الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

تأویل نشانه‌های حضرت زهرا(س) در مکاشفات یوحنا

زنی که آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است.

گروه فرهنگی مشرق-یکی ازگونه های اصلی کتاب مقدس اهل کتاب ( یهودیان و مسیحیان) از حیث سنخ شناسی و گونه شناسی ادبی و روایی، ادبیات مکاشفه ای Apocalyptic Literature است. مکاشفه Apocalypse واژه ای یونانی است که از حیث اتیمولوژی ( ریشه شناسی الفاظ و لغات) به معنی  “آشکارسازی” است. مکاشفه به مثابه یکی از گونه های اصلی ادبیات دینی عهد عتیق و جدید ناظر بر نحوی پیشگویی و دیدار بینی آینده خداوندی است که در زبان این ادبیات از آن به “نبوت”(نَوَئیم ) تعبیر شده است. نبوت خاصه در زبان و ادبیات عهد عتیق به معنای مکاشفه است، مکاشفه ای که خبر از آینده می دهد، آینده ای که خداوند رقم خواهد زد، لذاست که پیامبران بنی اسرائیل “نبی “( ناوی در عبری) خوانده می شوند چون “الیاس نبی” ( هَناوی الیاهو).

از چنین منظری هر مکاشفه ای مستلزم آن است که خدا امور نهانی و پنهان عالم را که تنها خود از آن آگاه است و به طورخاص با آینده جهان نسبت می یابد را بر انسانها ( پیامبران) آشکار سازد. از این حیث مکاشفه در زمره استلزامات نبوت یهودی است و در تداوم و تثبیت آن است. انبیاء بنی اسرائیل  وحی الهی را دریافت کرده و می شنیدند و آنها را شفاهاً منتقل می کردند، اما در کنار آن گونه ای از وحی را بصورت مکاشفه دریافت کرده و آن را در کتابی به یادگار باقی می نهاد. از جمله برجسته ترین مکاشفات عهد عتیق می توان به اشعیاء ، حزقیال، ارمیا، میکاه و دانیال اشاره کرد.

شاخصه اصلی این گونه از ادبیات عهد عتیق، پوشیدگی معانی و رازهای اصلی آن در لفافه و حجاب رمز هایی (نظام رمزگان آن ) است که خود به به صورت نماد ها، نشانه ها، اعداد و … صورت بندی شده اند. در واقع زبان رمزی این مکاشفات رازهای خود را به صورت نمادین بیان داشته است که تنها مواجهه تأویلی با آن و بکارگیری روش تأویلی است که می تواند از آن رازگشایی و رمزگشایی کند. پس برای درک سخن او، باید با وی همنوا شد تا با سخناو انس گرفت تا زبان اشارت هایش را دریافت و رمزهایش گشوده گردند تا رازهایش خود سخن بگویند خود را آشکار سازند.

مکاشفات و ادبیات مکاشفه ای مقارن با بعثت عیسی بن مریم (ع)رواج گسترده ای یافت. برای نمونه در نزد فرقه “یسنی” ها (که فرقه ای زاهدپیشه و بیابان نشین بودند که برای تنزه از فساد بنی اسرائیل در شهرها به بیابان های فلسطین و بحرالمیت پناه برده بودند) که یحیی تعمیددهنده خود از آنان بود و عیسی نیز جوانیش را در کنار آنان گذرانده بود ، بر اساس طومارهای بحرالمیت که از ایشان به جا مانده است، ادبیات مکاشفه ای بسیار رواج یافته بود. این طومارها به ما می گویند که ایشان عن قریب ظهور مسیحای قوم بنی اسرائیل و ظهور خاتم پیامبران را انتظار می کشیدند.

از جمله تفاوت های اساسی عهد جدید با عهد عتیق، یکی هم تمایز جدی در ادبیات مکاشفه ای است. هر قدر که عهد قدیم در ادبیات مکاشفه ای غنی و فربه است، عهد جدید فقیر و نحیف است. تنها یک استثناء وجود دارد و آن هم آخرین بخش عهد جدید است که عنوان مکاشفه را نیز بر خود دارد ” مکاشفات یوحنا”.

