الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الأرضين.
عيد سعيد فطر را به همهى شما برادران و خواهران نمازگزار عزيز و به همهى ملت ايران و به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان تبريك عرض ميكنيم. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه در اين روز شريف و مبارك، رحمت خود را، تفضل خود را بر همهى برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان ببارد؛ طاعات آنها را، عبادات يكماههى آنها را به احسن وجه از آنها قبول كند و انشاءالله اين روز را روز عيد واقعىِ امت اسلامى قرار بدهد.
در ماه مبارك رمضان، بسيارى از مردمِ موفق و باسعادت توانستند محصول زيادى را بردارند؛ محصولى كه براى دورهى سال آنها، بلكه در مواردى براى سراسر عمر آنها، داراى بركات خواهد بود. عدهاى انس با قرآن پيدا كردند، از معارف قرآنى بهره بردند، تدبر كردند؛ عدهاى انس و مناجات با خدا را در اين ماه براى خودشان رويّه و روش قرار دادند و دلهاى خودشان را نورانى كردند. مردم روزه گرفتند؛ با روزه، در نفس خود صفا به وجود آوردند؛ كه همين صفا و صميميت و نورانيت، منشأ بركات بسيارى در زندگى فردى و اجتماعى است. اين صفاى نفسانى به انسان نيكانديشى ميدهد، تطهير نفس از حسد و بخل و كبر و شهوت ميدهد. صفا در نفس انسان، محيط جامعه را محيط امن و امان روحى و معنوى قرار ميدهد؛ دلها را به هم نزديك ميكند؛ مؤمنان را به يكديگر مهربان ميكند؛ ترحم به يكديگر را در ميان جامعهى ايمانى گسترش ميدهد. اينها همه محصولات ماه مبارك رمضان است براى مردم موفق و باسعادت.
محصول عمدهى ديگر اين ماه، تقواست؛ كه فرمود: «لعلّكم تتّقون».(1) «دستى كه عنان خويش گيرد»؛ معناى تقوا اين است. عنان ديگران را گاهى درست ميتوانيم بگيريم؛ اگر بتوانيم عنان خودمان را بگيريم، خودمان را از چموشى، از وحشيگرى، از عبور از خطوط قرمز الهى باز بداريم، اين هنر بزرگى است. تقوا يعنى مراقبت از خود براى حركت در صراط مستقيم الهى؛ يافتن علم و معرفت و بصيرت، و بر اساس علم و معرفت و بصيرت، حركت كردن. خوشبختانه جامعهى ما در ماه رمضان از اين افراد باسعادتى كه توانستند اين بركات را كسب كنند، بسيار داشت. ميشود گفت چهرهى غالب كشور و مردم ما بحمدالله چنين چهرهاى بود. در مجالس گوناگون، در مجالس ذكر و دعا، در مجالس تلاوت قرآن، در شبهاى قدر، در مراسم گوناگون – آنجورى كه ما خبرهايش را دنبال كرديم، تصويرهايش را ديديم، اطلاع پيدا كرديم – جوانهاى ما، مردان و زنان ما، طبقات مختلف ما، گروههاى مختلف اجتماعى ما، با رويّههاى مختلف، با سليقههاى مختلف، همه بر سر اين سفرهى ضيافت الهى در ماه رمضان جمع شدند و همه بهره بردند.
اگر شاعر يك روزى ميگفت «دستى كه عنان خويش گيرد امروز در آستين كس نيست»، اما در زمان ما دستهائى كه عنان خود را بگيرند، كم نيستند. اين جامعهى جوان كشور، اين مجموعهى نسل باطراوتِ بر روى كار آمدهى كشور، در راهِ درست حركت ميكنند، تمرين تقوا ميكنند؛ اين براى آيندهى اين كشور، بلكه آيندهى امت اسلامى مژدهى بزرگى است.
آنچه لازم است، اين است كه ما اين دستاوردها را حفظ كنيم، اين محصول را حفظ كنيم؛ نگذاريم صاعقهى گناه، اين خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند و از بين ببرد. راه خدا را، راه توجه را، راه صفاى نفس را، راه انس با قرآن را، راه باز نگهداشتن رابطهى خود با خدا، درد دل كردن به خدا و گفتن به خدا را به روى خودمان باز نگه داريم. اگر شما با خدا حرف زديد، خدا هم با شما حرف ميزند؛ «فاذكرونى اذكركم».(2)
پروردگارا! به محمد و آل محمد جامعهى ما را همواره جامعهى قرآنى، جامعهى باصفا، جامعهى اهل محبت و وداد، جامعهى هماهنگ و همدل قرار بده. پروردگارا! اين ملت بزرگ را، اين جوانان عزيز را به آرزوهاى بلند و آرمانهاى ارزشمندشان برسان؛ آنها را بر دشمنانشان پيروز كن. پروردگارا! قلب مقدس ولىعصر را از ما خشنود بفرما؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوارمان و ارواح طيبهى شهدا را از ما راضى و خشنود بفرما.
