در ادامه و در طی هم اندیشی های انجام شده بین حوزه و دانشگاه، توضیحات، توجیهات و احتمالات مربوط به توصیفات روایات مربوط به آخرالزمان، باید جمع بندی شده و نتایج نهایی در مورد هر یک از نشانه های ظهور، از این هم اندیشی ها استخراج گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش سوم
توجه : این مقاله در 190 صفحه نوشته شده و در 5 بخش جداگانه منتشر خواهد شد، لذا خواهشمندیم از اظهار نظر شتابزده، قبل از اتمام آن، خودداری فرمایید!
سوال مهم: حال که اهمیت مطالعه پیرامون نشانه های ظهور مشخص می گردد، این مهم چگونه باید انجام شود؟
در سطور قبل اشاره گردید که روایات مربوط به نشانه های ظهور، از اهمیت زیادی برخوردارند و به واسطه ی شناخت این نشانه ها و اطلاع رسانی پیرامون آن ها، می توان ضمن ایجاد امیدواری معقول در دل ها (ضمن پرهیز از افراط گرایی و بیان تطبیق های قطعی)، می توان جوامع اسلامی را برای استقبال از عصر ظهور آماده کرد و با استفاده از توصیه های گرانقدر و استراتژیک ائمه ی معصومین (علیهم السلام)، از افتادن در ورطه ی هلاک و شقاوت دنیوی و اخروی، خودداری نمود. با توجه به این که بررسی دقیق و درخور این نشانه ها، صرفاً با علوم حوزوی و یا صرفاً با علوم دانشگاهی میسر نمی گردد، مولف این سطور، به عنوان کوچکترین عضو جامعه ی مهدوی کشور، راهکارهای زیر را برای مطالعه ی نشانه های ظهور، پیشنهاد می نماید:
1 – قبل از هر چیز، رسالت اولیه بر دوش علما، مراجع عظام و محققین محترم حوزوی گذاشته شده است تا این بزرگواران با استفاده از تخصص خود، احادیث ضعیف و قوی، متواتر و غیر متواتر را از بین سیل انبوه احادیث موجود در کتب دینی خارج نمایند و احادیث قوی را برای مطالعه و کنکاش بیشتر، در قالب کتب و مقالات، در اختیار محققین حوزوی و غیر حوزوی قرار دهند. لازم به ذکر است که این سخن به معنای طرد احادیث ضعیف و استفاده نکردن از آن ها نیست (چرا که ضعف سندی حدیث، لزوماً به معنای جعلی بودن آن نمی باشد و ممکن است تنها راویان آن ناشناخته و مجهول بوده باشند، اما به معنای دروغگو بودن آن ها نیست)، اما عقل سلیم حکم می کند که در بررسی روایات، وزنه ی سنگین تری را برای روایات صحیح السند قایل شویم.
در حال حاضر کتاب های معدودی وجود دارند که احادیث مربوط به نشانه های ظهور، از نظر ضعف و قوت سند، در آن ها دسته بندی شده اند که یکی از بهترین آن ها کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور » اثر محمد فقیه می باشد، اما این کتب کافی نیستند و نیاز به تالیف کتب و مقالات بیشتری در این رابطه می باشد.
2 – در مرحله ی بعد، باید روایات صحیح از نظر دلالت و معنی، مورد بررسی قرار بگیرند و احتمالات مختلفی که از متن روایات صحیح السند برداشت می شود، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و آن ها در قالب مقالات و کتب تحلیلی ارایه گردند.
3 – در مرحله ی سوم، باید از نظرات محققان دانشگاهی نیز بهره مند شده و در مورد هر مبحث، نظرات دانشمندان مسلمان خبره ی آن مبحث علمی، مورد توجه قرار گیرد و ماحصل آن، به محققین حوزوی بازخورد داده شود. برای مثال در مورد احادیث مربوط به وقایع نجومی، از منجمین، در مورد احادیث مربوط به زمین شناسی، با زمین شناسان، در مورد احادیث مربوط به علوم اجتماعی و علوم سیاسی، با محققین مربوط به این علوم و … باید مشورت گردد و این محققین (که البته باید افرادی مومن، متعهد و دانشمند باشند)، باید نظرات خود را اعلام نموده و ماحصل را به محققین حوزوی، باز خورد دهند.
4 – در ادامه و در طی هم اندیشی های انجام شده بین حوزه و دانشگاه، توضیحات، توجیهات و احتمالات مربوط به توصیفات روایات مربوط به آخرالزمان، باید جمع بندی شده و نتایج نهایی در مورد هر یک از نشانه های ظهور، از این هم اندیشی ها استخراج گردد.
5 – نتایج نهایی حاصل از هم اندیشی ها باید در اختیار مراجع و نهادهایی که مخاطب روایات هستند، قرار گیرد. برای مثال، نشانه هایی که نیاز به توجه و آگاهی عمومی دارند (مانند صیحه ی آسمانی، خسوف و کسوف غیر طبیعی و …) به صورت عام مطرح گردند و مسایلی نیز که نیاز به توجه و بررسی از سوی نهادهای خاص دارند، باید به نهادهای مذکور ارایه گردند. برای مثال، احادیث مربوط به دجال، سفیانی، اصهب و …، باید ضمن بررسی به صورت عام و کلی، به صورت خاص نیز از سوی نهادهایی همچون وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات، نیروهای مسلح و … مورد بررسی قرار بگیرند تا این نهاد ها ضمن شناختن مصادیق احتمالی نشانه های مذکور، خود را برای مقابله و مواجهه با مصادیق احتمالی این نشانه ها آماده کنند و بدین وسیله بتوانند از منافع و مصالح میهن عزیزمان و سایر بلاد اسلامی، در زمان بروز وقایع و فتنه های سخت آخرالزمان، محافظت نمایند و مانع بروز خسارات بیشتر از سوی دشمنان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گردند.
جالب این که برخی روایات، مخاطب های خاص نیز دارند. برای مثال، مخاطب روایت زیر (البته بعد از بررسی از نظر صحت سندی این روایت)، شهرداری و استانداری شهر و استان مقدس قم، در دوره ی آخرالزمان است!:(64)
« امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند بوسيله شهر كوفه بر ساير شهرها استدلال مى كند، همچنين به وسیله ی مؤمنان آن شهر بر ساير مؤمنين و به شهر قم بر ساير شهرها و بواسطه ی اهل قم بر جهانيان اعم از جن و انسان، خداوند متعال اهل قم را مستضعف فكرى قرار نداده بلكه همواره آنان را موفق و تاييد كرده است سپس فرمود: دينداران در اين شهر در مضيقه ی زندگى مى باشند اگر غير اين باشد مردم به سرعت به آنجا روى مى آورند و آنجا خراب مى گردد و اهل آن تباه مى شوند و آنگونه كه بايد نمى تواند بر ساير سرزمين ها حجت باشد، زمانيكه موقعيت قم بدينجا برسد آسمان و زمين آرامش ندارد و ساكنان آنها لحظه اى باقى نمى مانند و بلا و گرفتارى از قم و اهل آن دفع گرديده است ، بزودى زمانى خواهد رسيد كه قم و اهل آن حجت بر مردم خواهند بود و اين در زمان غيبت قائم ما و ظهور وى مى باشد. اگر چنين نباشد زمين اهل خودش را فرو مى برد، فرشته هاى الهى ماءمور دور نمودن بلاها از اين شهر و اهل آن مى باشند هر ستمگرى كه درباره آنان اراده بد داشته باشد، خداوند درهم كوبنده ستم پيشگان، او را درهم مى شكند و يا به گرفتارى و مصيبت و يا دشمنى ، مبتلا مى گرداند، خداوند متعال نام قم و اهلش را در زمان فرمانروائى ستمگران از ياد آنان مى برد آنگونه كه آنها ياد خدا را فراموش كردند. »(65)
همانگونه که ملاحظه فرمودید، مطابق روایت فوق، در مضیقه بودن زندگی اهالی قم، یک نعمت برای ایشان می باشد، چرا که مانع هجوم افراد خوشگذران به این شهر مقدس می گردد و بدین وسیله، ساکنان قم را تنها افرادی تشکیل می دهند که به خاطر ایمانشان به این شهر مقدس و به دلیل سربازی برای آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در این شهر ماندگار شده اند.
قطعاً این حدیث می تواند به مسئولان شهرداری و استانداری استان قم، این مهم را یادآوری کند که ضمن فراهم آوردن شرایط مناسب برای ساکنان محترم این شهر مقدس و ضمن فراهم آوردن امکانات مناسب برای پذیرایی از زائران عزیز اماکن متبرکه ی این شهر مقدس، از افراط در ساخت تفرجگاه های متعدد و غیر ضروری که ممکن است سبب جذب افراد خوشگذران شود، خودداری نمایند. همچنین شاید بهتر بود که تیم های فوتبالی همچون (صبا باتری)، به جای انتقال به شهر مقدس قم، به یکی دیگر از شهرهای کشور منتقل می گردید تا آلودگی فعلی حاکم بر ورزشگاه های کشور و تبعات نامناسب ناشی از درگیری های لفظی درون استادیوم ها و به خصوص در زمان مسابقه با تیم های پر طرفدار پایتخت نشین، موجب آزردگی فرهنگی این شهر مقدس نگردد.
جالب این که حتی وضعیت آب و هوایی نامطبوع این شهر عزیز و در مضیقه بودن آب شرب این منطقه ی مقدس نیز ممکن است مصلحتی بزرگ از جانب خدای متعال باشد تا پای افراد خوشگذران به این شهر باز نشود و این سرزمین همواره پاک و طاهر بماند.
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، می توان نتیجه گرفت که برخی از روایات آخرالزمانی، مخاطب خاص داشته و می بایست آن ها را به این مخاطبان ارایه نمود.
لازم به ذکر است که 5 مرحله ای که در بالا به آن اشاره شد، لزوماً نباید به صورت فیزیکی و حضوری اجرا شوند، بلکه گروه های نامبرده ی حوزوی و دانشگاهی می توانند از طریق سایت ها، وبلاگ ها، فروم ها و … به تبادل نظر و هم اندیشی بپردازند و نتایج آن را به مخاطبان خود ارایه نمایند که البته اولین گام در این عرصه نیز جداسازی روایات ضعیف از قوی است.
