رهبران بيلدربرگ از مقاومت فزاينده برخي كشورهاي اروپايي در واگذاري حاكميت خود به اتحاديه اروپا، تداوم آشوب سياسي در ژاپن (برادران آنها در كميسيون سه جانبه، آوريل سال گذشته كه در توكيو تشكيل جلسه دادند، ترتيب سقوط نخست وزير را دادند) و تعميق آشوب اقتصادي در اتحاد شوروي سابق نگران بودند.
نقشه بيلدربرگ براي روس ها در نشست هلسينكي
هلسينكي، فنلاند
در سال 1994، بيلدربرگ از برخي مقاومت ها در برابر تغيير اتحاديه اروپا و تبديل آن با يك ابردولت، مأيوس و درمورد ثبات در ژاپن، در بحبوحه ركود اقتصادي در آسيا، نگران بود.
چندين سخنران در جريان نشست گروه بيلدربرگ در اين شهر، در تاريخ 5-2ژوئن سال 1994، گفتند سرمايه گذاران بين المللي بايد براي بهره برداري از منابع طبيعي اتحاد شوروي سابق، خواهان حق مالكيت دانش فني شوند- زيرا هفت دهه سيطره كمونيسم مانع از انجام كار و كسب عادي شده بود.
همچنين بيلدربرگي ها كميته اي مشترك، شامل شماري از اعضاي كميسيون سه جانبه، براي پيگيري ثبات سياسي در ژاپن تعيين كردند.
چهره هايي كه در مجموعه ساختمان هاي مجلل محصور و ساكت موسوم به هتل كالاستايا تورپا1 گرد آمده بودند، به طوري غيرعادي مغموم بودند. يك دليل آن رگبار بي سابقه تبليغات محلي بود كه عامل آن همين روزنامه نگار كوچك بود.
رهبران بيلدربرگ از مقاومت فزاينده برخي كشورهاي اروپايي در واگذاري حاكميت خود به اتحاديه اروپا، تداوم آشوب سياسي در ژاپن (برادران آنها در كميسيون سه جانبه، آوريل سال گذشته كه در توكيو تشكيل جلسه دادند، ترتيب سقوط نخست وزير را دادند) و تعميق آشوب اقتصادي در اتحاد شوروي سابق نگران بودند.
چندين منبع آگاه از درون جلسات بسته محصور بيلدربرگ و اسنادي كه از بيلدربرگ به دستم افتاد، تصويري از يأس اين جهاني گرايان را ترسيم مي كردند كه البته خبر خوبي براي نيروهاي ملي گرا و خودمختار بود.
راكفلر و كيسينجر جزو اعضاي يك «گروه كاري» بودند كه وظيفه آن كمك به ژاپن براي يافتن نخست وزيري بود كه اين كشور را به عضويت در اتحاديه اقيانوس آرام2 هدايت كند.
بيلدربرگ از طريق كميسيون سه جانبه موري
هيرو هوسوكاوا 3 نخست وزير ژاپن را، در آوريل 1994، به دليل اكراه در واگذاري حاكميت به اتحاديه اقيانوس آرام از كار بركنار كرد. طرح اين اتحاديه تازه مطرح شده بود.
يك عضو بيلدربرگ با گلايه گفت: «اكنون هيچ كدام از ما نمي داند چه كسي فردا يا هفته آينده رهبر ژاپن خواهد بود.»
علاوه بر راكفلر و كيسينجر، چهره هاي آشناي ديگري پديدار شدند، از جمله لرد پيتر كرينگتون4، ملكه بئاتريكس هلند، ورنر دبيركل ناتو، آتيساري 5 رئيس جمهور و اسكو آهو6 نخست وزير فنلاند، هلموت كهل صدراعظم آلمان، هانس-اوتو پل7
و آتوس اكو 8 از ناشران مشهور فنلاند.
همچنين فرانتس ورانيتسكي9، رئيس جمهور اتريش؛ پرسي بارنويك10، رئيس شركت اي بي بي (آسه آ براون بووري با مسئوليت محدود11) از سوئد؛ ماكس ياكوبسون12و ياكو ايلونيمي 13 از فنلاند؛ روزان ريج وي14، دستيار مدير دفتر مديريت و بودجه كاخ سفيد و فولكه روهه15 از آلمان حضور داشتند.
