خوشا آنانکه دائم یاد یارند
برای دیدنش چشم انتظارند
خوشا آنانکه در هر نیمه شب
چه حالی با هوای دوست دارند
خوشا آنانکه دائم در شب و روز
بغیر از ذکر دلبر بر کنارند
ندارند خواهشی جز دیدن یار
تمنّایی بجز دلبر ندارند
خوشا سوز و تب هجران دلبر
خوشا آنانکه بی او بیقرارند
خوشا شوق وصال روی جانان
خوشا آنانکه بر او جان سپارند
خوشا آنانکه مشتاق حضورند
به دیدار رخش امّیدوارند
خوشا آن عاشقان دل سپرده
که راهش جان و مال خود گذارند
خوشا آنانکه چون قربان نگشتند
ز دست کوته خود شرمسارند
خوشا آنانکه از دوری رویش
چو ابر نوبهاری خون ببارند
خوشا بر حال در بندان هجران
که راضی بر رضای کردگارند
خوشا آن لحظه نابی که یاران
خبر از وصل روی دوست آرند