نکته ی شگفت آور این که در زمینه ی مطالعه ی نشانه های ظهور نیز در می یابیم که وحدت « حوزه » و « دانشگاه » یک عنصر کلیدی است و این عنصر مهم که امام راحل (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) نیز بر آن تاکید داشته و دارند نیز در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است و محققین ارجمند حوزه و دانشگاه باید بدون هیچ گونه تعصب، به همکاری و همیاری با یکدیگر پرداخته و ضمن استفاده از علم و تجربه ی یکدیگر، همچون دو بال، فضای فرهنگی کشور را به سمت ساختن جامعه ای منتظر سوق دهند و اگر هر یک از این بال ها معیوب گردد، قطعاً بال دیگر نمی تواند به تنهایی از عهده ی وظایف خود بر آید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) در این رابطه، چنین فرموده اند:(66)
« وحدت حوزه و دانشگاه، يعني وحدت در هدف. هدف اين است که همه به سمت ايجاد يک جامعه ي اسلامي پيشرفته ي مستقل، جامعه ي امام، جامعه ي پيشاهنگ، جامعه ي الگو، ملت شاهد-ملتي که مردم دنيا با نگاه به او جرأت پيدا کنند، تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پياده کنند -حرکت نمايند. در راه ايجاد چنين کشور و جامعه و ملتي، علاجي جز اين نيست که دانشجو و طلبه، حوزه و دانشگاه، روحاني و روشنفکر تحصيلکرده، در کنار هم، دوش به دوش هم و با هم، به سمت يک هدف حرکت کنند؛ بدون اين نمي شود. او متدين است، و اين آگاه به مسائل جهان و مسائل روز. »
« در نظام اسلامي، علم و دين پا به پا بايد حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه، يعني اين. وحدت حوزه و دانشگاه، معنايش اين نيست که حتما بايستي تخصص هاي حوزه اي در دانشگاه و تخصص هاي دانشگاهي در حوزه دنبال بشود. نه، لزومي ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبين باشند و به هم کمک بکنند و با يکديگر همکاري نمايند، دو شعبه از يک مؤسسه علم و دين هستند. مؤسسه علم و دين، يک مؤسسه است و علم و دين باهمند. اين مؤسسه، دو شعبه دارد: يک شعبه، حوزه هاي علميه و شعبه ي ديگر، دانشگاه ها هستند؛ اما بايد با هم مرتبط و خوشبين باشند، با هم کار کنند، از هم جدا نشوند و از يکديگر استفاده کنند. علومي را که امروز حوزه هاي علميه مي خواهند فرا بگيرند، دانشگاهي ها به آن ها تعليم بدهند. دين و معرفت ديني را هم که دانشگاهي ها احتياج دارند، علماي حوزه به آن ها تعليم بدهند. سر حضور نمايندگان روحاني در دانشگاه ها، همين است. چه قدر خوب است که اين ارتباط ها، برنامه ريزي و سازماندهي بشود. اين، يکي از بهترين و طبيعي ترين وحدت هاست … طلاب و دانشجويان قدر يکديگر را بدانند، با يکديگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بيگانگي نکنند، احساس خويشاوندي و برادري را حفظ کنند و روحانيون در دانشگاه ها عملاً – قبل از قولاً – کوشش کنند که نمونه هاي کامل عالم دين و طلبه ي علوم ديني را به طلاب و دانشجويان و دانشگاهيان ارائه بدهند و نشان دهند که هر دو نسبت به يکديگر، با حساسيت مثبت و با علاقه همکاري مي کنند. اين، همکاري و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته براي اين کار، بايد برنامه ريزي و سازماندهي بشود. »
« مباد آن روزي و آن زماني که حوزه و دانشگاه، آهنگ جدايي و دوري از يکديگر داشته باشند؛ هم براي حوزه ها و دانشگاه ها، هم براي کشور، آينده و تاريخ، چيز بسيار خطرناکي است. يکي از عزيزترين دستاوردهاي اين انقلاب اين بود که دو بخش عظيم فرهنگي که سال ها تلاش شده بود از هم دور باشند- به يک معنا يکي مظهر دينداري، يکي هم مظهر تجدد باشد – و تجدد و دينداري، دو چيز مقابل هم محسوب بشوند، اين طلسم را شکست و بهترين نوع تجدد در جامعه را – که تجدد، طبعاً از سنن الهي است که خداي متعال روز به روز حرکت افکار و دل ها و ذهن ها به سمت دستاوردهاي جديد براي بشر را با سعي و کوشش خودشان تفضل مي کند- ملت ايران و جامعه ي روشنفکر و فرهنگيان ايران توانستند به دست بياورند؛ که همين انقلاب و مظاهر و تجليات عيني و خارجي و اداري – تشکيلاتي آن بود. »(67)
در واقع وحدت حوزه و دانشگاه و همیاری و همکاری این دو نهاد، صرفاً به روز شهادت شهید مفتح و برگزاری نشست های خشک و خالی با این موضوع، مربوط نمی شود، بلکه آن چه رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) و امام راحل (قدس سره) بر آن تاکید داشته و دارند، همکاری همیشگی و همه جانبه ی این دو نهاد در همه ی عرصه ها می باشد و بحث مطالعه ی نشانه های ظهور و استفاده ی استراتژیک از آن ها نیز از این قاعده مستثنی نیست و نادیده گرفتن نقش هر یک از ارگان های حوزه یا دانشگاه، می تواند موجب ابتر شدن نتیجه گردد.
در نهایت باید به این نکته ی مهم اشاره نمود که این وظیفه ی محققان ارجمند حوزوی و دانشمندان عالم و متعهد دانشگاهی است که احادیث گرانقدر و گهربار معصومین (علیه السلام) را همچون گنج هایی که در صندوقچه ی کتب حدیث ذخیره شده اند، رمز گشایی نموده و آن ها را از قالب نقشه ها و راهکار های بالقوه، به صورت بالفعل در بیاورند و از آن ها در جهت پربار ساختن هر چه سریعتر جامعه ی مهدوی کشور و فراهم آوردن شرایط و مقدمات ظهور بهره جویند و اخطار ها و هشدارهای موجود در این سخنان گهربار و احادیث مربوط به نشانه های ظهور را جدی گرفته و به واسطه ی آن ها، زمینه ی هدایت هر چه بهتر کشتی مقدس انقلاب اسلامی ایران را به سمت مقصد نهایی آن، یعنی فراهم کردن زمینه ی ظهور منجی عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را تحت زعامت رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) فراهم آورند.
در واقع، آن چه که امام خمینی (قدس سره) و انقلاب تحت زعامت ایشان را از سایر علمای شیعه و سایر انقلاب های شیعی متمایز ساخت، همین اهتمام ایشان در بالفعل نمودن پیشنهاد ها و راهکارهای بالقوه ی موجود در روایات اسلامی و کتب حدیث بود؛ وگرنه قرن ها علمای شیعه در میان مردم می زیستند و کتب روایی نیز در کتابخانه ها و حوزه های علمیه، به صورت تئوریک مورد بحث قرار می گرفتند؛ اما امام خمینی (قدس سره) اولین عالمی بودند که در جهت عملی نمودن نقشه ها و راهکارهای اسلامی اقدام نمودند و به سبب همین حرکت بزرگ، انقلابی عظیم را برپا کردند که می رود تا آخرین قدم ها را در جهت زمینه سازی ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بردارد. قطعاً این حرکت بزرگ امام خمینی (قدس سره) می تواند الگوی مناسبی برای محققان حوزوی و دانشگاهی باشد تا دست در دست یکدیگر و با کمک هم، توصیه های گرانقدر ائمه ی معصومین (علیهم السلام) را فعلیت بخشند.
شاید آن چه که رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) از آن به عنوان الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت نام برده اند، بی ارتباط به موضوع بحث ما نباشد و این الگوی ارزشمند پیشرفت نیز تنها از دل روایات اسلامی و به واسطه ی همکاری محققین حوزه و دانشگاه، قابل دستیابی باشد و قطعاً روایات مربوط به نشانه های ظهور نیز با توجه به نقش ایران در روایات اسلامی مربوط به آخرالزمان، به عنوان بخشی از این الگو، مورد توجه قرار می گیرند. وگر نه با راه اندازی چند نمایشگاه و همایش و نیز درج خشک و خالی برخی از اخادیث بر سر در ادارات، نمی توان به این مهم دست یافت.
البته وبسایت « وعده ی صادق » از چندی پیش به تلاش هایی در این زمینه دست زده و با استفاده از نظرات محققان حوزوی و دانشگاهی، تلاش نموده است تا از دل روایات اسلامی، راهکار ها، بشارت ها، انذارها، چشم اندازها و نقشه ها را استخراج نموده و از آن ها در جهت ارایه ی دیدگاه هایی متفاوت در زمینه ی علوم مختلف بهره جوید که برخی از این دیدگاه ها در مقالاتی همچون « سوره ی نساء و معجزه در پاتولوژی »، « سوره ی نور و معجزه در اپیدمیولوژی »، « فراماسونری: دجال آخرالزمان »، « جهان در سیطره ی دجال؛ ایران جزیره ی امید » و … ارایه شده اند. این وبسایت، سایر برادران و خواهران گرانمایه را نیز به همفکری و همراهی در این زمینه دعوت نموده و دست این عزیزان را به گرمی می فشارد.
لازم به ذکر است که نشانه شناسی ظهور و مطالعه ی نشانه ها و شرایط عصر ظهور تنها یکی از عرصه هایی است که وحدت و همدلی و همکاری دانشمندان حوزه و دانشگاه می تواند در آن مثمر ثمر باشد. در عرصه های دیگر نیز این همکاری می تواند بسیار مثمر ثمر بوده و نتایج روشنی به همراه داشته باشد.
برای مثال بسیاری از دانشمندان علوم پزشکی ما از آن چه بین مولایمان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رحمه الله) رد و بدل شد، باخبر نیستند، حال آن که اگر ماجرا را می دانستند، تحقیقات علمی خود را پیرامون مضرات و فواید چای و قهوه، با جدیت بیشتری پیگیری می کردند.
در تشرفی که حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رحمه الله) به محضر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتند، چنین گذشت: (68)
« حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی)قدس سره( چنین می گوید:
در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت «علیهمالسلام» در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان بقیّه الله الأعظم«علیه السلام» داشتم. با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به «مسجد سهله» بروم، به این نیّت که جمال آقا صاحب الأمر «علیه السلام» را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا سی و پنج یا سی و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجه سهله خندقی بود. هنگامی که به آنجا رسیدم، بر اثر تاریکی شب، وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زیادی قطّاع الطّریق و دزدها میترسیدم، ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. به عقب برگشتم، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سیّد! سلامٌ علیکم»
ترس و وحشت به کلّی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجّب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد؟ و در آن حال، من از این مطلب غافل بودم!
به هر حال؛ سخن میگفتیم و میرفتیم، از من سؤال کرد: « کجا قصد داری؟»
گفتم: «مسجد سهله.»
فرمود:« به چه جهت؟»
گفتم : «به قصد تشرّف زیارت ولیّ عصر«علیه السلام»
مقداری که رفتیم به مسجد «زید بن صوحان» که مسجد کوچکی نزدیک مسجد سهله است، رسیدیم؛ داخل مسجد شدیم و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سیّد خواند – که گویا دیوار و سنگها آن دعا را با او می خواندند – احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم . بعد از دعا، سیّد فرمود :« سیّد! تو گرسنهای، چه خوبست شام بخوری.»
پس سفرهای را که زیر عبا داشت بیرون آورد و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز بود، که گویا تازه از باغ چیدهاند و آن وقت چلّة زمستان و سرمای شدیدی بود و من به این معنا منتقل نشدم که این آقا این خیار تازة سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود:« بلند شو تا به مسجد سهله برویم.» داخل مسجد شدیم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه میکردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجّه نبودم که این آقا کیست.
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سیّد! آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه میروی یا در همین جا میمانی؟»
گفتم: «میمانم».
در وسط مسجد در مقام صادق«علیه السلام» نشستم و به سیّد گفتم: «چای یا قهوه یا دخانیات میل دارید تا آماده کنم؟»
در جواب، کلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم!» این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونهای که هرگاه یادم میآید، ارکان وجودم میلرزد.
به هر حال؛ مجلس نزدیک به دو ساعت طول کشید و در این مدّت ، مطالبی ردّ و بدل شد که به بعضی آنها اشاره میکنم.
1 – دربارة «استخاره » سخن به میان آمد ، سیّد عرب فرمود: «ای سیّد با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟»
گفتم: سه مرتبه صلوات میفرستم و سه مرتبه میگویم:« اَسْتَخیرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرةً فی عافِیةٍ » پس قبضهای از تسبیح را میگیرم و دو تا، دو تا میشمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر یکی ماند، خوب است .
فرمود: «برای این استخاره، باقی ماندهای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراً حکم به خوبی استخاره نکنید؛ بلکه توقف کنید و دوباره برای ترک عمل استخاره کنید، اگر زوج آمد، کشف میشود که استخارة اوّل خوب است امّا اگر یکی آمد، کشف می شود که استخارة اوّل میانه است.»
به حسب قواعد علمیه میبایست دلیل بخواهم و آقا جواب دهد، به جای دقیق و باریکی رسیده بودیم، اما به مجرّد این قول، تسلیم و منقاد شدم؛ با آنکه متوجه نیستم که این آقا کیست.
2 – از جمله مطالب این جلسه، تأکید سیّد عرب بر تلاوت و قرائت این سورهها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سورة نوح ، بعد از مغرب سورة الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.
3 – دیگر اینکه تأکید فرمودند بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اوّل بعد از حمد، هر سورهای خواستی میخوانی و در رکعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را میخوانی و فرمود: کفایت میکند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان که گذشت.
