مؤسس انجمن، شیخ محمود ذاکرزاده تولایی، مشهور به حلبی است. وی در مشهد متولد شد. در دوران جوانی جزو خطبا و علمای مشهور و فعالان سیاسی مشهد بوده است. وی در رادیو مشهد به سخنرانی میپرداخت. او در اثر تعالیم اساتید خود به اخباریگری گرویده بود.
انجمن حجتیه در حقیقت پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۱ با نام انجمن ضدبهاییت آغاز به کار کرد.
آشنایی با شیخ محمود ذاکرزاده تولایی
مؤسس انجمن، شیخ محمود ذاکرزاده تولایی، مشهور به حلبی است. وی در مشهد متولد شد. در دوران جوانی جزو خطبا و علمای مشهور و فعالان سیاسی مشهد بوده است. وی در رادیو مشهد به سخنرانی میپرداخت. او در اثر تعالیم اساتید خود به اخباریگری گرویده بود.
کار عمده شیخ محمود حلبی پس از شهریور ۱۳۲۰ مبارزه با بهاییان در قالب منبر و خطابه بوده است. او در مبارزات ملی شدن صنعت نفت شرکت داشته است، اما بواسطه اختلاف میان رهبران مبارزه، شکست مبارزه در جریان کودتا و عدم موفقیت در ورود به مجلس هجدهم از فعالیتهای سیاسی و مبارزه ناامید شده و ریشه این تفکر که بایستی بنشینیم تا امام زمان(عج) بیایند و امور را اصلاح نمایند، شکل گرفت.
علل گرویدن حلبی به تأسیس انجمن
در اینکه چرا شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به حلبی اقدام به تشکیل این انجمن نمود دیدگاههای متفاوتی وجود دارد: برخی معتقدند که رژیم به دنبال سرگرم کردن جوانان مذهبی و غافل کردن آنها از مبارزه با رژیم (چه قبل و چه بعد از کودتا) بوده است، از اینرو اقدام به رشد و ترویج فرقه ضاله بهاییت کرد. یعنی علت تشکیل انجمن حجتیه را واکنش به گسترش فرقه بهاییت میدانند. البته برخی معتقدند که شیخ محمود حلبی خود مهره ساواک بدین منظور بوده است که در این مورد اسنادی در دست نمیباشد.
دیدگاه دیگر معتقد است که در جریان اقدام روحانیت علیه بهاییت، شیخ محمود حلبی به همراه همکلاسیش سیدعباس علوی از سوی استادشان میرزا مهدی اصفهانی مأمور به تحقیق پیرامون بهاییت میگردند که در طی این مسیر سیدعباس علوی به فرقه بهاییت میپیوندد و این امر موجب حساسیت بیش از حد حلبی و احساس خطر بیش از پیش نسبت به این فرقه میشود.
دیدگاه سوم معتقد است اختلاف میان آیتالله کاشانی و دکتر مصدق در کنار شکست شیخ محمود حلبی در انتخابات مجلس هفدهم منجر به دلسردی وی از فعالیتهای سیاسی و مبارزه با رژیم و گرویدن به مبارزه! (به معنی فعالیت اخباریگونه و اعتقادی صرف) با بهاییت گشته است.
برخی دیگر که بیشتر اعضای انجمن میباشند معتقدند که علت تشکیل انجمن خوابی است که آقای حلبی دیده که در آن حضرت ولیعصر(عج) وی را به تشکیل انجمن سفارش نموده است.
در یک جمعبندی گسترش فرقه بهاییت، تلاش رژیم برای سرگرم کردن جوانان مذهبی و دلسردی شیخ محمود حلبی از شکست مبارزات، را میتوان علل گرایش او به تأسیس انجمن حجتیه دانست.
بررسی مختصر اساسنامه
انجمن حجتیه با نام انجمن ضدبهاییت در سال ۱۳۳۱ تأسیس و سپس در سال ۱۳۳۶ با تدوین اساسنامه کار خود را با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدوی» آغاز کرد.
در اساسنامه، هدف از تأسیس را تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان اعلام نمود. از مهمترین نکات، تأکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. به گونهای که قید گشته بود: انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسوولیت هر نوع دخالتی را که در زمینههای سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.
