* چرا ملک عبدالله دوم به صراحت اسرائیل را تهدید و آن را خطری برای منطقه می داند ؟
* راز سکوت آمریکا و اسرائیل در مقابل تهدیدهای شاه اردن نسبت به اسرائیل چیست؟
* چرا شاه اردن در جنگ سال 2006 اسرائیل علیه لبنان و جنگ سال 2008 علیه نوار غزه سکوت کرده بود؟
* آیا روابط اردن و اسرائیل در پایین ترین سطح خود قرار دارد؟
* چرا ملک عبدالله دوم به صراحت اسرائیل را تهدید و آن را خطری برای منطقه می داند ؟
* راز سکوت آمریکا و اسرائیل در مقابل تهدیدهای شاه اردن نسبت به اسرائیل چیست؟
* چرا شاه اردن در جنگ سال 2006 اسرائیل علیه لبنان و جنگ سال 2008 علیه نوار غزه سکوت کرده بود؟
* آیا روابط اردن و اسرائیل در پایین ترین سطح خود قرار دارد؟
* آیا جنگ بعدی در منطقه بین اردن و اسرائیل خواهد بود؟
* آیا جنگ اسرائیل علیه ایران با این طرح نامعقول به نظر نمی رسد؟
* نقش محور مقاومت در تحولات آتی در منطقه چه خواهد بود؟
* چه سناریوهایی برای اجرای این طرح در نظر گرفته شده است؟
* آیا تخریب جزئی مسجد الاقصی در اثر حادثه و یا زلزله و یا جنگ علیه نوار غزه و یا ترور یک شخصیت فلسطینی بارز می تواند جرقه ای برای شروع این طرح باشد؟
مصاحبه ملک عبد الله دوم با وال استریت ژورنال و هشدارهای وی به اسرائیل و تعبیر او از نقش ایران در منطقه و چگونگی مهار آن دارای نکات دقیقی است که رمز گشایی از آن می تواند سناریوهای آینده در منطقه را ترسیم نماید.
سفر آقای دکتر احمدی نژاد به سوریه و ملاقات با بشار اسد رئیس جمهور سوریه و سید حسن نصر الله رهبر مقاومت اسلامی لبنان حزب الله و نیز ملاقات و نشستهای وی با گروههای مقاومت در فلسطین اشغالی و اعلام موضع موحد و جبهه متحد مقاومت چهار جانبه در برابر اسرائیل و هشدار در برابر هر گونه حماقت و آتش افروزی در منطقه ، موجب ایجاد جو رعب و وحشت در اسرائیل و آمریکا و برخی کشورهای منطقه موسوم به محور اعتدال گردید.
اگر در اخبار یکی دو ماه اخیر خوب دقت کرده باشید می بینید که لهجه تهدید های ملک عبدالله دوم شاه اردن در مورد اسرائیل بسیار شدید تر از قبل شده و می توان گفت که بی سابقه است. طی چند ماه اخیر وی در هر سفر خارجی و در هر مناسبت نسبت به اقدامات یک جانبه اسرائیل در قدس و مسجد الاقصی و نیز محاصره غزه هشدار داده و آن را خطری بزرگ برای آینده اسرائیل خوانده است و از همه مهمتر سکوت آمریکا و اسرائیل در برابر این تهدید ها و سخنان است. اگر خوب دقت کرده باشید با هر حرکت ایران و یا سوریه و مقاومت در منطقه، آمریکا و اسرائیل بلافاصله واکنش نشان داده و موضوع را به شورای امنیت می کشانند حتی همین یکی دو ماه اخیر لیبرمان علنا سوریه و رئیس جمهور بشار اسد را تهدید کرد و به جنگ کلامی شدید بین دو کشور انجامید در حالیکه می بینیم رژیم صهیونیستی و آمریکا در مقابل تهدیدهای ملک عبدالله دوم هیچ واکنشی نشان نمی دهند .