4 – تأکید فرمود که بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْنی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَیْطانِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
5 – و دیگر تأکید داشتند بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه خصوصاً رکعت آخر: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلی عَجْزِنا وَ أًَغِثْنا بِحَقِّهِمْ.
6 – در تعریف و تمجید از «شرایع الاسلام» مرحوم محقّق حلّی فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسائل آن.
7 – تأکید فرمودند بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یادی از آنها نمیکنند.
8 – تأکید کردند بر تحت الحنک را زیر حنک دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنان که علمای عرب به همین نحو عمل میکنند و فرمود: در شرع، چنین رسیده است.
9- تأکید بر زیارت سیّد الشهداء «علیه السلام»
10- پرسیدم: « نمیدانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟! » فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشکور است و رو سفید هستی . گفتم: نمیدانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟ فرمود: «تمام آنها از تو راضیاند و دربارهات دعا میکنند». استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تألیف و تصنیف، و آن بزرگوار دعا فرمودند. در اینجا مطالب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست.
پس خواستم به خاطر حاجتی از مسجد بیرون روم، آمدم نزد حوضی که در وسط راه، قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسید چه شبی بود و این سیّد عرب کیست که این همه با فضیلت است؟! شاید همان مقصود و معشوقم باشد! تا این مطلب به ذهنم خطور کرد، مضطربانه برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بود. مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گردش میکردم تا صبح شد، چون عاشقی که بعد از وصال، مبتلا به هجران شده باشد. این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب به یادم میآید، بهت زده می شوم. »(69)
با توجه به مطالبی که ذکر شد، به نظر می رسد که معصوم (علیه السلام)، نظر مثبتی پیرامون چای و قهوه ندارند. این درحالی است که هر روزه، اخبار ضد و نقیضی پیرامون فواید و مضرات چای و قهوه می شنویم.(70)
اما یک محقق مسلمان فعال در علوم پزشکی، با خواندن ماجرای آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رحمه الله) در می یابد که برآیند فواید یا مضرات چای و قهوه، از نظر معصومین (علیهم السلام) که داناترین انسان های تمام اعصار و قرون هستند، به نفع مضرات چای و قهوه می باشد و اگر علم پزشکی بیشتر در این زمینه کنکاش نماید، به مضرات چای و قهوه بیشتر پی خواهد برد.
این مسئله می تواند راهنمای محققین و دانشمندان مسلمان فعال در علوم پزشکی باشد و این عزیزان می توانند با توجه به فرمایش امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، فرضیه های علمی خود را در جهت اثبات مضرات چای و قهوه سازماندهی کنند، و از هدر دادن وقت گرانبهای خود در انجام تحقیقاتی پیرامون فواید چای و قهوه، خودداری کنند.
مثال فوق نیز یکی از مثال هایی است که اهمیت همکاری حوزویان و دانشگاهیان را بیش از پیش نشان می دهند. به امید آن روز که این همکاری ها دوچندان شده و موجب تعالی و پیشرفت اسلام و تشیع گردد.
آیا ما در دوره ی « عصر ظهور » هستیم؟
اما مسئله ی مهمی که در این میان وجود دارد، این سوال است که آیا ما در دوره ی عصر ظهور هستیم یا خیر؟ در جواب این سوال باید گفت که:
بله! در یک کلام به نظر می رسد که ما در دوره ی « عصر ظهور » موصوف در روایات قرار داریم. برخی از شواهد این امر عبارتند از:
الف) خداوند متعال در قرآن کریم بارها به توطئه های بنی اسراییل اشاره کرده و خباثت آنان را بیان نموده است؛ همچنین در آیات متعددی خداوند متعال به تقبیح اعمال آنان پرداخته است تا مسلمانان از اشتباهات و تخلفات آنان درس بگیرند و از معصیت و نافرمانی خودداری نمایند.
خداوند بزرگ در چندین آیه، آینده ی بنی اسراییل را پیشگویی کرده و به آن ها در این مورد، هشدار داده است تا بنی اسراییل تصور نکنند که می توانند تا ابد به زشتکاری های خود ادامه دهند.
نمونه ای از آیات مهم در رابطه با سرنوشت بنی اسراییل، آیات 4 تا 8 سوره ی اسراء (بنی اسراییل) می باشد:
همان گونه که ملاحظه می فرمایید، خداوند متعال در قرآن مجید، دو فساد بزرگ را برای بنی اسراییل پیشگویی کرده است که بنابر گفته ی قرآن، این پیشگویی در تورات نیز آمده است.
در این پیشگویی، خداوند متعال به بنی اسراییل اعلام می دارد که آن ها دو مرتبه فساد بزرگی در جهان برپا می کنند.
در دفعه ی اول، بندگان پرصلابت خدا، بنی اسراییل را به شدت تنبیه می نمایند و حتی به جستجوی خانه به خانه نیز می پردازند؛ سپس بنی اسرایی صاحب اموال و قدرت و جمعیت بسیاری می گردد و بر بندگان پرصلابت خدا (که قبلاً به آن اشاره کردیم)، چیرگی می یابد.
اما هنگامی که زمان وعده ی دوم خداوند متعال فرا می رسد، همان بندگان برگزیده ی خدا که در مرتبه ی اول، بنی اسراییل را شکست داده بودند، در مرتبه ی دوم نیز بنی اسراییل را شکست می دهند که این شکست به مراتب سنگین تر از شکست اول بوده و پرونده ی بنی اسراییل را برای همیشه می بندد. شکست دوم، خود شامل چند مرحله است که در مرحله ی اول، صورت های بنی اسراییل سیاه شده (به دلیل ترس و یا رسوایی)، سپس بندگان با صلابت خدا وارد مسجدالاقصی می شوند و در نهایت، هر چیز را که زیر سلطه ی خود می گیرند، در هم می کوبند.
اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا این دو مرتبه ای که خداوند از آن ها نام می برد، تاکنون رخ داده اند؟
در این رابطه، نظرات مختلفی در بین عالمان دین وجود دارد که عبارتند از:
1) عده ای ابراز می دارند که هر دو وعده ی خداوند در مورد بنی اسراییل، سال ها قبل به حقیقت پیوسته است. این عالمان ارجمند ابراز می دارند که افرادی همچون « بخت النصر بابلی » و « تیتوس رومی »، حملات سختی علیه بنی اسراییل انجام داده و در دو مرتبه آن ها را به سختی شکست دادند.(71)
2) عده ای دیگر از علما اعتقاد دارند که هنوز دو کیفر بنی اسراییل اتفاق نیفتاده است و احتمالاً در آینده رخ خواهد داد.(72)
3) تعداد دیگری از علما معتقدند که ما در مرتبه ی اول فساد بنی اسراییل هستیم و وقایع امروز فلسطین اشغالی نیز مربوط به مرتبه ی اول فساد بنی اسراییل است.
4) گروه دیگری از علما اعتقاد دارند که اولین مرتبه ی تنبیه بنی اسراییل در تاریخ به دست مسلمانان به وقوع پیوسته است، اما هنوز تنبیه دوم بنی اسراییل رخ نداده است.(73)
به نظر نگارنده، سخن گروه چهارم علما بنابر مستندات تاریخی و شواهد دیگر صحیح است.
به منظور اثبات صحت نظریه ی گروه چهارم، قبل از هر چیز بهتر است به برخورد نظامی مسلمانان و بنی اسراییل در طول تاریخ در منطقه ی بیت المقدس، و تطبیق این برخوردها با آیات قرآن بپردازیم:
به احتمال زیاد، اولین مرتبه ی تنبیه یهودیان در صدر اسلام و در سال 17 هجری قمری اتفاق افتاده است که در طی آن، مسلمانان توانستند بیت المقدس را فتح نمایند و کنترل این شهر را در دست گیرند.(74)
از آن زمان تا اواسط قرن بیستم میلادی، مسلمانان همواره بر این شهر و یهودیان مستقر در آن تسلط داشته اند.(75) (البته از صدر اسلام تا قرن بیستم، در چندین نوبت در زمان جنگ های صلیبی، شهر بیت المقدس بین صلیبیان و مسلمانان دست به دست می شد؛ اما تسلط صلیبیان بر بیت المقدس، در زمان کوتاهی رخ داده و به سرعت این شهر توسط مسلمانان پس گرفته می شده است. به همین دلیل می توان گفت که شهر بیت المقدس از صدر اسلام تا اواسط قرن بیستم عملاً تحت تسلط مسلمانان بوده است.)(76)
اما در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، یهودیان کم کم قدرتمند گشته و صاحب اموال فراوان و نفوذ بسیار زیاد در دستگاه های حکومتی کشورهای اروپایی شدند. همچنین جمعیت یهودیان در سراسر دنیا رو به افزایش گذاشت. با تلاش های خانواده ی یهودی مکار و ثروتمند راچیلد (Rothschild) در اروپا و حمایت محافل فراماسونری و صهیونیستی در اروپا و آمریکا، پروژه ی تأسیس اسراییل آغاز شد و تئودور هرتزل به عنوان تئوریسین، به معرفی این پروژه به عنوان یک ایده ی اعتقادی–سیاسی پرداخت. (77)
با تحرکات مذکور و حمایت دولت های غربی، مهاجران یهودی صهیونیست از نقاط مختلف جهان به اسراییل آمدند و کم کم به وسیله ی ترور و اختناق و وحشی گری، فلسطین را به اشغال خود درآوردند.(78)
وقایع ذکر شده، با پیشگویی خداوند در این مورد که بنی اسراییل صاحب اموال و قدرت فراوانی شده و بر قومی که قبلاً بر آن ها (بنی اسراییل) تسلط داشتند، مسلط می گردند، مطابقت دارد؛ زیرا بنی اسراییل با این که قرن ها تحت تسلط مسلمانان بودند، سرانجام بر مسلمانان تسلط یافتند. به همین دلیل، عده ای از علما و محققین مسلمان، اعتقاد دارند که ما در دوره ای هستیم که در طی آن بنی اسراییل بر مسلمانان تسلط یافته اند و در نتیجه باید در آینده منتظر تسلط مسلمانان بر بنی اسراییل باشیم.
البته بعد از پیروزی حزب الله بر اسراییل در جنگ سال 2006 میلادی، عده ای از محققین معتقدند که ما در حال عبور از مرحله ی سلطه ی بنی اسراییل بر مسلمانان هستیم؛ زیرا حزب الله با مقاومت خود توانست چهره های اسراییلیان را از ترس سیاه نماید و اسراییلی ها نیز با جنایات بی شمارشان علیه غیر نظامیان لبنانی و فلسطینی، چهره ی پلید خود را به جهانیان نشان دادند. به همین دلیل، به احتمال زیاد ما در دوره ای هستیم که قرآن از آن به عنوان « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ : هنگامى كه وعده دوم فرا رسد، آثار غم و اندوه در صورتهايتان ظاهر مىشود. » یاد می نماید.
از این مطالب می توان نتیجه گرفت که ما ان شاء الله در چند قدمی آزادی مسجدالاقصی و وعده ی تنبیه دوم بنی اسراییل واقع شده ایم؛ زیرا خداوند در ادامه می فرماید:
« وَ لِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ : و داخل مسجد (الاقصى) مىشوند، همان گونه كه بار اول وارد شدند. »
این وعده ای است که قطعاً محقق خواهد شد.
با توجه به شواهد تاریخی فوق، می توان نظریه ی گروه چهارم علما را صحیح تر دانست.
علاوه بر دلایل مذکور، شواهد دیگری هستند که نظریه ی گروه چهارم را تأیید می نمایند. این شواهد عبارتند از:
A) خداوند متعال در این آیات از اصطلاح « عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ : بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند »، استفاده کرده است که اصطلاحی مثبت است و نشان می دهد که این بندگان خدا که یهودیان را تنبیه می کنند، انسان هایی صالح و نیکو می باشند؛ زیرا اگر بندگان نامبرده، انسان هایی خونریز و سفاک بودند (مانند لشکر بخت النصر یا تیتوس)، خداوند اصطلاح « بندگان سفاک و خونریز » را برای آن ها به کار می برد، نه « بندگان نیرومند خود ».
