به تازگي رساله خطي كوچكي ديدم كه در سال 1279 ق توسط يك از عالمان اهل سنت با نام صبغة الله بن محمد (غوث)، در باره مقدار مهريه و صداق فاطمه زهرا (س) نوشته شده و در كتابخانه دانشگاه هاروارد نگه داري مي شود.
فارغ از اين كه در آثار حديثي و تايخي شيعه صداق حضرت چه اندازه آمده، هدفم مرور بر اين رساله كوچك از اين عالم سني است.
وي روايات را دو دسته كرده، دسته اي كه صداق را 400 درهم و دسته اي كه 480 درهم مي داند. مي دانيم كه درهم، سكه نقره و دينار سكه طلاست. مولف سپس سعي كرده است تا اسناد اين نقلها و اختلافات آنها را بررسي كند. بنده به مناسبت ايام فاطميه (س) سعي كردم لب مطالب اين رساله را بياورم، هرچند ترجمه كامل متن نيست.
در مقدمه رساله، در باره نام اين رساله و نام مولف آن آمده است:
رسول جعفريان
مولف گويد: برخي از دوستان از من در باره صداق سيدتنا فاطمه زهرا سوال كردند. برخي آن را 480 درهم و برخي 400 درهم گفتهاند. و برخي هم چهارصد مثقال نقره.
من مي گويم: ابن اسحاق از مجاهد از امام علي (ع) نقل كرده است كه علي (ع) به خواستگاري فاطمه آمد. حضرت پرسيدند: چه داري؟ گفت: چيزي ندارم. حضرت گفتند: زره اي كه از غنائم گرفتي چه شد. (و همان را مهريه قرار دادند).
در اينجا مولف در سند اين حديث بحث مي كند كه مجاهد كه نمي توانسته از مام علي (ع) نقل كرده باشد.
خبر بعدي از ابن سعد است كه به نقل از جعفر بن محمد ز پدرش نقل كرده است كه علي (ع) صداق فاطمه را زره قرار داد «درعا من حديد».
ابن سعد روايت ديگري از عكرمه نقل مي كند كه گفت: وقتي علي (ع) به خواستگاري فاطمه رفت، از او پرسيد: درع حُطميه (يعني همان زره) كه گرفتي چه شد؟ عسقلاني اين حديث را مرسل اما صحيح الاسناد دانسته است.
احمد بن حنبل هم نقل كرده است كه مردي از علي (ع) شنيد كه گفت: من خواستم به خواستگاري فاطمه نزد رسول خدا (ص) بروم. گفتم: به خدا هيچ الي ندارم و از فاطمه خواستگاري كردم. حضرت فرمود: چيزي داري؟ گفتم: خير. گفتند: درع حطميه كه روز فلان و فلان به تو دادم چه شد. گفتم: پيش من است. فرمود:همان را به عنوان صداق به فاطمه بده.
روايت ديگري با سند از ابن عباس نقل شده است كه، وقتي علي با فاطمه ازدواج كرد، رسول گفت: چيزي به فاطمه بده. گفتم: چيزي ندارم. حضرت پرسيد: زره حطميه تو چه شد. سند اين روايت هم درست است.
نسائي هم روايتي از ابن عباس دارد كه گفت: علي (ع) گفت: من با فاطمه كه ازدواج كردم، به رسول خدا (ع) عرض كردم كه من را داماد خودتان كنيد. فرمود: چيزي به او بده. گفتم: ما عندي من شيء چيزي ندارم. حضرت فرمود: فاين درعك الحطمية. گفتم نزد من است. حضرت فرمود: همان را به ايشان بدهيد.
نويسنده گويد: ابن عباس در اين واقعه حاضر نبوده، (چون سن وي اقتضاء ندارد) و بسا آن را از علي (ع) شنيده است. در اين روايت، گاه وساط در سند كامل است گاه ناقص و مرسل. اما روايات مرسل صحابه هم در حكم مرفوع است.
ابوداود با سند خود از مردي از صحابه نقل كرده است كه گفت: وقتي علي با فاطمه ازدواج كرد و خواست با او باشد، رسول (ص) مانع شدند تا آن كه چيزي به فاطمه بدهد. او گفت: چيزي ندارم. حضرت فرمود: زره خود را به او بده. او زره اش را داد و ازدواج كرد. سند اين حديث هم خوب است و مشكل اين كه گفته «مردي از صحابه» از نظر سند اشكالي ندارد. ابوداود شبيه همين روايت را از ابن عباس هم نقل كرده است.
