يهوديان از تورات براي شناخت دين خود استفاده ميكنند و در اين زمينه از “تلمود ” كه شرحي شفاهي از تورات است و مدتها پس از وفات حضرت موسي(ع) جمعآوري و تدوين گرديده، سود ميجويند. براساس مندرجات تورات خدايآنان “يهوه ” است كه تنها پروردگار يهوديان است و بس اما بقيه مردم (غيريهوديان) خداي ديگري دارند
كالبدشكافي صهيونيسم، ساختارها و فعاليت ها
اين پژوهش سعي دارد تا تعريف جامعي از صهيونيسم، مفاهيم، چگونگي شكل گيري، فعاليتهاي تشكيلاتي، سياسي، نظامي و فكري اين جريان در تشكيل رژيم صهيونيستي، همدستي غرب و از جمله آمريكا، انگليس و فرانسه در راستاي تحقق اهداف صهيونيسم ارائه دهد.
پيشگفتار
اين پژوهش سعي دارد تا تعريف جامعي از صهيونيسم، مفاهيم، چگونگي شكل گيري، فعاليتهاي تشكيلاتي، سياسي، نظامي و فكري اين جريان در تشكيل رژيم صهيونيستي، همدستي غرب و از جمله آمريكا، انگليس و فرانسه در راستاي تحقق اهداف صهيونيسم ارائه دهد.
همچنين در لابهلاي اين پژوهش مفهوم امپرياليسم استعمارگر مورد بررسي قرار گرفته و ارتباط آن با امپرياليسم صهيونيستي، چگونگي ارتباط اين دو با يكديگر جهت انتقال سلطهگري بر فلسطين و كشورهاي عربي از استعمار غربي به اشغالگري صهيونيستي به كنكاش نشسته است.
علاوه بر آن در اين مبحث سياستهاي نژادپرستانه رژيم صهيونيستي كه از طريق سركوب به تحقق اهداف خود در يهوديسازي فلسطين و تحقق اسرائيل بزرگ “از نيل تا فرات ” ميپردازد، مورد بررسي قرار گرفته است. بخش اول پژوهش را در شماره گذشته خوانديد بخش دوم آن در پي ميآيد.
مبحث پنجم
نظري كوتاه بر عقايد و شريعت ديني يهوديان
يهوديان از تورات براي شناخت دين خود استفاده ميكنند و در اين زمينه از “تلمود ” كه شرحي شفاهي از تورات است و مدتها پس از وفات حضرت موسي(ع) جمعآوري و تدوين گرديده، سود ميجويند. براساس مندرجات تورات خدايآنان “يهوه ” است كه تنها پروردگار يهوديان است و بس اما بقيه مردم (غيريهوديان) خداي ديگري دارند.
در رابطه با دستورالعملهاي (فقه) يهودي كه در اصطلاح “شريعت ” يهودي خوانده ميشود در سينا بر حضرت موسي (ع) نازل گرديد از مهمترين مسائلي كه در شريعت به آن امر ميكند و ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
وصاياي دهگانه: به جز يهوه اله ديگري برنگزينيد، بت و مجسمهها را نپرستيد، نام “يهوه ” را به بازي و كوچكي نگيريد، روز هفتم هفته “شنبه ” را به استراحت بپردازيد، به پدران و مادران نيكي كنيد، نكشيد، فسق نورزيد، دزدي نكنيد، عليه نزديكانتان شهادت دروغ ندهيد، به زنان نزديكان خود به چشم شهوت ننگريد و به آنچه آنان دارند غبطه نخوريد.
از نظر اجتماعي: از نظر اجتماعي يهوديان از ازدواج با زنان غيريهودي منع شدهاند، تعدد زوجات در اين دين مباح است، همچنين به بردگي كشاندن غيريهوديان هم مجاز است، در بين يهوديان به بردگي كشيدن فقراي يهودي توسط ثروتمندان مباح است و فرد مقروض نيز بايد تا زمان پرداخت قرض خود به بردگي طلبكار درآيد يا آنكه پس از هفت سال آزاد ميشود، براي مرد ازدواج با مادر، دختر، خواهر، عمه و خاله حرام است.
از نظر اقتصادي: ربا حرام وارث را حلال ميداند اما تنها به بازماندگان مذكر ميرسد، در اين چارچوب پسر ارشد دو برابر هر يك از ديگر برادران خود دريافت ميكند، در مورد دختران هم تنها نفقه بر آنها واجب شده است و لاغير.
مبحث ششم
تابوت و هيكل
خدا به موسي دو لوح سنگي و يك وصيت براي بنياسرائيل داد و برايش تابوتي را كه از چوب بايد ميساخت توصيف نمود، اين دو لوح، وصيت و عصاي موسي داخل اين تابوت قرار داشت.
هيكل: اين انديشه داود (ع) بود كه سليمان(ع) آنرا اجرا نمود، دوره داود دوره جنگها بود، اما در عهد سليمان ثبات و سازندگي وجود داشت، پس او هيكل را بنا نهاد، هيكل سازهاي مربع شكل است، نه مساحتي بزرگ دارد و نه حجم بزرگ، او آنرا براي عبادت خود و جايگاهي براي تابوت و نيز محلي جهت تقديم قرباني ساخت.
روحانيون يهودي ميگويند: موسي براي آنها تورات و اسفار پنجگانه را به جاي گذارده و شريعت را از طريق شاگردانش كه از او بهطور شفاهي فراگرفته بودند باقي گذارده است، شاگردانش اين مسائل را از طريق رفتار عملي او دريافتهاند و “تلمود ” لقب گرفته است، چيزي شبيه “ِسنت “.
سنت در واقع قوانين و مقرراتي است كه مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و شهري را بين مردم سامان ميبخشد.
روحانيون يهودي بر آنچه كه از شاگردان موسي فراگرفته بودند افزودند پس همه اين مجموعه “تلمود ” نام گرفت
از بيم از بين رفتن اين مجموعه در سال 150 ميلادي در كتابي گردآوري شد كه نوشتن شرحهايي بر آن نمودند كه شرحهاي آن “جمارا “ناميده شد، پس تلمود همان “مشنا و جمارا ” است.
مبحث اول
تعريف صهيونيسم:
واژه صهيونيسم به صهيون كه كوهي در قدس است نسبت داده ميشود، بعد از آن اين نام بر قدس نهاده شد و سپس تمام فلسطين به اين نام خوانده شد، بعد از اين هم نام يك جنبش سياسي شد كه هدف از آن تحقق انديشه سياسي برپايي دولت مستقلي براي ملت يهودي بود.
هرتزل در اولين كنگره يهود كه در سال 1897م. برگزار شده بود گفت: صهيونيسم در واقع “حركت ملت يهود براي رسيدن به فلسطين است “.
برخي ديگر از يهوديان از آن بهعنوان “جريان آزاديخواهي ملي يهوديان ” نام بردند.
مضمون انديشه صهيونيستي بازگشت به سرزمين موعود و برپايي دولت يهودي بر آن است.
اصل اين انديشه به عصر آوارگي و پراكندگي يهوديان بهدست بابليها يعني به حدود شش قرن پيش باز ميگردد، ولي تا اواسط قرن هجدهم ميلادي اين انديشهها فاقد دورنماي مشخص، هدف و راهكار بود.
در قرن هجدهم و دقيقا در سال1863در شهر لنينگراد (پترزبورگ) سازماني تشكيل شد كه بر خود نام “اتحاديه اسرائيلي براي عموم جهان ” نام نهاده بود كه اهدافي دقيقا همانند اهداف جنبش صهيونيسم داشت. اهدافي كه بعدها براي جنبش صهيونيسم ترسيم گرديد، در سال 1871 سازمان “دوستداران صهيون ” در روسيه سفيد شكل يافت.
اما در رابطه با بهكارگيري واژه “صهيونيسم ” در معناي اصطلاحي آن بايد گفت كه اولين بار در سال 1890 توسط “ناتان پيرنبوم “بهكار رفت، اين در حالي است كه هرتزل مسئله كشف صهيونيسم توسط پيرنبوم را رد نمود كه اين مسئله باعث خصومت بين دو شخص شد بهنحوي كه پيرنبوم صهيونيسم را ترك گفته و با آن به ضديت پرداخت.
تفاوت ميان نظريه صهيونيستي و يهودي در رابطه با بازگشت به فلسطين
در ديدگاه يهودي بازگشت به فلسطين به اراده خداوند و بدون تلاش انساني صورت خواهد پذيرفت اما از ديدگاه صهيونيستي بازگشت نيازمند تلاش بشري است زيرا تلاش بشري مشيت الهي را تحرك ميبخشد و باعث تعجيل آن ميشود، پس اينكار مستلزم تلاش بشري است.
مبحث دوم
عوامل اوليه شكل دهنده جنبش صهيونيسم
دو عامل باعث شكلگيري جنبش صهيونيسم شدند:
وعده الهي: در متون و تعاليم تلمودي ادعا شده است كه يهوديان داراي حقوق الهي در سرزمينهاي اسلامي هستند، اين سرزمينها عبارتاند:
“از رود ـ فرات ـ تا درياي غربي ـ نيل جايگاه و محل استقرار شماست “
“و ميراث ابدي شماست “.
خدا خطاب به موسي گفت: “من يهوه هستم “.
“يهوه پرودگار خود صهيون قدس ـ را برگزيد تا جايگاه و مسكن او باشد “.
كوچك شمردن ديگر ملل در طول تاريخ و در تمام اماكن و به مذلت كشاندن آنها در همه جاي كه در آن حضور دارند باعث گرديد تا گسترش شكلگيري جنبشصهيونيسم سرعت يابد.
مبحث سوم
اهداف صهيونيسم و راهكارهاي آن اهداف سهگانه صهيونيسم عبارتاند از:
يك: پاسداري از برتري نژادي يهودي و جلوگيري از ذوب شدن در ديگر نژادها.
دو: تلاش براي بازگشت به سرزمين موعود و برپايي دولت اسرائيل. يك متفكر صهيونيست ميگويد: “ما پول و ثروت بسيار عظيم و گستردهاي داريم پس بايد از تمامي ابزارهايي كه در اختيار داريم براي بازپسگيري سرزمينمان استفاده كنيم “.
سوم: تسلط بر تمامي ملل روي زمين و به تسخير درآوردن تمامي آنان در راستاي خدمت به نژاد يهود.
راهكارهايي كه صهيونيسم براي تحقق اهداف خود در دستور كار قرار داده است:
يك: ريشهدار نمودن انديشه صهيونيستي ـ انديشه بازگشت به سرزمين موعود و برپايي دولتي داراي حاكميت ـ در ذهن تمامي يهوديان.
دو: تبليغ و بسط انديشههاي صهيونيستي در ميان تمام متفكران و سياستمداران جهان.
سه: فريفتن دولتهاي ابرقدرت با وانمود كردن اين مطلب كه تحقق منافع آنها در گرو منافع صهيونيسم است.
چهار: ايجاد سازمان جهاني صهيونيسم دائم براي اجراي دستورالعملهاي كنگره بال آنرا در سال 1897 به تصويب رساند.
مبحث چهارم:
وابستگيهايي كه صهيونيسم بر آن تكيه دارد
صهيونيسم به سه امر وابسته است:
وابستگي ديني (مذهبي)
وابستگي ملي به سرزمين اسرائيل
وابستگي نژادي (قومي)
وابستگي ديني
صهيونيسم به دين بهعنوان ميراثي تاريخي كه بين تمامي يهوديان مشترك است مينگرد، همانگونه كه آلمانيها به ميراث ملت آلمان بهعنوان تاريخ مشترك تماميشان نگاه ميكنند و از اين مبدا براي تحقق اهداف مشترك استفاده ميكنند.
آنها به دين وابستگي دارند اما به آن پايبند نيستند، پس ميتوان دين را بهعنوان يك عنصر مهم از عناصر بقاي صهيونيستها بهشمار برد و فرقي نميكند كه صهيونيستها مذهبگرا باشند يا لائيك. پس دين يك عنصر از عناصر قوميتي بهشمار رفته و گرد هم آمدن در حول آن بهمعناي احترام به آن نيست.
يهوديان در ديگاه صهيونيستي يك ملت به شمار ميروند نه يك طايفه ديني. پس همه به دين احترام ميگذارند گرچه به هيچيك از دستورالعملهاي آن عمل نميكنند.
كسي كه از مسئوليتهاي ديني خود شانه خالي كند به خداي خود خيانت كرده است ولي اين امر الزاما به آن معني نيست كه به امت خود خيانت كرده است. پس اصل بر ملت و قوميگرايي است (وفاداري به ميهن و قوميت) و نه پايبندي به دين و مذهب.
دين يهودي همچنين اثرات عمدهاي در تقويت حس برتري يهودي داشته و صريحا آنرا به بازگشت به سرزمين اسرائيل امر ميكند.
در متون تلمود به صراحت از يهوديان بهعنوان ملتي برگزيده ياد شده “خداوند آنها را بهعنوان مردم خويش برگزيد تا خود خداوند آنها شود “.
احساس يكهتازي صهيونيستها در آنها احساس برتري و حقير شمردن ديگران “غيريهوديان ” داده است، آنها حتي در زماني كه تحت شديدترين فشارهاي مذلتآور قرار داشتند باز هم مملو از حس برتري و كبر بودند حتي آنها پاي از آن فراتر نهاده و تمام انزوا و مذلت كشيده شدن را بهدليل آن ميدانند كه ملل ديگر برتري آنها را حس كردهاند.
دينشان هم آنها را امر ميكند تا به سرزمين موعود بازگردند، كه اين امر توجه و عشق آنان را به سرزمين اسرائيل افزايش ميدهد عشقي كه با مهاجرت تكتك يا دستهجمعي به اين سرزمين و اقامت دائم در آن جلوهگر ميشود و تشكل درباره دولت يهودي ” نام دارد. از تعاليم تلمود آمده است، هر يهودي كه قادر به مهاجرت به سرزمين موعود بوده باشد و اين كار را نكند كافر است، از ديگر تعاليم تلمود عدم رحم به ديگران است و بر آنها كاملا سلطه يابند، از اين ديدگاه اهداف صهيونيستي كاملا در راستاي تعاليم دين يهودي قرار دارد و يكي از نشانه احترام صهيونيستها به دين حتي اگر هم به آن پايبند نباشند، مشهود ميباشد.
پي نوشتها:
مقارنه الاديان، يوسف العشي
سفر الخروج
اليهود في تاريخ الحضارات الاولي [يهوديان در تاريخ تمدنهاي اوليه]، گوستاف لوبون، ترجمه عادل زعيتر،
سفر الخروج الاصحاح
قصه الحضاره
الكنز المرصود في قواعد التلمود، روهلنج، ترجمه از فرانسه به عربي، يوسف نصر،
صهيونيسم و نژادپرستي مجموعهاي از پژوهشها در رابطه با صهيونيسم و نژادپرستي در نشست طرابلس
سه هدف داشت: مقاومت در برابر ذوب شدن در جوامع، اهميت و تكيه بر قوميت و مهاجرت و سكونت در فلسطين
خاطرات هرتزل، ماروين لونتال
سفر التيه سفر خروج
مزمور سفر
صهيونيسم و نژادپرستي مجموعه از پژوهشها در رابطه با صهيونيسم و نژادپرستي در نشست طرابلس.
انديشه هاي صهيونيستي
سفر الخروج صهيونيسم به مقوله “ملت برگزيده خدا ” بهعنوان انگيزهاي جهت تسلط بر ديگر ملل و حتي قتلعام آنها در صورت لزوم مينگرد، پس ميتوان گفت كه تعريف و تمجيد از خود و تكيه بر وحشيگري دو ركن اصلي سياسي و صهيونيستي هستند، صهيونيستها خود را در جهاني تصور ميكنند كه “تنها به قدرت احترام ميگذارد “، مشكل فلسطين هم از ديدگاه آنها تنها از طريق سرنيزه و زور اسلحه حل ميشود نه از راه قوانين و قطعنامههاي رسمي. صهيونيسم يهوديان را تحت نام “سرزميني بدون ملت براي ملتي بدون سرزمين ” به سوي فلسطين ميكشاند و براي تحقق اين منظور از تمامي راهكارها جهت خالي نمودن فلسطين از جمعيت فلسطيني آن استفاده نمودند، آنها پس از ناكارآمد شدن راهكارهاي سياسي و اقتصادي به قدرت نظامي براي تحقق هدف خود در تخليه فلسطين از فلسطينيان پناه بردهاند، اسرائيل همواره سعي دارد خود را “طالوت كوچك و دلير ” نشان دهد كه جالوت (يعني اعراب) را از پاي درآورد، صهيونيستها عربها را عقبماندگاني به تصوير ميكشند كه به هيچ عنوان حاضر به پذيرش پيشرفت نخواهند شد، در حاليكه قرآن در قرون اوليه از آنها نسلي از بهترين نسلها ساخته شد اما شكلگيري چنين نسلي هرگز تكرار نخواهد شد
خبرگزاری فارس