بدین ترتیب نتیجه می شود که تنها مسلمانان می توانند با عبارت « عِبَادًا لَّنَا » مطابقت داشته باشند.
B) در آیات مذکور، ذکر شده است که تنبیه اول و دوم یهود توسط یک گروه از بندگان خدا صورت می گیرد که این مسأله تنها بر مسلمانان منطبق است؛ این در حالی است که سایر سرکوبگران یهود از جمله بخت النصر، تیتوس و … هر کدام فقط یک بار به سرکوب یهودیان ساکن اورشلیم پرداخته اند و این مسأله با آیات قرآن مطابقت ندارد؛ زیرا بخت النصر فقط یک بار به طور جدی به اورشلیم (بیت المقدس) حمله کرد و تیتوس هم یک بار. بدین ترتیب در این جا نیز فرضیه ی گروه های اول و دوم و سوم رد می شود.
C) قرآن ذکر می کند که بنی اسراییل بعد از تنبیه اول، بر تنبیه کنندگان موقتاً غلبه می کنند و این غلبه ی بنی اسراییل بر تنبیه کنندگان، تا زمان تنبیه دوم بنی اسراییل ادامه دارد. این مطلب نیز بر مسلمانان انطباق دارد، نه بخت النصر بابلی و تیتوس رومی؛ زیرا بنی اسراییل نتوانستند بعد از شکست از بخت النصر و تیتوس، بر این دو پادشاه مسلط شوند (گرچه توانستند سرزمین خودشان را پس بگیرند).
در این میان، تنها مسلمانان بوده اند که در طول تاریخ و در طی 14 قرن بر یهودیان تسلط داشتند و یهودیان توانستند در قرن اخیر بر مسلمانان تسلط یابند؛ این شکست بنی اسراییل از یک گروه و سپس تسلط بنی اسراییل بر همان گروه را نیز تنها می توان بر مسلمان تطبیق داد.(79)
(D از دلایل دیگری که می توان در تأیید نظر گروه چهارم ذکر کرد، این است که خداوند در این آیه از دو فساد بزرگ بنی اسراییل در طول تاریخ نام می برد و برای مدت زمانی که این فسادها در آن رخ می دهد، هیچ محدوده ای را نیز تعیین نکرده است.
حال اگر به نظر گروه هایی که می گویند هر دو فساد بنی اسراییل قبلاً رخ داده و یا گروه هایی که می گویند فسادهای مذکور هنوز رخ نداده است توجه کنیم، این سوال مهم پیش می آید که بالاخره این فساد بزرگ بنی اسراییل در زمان ما (قرون 20 و 21 میلادی) مربوط به کدام فساد می شود؟ آیا ممکن است خداوند دو فساد بزرگ را برای بنی اسراییل ذکر کند، اما فساد عصر حاضر که بزرگترین فساد بنی اسراییل در طول تاریخ است، جزء فسادهای مذکور نباشد؟ مطمئناً جواب این سوال خیر است و فساد عصر حاضر بنی اسراییل، همان فساد بزرگ بنی اسراییل در مرتبه ی دوم است که به حول و قوه ی الهی توسط مسلمانان سرکوب خواهد شد.
لازم به ذکر است که علاوه بر شواهد ذکر شده در بالا، بعضی از روایات معصومین (علیه السلام) نیز نظریه ی گروه چهارم علما را تأیید می نمایند و مسلمانان را تنبیه گر بنی اسراییل می دانند. شگفت این که با توجه به متن این روایات، تنبیه گران بنی اسراییل در مرتبه ی دوم و آخر، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران گرانقدرشان می باشند.
در این قسمت از مقاله، روایاتی از معصومین (علیه السلام) را در رابطه با آیات ابتدایی سوره ی اسراء نقل می کنیم:
در تفسير عياشى از امام باقر (علیه السلام) روايت شده كه حضرت بعد از آن كه آيه ی شريفه ی « عِبَاداً لَّنَا أُولى بَأْسٍ شدِيدٍ » را قرائت نمود، فرمود:
« مراد از اين آيه، حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ياران اوست كه نيرومند و داراى صلابت مى باشند. »(80)
و نيز در تفسير نور الثقلين، از كتاب روضه ی كافى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه آن حضرت در تفسير آيه ی شريفه ی فوق فرمود:
« خداوند قبل از خروج حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قومى را برانگيزد كه دشمنى از دشمنان آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را رها ننموده، مگر اين كه او را به هلاكت مى رسانند. »(81)
و در كتاب بحارالانوار، از امام صادق (علیه السلام) روايت شده كه وقتى اين آيه را قرائت فرمود، عرض كرديم: فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند؟
امام سه بار فرمود:
« آنان به خدا سوگند اهل قم می باشند؛ آنان به خدا سوگند اهل قم می باشند؛ آنان بخدا سوگند اهل قم مى باشند. »(82)
بدین ترتیب با توجه به مطالب فوق، به نظر می رسد که ما در دوره ی حساسی از تاریخ واقع شده ایم که بیش از پیش نوید نزدیکی ما را به ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می دهد؛ چرا که بنابر پیشگویی قرآن، بعد از تسلط بنی اسراییل بر مسلمانان، این مسلمانان هستند که به کمک پیشوای مقدس خود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای آخرین بار به تنبیه بنی اسراییل می پردازند و برای همیشه آنان را منزوی می گردانند. عصر ما نیز که عصر تسلط بنی اسراییل بر مسلمانان و حتی جهان است، بی تابانه منتظر منجی جهان است تا شر فتنه های قوم فاسد بنی اسراییل را از جهان کم کند.
ب) یکی از آیاتی که در رابطه با پایان کار بنی اسراییل بیان شده است، آیه ی 104 سوره ی اسراء (بنی اسراییل) می باشد:
قبل از این که به تجزیه و تحلیل آیه ی فوق بپردازیم، باید به این نکته اشاره کنیم که در اکثر ترجمه های این آیه از قرآن، عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ به معنای دنیای آخرت و قیامت آمده است.(83) به نظر تعدادی از مفسران و نگارنده ی حقیر، وَعْدُ الآخِرَةِ در این آیه، به احتمال زیاد، زمانی غیر از دنیای آخرت و قیامت است.(84
در واقع به نظر می رسد که منظور از وَعْدُ الآخِرَةِ در این آیه، زمانی است که خداوند برای آخرین بار به تنبیه قوم بنی اسراییل در این دنیا می پردازد. زیرا اگر آیه ی 7 سوره ی اسراء را به خاطر بیاوریم، خواهیم دید که در آن جا نیز عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ به درستی به معنای زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل ترجمه شده است، نه قیامت.(85) (در آیه ی 7 سوره ی اسراء، از حمله ی گروهی از بندگان خدا به بنی اسراییل در وَعْدُ الآخِرَةِ سخن به میان آمده است که این اتفاق نمی تواند در قیامت رخ دهد؛ این مسأله نشان می دهد که وَعْدُ الآخِرَةِ زمانی قبل از قیامت بوده و به احتمال زیاد در آخرالزمان می باشد. برای درک بهتر این مسأله، به مطلب قبلی در رابطه با تنبیه بنی اسراییل مراجعه فرمایید.)
البته لازم به ذکر است که حتی اگر عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ به معنای روز قیامت نیز باشد، بازهم می توان از آن به عنوان آخرالزمان و زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل در این دنیا یاد کرد. زیرا در احادیث اسلامی، گهگاه از نشانه های ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان نشانه های قیامت نیز تعبیر شده است که این مطلب نشان می دهد مبحث قیامت و آخرالزمان به یکدیگر پیوند خورده اند. زیرا ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود یک قیامت صغری است. بنابراین حتی اگر عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ را به معنای قیامت نیز در نظر بگیریم، باز هم می توان آن را به آخرالزمان تعبیر کرد.(86)
بدین ترتیب چنین به نظر می رسد که قرآن در آیاتی که پیرامون سرنوشت بنی اسراییل صحبت می کند (از جمله آیات 7 و 104 سوره ی اسراء)، عبارت وَعْدُ الآخِرَةِ را به معنای زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل به کار می برد، نه چیز دیگر.
اما درباره ی آیه ی 104 سوره ی اسراء باید گفت که خداوند در این آیه، سرنوشت بنی اسراییل را در آخرالزمان بیان می نماید. نکته ی شگفت انگیز این که خداوند متعال، در این آیه نیز یکی دیگر از معجزات خود را گنجانده و اتحاد و اجتماع بنی اسراییل را در آخرالزمان به صورت غیر مستقیم پیشگویی کرده است.
بدین ترتیب که خداوند بزرگ در این آیه، می فرماید:
« … فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَخِرَةِ جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً : زمانی که روز وعده ی آخر (زمان آخرین تنبیه بنی اسراییل در این دنیا و یا روز قیامت) فرا برسد، شما را آمیخته با یکدیگر می آوریم. »
در احادیثی که از معصومین (علیه السلام) روایت شده، در تفسیر این آیه (آیه ی 104 سوره ی اسراء) نکات مهمی بیان شده است.
برای مثال در تفسیر نورالثقلین ذکر شده که معنی « جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً » در آیه ی 104 سوره ی اسراء این است که: « شما را از هر ناحیه ای گرد هم می آوریم. »(87)
علاوه بر اشاره ی قرآن کریم، در تعدادی از روایات معصومین (علیه السلام) نیز سخن از آخرین اجتماع بنی اسراییل در آخرالزمان به میان آمده است و حتی به جزییات این امر نیز اشاره شده است؛ نمونه ای از این روایات را در زیر ملاحظه می فرمایید:
حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، محل آخرین اجتماع بنی اسراییل را در فلسطین اشغالی و شهر عکا دانستند و فرمودند:
« آيا شنيده ايد نام شهرى را كه بخشى از آن درون درياست ؟ عرض كردند: آرى؛ فرمود: قيامت به پا نمى شود، مگر آنكه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به شهر يورش مى برند. »(88)
همان گونه که ملاحظه فرمودید، پیامبر گرامی اسلام در حدیث پربار خود، مقصود از عبازت « جِئْنَا بِكمْ لَفِيفاً » را در آیه ی 104 سوره ی اسراء، اجتماع آخرالزمانی قوم بنی اسحاق (بنی اسراییل) را در شهری که بخشی از آن داخل دریا است، دانسته اند. اما به راستی شهر مذکور کدام شهر است؟
ویژگی هایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی شهر محل اجتماع بنی اسراییل بیان می کنند، کاملاً با خصوصیات شهر عکا در فلسطین اشغالی انطباق دارد. زیرا شهر بندری عکا تا داخل دریا نفوذ کرده و بخشی از آن از سه طرف با آب دریا محاصره شده است. نکته ی جالب این که بخش اعظم قسمت قدیمی شهر که در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز وجود داشته است، در آب قرار دارد، اما بخش های جدید شهر عکا این ویژگی را ندارند.
برای مشاهده ی وضعیت شهر عکا، لطفاً به تصاویر ماهواره ای زیر که از برنامه ی Google Earth تهیه شده اند، توجه فرمایید:
همان گونه که ملاحظه فرمودید، خداوند متعال در قرآن و نیز پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث خود ذکر کرده اند که بنی اسراییل در آخرالزمان برای آخرین بار در عکا و فلسطین اشغالی گرد هم می آیند. این مطلب نشان می دهد که خداوند متعال و پیامبر بزرگوارش، بدین وسیله هشداری به بنی اسراییل داده اند تا بدانند در آن زمان که در فلسطین اشغالی به فساد می پردازند، آخرین عذاب خدا فرا می رسد.
همچنین آیه ی 104 سوره ی اسراء و حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، این نوید را به مسلمانان می دهند که فساد بزرگ بنی اسراییل و فرزند نامشروع آن یعنی فراماسونری در فلسطین اشغالی، در آخرالزمان به وقوع پیوسته و مسلمانان می توانند بعد از این واقعه، ظهور مولای خود (حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)) و نابودی بنی اسراییل را انتظار داشته باشند.