به علاوه، كاترين گراهام، مالك شركت واشنگتن پست، لوئيس جرستنر16 از شركت آي بي ام؛ توماس پيكرينگ17، سفير آمريكا در روسيه؛ برنت اسكوكرافت18، مشاور بوش؛ پل آلر 19 از شركت زيراكس؛ پيتر سادرلند20 از انگليس؛ ملكه صوفيااز اسپانيا؛ رودلوبرز21، ديويد آدسن 22 و ويلي كلاس 23 از بلژيك؛ خوزه مانوئل دورائو هاروسو 24 از پرتغال؛ آندره اولچوفسكي 25 از لهستان؛ توروالد استولتنبرگ 26 و برايت برول 27 در اين نشست شركت كردند.
مشكلات ژاپن و مقاومت جديد در برابر ابردولت اروپايي هشداري به گروه بيلدربرگ بود، زيرا تهديدي براي برنامه تماميت خواهانه آن و تقسيم دنيا به سه منطقه بزرگ براي سهولت اداره زير پرچم دولت نوظهور جهاني، محسوب مي شد.
درحالي كه اعضاي بيلدربرگ از تحولات سياسي در سال 1994 اظهار نوميدي مي كردند، بيشترين نگراني از ناحيه بالا گرفتن بحران اقتصادي در روسيه و كشورهاي حوزه درياي بالتيك احساس مي شد. بيلدربرگي ها در نشست خود درسال 1992 درشهر اويان در فرانسه تصميم گرفته بودند از منابع غني اتحاد شوروي سابق بهره برداري كنند.
اما پس از استفاده از نفوذ گسترش خود براي انتقال ميلياردها دلار به روسيه، به منظور بهره برداري از نيروي كار ارزان ساكنان اين كشورها و منابع طبيعي غني، نتايج «اقتصاد شوك درماني» فاجعه بار بود.
يك آمريكايي گفت:«بايد به كشورهاي غربي، بالاخص كشور من، فهماند كه كمك به جمهوري هاي شوروي سابق بايد گسترده و مداوم باشد.»
درباره فرستادن كمك هاي نقدي، كه عمدتاً از ماليات پردازان آمريكايي دريافت شده بود، به كشورهاي كمونيست سابق صحبت هاي زيادي شد. سخنراني گفت سرمايه گذاران غربي بايد به ازاي بهاي دانش فني ما مدعي مالكيت زمين در روسيه – ساختارهاي زميني، منابع – شوند.
سخنران ديگري گفت:«وقتي با روس ها مذاكره مي كنيد. آنها مي گويند سود؟ سود چيست؟ هيچ شخص روسي كه، پس از هفت دهه كمونيسم، در فضايي با اقتصاد بازار آزاد رشد كرده باشد امروز زنده نيست. اگر بزرگ ترين معدن طلاي جهان زير يك مزرعه سيب زميني كشف مي شد، همچنان سيب زميني مي كاشتند تا بتوانند ودكا توليد كنند.»
اين سخنران گفت:«در بهر ه برداري از منابع طبيعي، سرمايه گذار غربي بايد ميزان متناسبي را در ازاي كمك ارزشمند دانش فني مطالبه كند.»
متن سخنراني اي دراين نشست، كه به دست من افتاد، درباره اين موضوع توضيح بيشتري مي داد. نويسنده اين مقاله ظاهراً اروپايي بود. وي سواد داشت، اما اشتباهاتي در نگارش كلمات كرده بود كه بعيد بود كار كسي باشد كه زبان اول وي انگليسي است. ظاهراً نسخه پيش نويس بود كه بعد از تايپ مجدد دور انداخته شده بود، اما نام نويسنده را براي احتياط بيشتر قلم گرفته بودند.
اين نويسنده درباره اتحاد شوروي سابق گفته بود: «مشكلات بي ثباتي، نبود تلاش يا ابتكار شخصي، ترس از مسئوليت پذيري، پنهان كاري و بي دقتي درتصميم گيري هاي بغرنج، به واسطه تشتت آراء پيچيده است.»
وي گفته بود:«اينها ماهيت هاي بسيار غالب انجام كار و كسب دراين كشورهاست- چندين سال طول مي كشد تاجران غربي اين ذهنيت را تغيير دهند.»