مکاشفات یوحنا
مکاشفات یوحنای رسول  Revelation to John تنها بخش عهد جدید است که سبک ادبی و روایی آن بشدت متمایز از دیگر بخش های عهد جدید است و در عین حال بشدت به بخش ها و گونه ی مکاشفه ای عهد عتیق شباهت می رساند. کتاب مکاشفات  Book of Revelation  در 22 باب تدوین شده اند و از ابتدا تا به انتها یکسر روایت مکاشفه ای آخرالزمانی استکه برای یوحنای رسول واقع شده است و او خود روایت گر این مکاشفه عظیم و مهیب است که از جهاتی بسی سرتر و بالاتر از مکاشفات عهد عتیق می نشیند. مکاشفاتی با جزئیات دقیق و کامل و ناظر بر حوادثی خوفناک و مهیب و فتنه گون که کم تر نظیری برای آنان می توان در مکاشفات عهد عتیق یافت.

در قرون نخستین میلادی در انتساب این مکاشفات به یوحنای رسول تردید بود ، اگر چه او خود چهار بار در مکاشفات یوحنا معرفی می کند( 1:1و 4و9و 8:22). در سنت قدیس یوستینوس شهید در سده دوم میلادی محققین مسیحی این یوحنا ،همان یوحنای رسول، حواری مسیح پسر زبدی ( متی 2:10) دانسته شد . مضاف بر آنکه از متن و محتوای کتاب نیز مشخص است که نویسنده شخصی است یهودی و آگاه بر عهد عتیق و یکی از رهبران کلیساست که در هفت کلیسای آسیای صغیر شناخته شده و شخصی روحانی است که معتقد است که بزودی ایمان مسیحی بر نیروهای شریری که در جهان اند پیروزی خواهند یافت.( دایره المعارف کتاب مقدس، 317) یوحنا به سبب ایمانش به مسیح به جزیره پاتموس تبعید شده بود.

متن مکاشفات قرابت انکارناپذیری با با دیگر نوشته های یوحنا در عهد جدید دارد اگر چه به مقتضای وجه مکاشفه ای خود با دیگر مکتوبات یوحنایی عهد عتیق هم در زبان و هم در سبک و هم در پاره ای اندیشه های کلامی تفاوت می یابد. اما به هر تقدیر نزد زعما و آباء کلیسا دارای الهام یوحنّایی است و نزد اصحاب بلافصل این حواری و رسول مسیح به نگارش در آمده  و تعالیم و آموزه های وی در ان راه یافته اند.

یوحنای رسول کیست؟
یوحنا بن زبدی یا یوحنای رسول John the Apostle از حواریون و از دوازده رسول برگزیده عیسی بود.مسیحیت سنتی، او را نویسنده انجیل یوحنا و نیز نویسنده کتاب مکاشفات می‌داند. در سالهای اخیر، منتقدان نوگرا، این نظریه را مطرح کرده اند که کتاب مکاشفه در سال ۷۰ میلادی، به دست یوحنایی غیر از یوحنای رسول نوشته شده است، زیرا نویسنده کتاب مکاشفات بارها خود را به نام یوحنا خوانده؛ اما در انجیل یوحنا نامی از نویسنده به طور مستقیم نیامده است. یوستینیوس، در سال ۱۳۵ میلادی، نگاشتن کتاب مکاشفه را به یوحنا بن زبدی، نسبت داد؛ و ائوسیبیوس، در قرن چهارم، در اصالت آن تردید نمود. اما در هر حال امروزه در یکی بودن یوحنای رسول و یوحنای مکاشفات در کلیسای کاتولیک و ارتدکس و بخش عمده ای از پروتستان ها تردیدی نیست.