بسماللهالرّحمنالرّحيم
والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذين ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(3)
خطبهى دوم
بسماللهالرّحمنالرّحيم
و الحمد لله ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نستغفره و نتوكّل عليه و نصلّى و نسلّم على حبيبه و نجيبه سيّد خلقه سيّدنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما علىّ اميرالمؤمنين و الصّدّيقة الطّاهرة و الحسن و الحسين سيّدى شباب اهل الجنّة و علىّبنالحسين و محمّدبنعلىّ و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد و الحسنبنعلىّ و الخلف القائم المهدىّ حججك على عبادك و امنائك فى بلادك و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين.
در خطبهى دوم، يك اشارهاى بكنيم به وضع خودمان و وضع دنيا. اولاً لازم ميدانم از ملت شريف و عزيزمان به خاطر حضور ارزشمند و باشكوه در راهپيمائى روز قدس تشكر و تقدير كنم. من قابل نيستم كه بخواهم از اين ملت بزرگ تقدير يا تشكر كنم؛ صاحب چيزى هم نيستم؛ متعلق به خود مردم است؛ براى خودشان كردند و درست قدم برداشتند. ما لازم است خدا را شكر كنيم، به خاطر اين بصيرت عمومى، اين همت عمومى، اين انگيزهى گستردهى در دلهاى زن و مرد مسلمان. امسال روز قدس، روز بسيار پرشكوهى بود. حوادثى كه در منطقه اتفاق افتاده است، موجب شد برخى ملتهاى مسلمانِ ديگر هم امسال بيش از سالهاى گذشته در اين آزمايش بزرگ، در اين حركت عظيمِ ضد استكبارى همراهى كنند. اميدواريم خداوند متعال شرّ وجود صهيونيستهاى ظالم و خونخوار را از سر فلسطينيان و از سر منطقه كم و كوتاه كند.
همچنين به خاطر حضور معنوى مردم در مراسم ماه رمضان، باز لازم است خداى متعال را سپاسگزار باشيم و شكر كنيم. آنجورى كه گزارش دادند، امسال حضور مردم در مراسم مختلف ماه رمضان، يك حضور بسيار چشمگير و بسيار گستردهاى در سراسر كشور بوده است؛ كه اين هم نشانهى رحمت خداست، نشانهى لطف خداست. هر وقت ديديد توفيقى به شما دست ميدهد كه ميتوانيد يك كار صالح را، يك حسنه را انجام دهيد، خدا را شكر كنيد؛ چون اين نشانهى آن است كه خداى متعال به شما لطف دارد، توجه دارد، به شما توفيق ميدهد. آن وقتى كه بىتوفيق ميمانيم، بايد به خود بلرزيم، بترسيم، به خدا پناه ببريم، مراقب باشيم ببينيم چه گناهى از ما سر زده است كه خدا توفيقش را از ما سلب كرده است. امسال بحمدالله توفيقات الهى گسترده بود. از اين فضاى معنوى استفاده كنيم.
به ملت عزيزمان بارها عرض كرديم كه امروز ما به چند چيز احتياج داريم: اول، اتحاد و همدلى ميان مردم با يكديگر، و ميان مردم با مسئولين، و ميان مسئولين با يكديگر. اين، نياز بزرگ كشور ماست. امروز دنيا دارد يك بخش مهمى از تاريخ خود را ميگذراند. ما بايد در اين فصل، در اين بخش، در اين مقطع، خيلى بهوش باشيم، خيلى مراقب باشيم؛ بفهميم چه كار داريم ميكنيم. اگر در بين خودمان كدورتها و بددلىها و بدجنسىها و ناسازگارىها وجود داشته باشد – چه بين آحاد مردم، چه بين مسئولين و مردم، چه بين مسئولين با يكديگر – نخواهيم توانست به اين وظائف بزرگى كه امروز متوجه به ماست، عمل كنيم. اين يك توصيهى مهم است، يك ضرورت اصلى است.
ضرورت ديگر، احساس كار و تحرك است. همهى كشور، همهى آحاد مردم، همهى مسئولين – كه «كلّكم مسئول»(4) – بايستى تحرك و نشاط كار داشته باشند. بايد از خودمان تنبلى و توانى و زمينگيرى را دور كنيم. امروز به كار نياز هست؛ كار علمى، كار اقتصادى، كار سياسى، كارهاى بزرگ اجتماعى. هر كسى در هر جا هست، ميتواند براى خودش برنامهى كارى را تعريف كند؛ اين يكى از ضرورتهاست، كه اميدواريم خداى متعال به همهى ما توفيق بدهد.