كيسينجر، درسخنراني مهمي، گزارش كرد كه كشورهاي صنعتي اصلي جهان از درخواست هاي بيلدربرگ براي تجديد زمان درپرداخت بخش اعظم بدهي روسيه براي سال 1994 تبعيت كردند. اين موافقت نامه روز 4 ژوئن درپاريس حاصل شد، درحالي كه نشست گروه بيلدربرگ هنوز جريان داشت. روسيه حدود 80ميليارد دلار به دولت ها و بانك هاي غربي بدهكار بود كه بيشتر آن پس از فروپاشي اتحاد شوروي سابق به اين كشور به ارث رسيده بود. كيسينجر به همكاران خود گفت امضاي اين موافقت نامه استمهال باعث مي شود تا روسيه 7 ميليارد دلار از محل پرداخت سود صرفه جويي كند. اما وي افزود: روسيه علاوه بر كمك هاي مستقيم بيشتر، بايد در درازمدت از استمهال جامع تر بدهي برخوردار شود. وي گفت: روسيه اكنون كمتر از آن مقداري كه بابت سود بدهي هاي قبلي مي پـردازد، از غرب دريافت مي كند. بنابر اين، كيسينجر و بيلدربرگي ها خواستار كمك مالي بيشتر آمريكا به روسيه بودند تا اين كشور بتواند سود وام هاي دريافتي از كارتل صندوق بين المللي پول را بپردازد، هرچند كه اين كمك هاي اقتصادي باعث مي شود تا اين كشور نابسامان در برابر بهره برداري و حق مالكيت دانش فني آسيب پذيرتر شود.
درنشست آن سال بيلدربرگ، مقامي از وزارت خارجه آمريكا گزارش داد كه تغيير موضع كلينتون براي گسترش روابط كامله الوداد با چين – و جدا دانستن آن از موضوع حقوق بشر- نشان دهنده پايبندي وي به تقويت اتحاديه اقيانوس آرام بود. موضع كلينتون در دوران مبارزه انتخاباتي برخلاف اين بود.
وي به سخنراني رئيس خود- وزير خارجه وقت وارن كريستوفر در انجمن آسيا28 در نيويورك در 27 مه 1994 اشاره كرد.
كريستوفر گفته بود كه ادامه وضعيت كامله الوداد چين را به همكاري در ايجاد نظم جديد منطقه اي و بين المللي تشويق مي كند.
اين مقام وزارت خارجه گفت: «موضع رئيس جمهور از اين واضح تر نمي تواند بيان شود.» كلينتون از اعضاي باسابقه كميسيون سه جانبه بود كه نخستين حضور وي در بيلدربرگ در نشست بادن- بادن در سال 1991 بود.
ورنر با بيان اين گزارش كه طرح تشكيل ارتش جهاني آماده سازمان ملل به خوبي در حال پيشرفت است، مي كوشيد به همكاران خود دلگرمي دهد. مثال بمباران اهدافي در بوسني به دست خلبان هاي آمريكايي با فرماندهي يك ژنرال انگليسي كه به شوراي امنيت سازمان ملل- نه كنگره يا رئيس جمهوري- پاسخگو بود با تأييد همگان روبه رو شد. همچنين، مثال خدمات سربازان آمريكايي، در ميدان نبرد در سومالي با فرماندهي يك ژنرال ترك- كه دوباره تنها در برابر سازمان ملل پاسخگو بود- مورد توجه قرار گرفت.
شركت كننده اي گفت: «ما هيچ فرياد اعتراض شديدي از آمريكايي ها نشنيديم.»
ديگري گفت: «آنها خوابيده اند.»
بورگنستاك29، سوئيس
اعضاي بيلدربرگ در سال 1995 در سوئيس تشكيل جلسه دادند. آنها دلخور بودند، چون احساس مي كردند رأي دهندگان آمريكايي خواهان رويكردي به مسائل داخلي و خارجي هستند كه در آن آمريكا مقدم بر هر عنصر ديگري است.
گروه بيلدربرگ در اين شهر، در كوهستاني پاك با قلبهاي ناپاك بر بلنداي تپه اي و در حضيض افسردگي گرد آمدند. ديويد راكفلر، كه پايش در توكيو شكسته بود لنگان لنگان آمد، دلش هم شكسته بود، زيرا رأي دهندگان ژاپني، در نوامبر 1994، خواستار مقدم دانستن مصالح كشورشان در مسائل داخلي و خارجي شده بودند.
در 80 سالگي، جاودانگي در برابر چشمان راكفلر بود و آرزو داشت رؤيايش براي تشكيل دولت جهاني به خوبي محقق شود، اما حالا ضرب الاجل تشكيل اين دولت در سال 2000 عقب افتاده بود.
اعضاي بيلدربرگ به مانند گروه كوچك تر خود، يعني كميسيون سه جانبه كه ماه آوريل در كپنهاگ پايتخت دانمارك تشكيل جلسه داده بود، از حال و هواي حاكم بر آمريكا كه رنگ و بوي ملي گرايانه
– واژه اي كفرآميز در محافل آنها- داشت، دلخور بودند. اگر پوشش خبري رسانه هاي سوئيسي را نيز بر آن بيفزاييد، مي توانيد حال و هواي يأس آور حاكم رادرك كنيد.