نويسنده گويد: اين روايت دلالت بر آن دارد كه صداق فاطمه زهرا، درع حُطميه يا همان زره وي بوده است. در معناي حطميه ـ به ضم حاء ـ ابن اثير گفته است كه زره اي است كه شمشيرها را مي شكند، چون محكم و سنگين است. در معناي آن نيز گفته اند كه اين نوع زره به طايفه اي از بني عبد قيس منتسب به حطمة بن محارب منسوب است كه كارشان ساختن زره بوده است. اين قول به واقعيت نزديك تر است.
محب الطبري گفته است:عقد بر پايه همين زره بسته شد. علي آن را نزد رسول (ص) فرستاد. حضرت دستور داد آن را فروختند و پولش را به حضرت دادند. در باره قيمتي كه فروخته شده اختلاف شده است. ابن سعد از عكرمه نقل كرده كه 400 درهم بود. ابويعلي در نقلي ديگر از مجاهد آورده است كه علي (ع) گفت كه رسول خدا (ص) با صداق زره فاطمه را به عقد من درآورد. آن را فروختند و قيمت آن 400 درهم شد.
دولابي هم در كتاب ذرية الطاهره گفته است امام علي (ع) خواست به خواستگاري فاطمه برود. كسي از موالي او به وي گفت كه فاطمه از رسول (ص) خواستگاري شده. چرا تو به خواستگاري نمي روي، حتما به تو خواهد داد. گفتم من چيزي ندارم. او گفت:تو برو، حتما رسول (ص) دخترش را به تو خواهد داد.
آن قدر اصرار كرد تا من رفتم. رسول (ص) هيبت و جلالتي داشت. وقتي نشستم، نتوانستم چيزي بگويم. حضرت پرسيد:كاري داري؟ من ساكت بودم. فرمود: شايد براي خواستگاري آمده اي؟ گفتم آري. پرسيدند: چيزي داري تا با آن وي را بر خود حلال كني؟ گفتم: چيزي ندارم. ازمن در باره زره ام پرسيدند. گفتم همان را دارم كه قيمت آن 400 درهم است. حضرت فرمود او را بر اساس همين به عقد تو درآوردم.
مشكل اين روايت اين است كه مجاهد سنش آن قدر نبوده كه اين را از علي (ع) شنيده باشد.
به هر حال در اين روايات آمده است كه قيمت زره 400 درهم بوده است، اما سند اين روايات متصل نيست.
ابويعلي با سند خود روايتي را نقل كرده كه علي (ع) گفت: به حضرت عرض كردم: اسبم را بفروشم يا زره ام را. فرمودند: زره را. و من به 12 اوقيه فروخته و آن را مهر فاطمه قرار دادم. اين سند به نظر نويسنده مشكلاتي از نظر مجهول بودن برخي از راويانش دارد.
ابوعبيد در كتاب الاموال خود از علي (ع) نقل كرده است كه گفت: رسول خدا (ص) فاطمه را بر اساس 480 درهم به عقد من درآورد. ابو عبيد گويد: هر درهم در عهد رسول (ص) 6 دوانق بوده است. سيوطي سند اين حديث را ضعيف دانسته است.
انس بن مالك هم در روايتي در باره ازدواج علي (ع) با فاطمه نقل كرده كه حضرت گفت: اسبت را نفروش چون به آن نياز داري، اما زره را بفروش. آن را به 480 درهم فروخته نزد حضرت آوردم و ايشان آن را در دامن خود گذاشت. نويسنده گويد كه اين حديث در چندين منبع آمده از جمله طبري و عسقلاني كه آن را به ابن ابي حاتم منسوب كرده، اما من در مسند احمد نيافتم. بخش هايي از آن درمنابع ديگر هم آمده است. اين نقلها حكايت از آن داردكه صداق فاطمه زهرا ، همان زره بوده كه به 480 درهم فروخته شده و اين صحيح و درست است. در واقع اين حديث كه مقدار را 480 مي داند، سند مقبول تر و متصلي دارد.