یقیناً این نوید شادی بخش، نقش مهمی در ایستادگی و پایداری کشور های اسلامی دارد و آنان را امیدوار می کند که تا زمان ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، سختی ها را به جان بخرند و از قدس شریف حفاظت نمایند و بعد از ظهور آن حضرت، به کمک ایشان ضربه ی نهایی را بر پیکره ی دستگاه ماسونی و صهیونیستی اسراییل وارد آورند.
ج) حدیث زیر که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، مطالب مهمی را درباره ی عصر ظهور بیان می کند:
و روي بأسانيد عن الصادق (علیه السلام) أنه ذكر كوفة و قال:
« ستخلو كوفة من المؤمنين و يأزر عنها العلم كما تأزر الحية في جحرها، ثم يظهر العلم ببلدة يقال لها قم، و تصير معدناً للعلم و الفضل حتى لايبقى في الارض مستضعف في الدين حتى المخدرات في الحجال، و ذلك عند قرب ظهور قائمنا، فيجعل الله قم و أهله قائمين مقام الحجة، و لولا ذلك نساخت الارض بأهلها و لم يبق في الارض حجة، فيفيض العلم منه إلى سائر البلاد في المشرق و المغرب، فيتم حجة الله على الخلق حتى لايبقى أحد على الارض لم يبلغ إليه الدين و العلم، ثم يظهر القائم عليه السلام و يسير سبباً لنقمة الله و سخطه على العباد، لان الله لاينتقم من العباد إلا بعد إنكارهم حجة. »(89)
و با اسناد بسیار از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که کوفه را یاد کردند و گفتند:
« بزودى شهر كوفه از مؤ منان خالى مى گردد و به گونه اي كه مار در جايگاه خود فرو مى رود ،علم نيز اين چنين از كوفه رخت برمى بندد؛ سپس از شهرى بنام قم آشكار مى شود و آن سامان معدن فضل و دانش مى گردد. به نحوي كه در زمين كسى در استضعاف فكرى بسر نمى برد؛ حتى نوعروسان در حجله گاه خويش؛ و اين قضايا نزديك ظهور قائم ما به وقوع مى پيوندد. خداوند سبحان، قم و اهلش را براى رساندن پيام اسلام، قائم مقام حضرت حجت مى گرداند. اگر چنين نشود، زمين اهل خودش را فرو مى برد و در زمين حجتى باقى نمى ماند، دانش از اين شهر به شرق و غرب جهان منتشر مى گردد، بدينسان بر مردم اتمام حجت مى شود و يكى باقى نمى ماند كه دين و دانش به وى نرسيده باشد؛ آنگاه قائم (عليه السلام) ظهور مى كند و ظهور وى باعث خشم و غضب خداوند بر بندگان مى شود؛ زيرا خداوند از بندگانش انتقام نمى گيرد مگر بعد از آن كه وجود مقدس حضرت حجت را انكار نمايند. »(90)
همان طورکه ملاحظه فرمودید، حضرت امام صادق (علیه السلام) در حدیث فوق، پیشگویی های اعجاب آوری را در مورد وقایع آخرالزمان انجام داده اند که با وجود فاصله ی 1300 ساله، بسیار دقیق و صحیح می باشند. در این حدیث، امام صادق (علیه السلام) فرمودند که در آخرالزمان، علم (علوم دینی) از کوفه خارج می شود و کوفه از مومنین (علمای دین) خالی می گردد و همزمان علوم دینی به شهری وارد می شود که قم نام دارد؛ و این شهر (قم) به قدری در نشر علوم دینی اهتمام می ورزد که دسترسی به علوم دینی را از تمامی نقاط جهان ممکن می سازد که این امر حجت را بر همه ی مردم جهان، تمام می نماید. به فرموده ی امام صادق (علیه السلام)، تمامی این وقایع در نزدیکی ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اتفاق می افتند.
با دقت در حدیث مذکور و مقایسه ی آن با اوضاع امروزه ی جهان، به عظمت علم الهی که در نزد معصومین (علیه السلام) بوده است، پی خواهیم برد. در این قسمت جا دارد تا به جزییات پیشگویی فوق بپردازیم:
1) در این حدیث، پیشگویی شده است که در آخرالزمان، علوم دینی از کوفه خارج می شود. اما این مطلب چه مصداقی دارد؟
کوفه شهری بسیار قدیمی است که از قرون اولیه ی هجری وجود داشته است. این شهر، از بخش های مختلفی تشکیل شده است که مهمترین آن ها نجف می باشد. در مورد نجف باید به این نکته اشاره کرد که نجف، شهری جدا از کوفه نیست.(91) در واقع در بسیاری از موارد، به منطقه ی نجف، (نجف کوفه) می گویند. زیرا منطقه ی نجف در منطقه ی مرتفع کوفه واقع شده است و (نجف کوفه) به معنای (منطقه ی مرتفع کوفه) است. بنابراین همان طور که ذکر کردیم، منطقه ی نجف بخشی از کوفه است.
حدیثی از امام جعفر صادق (علیه السلام) ذکر شده است که مطلب فوق را درباره ی منطقه ی نجف تأیید می نماید:
امام صادق (علیه السلام) درباره ی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
« كأني أنظر إلى القائم عليه السلام و أصحابه في نجف الكوفة كأن على رؤسهم الطير قد فنيت أزوادهم وخلقت ثيابهم، قد أثر السجود بجباههم ليوث بالنهار، رهبان بالليل كأن قلوبهم زبر الحديد، يعطى الرجل منهم قوة أربعين رجلاً لا يقتل أحداً منهم إلا كافر أو منافق و قد وصفهم الله تعالى بالتوسم في كتابه العزيز بقوله “إن ذلك لآيات للمتوسمين”. »(92)
« گویا قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران او را می بینم که در نجف کوفه اجتماع کرده و پرندگانی بر سر آنها پرواز می کنند. توشه های آنها کاستی گرفته و جامه های آنان کهنه شده و نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شب هستند. دل هایشان مانند پاره های آهن (محکم و استوار) است؛ و هرکدام توان چهل مرد را دارا هستند. هیچ یک کشته نمی شود مگر به دست کافر یا منافق. خداوند متعال از آنها با عنوان اهل بصیرت و تیزبینی یاد کرده است؛ آنجا که می فرماید: “در این (عذاب) برای اهل بصیرت نشانه هایی نهفته است”. »(93)
بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، امام حسین (علیه السلام) نیز نجف را بخشی از کوفه دانسته اند.
در تصویر ماهواره ای زیر نیز که از برنامه ی(Google Earth) اقتباس شده است، ملاحظه می گردد که نجف بخشی از کوفه می باشد:
بعد از بررسی موقعیت جغرافیایی کوفه و نجف، به موقعیت مذهبی شهر نجف در طول تاریخ می پردازیم:
همان طور که می دانیم، حوزه ی علمیه ی نجف اشرف با قدمت چند صد ساله ی خود، همواره به عنوان مهمترین قطب علوم دینی، و بالاخص علوم شیعی مطرح بوده و در طول تاریخ، همواره جایگاه مهمی داشته است.(94) اما با قدرت گیری صدام ملعون در سال های آخر دهه ی 50 هجری شمسی (دهه ی 70 میلادی)، کم کم حوزه ی علمیه ی نجف از علمای دین خالی شد. بدین ترتیب که در سال 1357 هجری شمسی که صدام رییس شورای انقلاب عراق بود، دستور به اخراج حضرت امام خمینی (ره) داد.(95) امام خمینی (ره) نیز که از طرف رژیم پهلوی در تبعید به سر می بردند و در آن وقت در نجف حضور داشتند، مجبور شدند تا راهی فرانسه شوند. بعد از این قضایا نیز با کسب مقام ریاست جمهوری عراق توسط صدام، شیعیان و به خصوص علمای شیعه ی عراق، تحت فشار قرار گرفتند. نتیجه ی این فشارها، شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهرشان در سال 1359 هجری شمسی،(96) شهادت تعداد دیگری از علمای شیعه ی نجف، و محبوس شدن تنها مرجع بزرگ زنده ی عراق یعنی آیت الله سیستانی در خانه شان(97) بوده است. در این بین، تعداد زیادی از علمای نجف از جمله شهید سید محمد باقر حکیم، و همچنین تعداد زیادی از مومنین شیعه ی عراقی مجبور به مهاجرت به کشورهای دیگر، به خصوص جمهوری اسلامی ایران شدند.(98) بدین ترتیب کم کم علوم دینی در نجف به علت فعالیت های صدام ملعون، کم رونق گشت. این مسأله در تمام مدت حکومت ظالمانه ی صدام در جریان بود.
بعد از اشغال عراق توسط کشورهای غربی، با وجود آزادی آیت الله العظمی سیستانی از حبس خانگی و بازگشت آیت الله سید محمد باقر حکیم به عراق، اوضاع عراق و به خصوص حوزه ی علمیه ی نجف چندان بهبود نیافت. زیرا شهادت تعدادی از علمای اسلام از جمله شهید سید محمد باقر حکیم توسط کشورهای غربی و ایادی آنان از یک سو، و کارشکنی های مکرر اشغالگران از سوی دیگر، باعث شده است تا کماکان حوزه ی علمیه ی نجف نتواند به موقعیت ممتازی که در طی قرون به آن دست یافته بود، بازگردد.(99) در واقع می توان گفت که کوفه و نجف از علما خالی شده و این مطلب چیزی است که حضرت امام صادق (علیه السلام) به آن اشاره کرده اند.
2) در حدیث حضرت امام صادق (علیه السلام) ذکر شده است که علم (علوم دینی) به شهری به نام قم منتقل می شود و مردم قم به نحوی در جهت اشاعه ی علوم دینی فعالیت می کنند که هیچ انسانی در جهان باقی نمی ماند که نتواند به علوم دینی دست یابد. این پیشگویی امام صادق (علیه السلام) نیز به حقیقت پیوسته است. زیرا حوزه ی علمیه ی قم که در حدود 80 سال پیش تأسیس شد، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران دچار تحولات شگرفی شده است.(100) به نحوی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این حوزه در سایه ی حکومتی اسلامی واقع گردیده و از آن حمایت فراوانی شده است. همچنین به دلیل ایجاد جو خفقان و وحشت در عراق توسط رژیم بعثی، تعداد زیادی از علما و طلاب شهر نجف به ایران هجرت کرده و به تحصیل و تدریس در حوزه ی علمیه ی قم پرداخته اند که این مسأله نیز به پیشرفت حوزه ی علمیه ی قم کمک شایانی نموده است. پیشرفت حوزه ی علمیه ی قم تا بدانجا بوده که امروزه تبدیل به مهمترین پایگاه تشیع در جهان شده است. بنابراین همان طور که ملاحظه فرمودید، پیشگویی امام صادق (علیه السلام) در مورد شهر قم نیز به حقیقت پیوسته است.