كارگزاران بيلدربرگ با تأسف يادآوري مي كردند بسياري از 73 جمهوري خواه تازه كاري كه در نوامبر انتخاب شده بودند، تاجراني جوان بودند – نه وكيل و بانك دار- آنها كنترل مجلس نمايندگان و سنا را در كنگره به دست گرفته بودند.
تمايل براي برقراري توازن در بودجه، كاهش هزينه ها و حجم دولت و لغو كمك هاي خارجي، اعضاي بيلدربرگ را ترسانده بود. بسياري از جمهوري خواهان تازه كار در مناطق خود عليه امتيازات خاص دولت فدرال تبليغ كرده- از رأي دهندگان خواسته بودند منابع مالي فدرال براي كمك به دادگاه ها، ادارات پست و پل سازي را نپذيرند- و با اختلاف زياد رأي آورده بودند.
اعضاي بيلدربرگ به شدت ترسيده بودند كه حضور پت بوكنان30 در انتخابات رياست جمهوري باعث شود نامزدهاي ديگر به مواضع ملي گرايانه تر، ميهن پرستانه تر و كمتر ستيزه جويانه سوق داده شوند. حتي بيم داشتند كه بوكنان به نامزدي برگزيده و به رياست جمهوري انتخاب شود. رنج بيلدربرگ را مي توان به يادآوري تاريخ معاصر درك كرد. آنها عادت ندارند نگران باشند كه چه كسي رئيس جمهور است. آنها عادت كرده اند رئيس جمهور را در مالكيت خود داشته باشند- صرف نظر از اينكه رئيس جمهور چه كسي است و چه حزبي صاحب اختيار كاخ سفيد است.
نگاهي به گذشته: كلينتون، عضو كميسيون سه جانبه و بيلدربرگ؛ بوش، عضو كميسيون سه جانبه؛ ريگان، اعضاي كميسيون سه جانبه را در كاخ سفيد پذيرفت و به معاون خود (بوش) گفت برايشان سخنراني كند؛ كارتر و والتر مانديل، معاون وي، هر دو عضو كميسيون سه جانبه بودند؛ جرالد فورد و نلسون راكفلر، معاون وي هر دو در بيلدربرگ بودند؛ و ريچارد نيكسون به دليل مقاومت در برابر بيلدربرگ از كاخ سفيد اخراج شد.
بنابراين از آنجا كه شاخه هاي بيلدربرگ- كميسيون سه جانبه دولت جهاني- عادت كرده اند در انتخاباتي كه همواره دو نامزد دارد، دو نامزد را در اختيار داشته باشند، انتخابات رياست جمهوري سال 1996 آنها را عصبي مي كرد.
اگر كلينتون نامزد مي شد- و آنها به سختي فعاليت مي كردند تا وي در حزب خود بدون چالش باشد (هرچند كه سناتور بيل برادلي31 (دمكرات از ايالت نيوجرسي) نيز به بيلدربرگ تعلق داشت)- فقط يك نامزد در اختيار داشتند.
اما آيا جمهوري خواهان را نيز در اختيار داشتند؟ رقيبان اصلي، يعني سناتور باب دال32 (جمهوري خواه از ايالت كانزاس) و سناتور فيل گرام33 (جمهوري خواه از ايالت تگزاس)، هرگز در كميسيون سه جانبه يا بيلدربرگ شركت نكرده بودند.
رهبران جهان از دستورها پيروي مي كنند؛
در برابر بيلدربرگ تعظيم مي كنند
دو هدف گروه بيلدربرگ، كه در نشست اخير اين بين المللي گرايان در بورگنستاك معين شد، عبارت بود از:
¤ تأسيس يك صندوق بزرگ براي رفع مخاطرات اقتصادي كه متوجه آن دسته از سرمايه گذاران بين المللي است كه در كشورهاي فقير سرمايه گذاري مي كنند تا از دستمزدهاي بسيار پايين، نبود مزاياي جنبي براي كارگران- كه از سوي دولت تحميل مي شود، و قيمت ارزان زمين استفاده كنند؛ و
¤ ساقط كردن جان ميجر، نخست وزير انگليس، يا وادار كردن وي براي پذيرش موضع بيلدربرگ،حمايتي كامل از يكپارچگي سياسي كامل اروپا.
چندين سخنران در جريان نشست گروه بيلدربرگ در اين شهر، در تاريخ 5-2ژوئن سال 1994، گفتند سرمايه گذاران بين المللي بايد براي بهره برداري از منابع طبيعي اتحاد شوروي سابق، خواهان حق مالكيت دانش فني شوند- زيرا هفت دهه سيطره كمونيسم مانع از انجام كار و كسب عادي شده بود.
همچنين بيلدربرگي ها كميته اي مشترك، شامل شماري از اعضاي كميسيون سه جانبه، براي پيگيري ثبات سياسي در ژاپن تعيين كردند.