در انجیل، یوحنا حواری محبوب مسیح، با نام یوحنا پسر زبدی خوانده شده است، وی برادر یعقوب اکبر و در آغاز ماهیگیر بود. یوحنا، از شاگردان یحیی تعمیددهنده بود که با آغاز دعوت عیسی، به جمع پیروان وی گروید. بنا به روایت انجیل، پس از برخاستن مسیح از مردگان، یوحنا و پطرس نخستین کسانی بودند که به زیارت مقبره رفتند و برخاستن عیسی را باور کردند. در مسیحیت سنتی، از وی با نام یوحنای محبوب یاد می‌شود.

وی پسر زبدی و مادرش سالومه نام داشت( مرقس 40:15 و متی 56: 27). کار او ماهیگیری در دریای جلیل بود و به نظر نمی رسد فرد فقیری بوه باشد ( مرقس 20 : 1 و لوقا 10 : 5) . هیچ اطلاعی از ایمان زبدی نداریم ، ولی مادر یوحنا یکی از زنانی بود که عیسی را تا زمان مصلوب شدنش پیروی کرد ( متی 56 : 27 و مرقس 40 : 15) . یوحنا برادر جوانتر یعقوب بود ( متی 21 : 4) و در بیت صیدا زندگی می کرد( لوقا 10 : 5 و یوحنا 44: 1). با توجه به اینکه پدر ایشان را با مزدوران واگذاشتند ( مرقس 20 : 1) ، خدمت مادرشان در لوقا 8 : 3 و هم چنین آشنایی وی با قیافا پپپف کاهن اعظم ( یوحنا 15 : 18) دلالت بر نفوذ نسبی و قابل توجه آنها می کند. مادر وی از عیسی خواست که پسرانش در ملکوت به دست راست و چپ وی می نشینند ( متی 20 : 20 ). او رسول محبت خوانده شده است و مولف انجیل ، رسالات و مکاشفات یوحنا می باشد.

لازم به یاد آوریست که امام رضا علیه السلام در مناظراتشان با  مسیحیان و یهودیان زمان خود اشاره فرمودند که سه یوحنا وجود داشته است:
…”و علماى مسيحى‏ها سه نفر بودند، «يوحنّا» ى اكبر در «أج»، «يوحنّا» در «قرقيسيا» و «يوحنّا» ديلمىّ در رجّاز و مطالب مربوط به پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت و امّتش نزد او بوده و هم او بود كه امّت عيسى و بنى اسرائيل را به نبوّت حضرت محمّد و اهل بيت و امّتش، مژده داد.” (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 158 و).

متن مکاشفات یوحنا
مکاشفه یوحنا که با عنوانهای دیگری همچون وحی به یوحنا، آخرالزمان یوحنا، کتاب وحی و مکاشفهٔ عیسی مسیح نیز خوانده می‌شود، آخرین کتاب از کتب «عهد جدید» مسیحیان می‌باشد. مکاشفه تنها کتاب عهد جدید است که در ردهٔ ادبیات رستاخیزی و آخرالزمانی قرار می‌گیرد؛ و نه تعلیمی یا تاریخی، و تعدادی بسیار از پنداره‌ها، نمادها و تمثیل‌ها را به ویژه در رابطه با وقایع آینده به کار می‌بندد. مکاشفه به نظر می‌آید مجموعه‌ای از بخش‌های مجزا باشد که به توسط یوحنا، «مرید محبوب» مسیح، در «پاتموس» (جزیره‌ای در یونان) در دریای اژه به رشته تحریر درآمده است.

این کتاب از دو بخش عمده تشکیل شده‌است، که اولین بخش آن (فصل‌های ۲ تا ۳) شامل پند و اندرزهای مذهبی (و نه پنداره‌ها یا رمزآفرینی‌ها) در نامه‌های جداگانه‌ای می‌باشد که خطاب به هفت کلیسای آسیای صغیر نگاشته شده‌اند. در بخش دوم (فصل‌های ۴ تا ۲۲:۵)، رویاها، تمثیل‌ها و نمادها (در اغلب موارد بدون تعبیر و یا تفسیر) قسمت گسترده‌ای از متن کتاب را تشکیل داده و مفسران را واداشته‌اند تا لزوماً تعبیرهای متفاوتی از آنها ارائه دهند.

