الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

چگونگی پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف – بخش 1

از پرسش‌هایی که در مورد قیام حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف مطرح می‌باشد، این است که آن حضرت چگونه و با چه وسیله و امکاناتی، بر قدرت‌های جهانی پیروز می‌شود؟ پیشرفت‌های صنعتی و تکنولوژی بی‌سابقه، دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای و ترقیات روزافزون و حیرت زای دیگر از سویی، و …

 

 
 
 
  •  

بخش اول

چکیده

بی شک زندگی انفرادی و عدم تفاهم و تعادل، ملازم با جهل، عقب ماندگی و انحطاط است. در مقابل، تعادل و هم زیستی، زندگی اجتماعی، انسجام و اتحاد، پیشرفت و ترقیات علمی، صنعتی، اجتماعی و…را به همراه خواهد داشت.

از روزی که بشر از انزوای خلوت خود، از میان غارها، کنار سنگ‌ها و پای درختان بیرون آمد و در کنار سایر انسان‌ها زیست؛ تفاهم، تعاون، تقسیم وظایف، انسجام، اتحاد و تشکلات اجتماعی سیاسی پدید آمد و در زندگی فردی و اجتماعی او پیشرفت‌هایی حاصل شد و این پیشرفت، در طول تاریخ ادامه یافت و بالاخره آگاهی، انسجام و اتحاد انسان‌ها به مرحله‌ای می‌رسد که همه مردم روی زمین از یک قانون واحد اطاعت می‌کنند و از یک رهبر فرمان می‌برند. و این زمانی است که ضعف و ناکارآیی رهبری و قوانین ساخته بشری را تجربه کرده باشند.

در این نوشتار به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چگونه با لشکری متشکل از 313 نفر و یا شمشیر- که از سلاح‌های ابتدایی جنگی بشری است ـ بر خصمی که به پیشرفته‌ترین اسلحه مجهز است پیروز می‌شود.

در این مقاله برآنیم تا سیر طبیعی جوامع بشری، از جهل به سوی آگاهی و از زندگی انفرادی، به سوی زندگی اجتماعی و نیز انسجام و اتحاد و تشکلات اجتماعی- سیاسی انسان‌ها را به عنوان یکی از زمینه‌های پیروزی انقلاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بررسی کنیم.

مبحث قیام با شمشیر و نیز یاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که 313 نفر هستند، هرکدام نمادی از یک مفهوم هستند. شمشیر، نماد قدرت نظامی است و این سخن برای کسانی گفته شده است که فقط شمشیر و امثال آن را به عنوان سلاح رزمی می‌شناختند.

313 نفر نیز برای بیان سلسله تاریخی افرادی هستند که برای احقاق حق، قیام کرده اند. بدین مفهوم که حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین حلقه از سلسله حق طلبان است که قیام حق خواهی آنان را که نقطه آغاز حرکت شان، 313 نفر بوده اند؛ به پیروزی نهایی می‌رساند؛ چه، هر حرکت اصلاحی و اجتماعی از یک محدوده کوچک آغاز می‌شود و به تدریج، توسعه پیدا می‌کند تا به پیروزی نهایی برسد. در این مقاله بیان خواهد شد که پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز تدریجی و نه آنی و خلق الساعهصورت می‌گیرد.

بالاتر از این، از لوازم پیشرفت‌های صنعتی و نظامی، این نیست که جریان‌های حق طلب و عدالت خواه، هرگز به سلاح‌های پیشرفته، دست رسی پیدا نکنند و در عقب ماندگی دائمی به سر برند.

با توجه به آن که اسلحه و امکانات رزمی تنها یکی از شرایط پیروزی است و نه علت تامه آن. به طور قطع زمانی فرا می‌رسد که بشر به این فهم خواهد رسید که اسلحه اگر به منظور رسیدن به طمع‌های غیر انسانی باشد؛ در جهت تخریب حرث و نسل انسان به کار می‌رود و در آن زمان، دروغ مدعیان صلح و آزادی و دموکراسی کاملاً برای مردم برملاء و وجدان‌های انسانی بیدار خواهند شد و آن گاه حتی تولیدکنندگان سلاح‌های مدرن از آن استفاده نخواهند کرد. در این مقاله به این مطلب نیز اشارتی شده است.