چهره هايي كه در مجموعه ساختمان هاي مجلل محصور و ساكت موسوم به هتل كالاستايا تورپا1 گرد آمده بودند، به طوري غيرعادي مغموم بودند. يك دليل آن رگبار بي سابقه تبليغات محلي بود كه عامل آن همين روزنامه نگار كوچك بود.
رهبران بيلدربرگ از مقاومت فزاينده برخي كشورهاي اروپايي در واگذاري حاكميت خود به اتحاديه اروپا، تداوم آشوب سياسي در ژاپن (برادران آنها در كميسيون سه جانبه، آوريل سال گذشته كه در توكيو تشكيل جلسه دادند، ترتيب سقوط نخست وزير را دادند) و تعميق آشوب اقتصادي در اتحاد شوروي سابق نگران بودند.
چندين منبع آگاه از درون جلسات بسته محصور بيلدربرگ و اسنادي كه از بيلدربرگ به دستم افتاد، تصويري از يأس اين جهاني گرايان را ترسيم مي كردند كه البته خبر خوبي براي نيروهاي ملي گرا و خودمختار بود.
راكفلر و كيسينجر جزو اعضاي يك «گروه كاري» بودند كه وظيفه آن كمك به ژاپن براي يافتن نخست وزيري بود كه اين كشور را به عضويت در اتحاديه اقيانوس آرام2 هدايت كند.
بيلدربرگ از طريق كميسيون سه جانبه موري
هيرو هوسوكاوا 3 نخست وزير ژاپن را، در آوريل 1994، به دليل اكراه در واگذاري حاكميت به اتحاديه اقيانوس آرام از كار بركنار كرد. طرح اين اتحاديه تازه مطرح شده بود.
يك عضو بيلدربرگ با گلايه گفت: «اكنون هيچ كدام از ما نمي داند چه كسي فردا يا هفته آينده رهبر ژاپن خواهد بود.»
علاوه بر راكفلر و كيسينجر، چهره هاي آشناي ديگري پديدار شدند، از جمله لرد پيتر كرينگتون4، ملكه بئاتريكس هلند، ورنر دبيركل ناتو، آتيساري 5 رئيس جمهور و اسكو آهو6 نخست وزير فنلاند، هلموت كهل صدراعظم آلمان، هانس-اوتو پل7
و آتوس اكو 8 از ناشران مشهور فنلاند.
همچنين فرانتس ورانيتسكي9، رئيس جمهور اتريش؛ پرسي بارنويك10، رئيس شركت اي بي بي (آسه آ براون بووري با مسئوليت محدود11) از سوئد؛ ماكس ياكوبسون12و ياكو ايلونيمي 13 از فنلاند؛ روزان ريج وي14، دستيار مدير دفتر مديريت و بودجه كاخ سفيد و فولكه روهه15 از آلمان حضور داشتند.
به علاوه، كاترين گراهام، مالك شركت واشنگتن پست، لوئيس جرستنر16 از شركت آي بي ام؛ توماس پيكرينگ17، سفير آمريكا در روسيه؛ برنت اسكوكرافت18، مشاور بوش؛ پل آلر 19 از شركت زيراكس؛ پيتر سادرلند20 از انگليس؛ ملكه صوفيااز اسپانيا؛ رودلوبرز21، ديويد آدسن 22 و ويلي كلاس 23 از بلژيك؛ خوزه مانوئل دورائو هاروسو 24 از پرتغال؛ آندره اولچوفسكي 25 از لهستان؛ توروالد استولتنبرگ 26 و برايت برول 27 در اين نشست شركت كردند.
مشكلات ژاپن و مقاومت جديد در برابر ابردولت اروپايي هشداري به گروه بيلدربرگ بود، زيرا تهديدي براي برنامه تماميت خواهانه آن و تقسيم دنيا به سه منطقه بزرگ براي سهولت اداره زير پرچم دولت نوظهور جهاني، محسوب مي شد.
درحالي كه اعضاي بيلدربرگ از تحولات سياسي در سال 1994 اظهار نوميدي مي كردند، بيشترين نگراني از ناحيه بالا گرفتن بحران اقتصادي در روسيه و كشورهاي حوزه درياي بالتيك احساس مي شد. بيلدربرگي ها در نشست خود درسال 1992 درشهر اويان در فرانسه تصميم گرفته بودند از منابع غني اتحاد شوروي سابق بهره برداري كنند.
اما پس از استفاده از نفوذ گسترش خود براي انتقال ميلياردها دلار به روسيه، به منظور بهره برداري از نيروي كار ارزان ساكنان اين كشورها و منابع طبيعي غني، نتايج «اقتصاد شوك درماني» فاجعه بار بود.
