درس‌گفتار قرآن كریم روز بیست و نهم | قیامت؛ روز پاسخگویی

0

سوره مباركه مرسلات آیه ۳۶
وَلا یُؤذَنُ لَهُم فَیَعتَذِرونَ﴿۳۶﴾
و به آن‌ها اجازه داده نمی‌شود كه عذرخواهی كنند!
http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در نظر دارد در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه آن دسته از مباحث قرآنی معظم‌له كه در بین بیاناتشان به آن پرداخته‌اند، در قالب درس گفتارهای قرآنی منتشر كند. این مباحث تحت عنوان «سی روز، سی گفتار قرآنی» به ترتیب از جزء اول تا سی ام قرآن كریم و در سحرگاه ایام ماه مبارك بر روی خروجی سایت قرار خواهد گرفت.
http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif
http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif قیامت جای عذرخواهی نیست!
روزى خواهد آمد كه خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون».(۱) خداى نكرده در قیامت، به ما اجازه‌ى عذرخواهى نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمى‌دهند كه زبان به عذرخواهى باز كنند؛ آن‌جا جاى عذرخواهى نیست. این‌جا كه میدان هست، این‌جا كه اجازه هست، این‌جا كه عذرخواهى براى شما درجه مى‌آفریند، گناهان را مى‌شوید و شما را پاك و نورانى مى‌كند، از خداى متعال عذرخواهى كنید. این‌جا كه فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهى را متوجّه و شامل حال خودتان كنید. «فاذكرونى اذكركم»؛(۲) مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
در‌‌ همان لحظه‌اى كه شما دلتان را متوجّه خداى متعال و خدا را در دل خودتان حاضر مى‌كنید و به یاد خدا مى‌افتید، خداى متعال در‌‌ همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست لطف و بذل و بخشش او به سوى شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزى خواهد رسید كه خطاب الهى به سمت گناهكاران مى‌آید كه «انّا نسیناكم»؛(۳) ما شما را فراموش كردیم، ما شما را به دست فراموشى سپرده‌ایم، بروید! عرصه‌ى قیامت این‌گونه است.(۴)

http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif پاسخگویی بدون امكان رفع و رجوع!

آیه‌ى شریفه درباره‌ى قیامت مى‌فرماید: «یستعجل بها الّذین لا یؤمنون بها والّذین امنوا مشفقون منها و یعلمون انّ‌ها الحقّ».(۵) كفار قریش به پیغمبر مى‌گفتند قیامت و جهنمى كه ما را از آن مى‌ترسانى، كجاست؟ قرآن مى‌فرماید: «والّذین امنوا مشفقون من‌ها»؛ كسانى‌كه ایمان دارند، از قیامت بیمناكند. قیامت حقیقتاً این‌گونه است. باید از قیامت ترسناك بود، باید قیامت را از یاد نبرد؛ این ضامن حفظ ماست. قیامت، روز عرضه شدن بر خداست؛ «و عرضوا على ربّك صفّا».(۶) انسان با حقیقت خود، با باطن قلب خود، با ملكات راسخه‌ى نفس خود، در مقابل خداى متعال آشكار مى‌شود. این‌جا هم خداى متعال باطن ما را مى‌بیند، اما آن‌جا دیگر هیچ پرده‌پوشى‌یى وجود ندارد؛ خود ما هم مى‌فهمیم و مى‌بینیم؛ خود ما هم خود را محكوم مى‌كنیم. روز جزا، روز پاسخگویى است؛ پاسخگویى به معناى واقعى كلمه؛ پاسخگویى بدون امكان رفع و رجوع بى‌مورد؛ اصلاً نمى‌شود انسان عذر دروغین و بیخودى بیاورد. انسان در مقابل خداى متعال است؛ او گریبان انسان را مى‌گیرد. قیامت، روز محاسبه‌ى بى‌اغماض است؛ همه‌ى ما محاسبه مى‌شویم. قیامت، روز بسته شدن زبان است. زبان‌بازى‌هایى كه این‌جا مى‌توان كرد، آن‌جا دیگر نیست؛ «هذا یوم لا ینطقون و لا یؤذن لهم فیعتذرون».(۷) زبان، بسته مى‌شود؛ آنگاه باطن و ملكات و اعضا و جوارح انسان حرف مى‌زنند. اگر در دلمان حقد، حسد، بدبینى، بدخواهى، امراض گوناگون قلبى، كین‌ورزى نسبت به صالحان و شوق و عشق نسبت به گناهان پنهان كرده باشیم، آن‌جا همه آشكار مى‌شود. قیامت، واقعه‌ى عجیبى است؛ «الیوم نختم على افواههم و تكلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما كانوا یكسبون».(۸)

http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif آیات قیامت را مرور كنیم