برای درک بیشتر موضوع قسمتهایی از مصاحبه ملک عبدالله با روزنامه های مختلف و موقعیتهای مختلف را آورده و سپس به تحلیل آنها می پردازیم
شاه اردن در جلسه ای با سردبیران روزنامه های اردنی هشدار داد كه رژيم صهيونيستي با آتش بازي ميكند و اقدامات آن باعث بروز بحرانها و درگيري بيشتري در منطقه خواهد شد.روابط بين اردن و اسرائيل در اصل “سرد ” است و علت آن هم اقدامات اسرائيل است كه مانع برقراري صلح ميشود و همه تلاشها براي برقراري آن در منطقه را از بين ميبرد و منطقه خاورميانه را به سمت تنش و درگيري سوق ميدهد. اين اقدامات اسرائيل تنها به افزايش بحرانها و درگيري منجر ميشود. ( فارس )
میچل دوشنبه در امان، با ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن نیز درباره تلاشهای صلح اسرائیلی – فلسطینی رایزنی کرد، و ملک عبدالله بر«لزوم سرعت بخشیدن به تلاشها برای ازسرگیری مذاکرات صلح» تاکید کرد. ( رادیوفردا)
شاه اردن امروز با محکوم کردن اقدامات تحریکآمیز رژیم صهیونیستی در شهر اشغالی قدس تاکید کرد که اینگونه اقدامات امنیت و ثبات منطقه خاورمیانه را تهدید میکند. شاه اردن درباره “تبعات و پیامدهای اقدامات تحریک آمیز اسرائیل که اردن با آن مخالف است و آن را محکوم میکند “، هشدار داد و گفت “این اقدامات تلاشهای انجام شده برای دستیابی به راه حلی مسالمت آمیز برای مناقشه فلسطینیها و اسرائیل را از بین میبرد و امنیت و ثبات منطقه را تهدید میکند “.عبدالله دوم تاکید کرد: حفاظت از قدس و حمایت از آن اولویت دولت اردن است که از هیچ تلاشی در این راه دریغ نخواهد کرد. ( سرخط)
شاه اردن در اين گفت و گوي تلفني خواستار پيشبرد روند صلح خاورميانه بر اساس برنامه و در راستاي برپايي دولت مستقل فلسطيني شد.
وي همچنين خواستار پايان اشغالگري اسراييل شد و افزود: شرايط سخت مردم فلسطين بر كند شدن روند صلح تاثير ميگذارد. ( ایرنا)
اما از همه مهمتر مصاحبه اخیر وی با وال استریت ژورنال می باشد که قسمتهایی از آن را در ذیل آورده ایم :
شاه اردن: اسرائيل در معرض نابودي است
پادشاه اردن گفت: اگر روند سازش خاورميانه نتواند به اهداف خود برسد موجوديت اسرائيل در بلندمدت به خطر خواهد افتاد
.
عبدالله دوم كه با رورنامه آمريكايي والاستريت ژورنال پيش از عزيمت به آمريكا به منظور شركت در نشست امنيت هستهاي گفتوگو ميكرد، درباره اينكه چه پيامي را به رئيس جمهوري آمريكا خواهد داد گفت: من فكر ميكنم اتلاف بيش از حد وقت چيزي است كه بايد همگي درباره آن نگران باشيم براي اينكه تنشهاي زيادي در منطقه وجود دارد
.