يك آمريكايي گفت:«بايد به كشورهاي غربي، بالاخص كشور من، فهماند كه كمك به جمهوري هاي شوروي سابق بايد گسترده و مداوم باشد.»
درباره فرستادن كمك هاي نقدي، كه عمدتاً از ماليات پردازان آمريكايي دريافت شده بود، به كشورهاي كمونيست سابق صحبت هاي زيادي شد. سخنراني گفت سرمايه گذاران غربي بايد به ازاي بهاي دانش فني ما مدعي مالكيت زمين در روسيه – ساختارهاي زميني، منابع – شوند.
سخنران ديگري گفت:«وقتي با روس ها مذاكره مي كنيد. آنها مي گويند سود؟ سود چيست؟ هيچ شخص روسي كه، پس از هفت دهه كمونيسم، در فضايي با اقتصاد بازار آزاد رشد كرده باشد امروز زنده نيست. اگر بزرگ ترين معدن طلاي جهان زير يك مزرعه سيب زميني كشف مي شد، همچنان سيب زميني مي كاشتند تا بتوانند ودكا توليد كنند.»
اين سخنران گفت:«در بهر ه برداري از منابع طبيعي، سرمايه گذار غربي بايد ميزان متناسبي را در ازاي كمك ارزشمند دانش فني مطالبه كند.»
متن سخنراني اي دراين نشست، كه به دست من افتاد، درباره اين موضوع توضيح بيشتري مي داد. نويسنده اين مقاله ظاهراً اروپايي بود. وي سواد داشت، اما اشتباهاتي در نگارش كلمات كرده بود كه بعيد بود كار كسي باشد كه زبان اول وي انگليسي است. ظاهراً نسخه پيش نويس بود كه بعد از تايپ مجدد دور انداخته شده بود، اما نام نويسنده را براي احتياط بيشتر قلم گرفته بودند.
اين نويسنده درباره اتحاد شوروي سابق گفته بود: «مشكلات بي ثباتي، نبود تلاش يا ابتكار شخصي، ترس از مسئوليت پذيري، پنهان كاري و بي دقتي درتصميم گيري هاي بغرنج، به واسطه تشتت آراء پيچيده است.»
وي گفته بود:«اينها ماهيت هاي بسيار غالب انجام كار و كسب دراين كشورهاست- چندين سال طول مي كشد تاجران غربي اين ذهنيت را تغيير دهند.»
كيسينجر، درسخنراني مهمي، گزارش كرد كه كشورهاي صنعتي اصلي جهان از درخواست هاي بيلدربرگ براي تجديد زمان درپرداخت بخش اعظم بدهي روسيه براي سال 1994 تبعيت كردند. اين موافقت نامه روز 4 ژوئن درپاريس حاصل شد، درحالي كه نشست گروه بيلدربرگ هنوز جريان داشت. روسيه حدود 80ميليارد دلار به دولت ها و بانك هاي غربي بدهكار بود كه بيشتر آن پس از فروپاشي اتحاد شوروي سابق به اين كشور به ارث رسيده بود. كيسينجر به همكاران خود گفت امضاي اين موافقت نامه استمهال باعث مي شود تا روسيه 7 ميليارد دلار از محل پرداخت سود صرفه جويي كند. اما وي افزود: روسيه علاوه بر كمك هاي مستقيم بيشتر، بايد در درازمدت از استمهال جامع تر بدهي برخوردار شود. وي گفت: روسيه اكنون كمتر از آن مقداري كه بابت سود بدهي هاي قبلي مي پـردازد، از غرب دريافت مي كند. بنابر اين، كيسينجر و بيلدربرگي ها خواستار كمك مالي بيشتر آمريكا به روسيه بودند تا اين كشور بتواند سود وام هاي دريافتي از كارتل صندوق بين المللي پول را بپردازد، هرچند كه اين كمك هاي اقتصادي باعث مي شود تا اين كشور نابسامان در برابر بهره برداري و حق مالكيت دانش فني آسيب پذيرتر شود.
درنشست آن سال بيلدربرگ، مقامي از وزارت خارجه آمريكا گزارش داد كه تغيير موضع كلينتون براي گسترش روابط كامله الوداد با چين – و جدا دانستن آن از موضوع حقوق بشر- نشان دهنده پايبندي وي به تقويت اتحاديه اقيانوس آرام بود. موضع كلينتون در دوران مبارزه انتخاباتي برخلاف اين بود.
وي به سخنراني رئيس خود- وزير خارجه وقت وارن كريستوفر در انجمن آسيا28 در نيويورك در 27 مه 1994 اشاره كرد.
