختیار ایادی بود و تعیین اینکه به کدام کشورها و شرکتها اجازه صیادی داده شود و به کدام داده نشود، در اختیار ایادی بود… .
من یک بار مشاغل او را کنترل کردم و به هشتاد رسید. به شاه گزارش کردم. شاه در حضور من از او ایراد گرفت که هشتاد شغل را برای چه میخواهی؟ ایادی به شوخی جواب داد: «میخواهم مشاغلم را به صد برسانم!»…41
مئیر عزری، سفیر اسرائیل در ایران در رژیم پهلوی نیز در خاطرات خود پس از 25 سال از سقوط رژیم پهلوی، از قدرت و نفوذ ایادی پرده برداشته است و مینویسد:
یکی دیگر از سرشناسان کیش بهایی، سرلشکر دکتر ایادی، پزشک ویژه شاه بود … و به چشم و گوش شاه میمانست. او بهداری ارتش و بیمارستانها، اداره خرید دارو و ابزار پزشکی برای یگانهای ارتش را سرپرستی میکرد و با همه توان به همکیشانش یاری میداد. … ایادی به یهودیان، مهری ناگسستنی داشت و آنها را مردمی درددیده و شایسته بیپیرایهترین یاریها میدانست. افزون بر آن، ارزندهترین و والاترین نیایشگاههای بهاییان در کشور اسرائیل بود و این پدیده روشنتر از آفتاب را ایادی نمیتوانست نادیده بگیرد. … ایادی به بازرگانان و کارشناسان اسرائیلی یاری داد تا میوه ارتش ایران را فراهم آورند و برای یگانهای گوناگون، مرغداری و دهکدههای نمونه کشاورزی بسازند. … در سایه دوستی با ایادی، با گروهی از سرشناسان کشور آشنا شدم که هرگز باور نمیکردم پیرو کیش بهایی باشند. بسیاری از آنها در باور خود چون سنگ خارا بودند، ولی بهخوبی میتوانستند در برابر دیگران باور خود را پنهان نمایند. آنها همه دریافته بودند که در برابر من نیازی به پنهانکاری ندارند.42
دو ـ وزیران و مدیران ارشد بهایی در دوره پهلوی
علیمحمدخان موقرالدوله (از سران درجه اول بهاییان ایران): وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت در کابینه سید ضیاءالدین طباطبائی (دوره رضاخان)؛
منصور روحانی: وزیر آب و برق و کشاورزی؛
ناصر گلسرخی: وزیر منابع طبیعی؛
خانم فرخرو پارسا: وزیر آموزش و پرورش؛
هوشنگ نهاوندی: وزیر کار و آبادانی و مسکن؛
سپهبد اسدالله صنیعی: وزیر دفاع؛
سپهبد علیمحمد خادمی: رئیس سازمان هواپیمایی ملی ایران هما.
صدها نفر دیگر در ادارههای مهم مثل اداره غله، قند و شکر و … .
اعتماد و محبت بیش از اندازه شخص شاه و هویدا به بهاییان، سبب افزایش گرایش به بهاییت شد و بسیاری به خاطر گرفتن پست و مقام دولتی تظاهر به بهاییت میکردند.
ب) بهاییان و قیام خونین 15 خرداد 1342
در پرونده سپهبد بهایی پرویز خسروانی، سند مهمی به چشم میخورد که عمق روابط حکومت پهلوی و بهاییان را نشان میدهد. این سند درباره قیام خونین پانزده خرداد 1342 و حمایت علما و مردم قم از حضرت امام خمینی رحمه الله است که بهاییان پنج روز بعد از این واقعه با فرستادن نامهای به سپهبد پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز، ضمن ابراز خوشحالی از این کشتار وحشیانه (که نهایت مدنیت و اخلاق آنان را میرساند) از سردمدار هممسلک خود، بهدلیل همکاری وی در این جنایت تشکر کردند:
تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی، فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز!
