استاد حوزه علمیه قم گفت: اهل سنّت اگر چه حکم به ضرورت امام میکنند؛ ولی هیچ یک از فرقههای آن قائل به امامت معصوم نیستند و برای امام یا خلیفه، جایگاه عصمت قائل نیستند. لذا بر اساس اصل عصمت امام، آن اشخاص نمیتوانند مصداق امام باشند؛ پس امام معصوم در میان فرقههای اهل سنّت نیست.
امام باید معصوم باشد
حجتالاسلام شاکری، عصمت را یکی از مقدمات امامت عنوان کرد و گفت: اوصاف امام دو دسته است: بعضی از اوصاف بین فریقین اتفاقی است؛ نظیر این که امام باید مسلمان، عادل (اجمالاً)، حرّ و آزاد باشد (نه بنده) و … دسته دیگر از اوصاف اختلافی است، مثل عصمت. شیعه معتقد است، امام باید معصوم باشد و حال آنکه اهل سنّت معتقد به عصمت امام و یا خلیفه نیستند.
وی افزود: دلایل عصمت یا عدم آن، در امامت عامه بحث میشود، که در ادامه به طور اختصار و فشرده به آن اشاره میشود.
عصمت امام یعنی چه؟
استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت: «عصمت» در معنای لغوی به معنای امساک، حفظ و منع آمده است؛ همان طور که اهل لغت نظیر ابن فارس و ابن منظور گفتهاند. حتی راغب اصفهانی «عصم» را به معنای امساک و نگه داری گرفته است.
وی افزود: «عصمت» در اصطلاح متکلمان و حکمای اسلامی معنای لغوی منع و حفظ را در بردارد. آنان معمولاً عصمت را نسبت به گناه میسنجند؛ یعنی، معصوم کسی است که از ارتکاب گناه مصون و محفوظ باشد. سید مرتضی علمالهدی در این زمینه می گوید: «اعلم ان العصمة هی اللطف الّذی یفعله الله تعالی، فیختار العبد عنده الامتناع من فعل القبیح»؛ یعنی، بدان که عصمت عبارت است از لطفی که خداوند [در مورد بنده] انجام میدهد و به واسطه آن انسان را فعل قبیح امتناع میکند.
وی گفت: معمولاً متکلمان اسلامی، عصمت را به عصمت عملی و ترک گناه معنا میکند؛ در حالی که دایره عصمت وسیع تر است و عصمت علمی را هم شامل میشود. عصمت علمی؛ یعنی، معصوم در حوزه علم و معرفت دچار خطا نمیشود.
وی ادامه داد: عصمت علمی دارای مراتب و ابعادی است، از جمله: 1. عصمت در شناخت احکام الهی؛ 2. عصمت در شناخت موضوعات احکام شرعی؛ 3. عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور مربوط به رهبری جامعه اسلامی؛ 4. عصمت در امور مربوط به زندگی عادی، اعم را مسائل فردی و اجتماعی.
امامان همچون پیامبران معصومند
شاکری گفت: در اعتقاد شیعه: عصمت به هر دو قسمش ـ چه عصمت عملی و چه عصمت علمی ـ برای امام لازم است و این از کلمات علمای بزرگ شیعه امامیه فهمیده میشود، وی گفت: شیخ مفید (ره) در این باره میگوید: «امامانی که در اجرای احکام و اقامه حدود الهی و حفظ شرایع و تربیت بشر جانشینان پیامبرانند، همچون پیامبران معصومند و صدور گناه صغیره [نیز از آنان] روا نیست. آنان در مسائل مربوط به دین و احکام الهی دچار نسیان نخواهند شد. این مطلب مورد قبول همه امامیه است؛ مگر افرادی شاذی که با استناد به ظواهر پارهای از روایات ـ که تأویلات درستی دارد ـ به اعتقادی ناردست ـ گراییدهاند».