كريستوفر گفته بود كه ادامه وضعيت كامله الوداد چين را به همكاري در ايجاد نظم جديد منطقه اي و بين المللي تشويق مي كند.
اين مقام وزارت خارجه گفت: «موضع رئيس جمهور از اين واضح تر نمي تواند بيان شود.» كلينتون از اعضاي باسابقه كميسيون سه جانبه بود كه نخستين حضور وي در بيلدربرگ در نشست بادن- بادن در سال 1991 بود.
ورنر با بيان اين گزارش كه طرح تشكيل ارتش جهاني آماده سازمان ملل به خوبي در حال پيشرفت است، مي كوشيد به همكاران خود دلگرمي دهد. مثال بمباران اهدافي در بوسني به دست خلبان هاي آمريكايي با فرماندهي يك ژنرال انگليسي كه به شوراي امنيت سازمان ملل- نه كنگره يا رئيس جمهوري- پاسخگو بود با تأييد همگان روبه رو شد. همچنين، مثال خدمات سربازان آمريكايي، در ميدان نبرد در سومالي با فرماندهي يك ژنرال ترك- كه دوباره تنها در برابر سازمان ملل پاسخگو بود- مورد توجه قرار گرفت.
شركت كننده اي گفت: «ما هيچ فرياد اعتراض شديدي از آمريكايي ها نشنيديم.»
ديگري گفت: «آنها خوابيده اند.»
بورگنستاك29، سوئيس
اعضاي بيلدربرگ در سال 1995 در سوئيس تشكيل جلسه دادند. آنها دلخور بودند، چون احساس مي كردند رأي دهندگان آمريكايي خواهان رويكردي به مسائل داخلي و خارجي هستند كه در آن آمريكا مقدم بر هر عنصر ديگري است.
گروه بيلدربرگ در اين شهر، در كوهستاني پاك با قلبهاي ناپاك بر بلنداي تپه اي و در حضيض افسردگي گرد آمدند. ديويد راكفلر، كه پايش در توكيو شكسته بود لنگان لنگان آمد، دلش هم شكسته بود، زيرا رأي دهندگان ژاپني، در نوامبر 1994، خواستار مقدم دانستن مصالح كشورشان در مسائل داخلي و خارجي شده بودند.
در 80 سالگي، جاودانگي در برابر چشمان راكفلر بود و آرزو داشت رؤيايش براي تشكيل دولت جهاني به خوبي محقق شود، اما حالا ضرب الاجل تشكيل اين دولت در سال 2000 عقب افتاده بود.
اعضاي بيلدربرگ به مانند گروه كوچك تر خود، يعني كميسيون سه جانبه كه ماه آوريل در كپنهاگ پايتخت دانمارك تشكيل جلسه داده بود، از حال و هواي حاكم بر آمريكا كه رنگ و بوي ملي گرايانه
– واژه اي كفرآميز در محافل آنها- داشت، دلخور بودند. اگر پوشش خبري رسانه هاي سوئيسي را نيز بر آن بيفزاييد، مي توانيد حال و هواي يأس آور حاكم رادرك كنيد.
كارگزاران بيلدربرگ با تأسف يادآوري مي كردند بسياري از 73 جمهوري خواه تازه كاري كه در نوامبر انتخاب شده بودند، تاجراني جوان بودند – نه وكيل و بانك دار- آنها كنترل مجلس نمايندگان و سنا را در كنگره به دست گرفته بودند.
تمايل براي برقراري توازن در بودجه، كاهش هزينه ها و حجم دولت و لغو كمك هاي خارجي، اعضاي بيلدربرگ را ترسانده بود. بسياري از جمهوري خواهان تازه كار در مناطق خود عليه امتيازات خاص دولت فدرال تبليغ كرده- از رأي دهندگان خواسته بودند منابع مالي فدرال براي كمك به دادگاه ها، ادارات پست و پل سازي را نپذيرند- و با اختلاف زياد رأي آورده بودند.
اعضاي بيلدربرگ به شدت ترسيده بودند كه حضور پت بوكنان30 در انتخابات رياست جمهوري باعث شود نامزدهاي ديگر به مواضع ملي گرايانه تر، ميهن پرستانه تر و كمتر ستيزه جويانه سوق داده شوند. حتي بيم داشتند كه بوكنان به نامزدي برگزيده و به رياست جمهوري انتخاب شود. رنج بيلدربرگ را مي توان به يادآوري تاريخ معاصر درك كرد. آنها عادت ندارند نگران باشند كه چه كسي رئيس جمهور است. آنها عادت كرده اند رئيس جمهور را در مالكيت خود داشته باشند- صرف نظر از اينكه رئيس جمهور چه كسي است و چه حزبي صاحب اختيار كاخ سفيد است.