عبدالله دوم افزود: وضع موجود قابل قبول نيست. البته من ميدانم كه دولت اوباما متعهد به راه حل دو دولت است و در اين مسير به جلو گام برميدارد.وي اضافه كرد: وقايع سال گذشته در منطقه شديداً مرا دچار ترديد كرده و سبب نگراني شديد من درباره مسير سياست اسرائيل شده است. ( الغد)
اردن همچنین اصرار زیادی دارد بر اینکه وانمود کند روابط او با اسرائیل به سردی گرائیده و حتی روزنامه های عبری نیز اصرار دارند بر سردی روابط بین اردن و اسرائیل تاکید نمایند.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی فلسطین به نقل روزنامه عبری زبان هاآرتص، بر خلاف تنش ظاهری و علنی در مناسبات میان تل آویو و آنکارا، بحران مناسبات اسرائیل و اردن آرام، ولی عمیق و شدیدتر است و شدت این بحران با نگاهی به پیشینه مناسبات مستحکم و گرم ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل و ملک عبدالله و در قیاس با رابطه گرم و صمیمی نتانیاهو و حسنی مبارک رئیس جمهور مصر نمود پیدا میکند. این روزنامه صهیونیستی به نقل از منابع آگاه نوشت: روابط اسرائیل و اردن در مرحله خطرناک و نگران کنندهای وجود دارد و یک بحران حقیقی را در پی دارد. زیرا اعتماد حقیقی در این روابط از بین رفته است و در صورت تداوم این وضعیت کارها دشوارتر خواهد شد. (تقریر)
با خواندن این سطور این احساس به خواننده دست می دهد که ظاهرا جنگ بعدی در منطقه بین اردن و اسرائیل خواهد بود و اردن در حال اعلان جنگ به اسرائیل می باشد.
آیا این موضوع حقیقت دارد و آیا به راستی روابط اردن و اسرائیل تیره شده است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که خیر، در حقیقت حجم تبادل تجاری بین دو کشور ارقامی را نشان می دهد که حاکی از افزایش روابط دو کشور است از سویی دیگر حتی اگر تراجعی هم در ارقام باشد ناشی از بحران اقتصادی جهانی است و ارتباطی به روابط محکم دو کشور ندارد.
به عنوان مثال روزنامه ” الشروق آنلاین” در گزارشی جدید که در ماه فوریه 2010 ارائه نموده می گوید: اردن سالیانه به میزان 60 میلیون دلار کالا از اسرائیل از طریق 1800 وارد کننده به داخل کشور وارد می کند و پس از مصر دومین وارد کننده کالاهای اسرائیلی در بین کشورهای عربی می باشد.
بر اساس گزارش مدیریت آمار مرکزی اسرائیل، حجم صادرات کالاهای اسرائیلی به 16 کشور عربی در سال 2008 بالغ بر 2.1 میلیارد دلار بوده است و حجم واردات اسرائیل از 6 کشور عربی 1.18 میلیارد دلار بوده است که باز هم اردن پس از مصر در مرتبه دوم قرار داشته است. (الشروق آنلاین)
اردن و اسرائیل همچنین دارای مناطق اقتصادی مشترک می باشند که کالاهای آن به کشورهای اروپایی و امریکا صادر می شود . ( فراس نت)
همچنین روزنامه السبیل چاپ اردن بتازگی در گزارشی مفصل آشکار کرد که بازارهای اردنی مملو از محصولات کشاورزی اسرائیلی می باشد و این گزارش موجب خشم مقامات اسرائیلی شد و حمله شدیدی را علیه این روزنامه به راه انداخت و مسئولین اسرائیلی ضمن تکذیب گزارش این روزنامه اعلام کردند این گزارش موجب شد تا بخش کشاورزی آنها خسارت زیادی را متحمل گردد لازم به ذکر است که اسرائیل بر خلاف قانون محصولات خود را بدون ذکر نام محل تولدی در بازارهای اردنی به فروش می رساند و همین امرموجب اعتراض شدید مردمی در اردن گردید . ( السبیل)
صدها گزارش دیگر از این دست بر روی اینترنت نشان می دهد که تنها با روی کار آمدن حکومت جدید در اسرائیل سطح روابط دیپلماتیک دو کشور در ظاهر سردتر شده ولی روابط تجاری و اقتصادی بین دو کشور تغییری نداشته است . حتی اردن در سال جاری معافیت گمرکی برای 2500 قلم از کالاهای اسرائیلی را صادر نمود که به بهبود سطح روابط تجاری دو کشور کمک شایانی خواهد کرد. روزنامه الغد اردنی در گزارشی می نویسد بر اساس گزارشهای مسئولین اسرائیلی حجم تبادل تجاری دو کشور در طی 7 سال گذشته 8.3 برابر افزایش داشته است (روزنامه الغد اردنی)
حتی گزارشهایی مبنی بر ترانزیت کالاهای اسرائیلی از طریق اردن و به نام اردن به بازارهای کشورهای عربی وجود دارد که کمک زیادی به اقتصاد اسرائیل می نماید.( فلسطین)
در اخبار امروز نیز آمده بود که اردن اجازه فرود مخفیانه پروازهای شرکت آرکیع اسرائیل را به بندر عقبه می دهد مشروط بر آنکه این پروازهای در تاریکی شب انجام گردد. (فلسطین الیوم)
لذا می بینیم که عملا ادعای تنزل سطح روابط بین دو کشور یک ادعای تو خالی بوده و هدف از آن تنها زمینه سازی برای سناریوهای بعدی در منطقه می باشد.