آیا حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم، تنها با اسلحه و امکانات قوی رزمی، بر خصمی خون خوار، متعصب و انتقام جو که از نظر عدد و امکانات رزمی در شرایطی به مراتب بهتر و بالاتر بودند؛ پیروز شد یا نحوه رهبری و برجستگی‌های نظامی و امدادهای غیبی، او را به پیروزی رساند؟

 آیا آن حضرت تنها به کمک اسلحه، مردمی را که طی زمانی قریب به شش سده، حتی اندکی در زندگی خود پیشرفتی حاصل نکرده بودند؛ به آقایی و سیادت می‌رساند؟ در مقاله به این نکته خواهیم پرداخت که غلبه علمی، منطقی و استدلالی، یکی از راه‌های پیروزی در برخورد اندیشه‌هاست. هم چنین شبهات دیگری را نیز بررسی خواهیم کرد.

کلید واژه‌ها: پیروزی، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اسلحه، رهبری، شمشیر.

چگونگی پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

از پرسش‌هایی که در مورد قیام حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف مطرح می‌باشد، این است که آن حضرت چگونه و با چه وسیله و امکاناتی، بر قدرت‌های جهانی پیروز می‌شود؟ پیشرفت‌های صنعتی و تکنولوژی بی‌سابقه، دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای و ترقیات روزافزون و حیرت زای دیگر از سویی، و جنگ با شمشیر و سلاح‌های ابتدایی قدیمی- آن چنان که در روایات آمده است- از طرف دیگر؛ این پرسش را در ذهن‌ها به وجود می‌آورد که چگونه شخص با به کارگیری سلاح‌های ابتدایی قدیمی، بر خصم خود که مجهز به سلاح‌های اتمی است، پیروز خواهد شد؟

آیا پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با جنگ و قدرت نظامی است، یا وسیله دیگر. اگر با جنگ است، با کدام امکانات و فن آوری‌های جنگی و با چه وسیله و شیوه‌ای؟ از راه اعجاز و خرق عادت یا روش‌های عادی و معمولی؟

پاسخ اجمالی؛ پیروزی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نه از روی اعجاز صرف است، بلکه با شیوه‌های معمولی است، اما با تأییدات و کمک‌های خداوندی؛ چه، اگر خداوند پیروزی بنده‌ای از بندگانش را اراده کند، همه نقشه‌ها، تدبیرات و امکانات خصم او را به ضرر دشمن او به کار می‌برد. و بالاخره پیروزی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم از راه نظامی و تسلیحاتی، و هم از راه‌های دیگر، ممکن و میسر و یک امر عادی است.

پاسخ تفصیلی؛ نه این پرسش، یک سؤال تازه است و نه قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، یک قیام تازه ای؛ که پیش از آن قیام‌هایی از نوع قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صورت نگرفته باشد؛ چه، قیام و انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تداوم قیام پیامبران الهی است. هر پیامبری در هر عصری که برانگیخته شد و برای هدایت و اصلاحات عمومی قیام کرد، از نظر عده و عُدّه و ساز و برگ نظامی و امکانات مادی، نسبت به دشمنان خود ضعیف بود، اما عملاً پیروز شد.

تکنولوژی و فن آوری پیشرفته و تسلیحات قوی و ارتش نیرومند، به تنهایی کارساز نیست.

تاریخ جنگ‌های پیامبراسلام صل الله علیه و آله و سلم بهترین شاهد است. برای مثال، آن حضرت با 313 نفر، نه به قصد جنگ، بلکه به قصد مصادره اموال تجارتی کاروان قریش، از مدینه بیرون رفتند و در مسیر راه تصمیم  به جنگ گرفته شد. و تنها، هفتاد شتر بیشتر نداشتند که به نوبت سوار می‌شدند و دو رأس اسب و شش قبضه شمشیر، اما یک نیروی نظامی کاملاً مسلح را از پای درآوردند، هفتاد نفر از مشاهیرشان را به خاک هلاکت افکندند و هفتاد نفرشان را به اسارت گرفتند.[1]

فرو ریختن کاخ‌های قدرت

هم چنان که صاحبان قدرت‌های مادی و تسلیحاتی امروزین، مغرورانه به قدرت و امکانات و سلاح‌های پیشرفته خود می‌بالند، اقوام پیشین نیز بر قدرت تسلیحاتی و نظامی، شهرهای زیبا و حصارهای مستحکم خود می‌بالیدند و رجز می‌خواندند که چه کسی زورش به ما می‌رسد؟[2] آن چنان که مدنیت‌های عظیم و درخشان، دژهای محکم، شهرها و خانه‌های زیبا، از اساس درهم فرو ریخت، قدرت‌های چشم‌گیر دنیای امروزین نیز محکوم به زوال است. قرآن به ما اطمینان می‌دهد «که این قدرت‌های خیره کننده، چون از حق بهره‌ای ندارند، مانند کف روی آب در معرض فنا و زوال است.»[3]

چون اینها داعیه ربوبیت زمین را دارند و با خدا درافتاده‌اند و در برابر خدا «هَلْ من مُبارز» می‌گویند. همین غرور و داعیه ربوبیت و استکبار، زمینه خذلان و هلاکت‌شان را فراهم می‌کند.