وی تأکید کرد: البته اعتقاد به عصمت، مختص شیعه امامیه اثنی عشری نیست و اسماعیلیه نیز قائل به عصمت امام هستند. شیعه زیدیه عصمت را از شرایط امام نمیدانند؛ ولی به عصمت سه امام نخست (امام علی، امام حسن، و امام حسین) علیهمالسلام اعتقاد دارند. سایر فرقه های اسلامی ـ مثل معتزله، اشاعره و ماتریدیه … ـ عصمت را برای امام شرط نمیدانند.
به چه دلیل امام باید معصوم باشد؟
پژوهشگر و نویسنده مسائل مهدویت گفت: یکی از مهمترین دلایل عصمت امام، «برهان عقلی امتناع تسلسل» است. شکل منطقی این برهان در قالب قیاس استثنایی بدین صورت است: اگر امام معصوم نباشد، وجود امامان غیر متناهی لازم خواهد آمد. لازم، به حکم عقل، محال و باطل است؛ پس ملزوم نیز محال و باطل خواهد بود.
وی در توضیح این برهان گفت: امت از آن جهت که معصوم نیستند، احتیاج به امام دارند؛ یعنی، چون معصوم نیستند و کاستی در علم و عمل دارند، شخصی را میخواهند که این کاستی آنان را جبران کند؛ مثلاً حدود را اجرا کند و قطعاً حدود باید در حق غیر معصوم اجرا شود. حال این امامی که اجرای حدود میکند، خودش معصوم است یا نه؟ اگر معصوم است، مطلوب ما ثابت میشود. اگر معصوم نباشد، خود احتیاج به امام بعدی دارد و او هم نیاز به امام دیگر و … لذا تسلسل پیش میآید و تسلسل محال و باطل است. پس امام باید معصوم باشد تا گرفتار تسلسل نشویم.
وی گفت: ادله دیگری هم وجود دارد که بعضی از آنها نقلی است؛ مانند: آیه ابتلای ابراهیم (وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِکلَمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین) خداوند در این آیه کسب مقام امامت را از ظالم نفی کرده و فقط غیر او را شایسته مقام امامت می داند. «ظلم» نیز به صورت مطلق آمده و شامل همه ظلمها و گناهها میشود.
شاکری گفت: در آیه اولی الامر (یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکم) اطاعت از رسول و اولی امر به صورت مطلق و در کنار اطاعت از خدا آمده است. بنابراین رسول و امام باید معصوم باشند و مرتکب هیچ نوع خطایی نشوند تا اطاعت مطلق از آنان امکان پذیر باشد.
چگونه مصداق امام معصوم را مشخص کنیم؟
شاکری گفت: مقدمه سوم برای اثبات امامت حضرت مهدی عجل الله فرجه این است که مصداق امام را به کمک «سبر و تقسیم» یا «طریق التردید» مشخص کنیم.
وی ادامه داد: متکلمان امامیه از این روش در کتابهای کلامی خود بهره بردهاند. به نظر میرسد ابتدا شیخ مفید (ره) از این روش در آثارش استفاده کرد و بعد از ایشان، شاگردش مرحوم سید مرتضی در کتاب «الذخیره» و دیگر کتابهایش به کار گرفت. بعد شیخ طوسی در کتاب الغیبة برای اثبات وجود امامت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه به آن استدلال کرد. البته این روش در آثار متأخرین مشاهده نمیشود.
این پژوهشگر حوزه مهدویت اظهار داشت: گفتیم که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله در هر زمان، باید امامی باشد و او نیز باید معصوم باشد. در اینجا سؤال میشود: مصداق چنین امامی در کدام فرقه از فرقههای اسلامی قرار دارد؟
وی افزود: البته باید دو پیش فرض را پذیرفت: 1. حق و حقیقت از امت اسلامی خارج نیست؛ 2. این امام از امت اسلامی بیرون نیست.