اردن همچنین تاکید دارد که روابط خوبی با سوریه دارد و اخیرا بین دو کشور مالیاتهای ورود و خروج مسافران لغو شده است . شاه اردن در مصاحبه اخیر خود با وال استریت ژورنال تاکید کرد که روابط بین دو کشور اردن و سوریه در بهترین حالت خود نسبت به گذشته قرا رداشته و روابط تجاری و اقتصادی خوبی بین دو کشور برقرار است .
اما قسمت مهم این مصاحبه که شاید از دید بسیاری مخفی ماند بخش مربوط به ایران است:
ملک عبدالله دوم در مصاحبه با وال استریت در باره نقش ایران در منطقه می گوید :
( در خصوص ایران و نفوذ ایران در منطقه ) من از زاویه ای مختلف به این موضوع نگاه می کنم . عده ای هستند که ادعا می کنند که ایران نقش منفی در منطقه بازی می کند ، من می گویم به ایران اجازه داده شده تا این نقش را بازی کند و زمینه ای را که ایران برای ایفای این نقش از آن استفاده می کند همان ظلمی است که در واقع در حق فلسطینیان و قدس اعمال می شود. چنانچه این اوراق از روی میز برداشته شود تاثیر و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه و از خلال حزب الله و حماس در غزه متلاشی و تماما محو خواهد شد .
من مخالف هر گونه عملیات نظامی علیه ایران هستم و معتقدم عملیات نظامی منطقه را وارد مشکلات پایان ناپذیر می کند ولی در لحظه ای که وارد قضیه اصلی ( فلسطین ) شویم ، در همان لحظه اوراق بازی را از زیر دست حکومت ایران بیرون خواهیم کشید .
ملک عبدالله دوم درپاسخ به این سوال که ایا تصورمی کنید رئیس جمهور امریکا این موضوع را درک میکند گفت: یقیناً من از درک رئیس اوباما نسبت به این موضوع بسیار مطمئن و خرسندم . این موضوع را سال گذشته در خلال دیداری که با او داشتم به اطلاعش رساندم و بطور واضح وزی خارجه امریکا خانم کلینتون و ژنرال جونز و سناتور میچل هم ابن موضوع را درک می کنند.
*******
خواندن این سطور در نگاه اول ممکن است هر بیننده را به این فکر فرو ببرد که شاه اردن با نگرانی عمیق خود نسبت به شعله ور شدن جنگی دیگر در منطقه و بخاطر قدس و مسجد الاقصی این تهدید ها را روانه اسرائیل می کند . در حالیکه سکوت مرموز رژیم صهونیستی و امریکا ما را به فکر فرو می برد که چه نقشه ای در ورای این تهدیها و سکوتها وجود دارد و چرا اخیرا شاه اردن با این لهجه تند اسرائیل را تهدید می کند و در هر سفر خارجی خود و هر مصاحبه خطر بزرگ در منطقه را گوشزد و علنا از اقدامات اسرائیل در سرزمینهای اشغالی انتقاد می کند و آینده ای خطیر را برای این رژیم پیش بینی می کند .