نگاهي به گذشته: كلينتون، عضو كميسيون سه جانبه و بيلدربرگ؛ بوش، عضو كميسيون سه جانبه؛ ريگان، اعضاي كميسيون سه جانبه را در كاخ سفيد پذيرفت و به معاون خود (بوش) گفت برايشان سخنراني كند؛ كارتر و والتر مانديل، معاون وي، هر دو عضو كميسيون سه جانبه بودند؛ جرالد فورد و نلسون راكفلر، معاون وي هر دو در بيلدربرگ بودند؛ و ريچارد نيكسون به دليل مقاومت در برابر بيلدربرگ از كاخ سفيد اخراج شد.
بنابراين از آنجا كه شاخه هاي بيلدربرگ- كميسيون سه جانبه دولت جهاني- عادت كرده اند در انتخاباتي كه همواره دو نامزد دارد، دو نامزد را در اختيار داشته باشند، انتخابات رياست جمهوري سال 1996 آنها را عصبي مي كرد.
اگر كلينتون نامزد مي شد- و آنها به سختي فعاليت مي كردند تا وي در حزب خود بدون چالش باشد (هرچند كه سناتور بيل برادلي31 (دمكرات از ايالت نيوجرسي) نيز به بيلدربرگ تعلق داشت)- فقط يك نامزد در اختيار داشتند.
اما آيا جمهوري خواهان را نيز در اختيار داشتند؟ رقيبان اصلي، يعني سناتور باب دال32 (جمهوري خواه از ايالت كانزاس) و سناتور فيل گرام33 (جمهوري خواه از ايالت تگزاس)، هرگز در كميسيون سه جانبه يا بيلدربرگ شركت نكرده بودند.
رهبران جهان از دستورها پيروي مي كنند؛
در برابر بيلدربرگ تعظيم مي كنند
دو هدف گروه بيلدربرگ، كه در نشست اخير اين بين المللي گرايان در بورگنستاك معين شد، عبارت بود از:
¤ تأسيس يك صندوق بزرگ براي رفع مخاطرات اقتصادي كه متوجه آن دسته از سرمايه گذاران بين المللي است كه در كشورهاي فقير سرمايه گذاري مي كنند تا از دستمزدهاي بسيار پايين، نبود مزاياي جنبي براي كارگران- كه از سوي دولت تحميل مي شود، و قيمت ارزان زمين استفاده كنند؛ و
¤ ساقط كردن جان ميجر، نخست وزير انگليس، يا وادار كردن وي براي پذيرش موضع بيلدربرگ،حمايتي كامل از يكپارچگي سياسي كامل اروپا.
منبع: کیهان
1 The Kalastajatorppa Hotel
2- The Pacific Union
3- Morihiro Hosokawa
4- Lord Peter Carrington
5- Ahtisaari
6- Esko Aho
7- Hans-Otto Pohl
8- Atos Ekko
9- Franz Vranitsky
10- Percy Barnevik
11- Abb Asea Brown Boveri Ltd
12- Max Jacobson
13- Jakko Illoniemi
14- Rozanne Ridgway
15- Volker Ruhe
16- Louis Gerstner
17- Thomas Pickering
18- Brent Scowcroft
19- Paul Allaire
20- Peter Sutherland
21- Ruud Lubbers
22- David Oddson
23- Willy Claes
24- Jose Manuel Durao Harroso
25- Andrzej Olechowski
26- Thorvald Stoltenberg
27- Bright Breuel
28- The Asia Society
29- Burgenstock
30- Pat Buchanan
31-Sen Bill Breadley
32- Sen Bob Dole
33- Sen Phil Gramm
2- The Pacific Union
3- Morihiro Hosokawa
4- Lord Peter Carrington
5- Ahtisaari
6- Esko Aho
7- Hans-Otto Pohl
8- Atos Ekko
9- Franz Vranitsky
10- Percy Barnevik
11- Abb Asea Brown Boveri Ltd
12- Max Jacobson
13- Jakko Illoniemi
14- Rozanne Ridgway
15- Volker Ruhe
16- Louis Gerstner
17- Thomas Pickering
18- Brent Scowcroft
19- Paul Allaire
20- Peter Sutherland
21- Ruud Lubbers
22- David Oddson
23- Willy Claes
24- Jose Manuel Durao Harroso
25- Andrzej Olechowski
26- Thorvald Stoltenberg
27- Bright Breuel
28- The Asia Society
29- Burgenstock
30- Pat Buchanan
31-Sen Bill Breadley
32- Sen Bob Dole
33- Sen Phil Gramm