از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها به شدت مورد انتقاد انقلابیان قرار گرفت، پذیرش رژیم حاکم و تأکید بر این نکته که تمام فعالیتها در چهارچوب قوانین کشور انجام میپذیرد بوده است. تقریباً در تمامی بندهای اساسنامه به گونهای بر این بحث تأکید شده است.
انجمن قبل از انقلاب اسلامی ایران
انجمن مدعی است که در طول دوران فعالیتش مورد تأیید مراجع بوده است. این مطلب متأثر از ماهیت مذهبی انجمن و خطر بهاییت در آن برهه بوده است. بهتر آن است که بگوییم چون کسی تصور مبارزه و سرنگونی رژیم را نمیکرد مبارزه با بهاییت میتوانست کار مقبول و مفیدی باشد و در اولویت قرار گیرد. البته در این بین نمیتوان از نقش و تأثیر سؤالات جهتداری که انجمن جهت تأیید خود از مراجع پرسیده است صرفنظر کرد. در این میان حضرت امام خمینی(ره) هیچگاه به طور کامل انجمن را تأیید نکردهاند. ایشان یکبار مشروط بر صحت ادعاهای درج شده اجازه استفاده از وجوهات شرعیه را میدهند و پس از آن (بویژه پس از شروع مبارزات) دیگر تأیید نکردهاند.
از نکات تاریک تاریخچه انجمن سازش با رژیم پهلوی و همکاری با ساواک است. به گونهای که خود اعضای انجمن گزارش جلساتشان را به ساواک فرستاده و اگر خدای ناکرده مزاحمتی برای جلسات انجمن یا اعضای آن پدید میآمد به محض روشن شدن ارتباط آنها با انجمن مسأله رفع میگشت.
ممانعت شهربانی در برگزاری مراسمات یزد و مذاکرات حلبی از تاریکترین این مسایل است که در آن شیخ محمود حلبی با تکریم و تجلیل از جنایتکاران پهلوی و شاه ملعون یاد میکند.
طرفین از این ارتباط رضایت داشته و حتی در اسناد ساواک آمده او جزو آن دسته از سخنرانانی که علیه حکومت سخن بگویند، نیستند. البته در تاریخ سخنرانیهای ایشان هم بویژه از سال ۱۳۴۲ به بعد چیزی مبنی بر رد این ادعا یافت نمیشود. نقل شده است که در جلسهای در حدود سال ۱۳۴۵ که آقای حلبی و شهید مفتح و جمعی دیگر از علما حضور داشتهاند، شهید مفتح از اختناق و ممانعت از سخنرانیهای مذهبی انتقاد و گله میکردند، آقای حلبی بر میآشوبد و اظهار میدارد که بد میکنید شما، برخلاف مصالح مملکت صحبت میکنید، دستگیرتان میکنند ولی کمیسیونها و کنفرانسهای عظیم تشکیل میدهیم و هیچکس مزاحم ما نمیشود.
این مسأله آنقدر حاد بوده است که انجمن در سال ۱۳۵۶ و پس از شهادت آقا سیدمصطفی خمینی و چاپ مقاله اهانتآمیز نسبت به حضرت امام خمینی(ره) با وجود تمامی ظلمها و فسادهای دربار و شهادت مبارزان و شکنجه آنان توسط ساواک باز هم از سازمان مخوف برای ادامه حیات خود مجوز میگیرد.
برخی مبتنی بر دید سرگرمی نسبت به انجمن معتقدند، ساواک میان آنها و بهاییت موازنه برقرار مینموده است. یعنی در برههای آنها را و در برههای دیگر بهاییان را محدود مینموده است که چگونگی آن بستگی به شرایط رژیم داشته است.
از اینرو جمعبندی اینگونه رفتار نشان میدهد مسأله بهاییت آنچنان در ذهن و فکر آنها حایز اهمیت گشته که بقا بر هر چیزی ارجح بوده است.
