جانا به انتظارت هستم من عاشقانه
عشقت چو غنچه ای زد در قلب من جوانه
تا وصف تو شنیدم عشق تو را گزیدم
دل از جهان بریدم از مردم زمانه
ای نازنین زهرا ای مه جبین زیبا
بی دیدنت دلم را بردی تو دلبرانه
هردم در آرزویم کز تو نشان بجویم
هرجا به جستجویم گیرم ز تو نشانه
هست از تو هرشب من بیداری و تب من
هر لحظه بر لب من نجوای عارفانه
دل را تو تکیه گاهی خواهد هرآنچه خواهی
ای آیت الهی سویت شده روانه
گشتم ز رحمت تو چون غنچه تازه و نو
گویم سروده بشنو هم شعر و هم ترانه
در جان و تن تو هستی راز سخن تو هستی
امّید من تو هستی این زندگی بهانه
تا شد نشانه پیدا شد دل به سینه شیدا
همچون گلی شکوفا شد طبع شاعرانه
هستی دلیل رحمت هم مایه سعادت
یک آسمان محبت دریای بیکرانه