تاریخ یکصد و بیست ساله جهان بهایی، بهخصوص در ایران، همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارایی و اموال آنان به دست اراذل و اوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان بوده است، ولی در خلال صفحات این تاریخ، همواره ستارههای درخشانی در مقامات دولتی وجود داشتهاند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود، نوعدوستی و عدالتگستری نموده و به کرّات مانع تجاوز رجاله و یا علمای بدعمل شدهاند. در اثر همین حسنتشخیص و میهندوستی و نوعپروری واقعی آنان در واقع آبروی کشور مقدس ایران تا اندازهای محفوظ مانده و از سوءشهرتی که دیگران ایجاد نمودهاند، کاسته شده است.
زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجالّه کراراً در سنین اخیره در این محفل مذکور شده است، بهخصوص در این ایام که بحمدالله اولیای امور نیز به رأیالعین سوءعمل جهلای معروف به علم را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی میدهد.
یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت، زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهایی آن جناب را در ردیف همان چهرههای درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود.43
با رجای تأیید
20/3/1342
منشی محفل
ج) بهاییان و جمهوری اسلامی ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت نفوذ و چپاول از فرقه بهاییت گرفته و امید آنان به ناامیدی تبدیل شد. ازاینرو، دشمنی بهاییت با نظام اسلامی را میتوان امری طبیعی دانست؛ مانند دشمنی امریکا و اسرائیل با این انقلاب، ولی از آن جهت که بهاییت مدعی است با سیاست رابطهای ندارد و تکلیف بهاییان در برابر حکومتها اطاعت و تسلیم است، برای پردهبرداری از کنشهای سیاسی آنان و اثبات دروغ بودن این ادعا این موضوع را بررسی میکنیم.
از آنجا که قوانین جمهوری اسلامی بر پایه شریعت شکل گرفته است و دین اسلام گمراه شدن بندگان خدا را برنمیتابد و از سوی دیگر، تبلیغ بهاییت مصداق آشکار گمراه کردن مردم بهشمار میرود، بر اساس این قوانین، تبلیغ بهاییت غیرقانونی است و بهاییان حق فعالیت تبلیغی را ندارند. البته پیروان این فرقه میتوانند بدون تبلیغات، به شعائر دینی خود عمل کنند و نظام اسلامی برای آنان مزاحمت ایجاد نخواهد کرد.
بهاییان بر اساس دستورهای دینی خود نیز که آنان را موظف به پیروی از مقررات داخلی کشورهای محل اقامتشان میکند، باید تسلیم قانون باشند و از آن سرپیچی نکنند. ولی بیتالعدل اعظم با درخواستی منافقانه، کوشیده است نظام اسلامی ایران را دور زند و به عنوان وظیفه اولیه دینی، بهاییان را به تبلیغات فردی دعوت کند.
این سازمان در تاریخ جون 2007 به هیئت یاران یا همان اعضای محفل ملی پیامی صادر و از آنها درخواست کرده که امکانات لازم را برای مطالعه این پیام از سوی خانوادههای بهایی فراهم کنند. در مهمترین بخش این پیام آمده است:
… تبلیغ به عنوان افضل اعمال از جانب حق توصیف شده، از جمله مظاهر روحانی است که هر فرد بهایی در آثار مبارکه به انجام آن موظف شده است. بدین ترتیب، تبلیغ امری وجدانی و بهطور قطع جاذب تاییدات روحالقدس… .44
این پیام با دعوت و تشویق بهاییان به تبلیغ و القای این مطلب به آنان که تبلیغ فردی با حکم اطاعت از حکومت اختلافی ندارد، میکوشد بحران ساختگی ایجاد کند و نیروهای انتظامی و امنیتی نظام را به بازداشت بهاییان وادارد تا با بهرهگیری تبلیغاتی از این فرصت، به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود دست یابد.
تشکیلات بهاییت با این توجیه که تبلیغ، امری فردی است مانند نماز و روزه که هر بهایی جدا از علاقه و ارتباطش با بیتالعدل، موظف به انجام آن است و کسی نمیتواند مانع تبلیغ فردی شود، میکوشد در برابر افکار عمومی جهان چنین وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران، بهاییان را از انجام ابتداییترین امور عبادی دینشان که از حقوق اولیه هر فرد در قوانین بینالمللی است، بازداشته است.