امام معصوم در میان کدام یک از فرقههای موجود شیعه و سنی قرار دارد؟
وی گفت: برای پاسخ باید تک تک فرقههای اسلامی را مورد بررسی قرار داد تا بعد از خارج کردن آنها، یک فرقه بیشتر باقی نماند. ابتدا به سراغ مذاهب اهل سنّت میرویم و بعد فرقههای شیعه را ارزیابی میکنیم.
بررسی فرقههای اهل سنّت
استاد حوزه علمیه قم گفت: اهل سنّت اگر چه حکم به ضرورت امام میکنند؛ ولی هیچ یک از فرقههای آن قائل به امامت معصوم نیستند و برای امام یا خلیفه، جایگاه عصمت قائل نیستند. لذا بر اساس اصل عصمت امام، آن اشخاص نمیتوانند مصداق امام باشند؛ پس امام معصوم در میان فرقههای اهل سنّت نیست.
بررسی فرقههای تشیع
وی گفت: وقتی «امام معصوم» در میان فرقههای اهل سنّت نبود، باید آن را در میان گروه های شیعه جستوجو کرد؛ و در این جهت باید مذاهب شیعه را بررسی کرد تا روشن شود امام معصوم در میان کدام فرقه شیعی است؟
وی گفت: نخستین فرقهای که در شیعه پدید آمد، فرقه کیسانیه بود. آنان پیروان مختار ثقفیاند و از آنجا که مختار در آغاز کیسان نام داشت به «کیسانیه» شهرت یافتند؛ این فرقه محمد بن حنفیّه را امام میدانستند. بیشتر آنان به امامت او پس از امام حسن و امام حسین قائل بودند و برخی نیز به امامت وی پس از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام عقیده داشتند. آنچه مسلّم است، اینان امامت حضرت زین العابدین علیهالسلام را بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام نپذیرفتند.
شاکری ادامه داد: کیسانیه بر این عقیده بودند که محمد حنفیّه همان «مهدی موعود» است و در کوه رضوی در نزدیکی مدینه پنهان شده است.
وی تأکید کرد: به وضوح این عقیده باطل است؛ زیرا محمد حنفیه معصوم نیست؛ پس شرط امامت را ندارد و تخصّصاً از امامت خارج است و نیز خود او ادعای امامت نکرده است.
بررسی فرقه زیدیه
مدیر گروه کلام پردیس قم دانشگاه تهران گفت: تاریخ پیدایش زیدیه، به قرن دوم هجری باز میگردد. آنان پس از شهادت امام حسین، زید شهید، فرزند امام زین العابدین را امام میدانند.
وی گفت: عقیده آنها اجمالاً این است که امام باید زاهد، هاشمی، فاطمی، شجاع، عالم و مشتهر بالسیف (اهل جهاد) باشد. بر این اساس امام زین العابدین علیهالسلام را امام علم و زهد میدانند، نه امام جهاد. اینان امامت را به زید بن علی نسبت دادند.
وی گفت: این عقیده هم باطل است، زیرا خود زید بن علی ادّعای امامت نکرده، از طرفی زید بن علی معصوم نبود؛ در حالی که امام باید معصوم باشد.
بررسی فرقه ناووسیه
شاکری گفت: ناووسیه، امام جعفر صادق علیهالسلام را آخرین امام میدانستند و معتقد بودند ایشان از دنیا نرفته و زنده است و زمانی باز خواهد گشت و در واقع مهدی موعود اوست. اینها به ناووسیه شهرت یافتند؛ چون رهبر آنان عبداللهبن ناووس نام داشت.
وی ادامه داد: ردّ نظر ناووسیه با فرقههای گذشته تفاوت دارد؛ زیرا اینان شخصی را امام موعود خود میدانند که معصوم و مدعی امامت است؛ از این رو در جواب ادعای ناووسیه میگوییم: اولاً ادلّه و شواهد مربوط به شهادت امام صادق به قدری زیاد است که نمیتوان منکر آن شد و این یک واقعیت مسلّم تاریخی است. ثانیاً احادیث ائمه دوازده گانه، خلاف دیدگاه ناووسیه را اثبات میکند و ثالثاً در بعضی از روایات آمده است: «وقتی از امام صادق علیهالسلام سؤال شد، آیا شما مهدی امّت هستید؟ حضرت با صراحت آن را نفی کرد و مردم را متوجه امام دوازدهم نمود. روایات در این زمینه، شاهدی بر مدعای ما است.