انجمن در خلال مبارزات به جهت دید بسته خود نسبت به مرجعیت، حضرت امام خمینی(ره) را در کنار سایر مراجع یکسان میدیدند و لذا خود را شرعاً ملزم به حضور در مبارزات نمیدانستند و حتی مقابل و تمسخر هم مینمودند. در قبال این مسأله اسناد و رویدادهای متعددی است، از جمله سخنرانی مشهور آقای حلبی و واقعه نیمه شعبان ۱۳۵۷ و … در نیمه شعبان ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی(ره) در اعتراض به جنایات رژیم، برگزاری جشن و چراغانی را تحریم نمودند، لیکن انجمن این اعتصاب را شکست و اقدام به چراغانی کوچه و خیابانها کرد.
برخی جملات مانند: مشت بر درفش چه میتواند بکند … چه کسی با آمریکا میتواند طرف بشود … یک خودکاری دستش گرفته، یک اعلامیهای نوشته و میخواهد آمریکا را شکست بدهد، نیز منسوب به انجمنیها میباشد.
انجمن پس از انقلاب اسلامی
انجمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتها در سردرگمی بوده و از هرگونه موضعگیری خودداری نموده است. اما پس از مدتی با اصلاح اساسنامهاش سعی در همراهی انقلاب نمود (اما این همراهی همچون همراهی با رژیم شاه بود؟ در ادامه مقاله خود قضاوت نمایید.) لیکن شواهد حاکی از باقی ماندن روحیه دینداری بیخطر و عدم اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی و … میباشد.
از جمله اینکه انجمن همیشه مؤید پیروزی پس از پیروزی بوده است. بعنوان مثال پس از پیروزی رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل اقدام به تبریک به مسوولان و حضرت امام(ره) مینمود. لیکن هیچ دعوتی مبنی بر حضور در عرصه مبارزات انقلاب در طول پنج سال حیات رسمی پس از انقلاب از انجمن دیده نشده است.
البته در قبال برخوردی که با انجمن پس از انقلاب انجام پذیرفت انتقادهای بسیار زیادی میباشد. منشأ این انتقادها بحث لایههای انجمن میباشد. عدهای معتقدند که انجمن از سه لایه افراد تشکیل شده است: لایه اول عناصر وابسته به رژیم ستمشاهی که یا مغرض بودهاند و یا کج فهم؛ لایه دوم عناصر عافیتطلب و لایه سوم اشخاص مؤمن و مسلمانی که صادقانه راه را اشتباه تشخیص داده بودند.
بر این اساس برخورد تند اول انقلاب اگر برای دو گروه اول درست باشد (که البته چنین است) برای گروه سوم اصلاً صحیح نبوده و انقلاب میتوانست از توان و صداقت آنها استفاده نماید. البته مشخص است که لحن تند و شدید امام خمینی(ره) در سخنرانی ۲۱/۴/۱۳۶۲ و منشور روحانیت بیشتر متوجه دو گروه اول بوده است.
تعطیلی انجمن حجتیه
«در هر حال حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی مورخ ۲۱/۴/۱۳۶۲ با اشاره غیرمستقیم انجمن را چنین مورد خطاب قرار میدهند:
یک دسته دیگر هم تزشان اینست که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب(عج) بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی میآید؟ حضرت میآید معصیت را بردارد؛ ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دستهبندیها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دستهبندیها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش میبرد در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست».
در پی این سخنان حضرت امام خمینی(ره) انجمن در بیانیهای در تاریخ ۱/۵/۶۲ که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام دارد اعلام تعطیلی نمود. در نقد بیانیه انجمن سخن بسیار است اما از آنجا که هدف اصلی نوشته چیز دیگری است با طرح مختصر از آن عبور مینماییم.
اول اینکه انجمن در همان بیانیه هم قبول نمیکند که مخاطب حضرت امام میباشد و تأکید مینماید که به هیچ وجه انجمن را مصداق این سخنان نمیدانیم. ثانیاً از تعطیلی انجمن اظهار تأسف کرده و ابراز امیدواری مینمایند که خدمات(!) 30 ساله آنها مورد رضایت بقیةالله(عج) باشد؛ گویی حضرت امام مانع از خدمترسانی آنها شده است.
ثالثاً انجمن را منحل نکرده بلکه اقدام به تعطیلی آن که امر موقتی است مینمایند. چرا که انحلال با اساسنامه آنها در تناقض میباشد که این خود نشانی از پایبندی آنها به اساسنامه و مبانی گذشته دارد.
منبع: آینده روشن