3) نکته ی مهم دیگری که امام صادق (علیه السلام) به آن اشاره کرده اند، این است که اهل قم حجت را بر مردم دنیا تمام می کنند و به نحوی در جهت اشاعه ی علوم دینی فعالیت می کنند که هیچ انسانی در جهان باقی نمی ماند که نتواند به علوم دینی دست یابد. این پیشگویی امام صادق (علیه السلام) نیز به حقیقت پیوسته است؛ زیرا امروزه کتب و مجلات بسیاری در حوزه ی علمیه ی قم و سایر مراکز دینی شهر قم چاپ می شوند و بسیاری از این کتب به صورت رایگان و یا به بهایی بسیار اندک در اختیار تشنگان حقیقت در سراسر جهان قرار می گیرند. علاوه بر این، با پیدایش اینترنت و ایجاد سایت های اینترنتی متعدد توسط حوزه ی علمیه و سایر مراکز دینی شهر قم، علوم دینی به سهولت و به زبان های مختلف در اختیار تمامی مردم دنیا قرار گرفته است. برای مثال کسی که در کشور دور دست آرژانتین زندگی می کند نیز می تواند با نشستن در برابر کامپیوتر و اتصال به اینترنت، وارد سایت های مذهبی شهر قم شده و به تمامی منابع علوم دینی دست پیدا کند. حتی این گستردگی تا بدانجا است که کتاب عظیم و گرانقدر بحارالانوار نیز به صورت آنلاین در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
بنابراین همان طور که ملاحظه فرمودید، امروزه اهالی قم بر تمامی مردم جهان، حجت را تمام کرده اند و این پیشگویی حضرت امام صادق (علیه السلام) نیز به حقیقت پیوسته است. نکته ی دیگر این که حضرت امام صادق (علیه السلام)، زمان تحقق این پیشگویی را در نزدیکی ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیان نموده اند و این مسأله ما را امیدوار می کند که ان شاء الله عصر حاضر، عصر ظهور بوده و ما می توانیم با تلاش های خود در نشر اسلام و عمل به دستورات این دین الهی، هر چه زودتر شاهد ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم. (ان شاء الله)
4) نکته ی مهم دیگری که در حدیث امام صادق (علیه السلام) به چشم می خورد و اعجاب آور است، تحقق پی در پی پیشگویی های امام صادق (علیه السلام) در مورد کوفه و قم می باشد. زیرا در حدیث مذکور، پس از عبارت (بزودى شهر كوفه از مؤمنان خالى مى گردد و به گونه اي كه مار در جايگاه خود فرو مى رود، علم نيز اين چنين از كوفه رخت برمى بندد)، امام (علیه السلام) کلمه ی (ثم : سپس) را به کار برده اند و فرموده اند: (سپس از شهرى بنام قم آشكار مى شود). این مسأله که امام صادق (علیه السلام) کلمه ی (ثم : سپس) را در مورد توالی اتفاقات مذکور به کار برده اند نیز یکی دیگر از جنبه های معجزه گونه ی پیشگویی ایشان می باشد. زیرا کلمه ی (ثم) در زبان عربی به معنای (بلافاصله پس از آن) می باشد و امام (علیه السلام) با استفاده از این کلمه، فرموده اند که بین دو واقعه ی مذکور (رخت بربستن علم از کوفه و ظهور آن در شهر قم)، فاصله ی کمی وجود دارد. همان طور که قبلاً مشاهده فرمودید، بین کم رونق شدن حوزه ی علمیه ی نجف (کوفه) و پر رونق شدن حوزه ی علمیه ی قم، فاصله ی بسیار اندکی وجود داشته است و حوادث مذکور، به صورت پیاپی در عصر حاضر اتفاق افتاده اند. بدین ترتیب همان طور که ملاحظه فرمودید، در این جا نیز پیشگویی امام صادق (علیه السلام) به صورت کاملاً دقیق به حقیقت پیوسته است.
با دقت در حدیث فوق که پیرامون وضعیت شهر های کوفه و قم در آخرالزمان بیان شده است، به سهولت می توان دریافت که پیشگویی های معصومین (علیه السلام) در باب حوادث آخرالزمان، بسیار دقیق می باشند. این دقت تا بدان حد است که حتی در انتخاب تک تک کلمات نیز بسیار محتاطانه رفتار شده است. بنابراین با تکیه بر احادیث معصومین (علیه السلام) می توان به صورت کامل از اوضاع آخرالزمان با خبر گشت و با توجه به این احادیث، می توان با وقایع سخت آخرالزمان به خوبی مواجه شد.
با دقت در عبارات فوق، می توان دریافت که عصر حاضر، عصر و دوره ی ویژه ای است که نظیر آن را نمی توان در ادوار قبل یافت و بیش از هر زمان دیگری با زمان آخرالزمان و « عصر ظهور » توصیف شده در روایات همخوانی دارد.
د) سیمای کلی عصر ظهور، با فضای کنونی دنیا (از 50 سال قبل تا کنون) مشابهت بی نظیری دارد؛ به نحوی که مشابه آن را در هیچ دوره ای سراغ نداریم. احادیث زیر، سیمای کلی « عصر الظهور » را بیان می نمایند:
حدیث زیر، که یکی از جامعترین احادیث در این زمینه است، قسمتی از اوضاع آخرالزمان را بیان می نماید:(101)
« عن بن عباس (ره) قال: حججنا مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حجة الوداع فاخذ بحلقه باب الکعبة ثم اقبل علينا بوجهه فقال: الا أخبرکم باشراط الساعة فکان ادني الناس منه يومئذ سلمان (رض) فقال: بلي يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال: بلي يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال من اشراط القيامة اضاعة الصلوة و اتباع الشهوات و الميل مع الأهواء و تعظيم اصحاب المال و بيع الدين بالدنيا فعتدها يذاب قلب المؤمن في جوفه کما يذاب الملح في الماء مما يري من المنکر فلا يستطيع ان يغيره قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله؟ قال: اي و الذي نفسي بيده يا سلمان ان عندها يليهم امراء جورة و وزراء فسقة و عرفاء ظلمة و امناء خونة و قال سلمان (رض) ان هذا لکانن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال (صلی الله علیه و آله و سلم): اي و الذي نفسي بديه يا سلمان ان عندها يکون المنکر معروفا و المعروف منکرا و يؤتمن الخائن و يخون الأمين و يصدق الکاذب و يکذب الصادق قال سلمان: و ان هذا الکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال اي والذي نفسي بيده يا سلمان فعندها تکون امارة النساء و مشاورة الاماء و قعود الصبيان لي المنابر و يکون الکذب ظرفا و الزکوة مغرما والفيء مغنما و يجفو الرجل والديه و يبر صديقه و يطلع الکوکب المذنب قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لکائن قال (صلی الله علیه و آله و سلم): اي و الذي نفسي بيده يا سلمان لکائن فعندها تقارب الاسواق اذ قال هذا: لم ابع شيئا و قال هذا: لم اربح شيئا فلا تري الا ذاما لله قال سلمان: و ان هذا يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان فعندها تليهم اقوام ان تکلموا قتلوهم و ان سکتوا استباحوهم ليستأثرون بغيئهم و ليطاؤن حرمتهم و ليسفکن دماتهم و ليملئن قلوبهم دغلا و رعبا فلا تراهم الا رجلين خائفين مرعوبين مرهوبين قال سلمان و ان هذا لکاين يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان ان عندها يؤتي بشيي من المشرق و شيي من المغرب يلون امتي يلون امتي فالويل الضعفاء امتي منهم و الويل لهم من الله لا يرحمون صغيرا و لا يوقرون کبيرا و لا يتجافون عن مسيي جثتهم جثة الأدميين و قلوبهم قلوب الشياطين قال سلمان (رض) و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال اي و الذي نفسي بيده يا سلمان و عندها يکتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و يغاز علي الغلمان کما يغار علي الجارية في بيت اهلها و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و يرکب ذوات الفروج السروج فعليهن من امتي لعنة الله قال سلمان (رض) و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البيع و الکنايس و تحلي المصاحف و تطول المنارات و تکثر الصفوف قلوب متباغضة و السن مختلفة قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان (رض) و عندها تحلي ذکور امتي بالذهب يلبسون الحرير و الديباج و يتخذون جلود النمور صفافا (صفاقا) قال سلمان وعندها يظهر الربا و يتعاملون بالغيبة و الرشي و يوضع الدين و ترفع الدنيا قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي و الذي نفسي بيده يا سلمان و عندها يکثر الطلاق فلا يقام لله حد و لن يضروا الله شيئا قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان و عندها تظهر القينات و المعارف و تلينهم اشرار امتي قال سلمان و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان وعندها يحج اغنياء امتي للنزهة و يحج اوساطها للتجارة و يحج فقراؤها للريا والسمعة فعندها يکون اقوام يتعلمون القرآن لغيرالله و يتخذونه مزامير و يکون اقوام يتفقهون لغيرالله و يکثر اولاد الزنا و يتغنون بالقرآن و يتهافتون بالدنيا قال سلمان: و ان هذا الکائن يا رسول الله؟ قال اي و الذي نفسي بيده يا سلمان ذلک اذا انتهکت المحارم و اکتسبت الماثم و سلط الاشرار علي الأخيار و يفشو الکذب و تظهر اللجاجة و تفشو الفاقة و يتباهون في اللباس و يمطرون في غير اوان المطر و يستحسنون الکوبة و المعازف و ينکرون الامر بالمعروف و النهي عن المنکر حتي يکون المؤمن في ذلک الزمان اذل من لأمة و يظهر قراؤهم و عبادهم فيما بينهم التلاوم فاولئک يدعون في ملکوت السموات الأرجاس الأنجاس قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: اي والذي نفسي بيده يا سلمان فعندها لا يخشي الغني علي الفقير حتي ان السائل يسئل في الناس فيما بين الجمعتين لا يصيب احدا يضع في کفه شيئا قال سلمان: و ان هذا لکائن يا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ فقال: اي و الذي نفسي بيده يا سلمان فعندها يتکلم الرويبضة فقال سلمان و مالروبيضة يا رسول الله فداک ابي و امي قال (صلی الله علیه و آله و سلم) يتکلم في امر العامة من لم يکن يتکلم فلم يلبثوا الا قليلا حتي تخور الارض خورة فلا يظن کل قوم الا انها خارت في ناحيتهم فيمکتون ما شاءالله ثم ينکثون في مکثهم فتلقي لهم الارض افلا ذکبدها قال ذهبا و فضة ثم اومي بيده الي الأساطين فقال مثل هذا فيومئذ لا ينفع ذهب و لا فضة فهذا معني قوله تعالي «فقد جاء اشراطها» قال الله تعالي: «فاعلم انه لا الة الا الله و اسغفر لذنبک. »
« ابن عباس ميگويد:
در حجةالوداع، با رسول مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول انجام مناسك حج بوديم كه حضرت حلقه در كعبه را گرفته و رو به ما كردند و فرمودند: آيا ميخواهيد شما را از نشانهها و حوادث پيش از قيامت خبردار كنم؟
سلمان كه از همه به ايشان نزديكتر ايستاده بود گفت: بلي يا رسولالله!
ايشان فرمودند: از جمله آنها ضايع و تباه كردن نمازها و تبعيت از شهوتها، متمايل شدن به هواهاي نفساني، تكريم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دين به قيمت دنياست. در اين زمان است كه قلب مؤمن در درونش همان سان كه نمك در آب حل ميشود، ذوب ميشود چرا كه منكرات، كژيها و كاستيها را ميبيند و قدرت تغيير دادن آنها را ندارد.
سلمان پرسيد: آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم در دست اوست چنين خواهد شد و به دنبال آن حاكمان و اميران ستمگر و وزيران فاسق و كارگزاران و كارشناسان ستمكار پيدا شده و ] مردم [ به خيانتكاران اعتماد ميكنند.
ـ آيا واقعاً چنين روزي خواهد آمد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به قبضة قدرت اوست آري! در آن زمان است كه منكرات و انحرافات، معروف و خوب و اعمال پسنديده منكر و ناپسند شمرده ميشود. به شخص خائن اعتماد و شخص امين خائن خوانده ميشود. دروغگو را تأييد و راستگو را طرد ميكنند.
ـ آيا واقعاً چنين روزي خواهد آمد؟
ـ قسم به آنكه جانم در دستانش است آري! در آن زمان است كه زنان فرمانروا ميشوند و سروري مييابند. با زنان و كنيزكان مشورت ميگردد و كودكان بر منبرها مينشينند و هر چيزي نهايتاً به دروغ ختم ميشود، زكات و فيء (كه حق عمومي و همگاني است) غنيمت و بهره شخصي شمرده ميشود. شخص به والدينش ستم ميكند و در عين حال به دوستش خدمت و نيكي. و آنجاست كه ستارة گنه كاري طلوع ميكند.