چرا شاه اردن در سال 2006 هنگام هجوم وحشیانه اسرائیل به لبنان سکوت کرده بود ؟ و چرا در جنگ سال 2008 علیه نوار غزه واکنشی نشان نداد؟ آیا وضعیت منطقه در ان زمان انقدر نگران کننده نبود که تحرکی از جانب اردن برای متوقف کردن جنگ صورت بگیرد؟ در حالیکه از گوشه و کنار شنید ه می شد برخی سران کشورهای عربی از اسرائیل خواسته اند تا جنگ علیه لبنان و غزه را تا انتهای راه و نابودی مقاومت متوقف نسازد.
برای پاسخ به این سوال باید گفت که اردن یکی از هم پیمانان اسرائیل در منطقه است و با آن معاهده صلح وادی عربه را امضا نموده و روابط پشت پرده خوبی هم با این رژیم دارد.
اردن با نفوذ در داخل صفوف مقاومت با همکاری اسرائیل شخصیته ای برجسته ای همچون عماد مغنیه را ترور کرده و از هر گونه فعالیت علیه اسرائیل توسط مقاومت در خاک اردن جلوگیری می نماید و نقش مهمی در حصار اسرائیل علیه نوار غزه دارد.
حتی در اخبار آمده بود که اردن تعدادی از اسلامگراهای اردنی را که برای مردم محروم و در حصار غزه کمکهای مالی جمع آوری کرده بودند را دستگیر و روانه زندان کرده و یا حکم حبس طولانی مدت با اعمال شاقه برای مجاهدان اردنی که قصد داشتند از مرزهای اردن خارج و علیه رژیم صهوینیستی در نوار عزه در جنگ سال گذشته شرکت کنند را صادر نموده است.
اردن روابط خود را با حماس کاملا قطع نموده و از تشکیلات خودگردان فلسطین حمایت می کند.
آیا حمایت شاه اردن از مسجد الاقصی و تهدید اسرائیل به معنای مقاومت در برابر این رژیم است؟
نگاهی به تاریخپه اسرائیل و نقش احزاب تندرو در آن می تواند این موضوع را تا حدودی آشکار سازد.
صالح النعامی نویسنده معروف عرب معتقد است روی کار آمدن دولت راستگرای افراطی در اسرائیل نشان دهنده تحول جامعه اسرائیل و افراط گرایی این جامعه است و این دولت برخاسته از خواست جامعه اسرائیل است و جامعه اسرائیل با انتخاب اخیر خود که حتی کاخ سفید را نیز غافلگیر کرد نشان داد که هیچ علاقه ای به صلح و مذاکره با فلسطینیان و پس دادن سرزمینهای غصبی ندارد و روز به روز احساس فاشیستی و آپارتاید در این رژیم تشدید می گردد.
توجیه رفتارهای نامعقول و افراطی اسرائیل و افزایش شهرک سازیها و تعرض با اماکن مقدس اسلامی و مسیحی را باید مرتبط به وعده های دولت راست گرای افراطی در انتخابات اخیر دانست . احزاب دست راستی اسرائیل در انتخابات اخیر قول داده بودند که نه تنها قدس را از ساکنان عرب تخلیه و آن را پایتخت ابدی اسرائیل اعلام کنند بلکه باقی اعراب فلسطینی را نیز از شهرهای بزرگ واقع در خط 48 اخراج و آنها را آواره مناطق کرانه باختری و یا خارج از اسرائیل نمایند و شهرک سازیها را افزایش داده و هیکل سوم سلیمان را نیز بسازند و از سویی دیگر اعلام دولت یهودی اسرائیل و تغییر هویت فرهنگی قدس نیز ازوعده های دیگر احزاب دست راستی در انتخابات بود که با استقبال گسترده شهرک نشینان صهیونیست در شهرهای بزرگ روبرو شد.