آباء کلیسا بر این باور بودند که مکاشفه ی یوحنا بیشتر یک تمثیل راز آلود و رمزگونه معنوی جدا از وقایع تاریخی، و یا صرفاً یک پیشگویی درباره‌ تحولات آخر دنیاست که به صورت کلامی مبهم در لفافه آمده ناست،  اگر چه با  بحران ایمان، در دوران مسیحیت اولیه که محتملاً به وسیلهٔ شکنجه‌های رومیان ایجاد شده بود، بی نسبت نیست اما دستاورد این مکاشفات آن بود که مسیحیان ترغیب شده‌اند که در ایمانشان ثابت‌قدم باشند تا استوارانه، امید خود را به اینکه در نهایت خداوند در برابر دشمنان خود (و دشمنان آن‌ها) پیروز خواهد شد، حفظ نمایند. از آنجایی‌که چنین دیدگاهی مشکلات دوران‌های بعدی در مبحث آخرت را نیز باز می‌تاباند، پیام مکاشفه به نسل‌های آیندهٔ مسیحیان نیز ارتباط می‌یابد، کسانی که مسیح پیشاپیش دربارهٔ آن‌ها هشدار داده که به طریقی مشابه، دچار عذاب و شکنجه خواهند شد. پیروزی خداوند بر شیطان (در اینجا مقاومت مسیحیان در برابر شکنجه‌ٔ رومیان) نمونه‌ای از پیروزی‌های پیشگویی شده مشابه خیر بر شر در آینده و پیروزی نهایی خداوند در پایان جهان می‌باشد.

با وجود آن‌که عنصر مرکزی در مکاشفه، «مسیح» است، با مطالعه و ادراک بیشتر متن، شباهت‌های آن با شیوه‌ٔ بیانی و مفاهیم کتاب عهد عتیق، مشخص می‌گردد. خصوصا آنهایی که از کتابهای دانیال و حزقیال گرفته شده‌اند. به طور مثال، نویسنده از عدد هفت استفاده می‌کند، تا در مفهومی سمبلیک، بر «تمامیت» (totality) یا «کمال» (perfection) دلالت داشته باشد. مراجعات و اشاره‌هایی به «یک هزار سال» (فصل ۲۰) موجب شد تا عده‌ای در این انتظار باشند که پیروزی نهایی خداوند بر شیطان، پس از سپری شدن هزاره‌ای فرا رسد.

تقسیم‌بندی کلّی متن مکاشفات بدین نحو است:
1 – مقدمه (۱:‏۱-‏۸)
۲ – رؤیای آغازین و نامه به هفت کلیسا (۱:‏۹ تا ۳:‏۲۲)
۳ – کتابی با هفت مُهر (۴:‏۱ تا ۸:‏۱)
۴ – هفت شیپور (۸:‏۲ تا ۱۱:‏۱۹)
۵ – اژدها و دو وحش (۱۲:‏۱ تا ۱۳:‏۱۸)
۶ – رؤیاهای گوناگون (۱۴:‏۱ تا ۱۵:‏۸)
۷ – هفت جام غضب خدا (۱۶:‏۱-‏۲۱)
۸ – نابودی بابِل و شکست وحش و نبی دروغین و ابلیس (۱۷:‏۱ تا۲۰:‏۱۰)
۹ – داوری نهایی (۲۰:‏۱۱-‏۱۵)
۱۰ – آسمان جدید، زمین جدید و اورشلیم جدید (۲۱:‏۱ تا ۲۲‏:‏۵)
۱۱ – بخش پایانی (۲۲:‏۶-‏۲۱)

حکایت زن و اژدها، متن مکاشفه
اما آنچه مقصود این نوشتار است در باب 12 مکاشفه روایت شده است . پیش از بررسی و تحلیل و تأویل آن ابتدا متن کامل آن را از سر تا به پا مرور می کنیم و می خوانیم.