بررسی فرقه واقفیه
شاکری گفت: فرقه واقفیه بعد از شهادت امام کاظم علیهالسلام در مقطع خاصی از تاریخ شیعه به وجود آمد اینها امامت حضرت رضا سلام الله علیه را نپذیرفتند و در امام کاظم توقف کردند؛ لذا واقفیه نام گرفتند.
وی افزود: نوبختی در فرق الشیعه میگوید: پس از آنکه موسیبن جعفر الکاظم امام هفتم شیعیان، برای بار دوم در زندان هارون الرشید، محبوس گردید؛ پیروانش دچار اختلاف شده و بر پنج گروه تقسیم شدند: گروه اول رحلت او را در زندان «سندی بن شاهک» قبول کرده و پس از او به امامت فرزندش علی بن موسی الرضا روی آوردند. اما چهار گروه دیگر برخی قائل به مرگ و گروهی قائل به عدم مرگ شده و بالاخره معتقد شدند: در هر حال او همان قائم آل محمد است.
وی افزود: آنان چشم به راه امام دیگری باقی نماندند و به امام کاظم توقّف کردند ولی این عقیده هم مردود است؛ به همان دلایلی که در مساله ناووسیه گفتم.
بررسی فرقه اسماعیلیه
شاکری گفت: یکی از فرقههای مهم شیعی فرقه اسماعیلیه است. آنان اسماعیل بزرگترین فرزند امام صادق علیهالسلام را ـ که در زمان حیات پدر در گذشت ـ امام میدانستند.
چرا فرقه اسماعیلیه، اسماعیل فرزند امام صادق(ع) را امام دانستند؟
وی گفت: منشأ تصور امامت اسماعیل، چند چیز بود: یکی به دلیل بزرگتر بودن او و دیگری تکریم ویژهای که امام صادق علیهالسلام نسبت به ایشان ابراز میکرد. هم چنین ایشان فردی پرهیزگار بود…
استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه ادامه داد: به هر حال، اسماعیلیه امامت امام کاظم علیهالسلام را نپذیرفتند و معتقد به امامت اسماعیل و فرزندش شدند.
وی به نقد این دیدگاه پرداخت و گفت: اولاً اسماعیل معصوم نبود. ثانیاً اسماعیل هیچ گاه ادعای امامت نکرد و اگر کسانی برای او ادعای امامت کردهاند دلایل مختلفی داشته است. ثالثاً اسماعیل در زمان حیات امام صادق علیهالسلام از دنیا رفت، و چطور ممکن است امامت از امام حی و زنده، به شخصی که جلوتر از امام زنده از دنیا رفته، منتقل شده باشد! و رابعاً درباره نصب اسماعیل به عنوان امام از طرف حضرت صادق علیهالسلام روایتی نقل نشده است.
شاکری اظهار داشت: با بررسی این دیدگاهها، روشن میشود که هیچ کدام نمیتوانند مصداق آن امام موعود باشند. بقیه فرقهها نیز به نحوی برآمده از اینهایند.
مصداق امام معصوم فقط در شیعه دوازده امامی خواهد بود
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: با پژوهشهای مختلف روشن میشود که هیچ فرقهای غیر از شیعه اثنی عشری، این امام معصوم را در خود ندارند. مجموع ادله و شواهد، آن را فقط در شیعه اثنی عشری محدود میکند؛ زیرا این مکتب: 1. معتقد به ضرورت وجود امام در هر عصری است. 2. معتقد به عصمت امام است. 3. معتقد به ولادت حضرت مهدی علیهالسلام است و او را امام زمان میداند. وی گفت: مصداق امام فقط در شیعه امامیه دوازده امامی خواهد بود و او وجود حضرت حجتبن الحسن العسکری علیهماالسلام است.