قرآن می‌فرماید: «این کاخ‌های سر به فلک کشیده، فن آوری و تکنولوژی جدید، در برابر اراده خداوندی، محکم‌تر از خانه‌ها و شهرهای سنگی قوم عاد نیست.»[4]

قوم عاد در تنومندی و قدرت بدنی، افراد استثنایی بودند و در آن زمان، بناهایی با آن استحکام و زیبایی، مانند بناها و صنعت و تکنولوژی قوم عاد نبود.[5] قوم عاد، مردم درشت هیکل، دارای قدرت بدنی و تمدن پیشرفته بودند و از دیگر اقوام، جلوتر بودند. قرآن از زبان حضرت هود نقل می‌کند: «به یاد آرید آن دم که شما را از پس قوم نوح جانشین آنان کرد و جثه‌های شما را درشت آفرید.»[6] [7]

قوم عاد معمولاً ساختمان‌های خود را روی فرازها و بلندی‌های کوه ها، بنا می‌کردند: «از روی عبث و بیهودگی در نقطه‌های بلند خانه می‌سازید.»[8]

«آنان بدون آن که احتیاج به چنین خانه‌هایی داشته باشند، بر فراز کوه ها، ساختمان‌های بلند، زیبا و محکم می‌ساختند تا به تفریح و هوسرانی بپردازند و به امید آن که جاودانه زندگی نمایند، این ساختمان‌ها را آباد می‌کردند.»[9]

سرانجام، این قوم متکبر و مغرور، به خواری و خذلان گرفتار آمدند و مایه عبرت دیگران شدند: «چونان تنه‌های درخت خرمای میان تهی به این سو و آن سو بیفتادند.»[10]

و قوم ثمود نیز نخستین قومی بودند که از سنگ‌ها و کوه‌های تراشیده، زیباترین ساختمان‌ها و شهرها را آباد می‌کردند، و 1700 شهر زیبا را از سنگ‌های تراشیده آباد کردند.[11] قوم ثمود معمولاً کوه‌ها را خالی کرده و در درون کوه ها، بناها و آپارتمان‌های خود را آباد می‌کردند.[12] شهوت‌پرستانه و از روی طغیان، یا استادانه و از روی مهارت در داخل خانه‌ها خانه می‌ساختند.[13]

این قوم سرکش نیز به عذاب خوارکننده گرفتار آمدند و با خاک یکسان شدند.[14]قرآن با لحن توبیخ‌آمیزی می‌فرماید: چرا در زمین گردش نمی‌کنید و سرنوشت امثال و اسلاف این زورگویان را نمی‌بینید؟ چرا در مورد سنت لایتغیر الهی ـ که هر که تکبر کرد به زمین خورد ـ نمی‌اندیشید؟ سنت الهی به زمانی دون زمانی اختصاص ندارد.[15]

در آیه دیگر است که: بلی، آن چنان که عدد و قدرت، قلعه‌های محکم و بناهای مرتفع و شهرهای زیرزمینی آن مردم کبرپیشه را بی‌نیاز نکرد، ساختمان‌های برافراشته و ساخته شده از گچ و آهن و آهک و تکنولوژی پیشرفته امروزین نیز درد کسی را دوا نخواهد کرد. خداوند دماغ هر متکبری را به خاک می‌مالد و اولیایش را غالب می‌نماید.[16]

بنابراین راه‌ها و دلایلی مبنی بر آن که پیروزی حضرت مهدی به طرق معمولی وعادی- با کمک خداوندی- تحقق می‌پذیرد وجود دارد که دراین جا به چند طریقه اشاره می‌شود:

1. سیر جوامع بشری به سوی تشکیل حکومت جهانی

می توان گفت که زندگی ابنای انسان، در بدو پیدایش و آغاز تکون آن، با کمال سادگی و شبیه زندگی حیوانات بوده است؛ نه سخن درستی می‌توانستند بگویند، نه لباس درستی می‌توانستند بپوشند، لابد منویات خود را با اشارات تفهیم می‌کردند و به جای لباس، قطعه پوست حیوانی، یا پوست و برگ درختی به خود می‌بسته‌اند و نه طرز زندگی و معاشرت اجتماعی را می‌فهمیده اند. در معاشرت‌های اجتماعی و روابط انسانی نیز به صورت انفرادی و تنهایی و در نهایت سادگی به سر می‌برده اند.