در این زمینه چند ابهام وجود دارد:
1. چرا تبلیغ در اسرائیل که مرکز تشکیلات اداری و سیاسی بهاییت است کاملاً ممنوع است؟ آیا در اسرائیل وظایف بهاییان چیز دیگری است؟
2. با توجه به اینکه تبلیغ بهاییت در کشوری شیعی مانند ایران که گرایش عمومی مردم آن به دین بسیار بالاست، سبب بروز مشکلات اجتماعی میشود، و از سویی عبدالبهاء بیدینی را از دینی که سبب تفرقه شود بهتر دانسته است، پس هدف از تبلیغ این دینِ بدتر از بیدینی چیست؟
3. در دوره پهلوی با وجود حضور حداقل نه وزیر بهایی در کابینه منصور و هویدا و صدها کارگزار بهایی در پستهای مهم رژیم و آزادی کامل در تبلیغ، بهاییت کاری از پیش نبرد و با توجه به حجم بالای تبلیغات، نه تنها بر جمعیت آنان افزوده نشد، بلکه تعدادی هم که بنا به دلایل کاملاً غیردینی به بهاییت پیوسته بودند، در سالهای آغازین انقلاب، جدایی خود را از این فرقه اعلام کردند و نمیتوان گفت این کار از روی تقیه بوده است؛ زیرا در بهاییت، تقیه به ویژه برای سطوح پایین فرقه ممنوع است. بنابراین، تبلیغ بهاییت در جامعه شیعی ثمری ندارد و ادعای مخالفت قوانین جمهوری اسلامی با تبلیغ ادیان، تنها با هدف وارد کردن اتهام نفی آزادی در ایران است. در واقع، بهاییان از طرح چنین بحثهایی، انگیزههای دیگری در سر دارند.
______________________________________________________________________________
پی نوشت :
1. آنان که دلبستگیهایی به این فرقه دارند، این امر را توجیه میکنند، ولی منکر اصل قصه نیستند.
2. فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، انتشارات پیام، 1357، چ 2، ص 146.
1. روسفیل به عوامل ایرانی وابسته به دولت روسیه گفته میشود.
2. نک: بهاییت و روسیه تزاری، نشریه ایام، ش 29 ، ص4.
3. نک: عبدالحمید اشراق خاوری، ایام تسعه، چ 3، ص 121؛ بدیع، ص387؛ نیز نک: قرن بدیع، قسمت دوم، ص33.
4. تلخیص تاریخ مطالع الانوار.
5. اشراقات، ص 104.
6. کتاب مبین شامل هیکل الدین و الواح دیگر، ص76.
7. الکواکب الدریه فی مآثر البهاییه، ج 2، ص 55.
8. بهاییان، ص 600، به نقل از: میرزا حیدرعلی اصفهانی، بهجتالصدور، چاپ بمبئی، 1331هـ .ق، ص 128.
9. خان ملک ساسانی، دست پنهان سیاست انگلیس در ایران، به نقل از: اسماعیل رایین، حقوقبگیران انگلیس در ایران، صص 97 ـ 112.
10. اگر علو مقامات بهاءالله او را تا این اندازه به وجد آورد، چرا به دین بابیه که بهاءالله داعیه آن را داشت، نگروید؟!
11. قرن بدیع، ص134.
12. نک: همان، ص305.
13. نک: نشریه ایام، ش ۲۹.
14. اخبار امری، ش 11 و 12، (بهمن و اسفند ۱۳۳۹)، صص ۷۲۴ و ۷۳۴.
15. نک: مجله آهنگ بدیع، سال بیست و نهم (۱۳۵۳)، ش ۲ و ۳، صص ۷1 ـ ۷3.
16. مجله اخبار امری، ش 4 و 5، (تیر و مرداد ۱۳۴۶)، صص 150 و 151.
17. همان، ش 3، (تیر 1333)، صص 8 و 9.
18. خاطرات حبیب، ج1، ص 20.