ـ آيا چنين چيزي اتفاق خواهد افتاد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم در دست اوست آري! در چنين شرايطي است كه مرد با همسرش در تجارت شريك ميشود، خوي و عادتهاي شخصي و باطل زياد شده و خوبيها به شدت كم ميشود. شخص به خاطر سختگيري به بدهكاران خود تحقير ميشود. و زماني است كه بازارها به هم نزديك ميشوند و يكي ميگويد چيزي نفروختم و ديگري ميگويد سودي نبردم و چيزي جز شكايت كردن از خدا ديده نخواهد شد.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟…
ـ سلمان! آري قسم به آنكه جانم در دست اوست در آن زمان است كه به دنبال اين حوادث اقوامي پيدا ميشوند كه اگر حرفي بزنند كشته ميشوند و اگر ساكت بمانند غارتشان ميكنند تا اينكه از اموالشان بهرهمند شوند و به حريمهايشان تجاوز كنند و حرمتشان را شكسته و خونشان را بريزند. قلبهاي آنها كاملاً با ترس و حقهبازي عجين گشته و آنها را جز در حالت خوف و نگراني و هراس و وحشت نمييابي.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري! در آن زمان است كه چيزي از مشرق و چيزي از مغرب ميآيد و امت مرا رنگارنگ ميكند چه بيچارهاند كساني كه به خاطر آنها ضعيف ميشوند و واي بر آنها كه خدا چه براي آنها مهيّا كرده و چگونه مترصد آنهاست، نه به كوچكترها رحم ميكنند و نه به بزرگترها احترام ميگذارند. از خطاكاران و گنهكاران در امان نيستند، بدنهايشان بدن انسان و قلبهايشان قلب شيطان است.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به كسي كه جانم به دست اوست آري. در آن زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان ] براي ارضاء شهوات [ ميپردازند. همانگونه كه اهل خانهاي نسبت به دختران خانه خود احساس غيرت ميكنند (غريبهها) نسبت به پسركان جوان، غيور ميگردند (آنها را ناموس خود ميشمرند) مردان به زنان و زنان به مردان شبيه ميشوند و زنان بر زينها سوار ميگردند كه لعنت من بر آنها باد.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري. در آن زمان مساجد را همانند كليساها و كنيسهها تزيين ميكنند و قرآنها را طلاكاري و زينت. منارهها بلند ميشوند و خطوط زياد ميشوند. قلبهايشان نسبت به هم متنفر و در زبانهايشان اختلاف نمايان است.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري! در آن زمان است مردان و پسران امتم براي زينت از طلا استفاده ميكنند و حرير و ديبا و ابريشم ميپوشند و با بيگانگان متحد ميشوند.
ـ آيا چنين چيزي واقع خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري! در آن زمان ربا علني ميشود و با اجناس ممتاز، رشوه و معامله ميكنند. دين رها ميشود و مقام و منزلت دنيا (در نظر مردم) رفيع ميگردد.
ـ آيا چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري! هر چند به خدا ضرري نميرسانند ] و به خودشان ظلم ميكنند [ ليكن طلاق زياد ميشود و حدود اقامه و اجرا نميشوند.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري. در آن زمان است كه زنان آوازهخوان ميشوند و آلات موسيقي جلوه مييابند و به دنبال آن اشرار امتم پيدا ميشوند.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري. در آن زمان ثروتمندان امتم براي تفريح و سياحت، افراد عادي براي تجارت و كسب درآمد و فقرا براي ريا و خودنمايي به حج و عمره ميروند. جمعيتي پيدا ميشوند كه تفكّر و تدبر و تفقه آنها براي غيرخدا (و اهداف غيرالهي) است. زنازادگان زياد ميشوند و قرآن را با آواز و غنا ميخوانند و به خاطر دنيا بر سر هم ميريزند و با هم درگير ميشوند.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري. در آن زمان به محارم تجاوز ميكنند و به دنبال گناهان ميروند، اشرار و بدان بر خوبان مسلط ميشوند. دروغ علني ميشود و لجاجت نمايان ميگردد. بيچارگيها علني ميشود، با لباسها به هم فخر ميفروشند و مباهات ميكنند و ظرفهاي ناشايست را پر ميكنند. نرد و شطرنج و آلات موسيقي مورد پسند واقع ميشوند. امر به معروف و نهي از منكر را انكار ميكنند، به طوري كه مؤمن خوارتر از كنيز ميگردد. همدستي ميان زاهد(نما)ها و قاريان (بدكردار) نمايان ميشود. اينها همانها هستند كه در آسمانها آنها را پليدان ناپاك ميخوانند.
ـ آيا واقعاً چنين خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري! در آن زمان ثروتمند از وضعيت فقير هراسان نميشود به طوري كه گدا يك هفته كامل از مردم گدايي ميكند امّا كسي را كه چيزي در دستش بگذارد نميبيند.
ـ آيا حقيقتاً چنين اتفاقي خواهد افتاد؟
ـ سلمان! قسم به آنكه جانم به دست اوست آري! در آن زمان « روبيضه » به سخن ميآيد.
پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله « روبيضه » ديگر چيست؟
ـ كسي كه تا به حال صحبت نميكرد براي امور عموم مردم به سخن ميآيد و جز كمي از او فرمان نبرند… »(102)
در حدیث مشهور دیگری از امام علی (علیه السلام) چنین آمده است:(103)
« عَنِ النَّزالِ بْنِ سَبْرَةَ قالَ: خطَبَنا اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِيُّ بْنُ أَبي طالِبٍ عليهالسلام فَحَمِدَاللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ أَثْنى عَلَيْهِ وَ صَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، ثُمَّ قالَ: سَلُوني أَيُّهَا النّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُوني ـ ثَلاثا ـ
فَقامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صَوْحانَ فَقالَ: يا أَميرَالْمُوْمِنينَ مَتى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ؟
فَقالَ لَهُ عَلِىٌّ عليهالسلام: اُقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ اللّهُ كَلامَكَ وَ عَلِمَ ما أَرَدْتَ، وَاللّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السّائِلِ، وَلكِنْ لِذلِكَ عَلاماتٌ وَ هَيْئاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضا كَحَذْوِالنَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِها؟
قالَ: نَعَمْ يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ.
فَقالَ عليهالسلام: اِحْفَظْ فَإِنَّ عَلامَةَ ذلِكَ: إِذا أَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ، وَ أَضاعُوا الْأَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْكِذْبَ، وَ أَكَلُواالرِّبا، وَ أَخَذُوا الرُّشا، وَشَيَّدُواالْبُنْيانَ، وَ باعُواالدّينَ بِالدُّنْيا، وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ، وَ شاوَرُواالنِّساءَ، وَقَطَعُواالْأَرْحامَ، وَاتَّبَعُواالْأَهْواءَ وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ، وَ كانَ الْحِلْمُ ضَعْفا، وَ الظُّلْمُ فَخْرا، وَ كانَتِ الْأُمَراءُ فَجَرَةً، وَالْوُزَراءُ ظَلَمَةً، وَالْعُرَفاءُ خَوَنَةً، وَالْقُرّاءُ فَسَقَةً، وَ ظَهَرَتْ شَهاداتُ الزُّورِ، وَاسْتَعْلَنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتانِ وَالاْءِثْمُ وَالطُّغْيانُ، وَ حُلِّيَتِ الْمَصاحِفُ، وَ زُخْرِفَتِ الْمَساجِدُ، وَ طُوِّلَتِ الْمِناراتُ، وَ اُكْرِمَتِ الْأَشْرارُ، وَازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ، وَاخْتُلِفَتِ الْقُلُوبُ، وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ، وَاقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ، وَ شارَكَ النِّساءُ أزْواجَهُنَّ فِي التِّجارَةِ حِرْصا عَلَى الدُّنْيا، وَ عَلَتْ أَصْواتُ الْفُسّاقِ وَاسْتُمِعَ مِنْهُمْ، وَ كانَ زَعيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ، وَاتُّقِيَ الْفاجِرُ مَخافَةَ شَرِّهِ، وَ صُدِّقَ الْكاذِبُ، وَائْتُمِنُ الْخائِنُ، وَاتُّخِذَتِ الْقِيانُ وَالْمَعازِفُ، وَ لَعَنَ آخِرُ هذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَها، وَ رَكِبَ ذَواتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ، وَ تَشَبَّهَ النِّساءُ بِالرِّجالِ، وَالرِّجالُ بِالنِّساءِ، وَ شَهِدَ الشّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ، وَ شَهِدَ الاْخَرُ قَضاءَ الذِّمامِ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تَفَقُّهٍ لِغَيْرِالدّينِ، وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيا عَلَى الاْخِرَةِ، وَ لَبِسُوا جُلُودَالضَّأْنِ عَلى قُلُوبِ الذِّئابِ، وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أمَرُّ مِنَ الصَّبْرِ، فَعِنْدَ ذلِكَ أَلْوَحا أَلْوَحا، ثُمَّ الْعَجَلُ، خَيْرُ الْمَساكِنِ يَوْمَئِذٍ بَيْتُ الْمَقْدِسِ، وَلْيَأْتِيَنَّ عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَتَمَنّى أَحَدُهُمْ أَنَّهُ مِنْ سُكّانِهِ … »
« نَزالبن سبرة گويد:اميرالمؤمنين علىبنابىطالب عليهالسلام براى ما خطبهاى خواند؛
پس از حمد و ثناى خداوند عزّوجلّ و درود بر محمّد و آل محمّد عليهمالسلام سه مرتبه فرمود: اى مردم! از من سؤال كنيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد. [در اين هنگام ]صَعْصعه بن صوحان از جا برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! دجّال چه زمانى خروج مىكند؟
على عليهالسلام فرمود: بنشين، خداوند كلام و خواستهى تو را شنيد و دانست. به خدا سوگند در اين موضوع، سؤال شونده از سؤال كننده داناتر نيست، وليكن براى آن علائم و نشانههايى است كه طابق النّعل بالنّعل به دنبال يكديگر بيايد كه اگر بخواهى، تو را بدان آگاه كنم.
و او (صعصعهبن صوحان) عرض كرد: آرى اى امير مؤمنان! و على عليهالسلام فرمود: به خاطر بسپار كه آن نشانهها چنين است:{ دجّال وقتى مىآيد كه] مردم نماز را بميرانند، و امانت را ضايع كنند، و دروغ گفتن را حلال شمارند. و رباخوارى نمايند و رشوه بگيرند، و ساختمانها را محكم بسازند، و دين را به دنيا بفروشند، و نادانان را به كار گيرند و با زنان مشورت كنند و پيوند خويشان را قطع نمايند و هواپرستى پيشه سازند و خون يكديگر را بىارزش دانند. صبر و بردبارى در ميان آنها نشانهى ضعف و ناتوانى باشد، و ظلم و ستم باعث فخر گردد، اُمراء فاجر، وزراء ظالم، و سردمداران دانا خائن و قاريان [قرآن ]فاسق باشند، آشكارا شهادت باطل دهند، و اعمال زشت و گفتار بُهتانآميز و گناه و طغيان و تجاوز علنى گردد، قرآنها زينت شود، و مساجد نقاشى و رنگآميزى شوند و منارهها بلند گردد، و اشرار مورد عنايت قرار گيرند، و صَفها در هم بسته شود. خواهشها مختلف باشد و پيمانها نقض گردد، و وعدهاى كه داده شد نزديك شود. زنها به واسطهى ميل شايانى كه به امور دنيا دارند در امر تجارت با شوهران خود شريك شوند، صداهاى فاسقان بلند گردد و از آنها شنيده شود. بزرگ قوم، رذلترين آنهاست، از شخص فاجر به ملاحظه شرّش تقيه شود، دروغگو تصديق و خائن امين گردد، زنانِ نوازنده، آلات طرب و موسيقى به دست گرفته نوازندگى كنند! و مردم پيشينيان خود را لعنت نمايند. زنها بر زينها سوار شوند و زنان به مردان و مردان به زنان شباهت پيدا كنند. شاهد [در محكمه] بدون اينكه از وى درخواست شود شهادت مىدهد، و ديگرى به خاطر دوست خود برخلاف حق گواهى دهد، احكام دين را براى غير دين بياموزند، و كار دنيا را بر آخرت مقدم دارند، پوست ميش را بر دلهاى گرگان بپوشند، در حالى كه دلهاى آنها از مردار متعفنتر و از صبر تلختر است. در آن موقع شتاب و تعجيل كنيد. بهترين جاها در آن روز بيتالمقدس است. روزى خواهد آمد كه هر كسى آرزو كند كه از ساكنان آن جا باشد … »(103)
با دقت در روایات فوق می توان دریافت که تعدادی از نشانه های مورد بحث (به خصوص مواردی که به صورت پر رنگ نمایش داده شده اند) در روایات فوق، تنها در طی 100 سال اخیر به وقوع پیوسته اند و در زمان های قبل، سابقه ی چندانی نداشته اند؛ بنابراین با تدبر در آن ها می توان دریافت که عصر حاضر، زمان و دوران ویژه ای است و ما بیش از هر زمان دیگری به زمان ظهور منجی عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک شده ایم و با تلاش ها و مجاهدت های خویش می توانیم زمان ظهور ایشان را نزدیک تر سازیم.