“و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد: زنی که آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است، و آبستن بوده از درد زه و عذاب زائیدن فریاد برمی آورد. و علامتی دیگر در آسمان پدید آمد که اینک اژدهای بزرگ آتش گون که او را هفت سر و ده شاخ بود و بر سرهایش هفت افسر و دمش ثلث ستارگان آسمان را کشیده بر زمین ریخت. و اژدها پیش آن زن که می زائید بایستاد تا چون بزاید فرزند او را ببلعد. پس پسری را زایید که همه امت های زمین را به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد؛ و فرزندش به نزد خدا وتخت او ربوده شد. و زن به بیابان فرار کرد  و در آنجا مکانی از برای وی از خدا مهیّا شده است تا او را مدّت هزار و دویست و شصت روز بپرورند.

و در آسمان جنگ شد : میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند و اژدها و فرشتگانش جنگ کردند ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد و اژدهای بزرگ افکنده شد، یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمی است که تمام ربع مسکون را می فریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وی انداخته شدند.

و آوازی بلند در آسمان شنیدم که می گوید: “اکنون نجات و قوت و سلطنت خدای ما و قدرت مسیح او ظاهر شد زیرا که آن مدعی برادران ما که شبانه روز در حضور خدای ما بر ایشان دعوی می کند، به زیر افکنده شد. و ایشان به وساطت خون بره و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند. از این جهت ای آسمان ها و ساکنان آن شاد باشید وای بر زمین و دریا زیراکه ابلیس به نزد شما فرود شده است با خشم عظیم، چون می داندکه زمانی قلیل دارد.

وچون اژدها دید که بر زمین افکنده شد، بر آن زن که فرزند نرینه را زائیده بود جفا کرد. و دوبال عقاب بزرگ به زن داده شد تا به بیابان به مکان خود پرواز کند، جایی که از نظر آن مار، زمانی و دو زمانی و نصف زمانی پرورش می کنند. و مار از دهان خود در عقب زن، آبی چون رود ریخت تا سیل او را فروگیرد. و زمین زن را حمایت کرد و زمین دهان خود را گشاده ، آن رود را که اژدها از دهان خود ریخت فروبرد. و اژدها بر زن غضب نموده، رفت تا با باقی ماندگان ذریت او که احکام خدا را حفظ می کنند و شهادت عیسی را نگاه می دارند، جنگ کند.”

تحلیل و تأویل نشانه ها
به نظر می رسد مناسب ترین روش برای تحلیل و تأویل نشانه های باب 12 مکاشفات یوحنا و حکایت زن و اژدها طرح پرسش از کلیت این روایت مکاشفه ای است. آنگاه می توان با بهره گیری از روش تأویل ( در اینجا تعبیر علامه طباطبائی از تأویل مراد ماست که به معنای بازگداندن هرچیز به حقیقت خارجیه و واقعی و اصل و ریشه آن است) از آن رمز گشایی کرد.

نخستین پرسشی که به ذهن متبادر می شود این است که زن مذکور کیست؟ پیش از پاسخ ، تأکید بر چند نکته ضروری است. یوحنا به عنوان یکی از حواریون دوازده گانه مسیح، مریم عذرا مادر عیسی را به خوبی می شناخته است و با سیما و چهره او آشنا بوده است. اما در این جا هیچ قرینه ای که دال بر مریم بوده باشد و یا بر هویت مریم مقدس دلالت کند اجتناب کرده است. در واقع سیمای این زن با مریم متفاوت بوده است و یوحنا به هیچ وجه او را نمی شناخته و این زن برای وی بشدت غریبه بوده است. اگر این زن مریم مقدس می بود هیچ دلیلی نداشت تا یوحنا از واژه زن استفاده کند بلکه براحتی می گفت مریم.