لذا دولت اسرائیل در صورت کوچکترین تنزلی از مواضع خود خیلی زود سرنگون خواهد شد و این در مقابل مقاومت فلسطین و حزب الله لبنان به منزله شکست بزرگی برای این رژیم خواهد بود و از سوی دیگر ادامه وضع موجود و اقدامات تحریک آمیز رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی موجب افزایش خشم بالقوه در بین صفوف فلسطینیان خواهد شد و ممکن است انتفاضه سوم را رقم بزند که باز هم مساوی با مرگ و نابودی اسرائیل است خصوصا پس از اتحاد محور مقاومت ایران سوریه حزب الله و مقاومت اسلامی فلسطینی و ازسویی دیگر انتفاضه سوم نقطه ضعف آمریکا و اردن و دیگر کشورهای هم پیمان اسرائیل و نیز محور اعتدال عربی است و شاه اردن به صراحت در مصاحبه خود با وال استریت ژورنال به این قضیه اعتراف کرده است که انتفاضه سوم محدود به مرزهای داخلی اسرائیل نخواهد شد و کل منطقه را به آتش خواهد کشید.
در حقیقت وضعیت فعلی رژیم صهیونیستی را می توان به یک گلوله برفی تشبیه کرد که در سراشیبی کوه قرار گرفته و رفته رفته بر سرعت و حجم آن افزوده می گردد و نیازمند مانعی برای توقف است. رژیم افراطی اسرائیل در نقطه ای قرار دارد که نه راه بازگشت دارد و نه توان پیشروی و از سویی این رژیم همواره برای اتحاد صفوف داخلی خود دست به جنگهای بیرون مرزهایش می زند و در حقیقت حیات این رژیم منحوس در گرو جنگ و قتل و کشتار در منطقه است و بدون جنگ رو به اضمحلال خواهد رفت. اما تجربه سنگین سال 2006 و سال 2008 این رژیم در دو جنگ علیه حزب الله لبنان و حماس در غزه نشان داد که جنگهای این رژیم نیز نمی تواند نیروی بازدارندگی این رژیم را تقویت و آن را کشوری قوی نشان بدهد بطوریکه سران این رژیم همچنان درگیر نتایج جنگهای اخیر در جنوب لبنان و نوار غزه می باشند.
لذا در این مقطع حساس اسرائیل نیاز به یک مانع برای جلوگیری از مرگ حتمی و نابودی دارد. چنانچه این مانع محور مقاومت منطقه باشد نابودی اسرائیل حتمی است زیرا مقاومت و اطراف آن خواستار پایان اشغالگری و نابودی رژیم صهیونیستی هستند و اتحاد محور مقاومت در ابتدای سال جاری میلادی نیز با این هدف تشکیل شد.
اما چنانچه مانع مقابل اسرائیل که درسراشیبی سقوط قرار گرفته کشوری مانند اردن باشد می تواند این رژیم را از مرگ حتمی نجات بدهد. اردن و مصر با توجه به معاهده صلح و نیز حمایت و هم پیمانی با امریکا خواستار تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیل در کنار هم هستند و مخالف نابودی اسرائیل می باشند و آمریکا و اسرائیل نیز این موضوع را خوب درک می کنند که تهدید های اردن از جنس تهدید های ایران و سوریه و مقاومت نیست . بلکه هشدارهایی برای نجات اسرائیل است که در معرض خطر نابودی قرار دارد ولذا در مقابل این تهدید ها سکوت می کنند .
از سویی دیگر شاه اردن با این سخنان در حال آرایش نظامی و صف بندی منطقه ای در مقابل محور مقاومت است که هدف آن نابودی اسرائیل است تا در صورت لزوم و احتمال به وجود آمدن هر گونه تحول در سرزمینهای اشغالی اعم از تخریب مسجد الاقصی و یا حمله به نواز غزه و … بتواند سریعا با بسیج کشورهای عربی منطقه در جهت مخالف محور مقاومت ، ابتکار عمل را به دست گرفته و با نقشه ای حساب شده وارد میدان شده و ضمن جلوگیری از مرگ حتمی اسرائیل او را در جای خود تثبیت کرده و با نشاندن دو طرف فلسطینی و اسرائیل بر سر میز مذاکره و ادامه گفتگوهای جدی برای صلح و حل مسائل نهایی به اهداف صهیونیسم جهانی و آمریکا که همان بقای طولانی مدت اسرائیل در منطقه است کمک نماید.
اردن و سایر کشورهای غیر دموکراتیک عرب منطقه خوب می دانند که در صورت شروع انتفاضه سوم و شروع جنگ اسرائیل با محور مقاومت شعوب منطقه ساکت نخواهند نشست و با حمایت از محور مقاومت رژیم های ظالم و شاهان بی کفایت خود را به زیر خواهند کشید واین به منزله پایان حکومتهای جائر عرب در منطقه و بیدار شدن روح مقاومت در برابر امریکا و اسرائیل و صهیونیسم جهانی خواهد بود و لذا بدون شک برای حفظ تاج و تخت خود در کنار اردن خواهند ایستاد .
صف بندی اردن و کشورهای معتدل عربی در مقابل اسرائیل در صورت هر گونه تحول در منطقه از چند نظر برای آمریکا حائز اهمیت است .
– حرکت ایران و سوریه و محور مقاومت در جهت نابودی اسرائیل خنثی شده و آمریکا مجبور نیست برای حمایت از اسرائیل وارد میدان جنگ شود و لذا …
– چهره آمریکا در بین کشورهای دیگر و شعوب منطقه خدشه دار نشده و در ضمن از لحاظ مادی و نیروی انسانی نیز صرفه جویی بزرگی برای این کشور در حال سقوط است که از سال 2007 از بحران اقتصادی رنج می برد .
– وعده های آمریکا در خصوص تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیل محقق شده و بدین ترتیب امریکا از زیر بار این مسئولیت سنگین خارج خواهد شد. بدیهی است در صورت درگیری بین کشورهای عربی با رهبری اردن و رژیم صهیونیستی ، آمریکا تحت فشار افکار بین المللی طرف اعراب را خواهد گرفت تا به تعهدات خود در مقابل فلسطینیان عمل نموده و رژیم اسرائیل را نیز از مرگ حتمی به دست مقاومت نجات بدهد و آتش انتفاضه را خاموش نماید.
– اردن با این ابتکار عمل ( ایستادن در مقابل اسرائیل ) علاوه بر اینکه به یک منجی برای حفظ مسجد الاقصی و نجات جان فلسطینیان تبدیل خواهد شد ، به یک نیروی قوی در منطقه از دید اعراب و حامی اسرائیل وامریکا از سوی دیگر وعاملی برای پیاده کردن نقشه های صهیونیسم بدل خواهد شد و منافع دراز مدت آمریکا در منطقه نظیر دسترسی به منابع ارزان انرژی و حضور در منطقه و نیز بازار فروش اسلحه امریکا و محصولات آن تامین خواهد کرد.
– طبیعتا با شکل گیری دو دولت فلسطین و اسرائیل تا مدتی امنیت و مسئولیت دولت فلسطین به عهده اردن خواهد بود و اردن با حمایت کشورهای عربی و امریکا این وظیفه را به عهده خواهد گرفت . این طرح پیش از این نیز در محافل سیاسی مطرح شده بود و اسرائیل صریحا اعلام کرده بود در صورتیکه اردن مسئولیت امنیتی کرانه غربی را به عهده بگیرد با تشکیل دولت فلسطین در سرزمینهای اشغالی موافقت خواهد کرد.
– در نهایت عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی ثمره شیرین این طرح خواهد بود و در صورت تشکیل دولت فلسطین بر اساس طرح صلح عربی کشورهای عربی می بایست با اسرائیل روابط دیپلماتیک و تجاری و اقتصادی برقرار نمایند.
لذا می بینیم که این طرح و توطئه از پیش تعیین شده اگر چه ظاهراً در قالب جنگ و تهدید رژیم صهیونیستی است ، در باطن منافع زیادی برای امریکا و اسرائیل و حکومتهای دست نشانده منطقه خواهد داشت.
اقدامات افراطی حکومت نتانیاهو در ادامه شهرک سازی و یهودی سازی قدس و اماکن مقدس اسلامی و مسیحی و نیز تهدیدهای این رژیم در تخریب مسجد الاقصی و ساخت کنیسه های متعدد یهودی در نزدیکی آن حتی موجب نگرانی نمایندگان کنگره آمریکا نیز شده است. تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا طی نامه ای به اوباما خواستار اقدام فوری وی جهت نجات اسرائیل از تهدیدهای محور مقاومت منطقه شده اند . در این نامه آمده است عدم برخورد با موضوع هسته ای ایران به شکل صحیح ( به زعم آنان) از یک سو واقدامات نتانیاهو از سوی دیگر و جنگ کلامی بین اسرائیل و محور مقاومت و تحرکات اخیر نیروهای مقاومت در سرزمینهای اشغالی همه نشان دهنده جنگی مصیبت بار در افق منطقه است که آمریکا را نیز بدون شک درگیر خواهد کرد و با توجه به حضور پانصد هزار نیروی امریکایی در منطقه این امر می تواند برای جان آنان بسیار خطرناک باشد. نمایندگان کنگره همچنین قید نموده اند با توجه به اتحاد محور مقاومت ایران ، سوریه و حزب الله لبنان و مقاومت در فلسطین در صورت شروع جنگ در منطقه ، نابودی اسرائیل حتمی خواهد بود و از سویی دیگر منافع اقتصادی و سیاسی امریکا در منطقه را به خطر خواهد انداخت. ( الدیار)
لذا می بینیم که آمریکا و اسرائیل و سایر کشورهای اروپایی هوشمندانه در مقابل اظهارات شاه اردن سکوت کرده ولی در مقابل هر گونه تحرکی از جانب محور مقاومت در منطقه به شدت واکنش نشان می دهند و از سوی دیگر سکوت معنا دار سایر کشورهای عربی و ازجمله مصر و سعودی این موضوع را به ذهن متبادر می سازد که علاوه بر ناتوانی این کشورها و عدم استقلال رای در مقابل تصمیمات اداره آمریکا و تهدید اسرائیل ، طبق نقشه ای از پیش تعیین شده این کشورها باید سکوت کرده تا تنها صوت یک نفر و یک کشور و آن هم شاه اردن برای شکل گیری نقش او در درگیریهای آینده منطقه شنیده شود و نقش او در افکار عمومی منطقه و جهان برجسته و شکل گیرد و سایر کشورهای عربی تحت لوای اردن می بایست طبق نقشه به ادای نقش بپردازند تا به این ترتیب آرامش مورد نظر آمریکا همراه با تسلط دوباره این کشور بر کشورهای منطقه تامین شده و از سویی دیگر اسرائیل نیز از خطر نابودی نجات یابد.
اما آنچه بیشتر این ظن را تقویت می کند متن سخنرانی پایانی شاه اردن در اجلاس اخیر اتحادیه کشورهای عربی و مصاحبه وی با روزنامه وال استریت است که در ان صریحا به موضوع مورد نظر اشاره نموده است .
در حقیقت این دو سخنرانی و مصاحبه اخیررمزگشایی از تحرکات یک سال اخیر و تشدید لهجه چند ماه گذشته شاه اردن می باشد.
در خاتمه باید سئوال نمود آیا جنگ بعدی در منطقه بین اعراب و اردن از یک سو و اسرائیل از سویی دیگرخواهد بود؟
آیا جنگ اسرائیل علیه ایران با این طرح نامعقول به نظر نمی رسد؟
نقش محور مقاومت در تحولات آتی در منطقه چه خواهد بود؟
چه سناریوهایی برای اجرای این طرح در نظر گرفته شده است؟
آیا تخریب جزئی مسجد الاقصی در اثر حادثه و یا زلزله و یا جنگ علیه نوار غزه و یا ترور یک شخصیت فلسطینی بارز می تواند جرقه ای برای شروع این طرح باشد؟
apocalypse.blogfa.com
یک پاسخ
باسلام. تابحال تحلیلی به این جامعیت ودقت ومطابقت با روایات اخرالزمان ندیده بودم . بسیار متشکرم وامیدوارم شاهد تحلیل ها واخبار به روز تر وکامل ترشما باشیم