
مقام معظم رهبري حضرت آيتالله العظمي خامنهاي در آذر سال 1388 ، جنگ نرم را به معناي ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاي مردم تعريف فرمودند. از اين مختصر نيز ميتوان نتيجه گرفت که جنگ نرم، پديده هايي همچون «تهاجم فرهنگي»، «عمليات رواني» و جز آن را نيز در بر مي گيرد و اعم از آن است. از تعريف مذکور چنين پيداست که: «جنگ نرم يک اقدام تعمدي و تدبير شده است. مهم ترين قلمروهاي جنگ نرم؛ فرهنگي، سياسي و اجتماعي است. قصد اصلي عاملان جنگ نرم تاثير نهادن بر باورها، نگرش ها، ارزش ها و انگيزش مخاطبان است.»
آماج جنگ نرم به مردم کشورها محدود نميشود، بلکه دولتمردان و نخبگان را نيز هدف وآماج قرار مي دهد. عاملان جنگ نرم در پي آن هستند که در بلند مدت، منش و رفتار مخاطبان را تحت تاثير قرار دهند. مقدمه جنگ نرم سياسی، (ناکارآمدسازي مدل سياسي موجود)، تهاجم فرهنگي (دگرگوني در هويت فرهنگي) است.
در دكترين جنگ نرم، قاعده اين است كه مردم کشور هدف، اهداف دشمن را محقق کنند. الزام آن تصرف قلب و مغز است، به عبارت ديگر، كساني كه قلب و ذهن شان تسخير شده، در راستاي اهداف دشمن خود عمل مي كنند.
پرسش اين است: راه تسخير مردم به گونه ای كه خود آنان خواسته های دشمن شان را محقق سازند چيست؟
اين راه بسيار ساده و در عين حال دشوار است. براي تاثير بر ذهن و قلب در دو حوزه؛ شناختي و عاطفي، جنگ نرم انجام ميشود.
هدف در بعد شناختي يا ذهني، تصرف ذهن است. عاملان جنگ نرم با بهره گيري از روش اقناع، مجابسازي، تغيير ادراک و شست وشوي مغزي، در پي آن هستند تا افکار، انديشه، ذهن و نظام شناختي مخاطبان را تحت تاثير قرار دهند. آنان در اين زمينه از روش مديريت ادراک بهره مي گيرند.
در اين روش تلاش مي شود افراد و نخبگان کشور هدف، نسبت به مسأله ای قانع شوند و اطلاعات ويژه اي را به آنان القا کنند تا زمينه سيادت بر مغز آنان فراهم شود.
هدف در بعد عاطفي و هيجاني تصرف قلب و تحريک افراد براي اقدام خاص است. عاملان جنگ نرم مي کوشند تا نظام عاطفي مخاطبان و نگرش آنان را تحت تاثير قرار دهند. به عنوان مثال آنان ميکوشند تا نفرت مخاطبان را نسبت به حکومت خويش برانگيزند و عشق و علاقه آنان را معطوف خود سازند. تصرف قلب افراد با ارضا و تحريک انجام ميشود. رضايت افراد از چيزي، موجب زمينه سازي تصرف قلب آنان ميشود. آنان در اين زمينه از روش عمليات رواني با توليد سوژه براي برانگيختن جامعه هدف بهره ميگيرند.
اگر ما بپذیریم که ملت مسلمان ایران، ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را با توجه به دیانت خویش تعریف کرده اند، به اهمیت بعد دین مداری پی می بریم. مهم تر این است که باید بدانیم دشمن نیز به اهمیت این مسئله پی برده است و برخلاف اصطلاحات و تعاریف رایج، زمینه متفاوت و مؤثرتری را صحنه اصلی جنگ نرم قرار داده است. اسلام هراسي، شيعه هراسي و ايران هراسي سه ضلع تعریف شده استكبار جهاني در جنگ نرم تدارک دیده شده علیه جمهوري اسلامي ايران است.
اگر ایرانیان تاکنون همیشه پیروز جنگهای مختلف در زمینه های گوناگون بوده اند، به لطف همان آموزه های عمیق تشیع بوده که دشمن نیز پس از شکست های مختلف، به آن پی برده است. چنانکه تنها راه مبارزه با شیعه را قیچی کردن دو بال سبز و سرخ فرهنگ مهدویت و فرهنگ عاشورایی عنوان کرده اند که به اعتراف خودشان، با ولایت پذیری این قدرت شیعه دوچندان می شود.
حال که دشمن کمر بسته تا با ابزار مختلف، به ویژه ابزار رسانه، ریشه شیعه را بخشکاند، بر ماست تا با برنامه ریزی صحیح، این توطئه آنان را نیز ناکارآمد و خنثی کنیم. اگر بپذيريم، جنگ نرم در همه حوزههاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي، علمي، اجتماعي و دینی در دو سطح نخبگان و بدنه اجتماعي شکل مي گيرد، هريک از اين حوزهها به راهبرد مقابله با جنگ نرم نياز دارد. روشنگري، بصيرت بخشي و شفاف سازي صحنه جنگ براي جامعه و نخبگان، ابزار مقابله با جنگ نرم دشمن است. راه مقابله در جنگ نرم، به دست گرفتن ابتکار عمل و خلاقيت است.
منبع:جام
یک پاسخ
می شه یکی بگه این کمیته مبارزه با محتوای مجرمانه چه غلطی می کنه ؟
http://www.aparat.com/v/ciQhD