19. همان، ص 53.
20. توقیعات مبارکه، ص 290.
21. اخبار امری، ش 3، (تیر 1333)، ص9.
22. قرینه محرمه ضمنی همسر است و این از حصائص بهاییان است که در عین ادعای تجدد همچنان بر الفاظ و عبارات دوره قاجاریه (عهد باب و بها) جمود دارند.
23. اخبار امری، ش 12، (فروردین 1332).
24. اخبار امری، ش 5، (شهریور 1331)، ص 16.
25. توقیعات مبارکه، نوروز 101 ، بدیع.
26. اخبار امری، سال 107، بدیع، ش 8، ص 2.
27. سالنامه جوانان بهائی ایران، ج ۳ (۱۰۸ و ۱۰۹ بدیع)، ص ۱۳۰.
28. اخبار امری، شهریور 1330، ش 5، ص 11، ستون دوم. «دولت اسرائیل برای مصالح ساختمانی مقام اعلی گمرک نمیگیرد».
29. همان، دی 1340 ش 10، شماره صفحات مسلسل 601، ژانویه 1962م.
30. صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی=، ج 1، ص 104.
31. اخیراً در مطبوعات هند، درباره دستگیری دو نفر از اعضای محفل ملی بهاییان هند به جرم جاسوسی برای اسرائیل و تهیه گذرنامههای جعلی، اخباری منتشر شده که سروصدای زیادی در جامعه هند به پا کرده است. در ماه جولای سال 2006، هندوستانتایمز در مقالهای به نقل از دایره مبارزه با جرایم اقتصادی پلیس دهلینو فاش کرد که تعدادی از مدیران جامعه دیانت بهایی به دلیل طرح شکایتی در خصوص جرایم مالی و جاسوسی ک دستگیر شدهاند. بر اساس مدارک موجود در این پرونده، فردی به نام (ان. کا. بادهی راجا) مدیرمالی محفل ملی بهاییان هندوستان به خاطر تهیه کارت شناسائی جعلی جهت ورود به تأسیسات دفاعی هندوستان و تهیه اطلاعات محرمانه و طبقهبندی شده و فروش آنها به سرویسهای جاسوسی اسرائیل و دریافت مبلغ قابل توجهی ارز خارجی و خروج غیرقانونی آن از هندوستان متهم شده است. این روزنامه هندو در تاریخ 19/8/2006 اعلام کرد که خانم زونا سورابجی همسر سولی سورابجی دادستان کل پیشین هندوستان، یکی از این متولیان جامعه بهایی بوده که در یاری رساندن به متهمان پرونده جاسوسی نقش مهمی داشته است. لازم است بدانید بهاییت در هندوستان از شبکه ارتباطی خوبی برخوردار است و این خبر نیز روشن میسازد که نفوذ آنها در دستگاه قضائی هندوستان تا چه حد است.و یکی از عوامل انتشار محدود اخبار تخلفات ایشان در رسانهها نیز ناشی از همین نفوذ زیاد است (برگرفته از: سایت بهاییپژوهی)
32. جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ج 1، ص 330.
33. نک: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ج 1، صص 57 ـ 59.
34. ساواک دلایل امنیتی کلیه فرق و مذاهب موجود در کشور را زیر نظر داشت و رفتارهای سیاسی ـ اجتماعی آنها را پیگیری میکرد (به صورت محسوس و نامحسوس)
35. عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، انتشارات اطلاعات، ج۱، ص۳۷۶.
36. مجله اخبار امری، ش 3، ص 14.
37. صحیفه نور، ج 1، ص 389.
38. نک: تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج1، صص 324 و 325.
39. تلخیص و تنظیم از کتاب ظهور سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد فردوست)، ج 2، صص 199، 204 و 374.
40. یادنامه خاطرات مئیر عزری، چاپ اسرائیل، سال 2000 م.، ج 1، صص 332 و333.
41. پرونده سپهبد پرویز خسروانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
42[1]. http://www.bahairesearch.ir
منبع : کتاب “گذری بر فرقه بهاییت”
ادامه دارد …
فارس