البته اين دو دسته روايت را كه يكي 400 و ديگري 480 درهم دانسته، مي توان به نوعي جمع كرد كه قيمت آن زره 400 درهم بوده اما به 480 درهم فروش رفته است. حلبي در سيره اش نوشته كه زره را عثمان خريد و پول به رسول (ص) داد و زره را هم به علي (ع) باز گرداند.
در خبر ديگري آمده است كه علباء بن احمر گفت:علي گفت: من از رسول (ص) براي فاطمه خواستگاري كردم. علي براي اين كار، زره اش را با برخي چيزهاي ديگر فروخت كه 480 درهم شد. رسول (ص) فرمود: دو ثلث اين پول را براي عطريات و يك ثلث آن را لباس تهيه كردند. به نظر نويسنده، رجال اين حديث از ثقات هستند، اما منقطع است، براي اين كه علباء بن احمر نمي توانسته از امام علي (ع) شنيده باشد. بنابرين احتجاج به آن درست نيست.
ابن سعد در خبر ديگري به نقل از علباء بن احمر يشكري نقل كرده است كه علي (ع) با فاطمه ازدواج كرد و براي آن شتري داشت كه به 480 درهم فروخت. حضرت دستور داد و ثلث آن را براي عطريات و يك ثلث آن را براي لباس قرار دهند. به نظر نويسنده آنچه در اين خبر مهم است اين كه عدد 480 را كه گروهي از روايات قبلي گفتند، تاييد مي كند. (البته اينجا بعير آمده نه زره).
بسياري از منابع كه نويسنده از آنها نام برده گفته اند كه عمر در يكي از خطبه هايش گفت: رسول (ص) صداق هيچ يك از دخترانش را بيش از 12 اوقيه قرار نداد. هر اوقيه 40 درهم بوده و مجموعه اين به 480 درهم مي شود.
اما روايتي كه ابوالخير قزويني حاكمي از انس آورده است كه رسول (ص) مهريه دخترش فاطمه را براي ازدواج با علي (ع) 400 مثقال نقره قرار دارد، حديثي كه در المواهب اللدنيه قسطلاني هم آمده، من سندش را نديده ام. اگر هم درست باشد، چنان كه در حاشيه مواهب آمده، ممكن است به اين معنا باشد كه قدري بر وزن دراهمي كه گفته شده 480 بوده، افزوده شده، شايد هم در عقد، بر مقداري كه درهم بر آن اساس فروخته شده افزوده شده، و اين كه درهم معتبر اندازه اش به مقدار مثقالهاي ذكر شده از نظر وزن بوده است. به نظر نويسنده هيچ كدام از اين دو احتمال قابل قبول نيست. آنچه درست است اين كه مثقال در اينجا فقط اشاره به وزن (نه اندازه معين بلكه وزن كلي) است. مثل اين كه مثلا آمده است: هر كسي كه ذرة المثقالي در دلش ايمان باشد، داخل جهنم نمي شود. مثقال در اينجا فقط مقداري از وزن است، كم باشد يا زياد. در عرف مردم معمولا مثقال را فقط در باره دينار (طلا) بكار مي برند، اما اينجا، اين طور نيست و بر درهم اطلاق شده است. اگر مثقال به معنايي باشد كه گفتيم، يعني مقداري از وزن، معناي حديث انس، اين است كه رسول (ص) فاطمه را بر اساس 400 وزن فضه به ازدواج علي (ع) در آورد. فضه كلمه اي است كه بر درهم اطلاق مي شود و اين امري متعارف است. بدين ترتيب اين روايت هم به همان دسته از رواياتي بر مي گردد كه مبناي مهريه را 400 درهم دانسته اند.
نويسنده گويد: اين آن چيزي بود كه از جستجوي در اين روايات، براي من بدست آمد و خداوند به صواب آگاه تر است.
نگارش اين رساله از سوي مولف روز چهارشنبه 18 ربيع الاول سال 1279 از هجرت پايان يافت.
و صلي الله علي سيدنا محمد و آله و صحبه و سلم.
و انا المفتقر الي الله صبغة الله بن محمد غوث كان الله لهما و لاسلافهما. تمت 1280.
نمونه برخي از صفحات اين نسخه خطي كه در كتابخانه دانشگاه هاروارد نگه داري مي شود:
منبع:حج