خادم الامام (عج) – وعده صادق
ادامه دارد…..
منابع و مآخذ
1 –
http://alef.ir/1388/index.php?option=com_content&task=view&id=79133&Itemid=99999999
2 –
http://u313-sup.blogfa.com/post-41.aspx
3 – كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
4 – كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
5 – كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
6 –
http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=10579
و
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-52991.aspx
7 –
http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=10579
و
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-52991.aspx
8 –
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/1845-1388-12-26-22-43-46.html
9 –
http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=36136
و
http://www.fardanews.com/fa/news/143994/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1
10 – كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
11 – كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
12 – كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
13 – نسخه ی خطی ابن حماد، صفحات 74 و 84.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 113 و 114.
14 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139.
و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
15 –
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/154-mardi-az-ghom.html
16 –
http://www.mahdi313.org/page.php?page=showarticles&cat=1&id=293&office=markaz
و
http://www.mazaheb.com/index.php?option=com_content&view=article&id=2053:1390-01-24-08-04-40&catid=46&Itemid=19
17 – آينده و آينده سازان، محمد دشتي، ناشر: موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، صفحه ی 70.
و
http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/mahdaviyat/2010/12/25/15613.html
و
http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1781&level=4&subid=1781
و
http://www.x-shobhe.com/main.php?sid=712
18 – آينده و آينده سازان، محمد دشتي، ناشر: موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، صفحه ی 70.
و
http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/mahdaviyat/2010/12/25/15613.html
و
http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1781&level=4&subid=1781
و
http://www.x-shobhe.com/main.php?sid=712
19 –
http://www.shareh.com/persian/magazine/pasdar_i/81/251/e.htm
20 –
http://www.shareh.com/persian/magazine/pasdar_i/81/251/e.htm
21 –
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/2062-1.html
و
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/2033-1389-01-18-10-43-00.html
و
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/1913-1389-01-06-10-42-20.html
22 –
http://m-yousefian.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=187:—–l—r&catid=75:1389-11-22-04-34-36&Itemid=75
و
http://www.shia-leaders.com/?p=9033
23 –
King Abdullah, Britain and the Making of Jordan, Mary Christina Wilson, Cambridge University Press, 1990, (Page 6).
و
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%DA%A9_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AF%D9%88%D9%85
و
http://www.cambridge.org/catalogue/catalogue.asp?isbn=0521399874
24 –
http://en.wikipedia.org/wiki/Hashemite
25 –
http://www.vatanemrooz.ir/1389/12/18/VatanEmrooz/622/Page/1
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/47-politics/8365-1389-12-19-10-14-39.html
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231226
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=82086
http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=348174
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231197
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231146
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231190
26 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 160 و 161.
27 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
28 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
29 – كمالالدين شيخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالكتب الاسلاميه قم و منتخب الانوار المضيئة تأليف نيلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خيام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
30 – كمالالدين شيخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالكتب الاسلاميه قم و منتخب الانوار المضيئة تأليف نيلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خيام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
31 –
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/2971
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
32 – کمال الدین، بنا بر نقل بحارالانوار، ج 52، ص 204.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 160.
33 – کمال الدین، بنا بر نقل بحارالانوار، ج 52، ص 204.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 160.
34 –
http://alef.ir/1388/content/view/88572
و
http://www.bazgo.com/default.aspx?scn=Details&&news_dtid=d41cefd7-9f1e-423a-a3a9-46836b9136b0&lid=71ff6a01-197a-42bf-8b3b-846af2b582c2&mln=News_DetailPage
35 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
36 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
37 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 122.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
38 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 122.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
39 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 119 و 120.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
40 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 119 و 120.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
41 –
http://isna.ir/isna/NewsView.aspx?ID=News-1756129
42 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 228 تا 239.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_15.html
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_16.html
43 – فیلم 300، دقایق 60 تا 62؛ و دقایق 70 تا 71. (دقایق ذکر شده، مربوط به فیلم بدون سانسور هستند.)
44 –
http://talabe.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=357&Itemid=2
و
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8611020404
و
http://noorportal.net/news/ShowNews.aspx?ID=1435
و
http://talabe.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=354&Itemid=2
و
http://www.aftabnews.ir/vdcivuaw.t1azw2bcct.html
و
http://www.habilian.com/view.asp?ID=00622
45 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
46 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
47 –
http://islamtxt.ir/islam/node/5
و
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
48 –
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
49 –
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
50 –
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=89
و
http://old.mouood.org/content/view/7245/3/
51 –
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,16985A31726.html?PHPSESSID=34b1d98150ab13ffca4fa769a5b60975
و
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/9752
52 –
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,16985A31726.html?PHPSESSID=34b1d98150ab13ffca4fa769a5b60975
و
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/9752
53 – الغيبة نعماني، ص 169؛بحار الانوار، ج 52 ، ص 233؛ بشارة الاسلام،ص 120.
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_04.html
54 – الغيبة نعماني، ص 169؛بحار الانوار، ج 52 ، ص 233؛ بشارة الاسلام، ص 120.
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_04.html
55 –
http://www.farabiedu.com/post.php?id=35
و
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=355197
56 – الغيبة نعماني، ص 188؛ بشارة الاسلام، ص 102؛ تاريخ الغيبة الكبري، ص .521
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
57 – الغيبة نعماني، ص 188؛ بشارة الاسلام، ص 102؛ تاريخ الغيبة الكبري، ص .521
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
58 – کمال الدین، ص 614.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 165.
59 – کمال الدین، ص 614.
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 165.
60 – الغیبة نعمانی، (حدیث 45، ص 271).
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 165 و 166.
61 – الغیبة نعمانی، (حدیث 45، ص 271).
و
كتاب سفياني و نشانه هاي ظهور (السفياني و علامات الظهور)، تأليف محمد فقيه، ترجمه ي سيد شاهپور حسيني، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 165 و 166.
62 –
http://www.khabaronline.ir/news-139898.aspx
و
http://www.asreshia.com/index.php?option=com_content&view=article&id=961:1390-01-15-03-40-43&catid=3:main&Itemid=103
63 –
http://radio.irib.ir/goftogoo/Top_News/news_topview.php?ID=696
64 – بحارالانوار، ج 60، ص 216.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 228 تا 239.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_14.html#link68
65 – بحارالانوار، ج 60، ص 216.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 228 تا 239.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_14.html#link68
66 –
http://www.rasekhoon.net/article/Show-30008.aspx
و
http://qa.nahad.ir/q/show.aspx?id=134904
و
http://www.mums.ac.ir/student/fa/Drmofateh
و
http://www.kayhannews.ir/880928/12.htm
و
http://tebyan-zn.ir/papers/subpapers.aspx?id=1104&category=cf
67 –
http://www.rasekhoon.net/article/Show-30008.aspx
و
http://qa.nahad.ir/q/show.aspx?id=134904
و
http://www.mums.ac.ir/student/fa/Drmofateh
و
http://www.kayhannews.ir/880928/12.htm
و
http://tebyan-zn.ir/papers/subpapers.aspx?id=1104&category=cf
68 –
http://www.tathira.com/Detail-vizhe.aspx?code=198&code-vizhe=11
و
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4331&id=31028
69 –
http://www.tathira.com/Detail-vizhe.aspx?code=198&code-vizhe=11
و
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4331&id=31028
70 –
http://www.shomalnews.com/?view&sid=17859
و
http://www.khabaronline.ir/news-69607.aspx
و
http://www.taamasrar.com/arshive.asp?ID=191
و
http://www.aftabir.com/lifestyle/view/3352/%D9%81%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B6%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D9%82%D9%87%D9%88%D9%87
71 – تفسیر نمونه (نسخه ی الکترونیک)، تألیف آیت الله ناصر مکارم شیرازی، جلد 12، صفحات 28 و 29.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 71.
72 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 71.
73- تفسیر نمونه (نسخه ی الکترونیک)، تألیف آیت الله ناصر مکارم شیرازی، جلد 12، صفحات 30 تا 34.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 71 تا 73.
74 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 96.
75 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 96.
76 –
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8%DB%8C
و
http://en.wikipedia.org/wiki/Crusades
77 –
http://www.jrbooksonline.com/HTML-docs/The_Rothschilds_Leese.htm
و
http://www.geocities.com/cliff_shack/overview.html
78 –
http://www.aviny.com/news/83/09/28/04.aspx
و
http://www.porsojoo.com/fa/node/3482
79 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 97.
80 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 71. (به نقل از تفسیر عیاشی)
81 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 71. (به نقل از تفسیر نور الثقلین)
82 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 71. (به نقل از بحارالانوار، ج 57، ص 216.)
83 – برای مثال، در ترجمه های بزرگانی چون آیت الله مکارم شیرازی، استاد فولادوند و … نیز چنین دیده می شود.
84 – تفسیر المیزان (نسخه ی الکترونیک)، تألیف آیت الله سید محمد حسین طباطبایی، جلد 13، صفحات 303 و 304.
و
تفسیر نمونه (نسخه ی الکترونیک)، تألیف آیت الله ناصر مکارم شیرازی، جلد 12، صفحه ی 313.
85 – تفسیر المیزان (نسخه ی الکترونیک)، تألیف آیت الله سید محمد حسین طباطبایی، جلد 13، صفحات 303 و 304.
و
تفسیر نمونه (نسخه ی الکترونیک)، تألیف آیت الله ناصر مکارم شیرازی، جلد 12، صفحه ی 313.
86 –
http://www.aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1158756164_hazrat_mahdi_p1.php
(به نقل از خبرگزاری فارس)
و
http://www.morsalat.com/detail_lib_fa/?iLib=110&iData=178&iCat=354&iChannel=24&nChannel=Lib
و
http://www.montazar.net/montazar-far/selecttext.php?ic=661&subid=3
87 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 76 و 77. (به نقل از تفسیر نور الثقلین)
88 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 76 و 77. (به نقل از مستدرک الحاکم، ج 4، ص 476.)
89 – بحارالانوار، ج 57، ص 213.
90 – کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 227 و 228.
91 –
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AC%D9%81
92 – بحارالانوار، ج 52، ص386.
93 –
http://www.aref-sheyda.blogfa.com/8502.aspx
94 –
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%D9%94_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87
95 –
http://en.wikipedia.org/wiki/Saddam_Hussein
و
http://www.answers.com/topic/saddam-hussein
96 –
http://en.wikipedia.org/wiki/Mohammad_Baqir_al-Sadr
و
http://www.answers.com/topic/mohammad-baqir-al-sadr
97 –
http://en.wikipedia.org/wiki/Sistani
و
http://www.answers.com/topic/grand-ayatollah-ali-al-sistani
98 –
http://en.wikipedia.org/wiki/Mohammed_Baqir_al-Hakim
و
http://www.answers.com/topic/mohammed-baqir-al-hakim
99 –
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AC%D9%81
100 –
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%D9%94_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%94_%D9%82%D9%85
و
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%D9%94_%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87
101 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
102 – کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
103 – كمالالدين شيخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالكتب الاسلاميه قم و منتخب الانوار المضيئة تأليف نيلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خيام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
103 – كمالالدين شيخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالكتب الاسلاميه قم و منتخب الانوار المضيئة تأليف نيلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خيام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
104 –