دیگر آنکه این زن نشانه هایی دارد که در هیچ یک از اناجیل اربعه و دیگر متون مسیحی مریم مقدس را به آنها نمی شناخته اند. آفتاب، ماه و تاجی از دوازده ستاره نشانه هایی نامأنوس برای مریم مقدسند و اگر غیر از این بود یوحنا بر این مسئله تأکید می نمود.

سوم آنکه این زن فرزند پسری می زاید که ” پسر انسان” لقب دارد و با عصای آهنین بر تمامی امت ها حکمرانی خواهد کرد. اما این پسر پس از تولد برای بقا به نزد خدا ربوده می شود ( استعاره غیبت و نجات) . باز هم یوحنا او را مجهول می نه. اگر این پسر انسان عیسی می بود هیچ ضرورتی نداشت که یوحنا از نام پسر انسان بهره گیرد و با چند نشانه عیسی بودن او را نشان می داد اما چنین نکرده است. خداوند پسر انسان را باغیبت از شر شیطان ( اژدها ) رهایی می بخشد تا روز موعود و روز داوری.

چهارم آنکه میان زن و شیطان نبردی ابدی تا روز رستاخیز برپاست. نبردی که به ذریت زن نیز به میراث می رسد. ذریتی که احکام خدا و شهادت عیسی را پاس می دارند. حال آنکه مریم مقدس جز عیسی پسری نداشته و نیز هیچ ذریتی از او باقی نمانده است. پس این زن مریم نیست. ابدا
حال که این زن مریم نیست و پسر او نیز عیسی نمی تواند بود، پس او و فرزندش و ذریتش چه کسانی می توانند بود؟

اما تأویل مکاشفات
1.    و در آسمان جنگ شد : میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند و اژدها و فرشتگانش جنگ کردند ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد و اژدهای بزرگ افکنده شد، یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمی است که تمام ربع مسکون را می فریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وی انداخته شدند.

می‌دانیم که شیاطین انس و جن حق را می‌شناسند؛ در روایات داریم وقتی نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلَّم به دنیا آمدند شیاطین از رفتن به عوالم بالا منع شدند، قبلاً می‌رفتند استراق سمع می‌کردند، ولی منع شدند. با تولد و بعد بعثت پیامبر اسلام (ص) شیاطین از آسمان راتده شدند. ابلیس فهمید اوضاع عالم عوض شده است، حفظه و ملائکه رفت و آمد می‌کنند و راه‌های آسمان را بستند؛ در نقل است لشکریان و فرماندهان جنود خود را جمع کرد، فراخوان داد و در روایات آمده است که بعضی اوقات که یک حوادثی در عالم رخ می‌دهد شیطان لشکریان خود را جمع می‌کند آرایش می‌دهد، فرماندهی و تقسیم کار می‌کند، مأموریت می‌دهد.

2. و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد: زنی که آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است.

همین‌طوری که خورشیدی خداوند قرار داده است، این خورشید یک مثََل است، و الا خورشید حقیقی این نیست. خداوند متعال قسم می‌خورد به ماه و خورشید “والشمس و الضحیها”، “والقمر اذا تلیها” قسم به خورشید و پرتو و شعاع خورشید که عالم را روشن می‌کند، پرتو خورشید به ما می‌رسد. “والقمر اذا تلیها” قسم به ماه وقتی به‌دنبال خورشید است، ماه تالی تلو خورشید است “والنهار اذا جلیها” قسم به روز وقتی که خورشید را تجلی می‌دهد، تجلی خورشید در روز است. روایات این را معنا کرده است؛ فرمود “والشمس” وجود مقدس رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم است، “والقمر” آنی که تلو نبی اکرم است که امیرالمؤمنین است. الآن دوره شب تاریخ است. بنا بود این خورشید زود طلوع کند، بنا بود این خورشید در امیرالمؤمنین تجلی کند، اما جریان سقیفه و بنی امیه نگذاشتند و این خورشید در غیبت رفت.

دوازده ستاره نیز دلالت بر کوکب امامت و ولایت دارد. این نشانه ها حکایت از آن دارند که زن مذکور لولای اتصال میان سه امر نبوت ، ولایت و امامت حقه الهی است. خورشید نبوت، ماه امامت و ستارگان امامت.