قرآن، شیوه زندگی مردم زمان ذوالقرنین را که در مشرق زمین زندگی می‌کرده‌اند، بدین گونه نقل می‌کند که: «تا به طلوع گاه خورشید رسید، و آن را دید که به قومی طلوع می‌کند که ایشان را در مقابل آفتاب پوششی قرار نداده ایم.»[17]

منظور از ستر، چیزی است که آدمی با آن خود را از آفتاب بپوشاند و پنهان کند، مانند ساختمان و لباس؛ یعنی مردمی بودند که بر روی خاک زندگی می‌کردند، خانه‌ای که در آن پناهنده شوند، و خود را از حرارت آفتاب پنهان کنند، نداشتند.

آن مردم هنوز بدین حد از عقل نرسیده بودند که بفهمند خانه و لباسی هم لازم است، هنوز علم خانه آباد کردن، خیمه زدن، و لباس بافتن و دوختن را نداشتند.[18]

تا وقتی میان دو کوه رسید و نزدیک آن قومی یافت که سخنی را نمی‌فهمیدند؛ که کنایه از سادگی و بساطت فهم آنها است.[19] و[20]

قولاً، در آیه نکره در سیاق نفی است. نفی فهم هر سخنی را می‌کند. این وضع و حال مردم زمان ذوالقرنین بوده و معلوم است که حال انسان‌های اولیه، عقب‌تر از اینها بوده است.

تا آن که به تدریج، پیشرفت‌هایی صورت گرفت؛ زبان، خانه، لباس و وسایل زندگی اختراع کردند. و در روابط اجتماعی نیز، نظام خانوادگی به وجود آمد و جای خود را به نظام قبیله‌ای داد. رژیم‌های استبدادی و امپراطوری‌های بزرگ به وجود آمد، تا به مرحله جمهوری و مردم سالاری رسید. اتحادیه‌ها و پیمان‌های منطقه‌ای به وجود آمد و سازمان‌هایی در سطح بین المللی شکل گرفت. و بالاخره جهان به صورت یک دهکده درآمد.

اما دغدغه هم چنان باقی است، مردم سالاری و دموکراسی نتوانسته است به بشر آرامش بدهد؛ از این رو، نخبگان در اندیشه تشکیل حکومت جهانی واحد افتاده اند.

انشتین گوید: تمامی نژاد بشر باید در زیر یک پرچم زندگی کند، یا حکومت جهانی و کنترل بین المللی انرژی و اتمی یا انهدام تمدن بشری.[21]

برتراندراسل گوید: چون خرابی جنگ بیش از قرون گذشته است، یا حکومت واحد را قبول کنیم، یا به عهد بربریت برگردیم و به نابودی نژاد انسانی راضی شویم.[22]

پروفسور ارنولد توین بی‌گوید: تنها راه نجات نسل بشر و حفظ صلح، تشکیل حکومت جهانی و جلوگیری از گسترش سلاح‌های اتمی است.[23]

اما مشکلی که بشر امروز دارد، این است که آن شخصیت شایسته که بتواند باور و اطمینان مردم را به سوی خود جلب نماید، وجود ندارد، چون سر و کار بشر همواره با مدعیان دروغین صلح و عدالت بوده است و آنان ناکام‌تر از این بوده‌اند که بتوانند اعتماد بشریت را جلب نمایند.

اما قرآن نوید قطعی می‌دهد که اراده لایزال و لایتغیر خداوندی بر این تعلق گرفته است که صالحان و شایستگان، میراث بر زمین می‌شوند و صلح و عدالت و آرامش را در جهان برقرار می‌نمایند.[24]

اعتقاد به نجات بخش

اعتقاد به نجات دهنده از ابتدا در جوامع بشری وجود داشته است و تاریخ می‌گوید: همه جامعه‌های بزرگ، جامعه ی منتظرانه و همه فرهنگ ها، دارای دو شاخص مشترک اند:

یک، هر تمدن و فرهنگی- حتی جامعه‌های ابتدایی و عقب مانده- بنا به نقل قصه‌ها و اساطیر خود، در دورترین گذشته خویش، دارای عصر طلایی بوده‌اند که در آن عصر، عدالت، آرامش، صلح و عشق وجود داشته و سپس از بین رفته و دوره فساد و تیرگی و ظلم به وجود آمده است.

دو، آن که معتقد به یک انقلاب بزرگ و نجات بخش در آینده و بازگشت به عصر طلایی؛ عصر پیروزی عدالت، برابری و قسط هستند. این اعتقاد همه جوامع بشری و تجلّی غریزه جامعه است؛ چه، جامعه موجود زنده است و موجود انسانی زنده، منتظر است، اگر منتظر نباشد حرکت نمی‌کند و تن به آن چه هست می‌دهد.[25]

بنابراین اگر مصلحی که از آسمان حمایت و هدایت می‌شود، ظهور نماید، و بشر آرمان‌ها و آرزوهایش را در وجود او ببیند، قطعاً به او ایمان می‌آورد و از او پیروی می‌کند.

3. اصل آینده گرایی

اصل اعتقاد جامعه بشری به منجی موعود و پیروزی قطعی حقیقت و عدالت و آزادی بشر در نهاد جوامع بشری، موجود است؛ یعنی مکتب، ایدئولوژی و مذهبی که براساس آینده نگری مبتنی است، و پیروانش را به سوی آینده می‌راند، از مترقی‌ترین انواع تلقی زندگی انسان و حرکت تاریخ است که در مقابل آن، اصل محافظه کاری و تن دادن به وضع موجود، گذشته گرایی و ارتجاع قرار دارد.

قرآن، این اصل را با بهترین و مترقی‌ترین وجه آن بیان می‌کند:«محمّد صل الله علیه و آله و سلم جز رسول نیست که پیش از او پیامبرانی گذشتند، پس اگر مرد یا کشته شد، شما به عقب برمی‌گردید و مرتجع می‌شوید؟».[26]

وقتی در جنگ احد لشکریان فراری اسلام شنیدند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کشته شده است، بین خود گفتند که برویم پیش عبدالله بن اُبی و از او خواهش کنیم که پیش ابوسفیان از ما شفاعت کند و عذر ما را بپذیرد![27]

این آیه می‌گوید: شما نباید در شخص پیامبر صل الله علیه و آله و سلم متوقف شوید، پیامبرپرستی در اسلام مطرح نیست، اصالت مکتب و فکر مطرح است. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بالاخره می‌میرد، اما دین و شریعت و قانون او زنده است، به پیش بتازید، جلو بروید، به گذشته و حال و شخص دل نبندید، به عقب برنگردید و مرتجع نشوید؛ چه، او تنها رسول است تا رسالت الهی و هدف‌ها و مسئولیت‌ها را برساند و انقلابی در درون و اندیشه و اخلاق پدید آورد؛ انقلابی انسانی و الهی که با استقامت و بر طبق فطرت پیش برود.

بنابراین بشری که به طبیعت خود از ظلم و تبعیض و فساد، ناامنی و دروغ و تزویر و…نفرت دارد و خواهان صلح و عدالت و آزادی و امنیت و راستی و…است و به سوی یک آینده روشن در حرکت است و انتظار رسیدن به آن را دارد، هر گاه شخصی را ببیند که برای نجات آنها ظهور کرده است، از نوع مدعیان دروغین صلح و عدالت و آزادی نیست؛ بلکه به راستی مصلح است و آزادی خواه و عدالت خواه، قطعاً از وی پیروی می‌کند؛ چون آرمان و خواسته‌های خود را در وجود او می‌بیند.

بشری که جنگ‌های خانمان سوز، ظلم، دروغ و نیرنگ و….، زندگی او را به صورت گور تاریک و دوزخ سوزان درآورده است، چگونه از شخصی که دروغ و ظلم و فساد و فریب و…را دشمن می‌دارد و صلح و عدالت را پیاده می‌کند، پیروی نکند؟ و این برخلاف آرمان و انتظار او است.

4. خستگی از جنگ و آمادگی پذیرش حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

وقتی خداوند کاری را بخواهد انجام دهد، اسبابش را از پیش فراهم می‌کند. به فرموده امام صادق علیه السلام، قدرت‌ها و قطب‌های جنایت و ظلم، به قدری با هم خواهند جنگید که در نیرو و قدرت فرسوده می‌شوند. و به قدری از درون به فساد خواهند رفت که مقاومت‌شان را از دست خواهند داد.

آن گاه شما از بی‌هوشی بیدار می‌شوید و چون مسلّح به نیروی ایمان و آگاهی هستید، بر آن قدرت‌های از برون فرسوده و از درون پوسیده پیروز می‌شوید. آن چنان که قدرت‌های نظامی افسانه روم و ایران، آن چنان با هم جنگیده بودند که حال و رمقی برای آنها باقی نمانده بود؛ به محضی که مسلمانان بر آنها تاختند، تسلیم شدند.[28]

بلی، آن چنان که در فرموده حضرت امیرمؤمنان علیه السلام پیش بینی شده است، چنین روزی خواهد آمد که صاحبان سلاح‌های جدید رجز می‌خوانند و «هل من مبارز» می‌گویند، و تشنگان جنگ هستند، ثروت و غنایمی که در آغاز جنگ در دست‌شان قرار می‌گیرد، در ذایقه‌شان بسی شیرین است، اما پس از مدتی که آبادانی‌ها به ویرانی کشانده شدند، نیروهای انسانی طعمه شعله‌های جنگ شدند، و زرادخانه‌ها پایان پذیرد، زندگی بر جنگ افروزان تلخ و بی‌مزه می‌شود و هرکدام بی‌رمق و بی‌حال سرجای خود می‌مانند:

«حَتّی تَقُومَ الْحَربُ بِکُم عَلی ساقٍ….تا آن که جنگ، شما را برپای می‌دارد؛ یعنی زمانی فرا می‌رسد که مردم خواسته و ناخواسته به یک جنگ فراگیر کشانده می‌شوند.

بادِیاً نَواجِذَها؛ آخرین دندان‌های خود را نشان دهنده باشد. درندگان وقتی به خشم می‌آیند، چنان دهان می‌گشایند که آخرین دندان‌های خود را می‌نمایانند. این استعاره بالکنایه است. و مفید این معناست که جنگ به آخرین درجه از شدت و حدت خود می‌رسد، و آخرین دندان‌های خود را نشان می‌دهد.

مَمُمُلوّه اخلافُها؛ در حالی که پستان‌های آن پر از شیر شده است. این نیز کنایه یا استعاره از زراد خانه‌ها و انبارهای باروت و مهمات است. چنان چه هم اینک قسمت عمده بودجه کشورهای استعماری، صرف هزینه جنگ می‌شود.

حُلُواً رضاعُها؛ مکیدن آن شیرین است. وقتی در آغاز جنگ، ثروت و غنایمی به دست‌شان می‌آید، برایشان شیرین است.

أمّا و علقما عاقبتها؛ اما عاقبت آن بسی تلخ است.[29] آن گاه که دیدند خانه‌ها ویران شدند، زراد خانه‌ها تمام شدند و انسان‌ها به هلاکت رسیدند، زندگی برایشان تلخ می‌شود، بی‌رمق و بی‌حرکت در جایشان می‌مانند. و قطعاً در چنین روزی تولیدکنندگان اسلحه پیشرفته از به کار انداختن آن خسته و بی‌زار می‌شوند. آن زمان، یک حمله و یک ضربه کوبنده برای انهدام‌شان کافی است.

از اشعار امرء القیس است که:

جنگ در اول امر، چون دختر جوانی است که با آرایش خود هر نادانی را می‌فریبد.

آن گاه که آتش آن مشتعل شود و به شدت برافروخته گردد، به صورت پیرزن بی‌شوهر در‌می‌آید.

با موی سپید، سرتراشیده و صورت زشت، که هر که از بوییدن و بوسیدن آن نفرت دارد.[30]

تولید و آزمایش سلاح‌های اتمی، مسابقات جنون آمیز تسلیحاتی و انبارهای مملو از سلاح‌های جدید و پیشرفته، ابتدا گریبان تولیدکنندگان آنها را می‌گیرد؛ چنان چه امروز صاحبان قدرت‌های مادی، مانند گرگان گرسنه روبه روی هم می‌خوابند، و از ترس یک دیگر سخت در وحشتند.

جان کندی ـ وزیر خارجه اسبق آمریکا ـ (حدود 50 سال پیش) که هنوز سلاح‌های جدیدتری، اختراع نشده بود، گفت: هم اکنون با ظرفیت انهدام کننده‌ای که در اختیار ماست، می‌توانیم دشمن را 25 بار نابود کنیم. و نیروی مقابلی که در دست خصم است، می‌تواند ما را ده مرتبه معدوم کند… . [31] در چنین شرایطی که سلاح‌های اتمی و دیگر سلاح‌های ویران گر، حرث و نسل بشری را به تباهی کشاند، و بشر روی زمین زهر تلخ و کشنده سلاح‌های پیشرفته و قیافه‌ عبوس جنگ‌های ویران گر را ببینند، آن مصلح الهی ظهور می‌کند:

«آگاه باشید! فردایی که شما را از آن شناختی نیست، زمام‌داری حاکمیت پیدا می‌کند که غیر از خانواده حکومت‌های امروزی است و عمال و کارگزاران حکومت‌ها را به سبب اعمال بدشان کیفر خواهد داد، زمین میوه دل خود را برای او بیرون می‌ریزد، و کلیدهایش را به او می‌سپارد، او روش حکومت عادلانه را به شما نشان می‌دهد، کتاب خدا و سنت پیامبر را که تا آن روز متروک مانده‌اند، زنده می‌کند».[32]

عبدالملک بن اعین گوید: از محضر امام باقر علیه السلام بلند شدم، بردست خود تکیه و گریه کردم و گفتم: امید و انتظار دارم که ظهور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینم و نیرویی هم داشته باشم. حضرت فرمود: مگر راضی نمی‌شوید که دشمنان شما یک دیگر را می‌کشند و شما در خانه‌های تان در امان هستید.[33]

آری، در چنین وقتی است که منادی واقعی صلح و آزادی و عدالت ظهور می‌کند و سیره عدالت خواهی را به راستی نشان می‌دهد.

5. فتنه و خوف شدید، زمینه ساز انقلاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می‌فرمود:…ای ابوحمزه! قائم، عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام نمی‌کند، مگر بعد از آن که خوف شدید، تزلزل و بی‌ثباتی، فتنه و بلاء و مصیبت، گریبان مردم را بگیرد. و پیش از آن بیماری طاعون دمار از روزگار مردم کشیده باشد، آن گاه که بین عرب شمشیر براّن حاکم شود، اختلاف شدید و پراکندگی در مسائل دینی، میان مردم پدید آید.

حال و مزاج مردم به گونه‌ای دگرگون شود که هر صبح و شام آرزوی مرگ نمایند. و این در وقتی است که ببینند  مردم به مرض «هاری» گرفتار شده‌اند، و گوشت یک دیگر را می‌خورند؛ خروج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ هرگاه خروج کند ـ زمانی است که مردم کاملاً از صلح و عدالت ناامید شده باشند.[34]

کَلَبْ، به معنای عطش شدید و حرص شدید بر خوردن است بدون آن که گرسنه باشد؛ ضرر و زیان رساندن، گازگرفتن، دیوانگی، فرومایگی، شخص درنده و بدخوی. عام الکَلَبْ، سال قحطی و گرسنگی. تکالُب، مانند سگان به جان هم افتادن و به یک دیگر یورش بردن.

کَلَبْ، بیماری ساری است که به «رهبه الماء» معروف است. ویروس آن در لعاب سگ است که توسط گاز گرفتن منتقل می‌شود. از نشانه‌های آن، تشنجاتی در جهازات تنفس و بلعیدن، و اضطرابات شدید دیگری است در جهازات عصبی.

بلی، تمدن، صنعت و تکنولوژی و نوآوری‌های دیگری که با ایمان و اخلاق توأم نباشد، در دامن خود چنین انسان‌هایی می‌پروراند. «کسی که از یاد من اعراض می‌کند او را در تنگنای زندگی قرار می‌دهم».[35]

پی نوشت ها:

[1] . سیره ابن هشام، ج2، ص285-257 و ص267-266، چ دوم (لبنان: موسسه علمی، 1409 هجری).

[2]. حم سجده، آیه 15، Gمنْ اشدُّ مِنّا قُوّهF.

[3]. رعد، آیه 17، Gفَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِF.

[4]. فجر، آیات 8-6، Gأَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ F.

[5]. تفسیر کبیر، ج31، ص167-166، فخر رازی.

[6]. اعراف، آیه 69، Gوَاذکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَهF.

[7]. تفسیرالمیزان، ج8، ص247، علامه طباطبائی.

[8]. شعرا، آیه 128، Gأَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَه تَعْبَثُونَF.

[9]. تفسیرالمیزان، ج15، ص458-452.

.[10] حاقه آیه 7، Gفَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَهF.

.[11] تفسیرکبیر، ج31، ص167-166.

.[12] فجر، آیه 9، Gوَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِF.

.[13] شعراء، آیه 149، Gوَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِهِینَF.

.[14] حم سجده، آیه 17، Gفَاَخَذَتْهُم صاعَقه الْعَذابِ الهُونِ بما کانُوا یَکسِبُونَF.

[15]. غافر، آیه 82، Gأَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَه الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّه وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَF.

[16]. همان، آیه 21، Gفَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍF.