آیات مربوط به قیامت خیلى تكان‌دهنده است. من پیشنهاد مى‌كنم هر كدام به تنهایى آیات قیامت را مرور كنیم؛ چون به آن احتیاج داریم. این دیگر از چیزهایى نیست كه انسان بتواند آن را ثبت كند و آمار بدهد. صد‌ها آیه در قرآن درباره‌ى قیامت وجود دارد؛ هم بشارتهاى قیامت هست، هم تهدیدهاى آن؛ هر دو تكان‌دهنده است. بشارتهاى قرآن هم تكان‌دهنده و جذاب و شوق‌آفرین است؛ تهدیدهاى قرآنى هم تكان‌دهنده است و دل انسان را آب مى‌كند. «یبصّرونهم یودّ المجرم لو یفتدى من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته و اخیه و فصیلته الّتى تؤویه و من فى الأرض جمیعا ثمّ ینجیه»؛(۹) مجرم از شدت عذاب الهى آرزو مى‌كند كه بتواند فرزند خودش را فدا كند تا نجات پیدا كند؛ عزیزان خودش و همه‌ى انسانهاى روى زمین را قربانى كند تا از عذاب نجات پیدا كند؛ اما نمى‌تواند. عذاب الهى است، شوخى كه نیست؛ «كلّا انّ‌ها لظى. نزّاعة للشوى. تدعو من ادبر و تولّى. و جمع فاوعى».(۱۰)

http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif پل صراط؛ پل عبودیت و تقوا

امام سجاد (سلام‌اللَّه‌علیه) در دعاى ابوحمزه – كه دعاى خیلى با حال و خوبى است – ترس از قیامت را تشریح مى‌كنند: «ابكى لخروجى عن قبرى عریانا ذلیلا حاملا ثقلى على ظهرى»؛ امروز مى‌گریم براى وقتى كه عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون مى‌آیم. «انظر مرّة عن یمینى و اخرى عن شمالى اذ الخلائق فى شأن غیر شأنى لكلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحكة مستبشرة»؛(۱۱) یك عده چهره‌هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. این‌ها چه كسانى هستند؟ كسانى هستند كه در دنیا از پل صراطى كه حقیقت و باطن‌اش در آن‌جاست و مثال آن در این‌جاست، توانسته‌اند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگارى است؛ «و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»؛(۱۲) صراط این دنیا،‌‌ همان صراط روى جهنم است. «انّك على صراط مستقیم»ى(۱۳) كه به پیغمبر مى‌فرماید، یا «ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»،‌‌ همان صراط روى جهنم است. اگر این‌جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور كنیم، گذر از آن صراط آسان‌ترین كار است؛ مثل مؤمنین كه مانند برق عبور مى‌كنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنى اولئك عن‌ها مبعدون لا یسمعون حسیس‌ها»؛ اصلاً این‌ها همهمه‌ى جهنم را هم نمى‌شنوند؛ «و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاكبر».(۱۴) فزع اكبر، یعنى دشوار‌ترین ترسى كه ممكن است براى انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانى و روحانى و نفسانى، فزع عظیمى كه در آن‌جاست، «لا یحزنهم الفزع الاكبر»؛ این‌ها را محزون و اندوهگین نمى‌كند؛ این‌ها از این صراط عبور كرده‌اند.(۱۵)

http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2012/07/li_star_1.gif اعمال صالح به كمك شما می‌آیند

«فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره»؛(۱۶) به‌قدر سنگینى یك ذره – ذره كه مى‌دانید چیست؟ همین چیزهایى كه در فضا و در نور آفتاب معلقند و دیده مى‌شوند، ذره هستند – اگر شما كار كنید، ضایع نمى‌شود. فرض بفرمایید كه شما ساعت كارتان تمام شده و پنج دقیقه اضافه مى‌مانید كه نه مدیر مى‌فهمد، نه بالادست مى‌فهمد، نه در سوابق اثر مى‌گذارد و نه اضافه كار مى‌دهند؛ اما خدا و كرام‌الكاتبین این پنج دقیقه را مى‌بینند و آن را در پرونده شما ثبت مى‌كنند؛ كه این آقا بعد از ساعت خدمت، چون دید این پرونده نصفه‌كاره است، پنج دقیقه بیشتر كار كرد. چنین چیزى را ما در هیچ جا، غیر از عرصه دین و ایمان دینى، نداریم.
یك‌جا پول خوبى سر راه شما قرار مى‌گیرد؛ یك رشوه، هدیه، چشم‌روشنى – این‌ها اسمهاى مختلفى دارد – و شما مى‌توانید بدون این‌كه هیچ برگه و اثر انگشتى جا بگذارید، امضایى بدهید و گرفتارى براى خودتان درست كنید، این پول را بگیرید و بگذارید توى جیبتان؛ اما محض رضاى خدا نمى‌گیرید؛ هیچ‌كس هم نمى‌فهمد، پول هم از كیسه شما مى‌رود؛ اما ثبت مى‌شود و آن وقتى به كار شما مى‌آید كه «یوم یفرّ المرء من اخیه و امّه و ابیه و صاحبته و بنیه لكلّ امرئ منهم یومئذ شأن یغنیه»(۱۷) است؛ روزى كه انسان از برادر خودش به‌خاطر كثرت التهاب، شدت، اضطراب و آشفتگى حاكم بر روز قیامت و حساب و جزاى الهى و مو از ماست كشیدن الهى مى‌گریزد؛ آن روز چنان سنگین و سخت است كه «یوم یجعل الولدان شیبا»؛(۱۸) جوان را پیر مى‌كند؛ انسان در آن روز از پدر و مادر خودش و از بچه دُردانه خودش و از همسر خودش مى‌گریزد. چرا؟ چون «لكلّ اِمرئ منهم یومئذ شأن یغنیه»؛ هر كسى به قدر خودش گرفتارى‌ دارد كه‌‌ همان گرفتارى خودش برایش بس است و مجال این نیست كه به فكر كس دیگرى باشد؛ اما در آن روز و در آنجا، «وجوه یومئذ ناضرة»(۱۹) چهره‌هایى شادند؛ چهره‌هایى درهم‌ند و گرفته. آنچهره شاد،‌‌ همان چهره‌هاى شماست. چرا؟ براى؛ خاطر این‌كه آن چك، آن پول نقد، آن دلار و آن ارز خارجى كه بى‌سروصدا دادند به شما و شما مى‌توانستید بگیرید و نگرفتید، آن یك ساعتى كه در اداره بیشتر كار كردید، آن كارهاى خلاف شهوانى كه مى‌توانستید مرتكب بشوید و نشدید، آن گزارش خلاف واقعى كه مى‌توانستید بدهید و ندادید – كه تأثیراتى در وضع شما یا دوستتان و دشمنتان مى‌گذاشت – آن‌جا این اعمال صالح مى‌آید به كمك شما و شما را از آن گرفتارى نجات مى‌دهد؛ آن‌جاست كه آن اعمال به درد شما مى‌خورد؛ آن، خیلى مهم‌تر از پول این‌جاست.(۲۰)

پی‌نوشت:
۱) مرسلات: ۳۶
۲) بقره: ۱۵۲
۳) سجده: ۱۴
۴) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
۵) شوری: ۱۸
۶) كهف: ۴۸
۷) مرسلات: ۳۵-۳۶
۸) یس: ۶۵
۹) معارج: ۱۱-۱۴
۱۰) معارج: ۱۵-۱۸

۱۱) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص ۵۹۰. «… أَبْكِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْكِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْكِی لِضِیقِ لَحْدِی أَبْكِی لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِیرٍ إِیَّایَ أَبْكِی لِخُرُوجِی عَنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمِینِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی إِذِ الْخَلَائِقُ فِی شَأْنٍ غَیْرِ شَأْنِی لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْ‌ها غَبَرَةٌ تَرْهَقُ‌ها قَتَرةٌ…» امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند: برای جان دادنم گریه می‌كنم، برای تاریكی قبرم می‌گریم، برای تنگی لحدم گریه كنم، برای سوال نكیر و منكر از من گریه می‌كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می‌گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می‌كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره‌هایی باز و خندان و شادمان و چهره‌هایی كه بر آن‌ها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آن‌ها را پوشانده است.

۱۲) یس: ۶۱
۱۳) زخرف: ۴۳
۱۴) انبیاء: ۱۰۱-۱۰۳
۱۵) ‌بیانات در دیدار كارگزاران نظام‌ ۱۳۸۳/۰۸/۰۶
۱۶) زلزله: ۷
۱۷) عبس: ۳۴-۳۷
۱۸) مزمل: ۱۷
۱۹) قیامت: ۲۲
۲۰) بیانات در دیدار كاركنان وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!