3.    پس پسری را زایید که همه امت های زمین را به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد؛ و فرزندش به نزد خدا وتخت او ربوده شد.
خداوند در قرآن می فرماید :  لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (سوره  الحديد آيه  25 )
ما پيامبرانمان را با دليلهای روشن فرستاديم و با آنها کتاب و ترازو، رانيز نازل کرديم تا مردم به عدالت عمل کنند و آهن را که در آن نيرويی سخت و منافعی برای مردم است فرو فرستاديم ، تا خدا بداند چه کسی به ناديده ، او و پيامبرانش را ياری می کند زيرا خدا توانا و پيروزمند است.
آهن در قرآن نشانه قدرت و صلابت در مسیر استقرار عدالت به دست انبیاء و اولیاء است. حال که موعود امم و منجی آخر مصلح کل و آورنده عدالت و قسط برای تمامی امم می باشد پس نشانه او نیز عصای آهنین است. این منجی عیسی نیست چنانچه دانستیم آن زن نیز مریم نیست. این منجی فرزند مادری است که محل اتصال نبوت و امامت و ولایت است. در روایات شیعه از قیام حضرت حجت با نام قیام بالسیف”( آهن) یاد شده است.

دیگر آنکه در برخی از عبارات عهدین “پسر انسان” اشاره به حضرت عیسی علیه السلام است اما در جاهای دیگر حضرت عیسی علیه السلام به “پسر انسان” با ضمیر “او” اشاره کرده است یعنی فرد دیگری غیر خودش. و در برخی عبارات واضح است که حضرت عیسی علیه السلام خود منتظر “پسر انسان” بود. در انجیل متی فصل 16 عبارات 27 و 28 از حضرت عیسی علیه السلام نقل شده است که گفت:
زیرا که “پسر انسان” خواهد آمد درجلال پدر خویش به اتفاق ملائکه خود و در آن وقتهر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد. هرآینه به شما می‌گویم که بعضی در اینجاحاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود می‌آید، ذائقه موت را نخواهند چشید. همانطور که در عبارت 27 می بینیم حضرت عیسی علیه السلام می گوید: زمانی که پسر انسان می آید “او” جزای “هر کسی” را طبق “اعمالشان” خواهد داد؛

4. اژدها بر آن زن که فرزند نرینه را زايیده بود جفا کرد.
می دانیم که در متون مسیحی از جفا در حق مریم مقدس سخنی بیان نشده است اما در تاریخ اسلام زنی را با اوصاف مذکور می شناسیم که شیطان در حق او و ذریه اش سخت جفا نموده است. همان ذره ای که تا هم امروز با شیطان در نبردی بی پایان به سر می برد. ذریه ای که عهد خدا با انسان و عهد خدا با انبیائ و اولیائ را پاس داشته اند.

5.    شهادت عیسی
شهادت عیسی بر توحید بود چنانچه قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ(سوره: آل عمران‏ آيه: 51 )الله پروردگار من و شماست بپرستيدش كه راه راست اين است و ذریت نبی خاتم پاسدار این عهد و شهادت عیسی بوده اند.
حال  این آیات به روشنی تأویل خود را می یابند.

آن زن که یوحنا او را نمی شناخت اما در عالم معنا با نشانه های آفتاب و ماه و تاج دوازده ستاره مکاشفه اش کرد کسی نیست جز حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) ا، و نیز پسر انسان کسی نیست جز فرزندش مهدی موعود ، حجت بن الحسن العسکری (ع) که با قیام باالسیف و عصای آهنین میان امت ها داوری خواهد کرد و احیاگر توحید و عدالت در کره ارض خواهد بود.

البته این باب از مکاشفات راز ها و رمزها و معانی عمیق دیگری نیز در خود مستتر دارد که اگر انشائ الله عمری بود به آن خواهیم پرداخت.

علی عبدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *