سوال: من سوالي برايم مطرح است وآن اينكه چرا نظام ما بااينكه شيعيان در بحرين تحت ظلم قرار گرفته اند هيچ حمايت نظامي نمي كند ویا چرا حداقل براي مقابله با اقدامات وهابيان خدانشناس در بحرين ،براي مدتي هم که شده ،از اعزام حجاج به عربستان خودداري نمي كند.؟
با سلام.
برای پاسخ به سوال شما ذکر چند نکته کوتاه ضروری است:
1- هرحکومتی دارای اهداف ملی ، امنیت ملی و منافع ملی است که درچهارچوب باورها ،نظام ارزشی و آرمانهای آن نظام وبرخی پارامترهای دیگر، تعریف می شود؛ این سه موضوع خطوط قرمز تصمیمات واقدامات هرنظامی است .
2- درسیاست خارجی، دیپلماسی وارتباطات بین المللی جمهوری اسلامی ایران آنچه در تعیین مصادیق سه موضوع فوق نقش عمده دارند،عبارتند از: قانون اساسی، چشم انداز بیست ساله و سیاست های کلی نظام (که با اشراف و تحت نظر رهبری نظام تعیین می گردد)؛البته ممکن است برخی از آنها درطول زمان اندک تغییراتی نیز داشته باشند.
3- درمقام اجرا(یعنی تلاش برای تحقق اهداف ملی ، حفظ امنیت ملی و کسب منافع ملی)،دیپملماسی خارجی کشورمان، دربسترسه اصل عزت ، حکمت و مصلحت شکل می گیرد.
حال درخصوص گزینه ی حمایت نظامی از مردم مظلوم بحرین، باید گفت، علیرغم حمایت معنوی و سیاسی و رسانه ای از قیام بحق مردم بحرین،به سه دلیل زیر نمیتوان ازاین گزینه استفاده کرد:
الف- نظام جمهوری اسلامی تنها حکومت درجهان است که براساس مبانی دینی و مکتب اهل بیت(ع) ، پس از سالها و قرن ها مجاهدتهای تاریخی ِعلما ومردم برپاشده و بنابرفرموده بنیانگذارانقلاب، حفظ آن ازاوجب واجبات است1 و حتی می توان گفت، از نماز هم واجب تر است چه رسد به سایر فرایض دینی . لذا هرتصمیم یااقدام سیاسی و… در ابعاد داخلی و بین المللی،که موجودیت وبقای نظام را به مخاطره انذازد، برخلاف حکمت و مصلحت نظام وبرخلاف امنیت ملی خواهد بود.
ب- جمهوری اسلامی درطول سالهای پس ازانقلاب زیرهجمه سنگین تبلیغاتی، رسانه ای و دیپلماتیک قدرتهای جهانی،به ناحق متهم به دخالت درامور داخلی کشورها، تروریسم و نقض قوانین بین المللی و حقوق بشر بوده است ودولتمردان نظام اسلامی نیزپس از سالها تلاشهای همه جانبه مسوولان و مردم، با غلبه بر سلطه خبری ورسانه ای، حقانیت خودرا به جهانیان نشان داده است؛ فلذا هراقدامی که براین موفقیت بزرگ خدشه وارد نماید و جمهوری اسلامی ایران را درمعرض اتهام قرار دهد- به نحوی که جبران آن مشکل یا درحد محال باشد- خلاف منافع ملی و امنیت ملی قلمداد می شود.
ج- قاعده کلی ِ”الاهم فالاهم” همانگونه که درتمام شوون زندگی جاری و ساری است ،درتصمیمات حکومتی (که به مراتب تاثیرات ، عواقب و تبعات آن مهم تر و فراگیرترازحیطه فردی است) ،نیز جاری می باشد و البته درمسائل حساس و حیاتی همچون موضوع فوق، تشخیص آن با رهبری نظام است ؛ حمایت نظامی از حق و حق مداران و مستضعفین جهان، اگرچه مهم است، اما اهم از آن همانطورکه گفته شد، پرهیز از هراقدامی است که حفظ وبقای نظام را به چالش کشاند.مساله ظلم و ستمی که درطول سالها برمردم ستمدیده فلسطین،لبنان عراق و… رواشده، علیرغم همه اهمیتی که دارد،(به دلیل اهم بودن حفظ و بقای نظام)هیچگاه تاکنون منجربه این نشده است که جمهوری اسلامی ایران وارد حمایت نظامی ازاین کشورها شود
بنابراین، هرچند مشاهذه این همه ظلم و ستم به مردم مسلمان بحرین- خصوصاً شیعیان مظلوم- برهرمومنی خاصه مردم مومن ایران ، سخت و ناگوار است وبرهمه فرض است که ازهرگونه حمایت معنوی و سیاسی، دریغ نکنند، لیکن مصالح عالیه جهان اسلام و رسالت اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه سازی برای برپایی حکومت حقه مهدوی(که حفظ نظام لازمه آن است)، ایجاب میکند علیرغم اقدام به هرنوع حمایت مادی و معنوی ، از هرگونه اقدام ِخلاف منافع ملی وامنیت ملی اجتناب کرده و خاردرچشم و استخوان درگلو تا ظهورصاحب اصلی حکومت جهانی، صبرپیشه کرد.
واما اینکه چرا جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با اقدامات حکومت وهابی و ضد شیعه عربستان دربحرین، حداقل برای مدتی حج عمره یا تمتع را تعلیق نمی کند از مطالبی که گفته شد پاسخ آن تقریبا روشن است مگریادآوری چند نکته:
اولاً؛ اگرچه به دلیل مسلمانان جهان سالهاست مبتلا به حضور سردمداران بی خاصیت ِوهابی درسرزمین وحی هستند، لیکن باید توجه کرد که بحث حج مربوط به عالم اسلام است و باید حساب آن را ازحکام عربستان جداکرد.
ثانیا؛َ معلوم نیست استفاده از این حربه تا چه میزان بتواند درمتقاعد کردن حکام عربستان برای منع دخالت در امورداخلی کشوربحرین، موثرواقع شود؛ درجاییکه مزدوران وهابی بادستورامرای ضدشیعه حجاز،ازهتک حرمت زنان مسلمان بحرین ابایی ندارند، بعید به نظر می رسد اقدام فوق نتیجه بخش باشد.
ثالثا؛ منع مردم ازانجام فریضه حج وتعطیل موقت یک فریضه، کاریک کارشناس مسایل سیاسی یا روزنامه نگار یا یک دیپلمات یا وزارتخانه و…. نیست، تشخیص این موضوع صرفاَ درصلاحیت ولی فقیه است واین موضوع بسیارمتفاوت از سایرمسایل بین المللی است؛ همچنانکه دردهه هفتاد پس از قتل عام حجاج بدست مذدوران سعودی،برای مدتی، به تشخیص حضرت امام ازاعزام حجاج به عربستان خودداری شد و سپس با تغییرشرایط و تشخیص ولی امرمسلمین، موضوع اعزام مجدداً ازسرگرفته شد.
رابعاَ؛ عدم اعزام حجاج درافکارعمومی دنیا، خصوص کشورهای اسلامی ،با توجه به وضعیت منطقه، تداعی کننده ی قطع روابط دیپلماتیک بوده وبرخلاف منافع ملی ارزیابی می شود، درحالیکه دربدترین شرایط کشور، نظام هیچگاه باکشوری قطع رابطه دیپلمانیک نداشته است، به طریق اولی، دراین موضوع، با توجه به موج بیداری اسلامی درمنطقه، چنین اقدامی به مصلحت کشورو مطابق چشم انداز بیست ساله، نمی باشد.
ونکته آخر اینکه برای حمایت ازمردم مظلوم بحرین و محکوم نمودن اقدامات حکومت سعودی می توان ازظرفیت های فراوان دیپلماتیک، بیشترین بهره رابرد. می توان، ازبسیج افکارعمومی مردم جهان ، خصوصا مسلمانان برای حمایت ازقیام مردم بحرین ، به تصویرکشیدن جنایتهای حکام آنها،محکوم نمودن اقدامات مخالف موازین بین المللی عربستان وپوشش رسانه ای آن، تلاشهای دیپلماتیک بین المللی و… استفاده کرد.
اکسیراصلی دراین مصایب، دعای فردی و جمعی برای فرج است، همانطورکه عارف روشن ضمیرآیت الله بهجت (ره) درکلامی نورانی بدان توصیه نموده است:
“آیا بااین همه بلاهاکه برسرمسلمانان می آید،نباید حال التجا برای ماپیش بیاید؟! و یا این که بازباید منتظر باشیم که حالت شدت و بلاازاین هم بیشتر وبدترشود؟!….آیا نباید درفکرباشیم و باتضرع و زاری برای ظهور فرج مسلمان ها و مصلح حقیقی، حضرت حجت(عج) دعاکنیم؟!”
با تشکر
س.م.موسوی-وعده صادق