شاکری با طرح این سوال که اگر کسی بگوید نه حرف شما باشد و نه حرف ما، در این صورت چه اتفاق خواهد افتاد؟ گفت: لازمه حرف یاد شده این خواهد بود که «حق» خارج از دایره اسلام باشد و حال آنکه این برخلاف اجماع مسلمین است که میگویند: حق بیرون از دایره اسلام نیست. پس باید به نتیجه این روش منطقی گردن نهاد و چارهای غیر از این نیست.
ولادت حضرت مهدی(عج) نزد شیعه و اهل سنت
نویسنده و پژوهشگر مسائل مهدویت گفت: ولادت حضرت ولی عصر نزد شیعه اجماعی است و هیچ گونه تردید در آن نیست.
وی گفت: اهل سنّت بر این عقیدهاند که مهدی موعود خواهد آمد و شکی در این زمینه نیست؛ ولی در ولادت ایشان با شیعه همراه نشدند. البته آنان میگویند: مهدی از فرزندان پیامبر و فرزند فاطمه است. در مورد ولادت او، بیشتر اهل سنّت میگویند: مهدی به دنیا نیامده است؛ ولی برخی از علمای آنها معتقد به تولد او هستند و حتی بعضی گفتهاند: او فرزند امام حسن عسکری است. گفتنی است آن دسته از علمای اهل سنت که گرایشهای عرفانی دارند، معتقد به ولادت حضرت شدهاند؛ البته به عنوان انسان کامل …
دلایل ولادت امام عصر (عج) چیست؟
وی گفت: ادله زیادی برای ولادت امام مهدی علیهالسلام داریم که به چند مورد اشاره میشود:
1. تصریح امام حسن عسکری علیهالسلام به ولادت فرزندش مهدی علیهالسلام؛
2. شهادت دادن حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد علیهالسلام و عمه امام عسکری علیهالسلام؛
3. شهادت افرادی که در عصر حیات امام عسکری علیهالسلام خدمت حضرت مهدی علیهالسلام رسیدند؛ نظیر: ابراهیم بن ادریس ابواحمد، ابراهیم بن عبده نیشابوری، احمد بن اسحاق قمی، سعد بن عبدالله اشعری و … ؛
4. شهادت کسانی که در عصر غیبت صغری، خدمت آن حضرت رسیدند؛ اعم از وکلا و غیر وکلا؛
5. شهادت کسانی که در خانه امام عسکری علیهالسلام مشغول خدمت بودند (کنیزان، غلامان و خادمان) و حضرت ولی عصر را رؤیت کردند؛ نظیر: طریف خادم، ابوالادیان خادم، ابوغانم خادم و … ؛
6. گواهی برخی از علمای اهل سنّت که تبار شناس هستند؛ مثل نسابه شهیر ابونصر سهل بن عبدالله داود بن سلیمان بخاری، سید عمری (تبارشناس معروف قرن پنجم)، فخر رازی شافعی، مروزی ازورقانی و … ؛
7. اعتراف برخی از علمای اهل سنّت به این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیهالسلام است؛ مثل کمال الدین محمد بن طلحه شافعی، سبط بن جوزی، محمد بن یوسف ابوعبدالله گنجی شافعی، نورالدین علی بن محمد بن صباغ مالکی، فضل بن روزبهان و … .
دلایل و شواهد زیادی بر ولادت مهدی وجود دارد که انکار ان محال است
شاکری گفت: در تأیید این مطالب روایاتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که «خلفای من دوازده تن هستند، نخستین آنان علی و آخرین شان مهدی است». هم چنین دلایل و شواهد زیادی بر ولادت آن حضرت وجود دارد که انکار آن را محال مینماید.
حجتالاسلام روحالله شاکری، مدیر گروه کلام پردیس قم دانشگاه تهران و استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم
منبع: فارس