[17]. کهف، آیه 90، Gحَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًاF.

[18]. تفسیرالمیزان، آیه 13، ص615.

[19]. کهف، آیه 92و93، Gثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًاF.

[20]. تفسیرالمیزان، آیه 13، ص616.

[21]. مشکلات مذهبی روز، ص21 به نقل از مفهوم نسبیت انشتین، ص35-39.

[22]. تاثیر علم بر اجتماع ، ص56، برتراندراسل، ترجمه: دکتر محمود حیدریان، چاپ 1343.

[23]. مشکلات مذهبی روز، ص24، به نقل از اطلاعات شماره 11617.

[24]. قصص، آیه4؛ انبیاء، آیه 105 و نور، آیه 55.

[25]. دکتر علی شریعتی، انتظار، مذهب اعتراض، ص34-33.

[26]. آل عمران، آیه 144، Gوَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَF.

[27]. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج1، ص20 و ص21-41، سیره ابن هشام، ج2، ص88 و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج1، ص553، چاپ اول، 1308ق، دارالتراث العربی ، لبنان.

[28]. دکتر علی شریعتی، انتظار، ص42-41 و سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج3، ص363-362، چاپ شرکت سهامی انتشار.

[29]. نهج البلاغه، خطبه 138، شرح ابن میثم، ج3، ص160 و شرح ابن ابی الحدید، ج2، ص41.

[30].         الحـربُ اوّل ما تکـونُ فِتیه    تسعی بزِینَتِها لکـلّ جـهول

حتّی اذا اشتعلت وثبّ خرامهُا         عادت عجوزاً غیر ذات حلیل

شحطاء جزّت رأسها وتنکرّت            مکـروهـه للشمّ والتقبیل

[31]. جان کندی، استراتژی صلح، ص66، ترجمه: عبدالله گله داری چاپ سوم، 1342.

[32]. نهج البلاغه، خطبه ش 138، (اَلا وَ فی غَدٍ ـ وَسَیاتِی غدٌ بِما لاتَعرِفُونَ- یأخُذُ الوالِیُ مِنْ غَیرِها عُمّالَها مَساوِیَ اَعمالَها، وَتُخرِجُ لَهُ الارضُ اَفالیِذَ کِبَدِها، وَتُلقی اِلیه سِلماً مَقالِیدَها، فَیُریکمُ کَیفَ عدلُ السِیّره، وَیُحیی میتَ الْکِتابِ وَالسُّنَه).

[33]. بحارالانوار، ج52، ص335، محمد باقر مجلسی، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403هـ ، لبنان- بیروت، (عن ابی بکر الحضرمی، عن عبدالملک بن اعین، قال: قُمْتُ مِنْ عِنْدِ اَبی‌جعفَرٍ علیه السلام فَاعتَمدتُ عَلی یَدی فَبکَیتُ وَقُلْتُ: ارُجُو أنْ اُدرِکَ هذا الأمرُ وبی قُوّه ، فَقالَ: اَما ترضُونَ اَنَّ أعدائَکُمُ ـ یقتُلُ بَعضُهُمْ بَعضاً وَ أنتُمْ آمِنُونَ فی بُیُوتِکُمْ).

[34]. همان، ص348، (عَنْ اَبیحَمْزَه الثُمّالی قالَ: سَمِعْتُ اَباجَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: «یا اَباحَمزَه! لا یَقُومُ القائمُ علیه السلام اِلاّ عَلی خَوفٍ شَدِیدٍ، و زَلازلٌ وَ فِتُنَه، وَبَلاءٌ یُصِیبُ النّاسَ، وَطاعُونٌ قَبلَ ذلِکَ، وَسیفُ قاطِعُ بینَ العَرَبِ، وَ اخْتِلافٌ شَدیدٌ بَیْنَ النّاسِ، وَ تَشَتَّتٌ فی دِینِهِم، وَ تغَیّرٌ مِن حالِهِمُ، حَتّی یَتَمَنَّی المُتَمنّی الْمَوتَ صَباحاً وَمساءً، مِنْ عَظِمَ ما یُری مِنْ کَلب النّاسِ، وَاَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعضاً، وَخُروُجُه- اِذا خَرَجْ- عِنْدَ الاَیاسِ وَ القُنُوطِ…).

[35]. طه، آیه 124، Gوَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَه ضَنکًاF.

حجت‌الاسلام والمسلمین عزیزالله علیزاده مالستانی

ماهنامه انتظار موعود – شماره 21

ادامه دارد …

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات ویژه