امسال ما در آخر سال، انتخابات را داريم. انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثهى چالشبرانگيز است. اگرچه در مقايسهى با انتخاباتهائى كه در بعضى از كشورهاى دنيا – چه كشورهاى به اصطلاح پيشرفته، و چه بعضى از كشورهاى ديگر – برگزار ميشود، كه تويشان چه خباثتها، چه خيانتها، چه درگيرىها، حتّى چه كشت و كشتارها اتفاق مىافتد، بحمدالله اين حوادث در كشور ما نيست، اما بالاخره يك چالشى است؛ مردم را متوجه ميكند. مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالارى دينى است، بايد پشتوانهى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيرهى امنيت است، پشتوانهى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسؤولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند. البته ما حرفهاى گوناگونى دربارهى انتخابات داريم كه در زمان خود به مردم عرض خواهيم كرد.
دنياى اسلام هم در اين ماههاى اخير، حوادث بزرگى را دارد از سر ميگذراند. دنياى اسلام عظمت حضور مردم در صحنه را به همهى جهانيان و به همهى تاريخ نشان داد. يك بار در سى و دو سال قبل از اين، ملت ايران اين عظمت را، اين اقتدار بزرگ را نشان داد. مردم ما با تنِ خودشان جانها را كف دست گرفتند و در خيابانها وسط ميدان آمدند و توانستند تحولى ايجاد كنند كه مسير تاريخ منطقه را، بلكه به يك معنا مسير تاريخ جهان را تغيير داد. امروز بار ديگر مردم در صحنه هستند. حضور مردم در صحنه، گرههاى ناگشودنى را، قفلهاى بازنكردنى را باز كرد. كى فكر ميكرد عوامل آمريكا و صهيونيسم در منطقه، يكى پس از ديگرى سقوط كنند؟ كى فكر ميكرد دستى هست كه بتواند اين بتها را بشكند؟ اما اين دست، بود. اين دست، دست ملتها بود. همه بايد به امت اسلامى با اين چشم نگاه كنند. امت اسلامى چنين دست مقتدرى دارد؛ آن هم با اتكاء به ذكر الهى، با گفتن تكبير، با گفتن نام خدا و آوردن ياد خدا، اين نشاط و اقتدار را پيدا كردند و اين كار را كردند؛ كار عظيمى است.
البته مسائل به اينجا تمام نشده است و تمام نمي شود؛ اين شروع است، اين آغاز يك راه طولانى است. ملتها بايد هوشيار باشند. ما همين تجربه را داريم. بعد از آنكه صحنهى انقلاب، با آن عظمت و شكوه، از حالت انقلابىِ خودش خارج شد و حكومت و دولتى بر سر كار آمد، فوراً راه افتادند، براى اينكه بيايند؛ شايد بتوانند با شيوههاى خودشان و ترفندهاى خودشان امور را قبضه كنند؛ بر روى موج سوار شوند؛ از موقعيتِ پيشآمده باز سوءاستفاده كنند. هوشيارى ملت و رهبرى پيامبرگونهى امام بزرگوار ما نگذاشت. ملتهاى مسلمان، چه در مصر، چه در ليبى، چه در تونس، چه در يمن و چه در بقيهى كشورها، امروز اين هوشيارى را احتياج دارند. بايد نگذارند پيروزىهائى كه به دستشان آمده است، به وسيلهى دشمنان مصادره شود. فراموش نكنند؛ آنهائى كه امروز در صحنهى ليبى حضور پيدا كردند و خودشان را صاحب قضيه ميدانند، همان كسانى هستند كه تا چند صباح قبل با همان كسانى كه بر ملت ليبى ستم ميكردند، مىنشستند و همپياله ميشدند. امروز آنها آمدهاند و ميخواهند از موقعيت استفاده كنند؛ ملتها بايد هوشيار باشند، بيدار باشند.
البته ما از وضع بحرين بسيار نگرانيم. به مردم بحرين جفا ميشود، ظلم ميشود؛ وعدههائى داده ميشود، اما به آن وعدهها عمل نميشود. ملت بحرين، ملت مظلومى است. البته هر حركتى، هر اقدامى وقتى براى خداست، وقتى عزم و اراده پشت آن هست، اين حركت به طور قطع به پيروزى خواهد رسيد؛ اين در همه جا صادق است، در آنجا هم صادق است.
مطلب آخر دربارهى سومالى است. غصهى بزرگى كه امروز بر دل ما سايه افكنده است، غصهى مردم سومالى است. خوشبختانه مردم ما خوب وارد ميدان شدند، خوب كمك كردند؛ اما هرچه ميتوانيد – مسئولين و غير مسئولين – انشاءالله كمك كنيد تا خداى متعال اين گرفتارى را هم برطرف كند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد امت اسلامى را، ملتهاى مسلمان را روزبهروز با عزت و شرفِ بيشتر قرار بده.
بسماللهالرّحمنالرّحيم
اذا جاء نصرالله و الفتح. و رأيت النّاس يدخلون فى دين الله افواجا. فسبّح بحمد ربّك و استغفره انّه كان توّابا.(5)
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
1) بقره: 183
2) بقره: 152
3) عصر: 3-1
4) جامعالاخبار، ص 119
5) نصر: 1 – 3