الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

فالوده ای که امیرالمؤمنین (ارواحنا فداه) نوش جان نکرد

اگرچه هیچ کس نمی تواند کاملا شبیه امیرالمومنین سلام الله علیه رفتار کند، اما باید توجه داشت که می شود به سبک زندگی و تفکری که ایشان در ساده زیستی داشتند، نزدیک شد.

 

خانه ها و ماشین های میلیاردی، فکر و حرص رسیدن به این اموال، حکایت امروز برخی مسئولان و افراد جامعه ماست.

 

شاید بگویید «دارندگی و برازندگی!» اما باید پرسید: «به چه قیمت؟»

 

آیا حسرت هایی که بر دل مردم کم بضاعت و بی بضاعت به واسطه دیدن این اموال می افتد، باعث نمی شود دارندگی ها و برازندگی ها تعدیل شود؟ آیا نیازهای بزرگتری در جامعه ما وجود ندارد که میزان واردات خودروهای لوکس خارجی به 2 میلیارد دلار بالغ می شود!؟

 

اول از مسئولان باید شروع کرد؛ مسئولانی که می بایست الگویشان امیرالمومنین سلام الله علیه باشد؛ چرا که ساده زیستی آن‌ها باعث خیزش جامعه به سوی ساده زیستی و نهادینه کردن این فرهنگ در جامعه می شود.

 

اگرچه هیچ کس نمی تواند کاملا شبیه امیرالمومنین سلام الله علیه رفتار کند، اما باید توجه داشت که می شود به سبک زندگی و تفکری که ایشان در ساده زیستی داشتند، نزدیک شد.

 

برخی همین را بهانه کرده و می گویند: «علی کجا و ما کجا؟» این همان تفکری است که شیطان با تلقین به افراد، موجبات دوری جامعه از بهترین الگوهای رفتاری و تربیتی یعنی اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) را فراهم کرده است.

 

فـرهـنگ ساده زيستى اگر در جوامع بشرى به گونه شايسته اى نهادینه شود، مى توان با بـسيارى ازمشكلات اقتصادى مقابله كرد. در روزگاران سخت آينده -كه انفجار جمعيّت همراه بـا كـمـبـود مـوادغـذائى ومحدود بودن امكانات زيستى دامنگير انسان هاست- چاره اى جز رواج فرهنگ ساده زيستى وجود ندارد.


امام امیرالمومنین سلام الله علیه الگوى كامل فرهنگ ساده زيستى می باشند.

 

 

خانه، لباس و مرکب حضرت

از لباس هاى معمولى كه عموم مردم مى پوشيدند استفاده مى كرد، روزى به بازار رفت و به لباس فروشان ندا داد كه چه كسى پيراهن 3 درهمى دارد؟


مـردى گـفـت: در مـغـازه مـن مـوجـود اسـت، حـضـرت امـيرالمؤمنين عليه السّلام آن را خريد و پوشيد.

 

خانه اى چون خانه ديگران داشت و اسـبـى يـا الاغـى كـه هـمـگـان در اخـتـيـار داشتند به كار مى گرفت و روزى شمشير خود را فروخت تا مشكل اقتصادى خانواده را حل كند.

 

هـارون بـن عنتره مى گويد : در شهر خورنق(1) هوا سرد بود، على عليه السّلام راديدم كـه قـطـيـفـه اى بـر خـود پـيـچـيـده و از سـرمـا رنـج مـى بـرد، گـفـتـم از بـيـت المال سهمى بردار. امام على عليه السّلام پاسخ داد: چـيـزى از مـال شـمـا برنمى دارم و اين قطيفه را كه مى بينى برخود پوشانده ام، آن را از مدينه همراه آورده ام . (2)


نان خشكيده مى خورد كه دخترش امّ كلثوم وقتى نان جوين خشك را بر سفره پدر ديد اشكش جارى شد.


در اوائل زندگى ، شب ها با همسرش برروى پوستينى مى خوابيد كه در روز بر روى آن شتر را علوفه مى داد.(3)

 

 

ازدواج ساده

الف ـ مراسم ساده
وقتى امیرالمومنین عليه السّلام ازحضرت زهراء سلام الله عليها خواستگارى كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله موافقت نمود، فرمود: على جان از درهم و دينار چه دارى؟
پاسخ داد: يك شتر و زره جنگى.


پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حيوان سوارى لازم است، زره را بفروش.


زره را بـه بـازار بـرد و بـه 40 درهـم فـروخـت و هـمـه را تـقـديـم رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد.


خـطـبـه عـقـد در حـضـور جـمـعـى ازيـاران پـيـامـبـر خـوانـده شـد. رسـول خـدا مـقـدارى از قيمت زره را به سلمان داد تا لباس و برخى مايحتاج زندگى امام على عليه السّلام را تهيّه كند و مقدارى هم به مقداد داد و فرمود: آن را بـه خـواهـر عـلى عـليـه السـّلام (امّ هـانـى) بـده تـا به عنوان صدقه بر سر عروس بـريزد. با دادن يك غذاى ساده به جمعى از اصحاب، مراسم عروسى پايان گرفت. (4)

 

 

ب ـ تداركات ساده ازدواج
هـمـه قـبـول دارنـد كه دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله بزرگ زنان بهشتى و دختر بزرگترين پيامبر آسمانى است. هـمـه قـبول دارند كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام يكى از بزرگترين شخصيّت هاى جهان اسلام است.


امّا ازدواج ساده آن بزرگواران جاى بسى شگفتى است كه چگونه ساده و دور از تشريفات انجام گرفت.


نقل شده كه: امـام عـلى عـليـه السّلام زِرِه خويش را مَهرِ فاطمه سلام الله عليها قرارداد، زيرا كه در آن موقع چيزى از سيم و زر نداشت.


و نقل شد كه: عـلى عـليـه السـّلام زِرِه خـود را بـه خـاطـر شـيـربـَهـا تـقـديـم نـمـود زيـرا كـه رسول اللّه صلى الله عليه و آله او را به اين امر فرمان داده بود.

 


غذاى حضرت

داستان احنف بن قيس
احنف بن قيس مى گويد: روزى بـه دربار معاويه رفتم. وقت نهار آنقدر طعام گرم، سرد، ترش و شيرين پيش من آوردند كه تعجّب كردم. آنگاه طعام ديگرى آوردند كه آن را نشناختم. پرسيدم: اين چه طعامى است؟


معاويه جواب داد: ايـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهيّه شده، آن را با مغز گوسفند آميخته و با روغن پسته سرخ كرده و شكر نِيشكر در آن ريخته اند.


احنف بن قيس مى گويد: در اينجا بى‌اختيار گريه ام گرفت و گريستم.


معاويه با شگفتى پرسيد: علّت گريه ات چيست؟


گفتم: به ياد على بن ابيطالب عليه السّلام افتادم. روزى در خانه او بودم که وقت طعام رسيد. فرمود: ميهمان من باش. آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند. گفتم: در اين سفره چيست؟


فرمود: آرد جو ( سويق شعير)


گفتم: آيا مى ترسيد از آن بردارند يا نمى خواهيد كسى از آن بخورد؟


فـرمـود: نـه، هـيـچكدام از اينها نيست، بلكه مى ترسم حسن و حسين عليهما السلام بر آن روغن حيوانى يا روغن زيتون بريزند.


گفتم: يا اميرالمؤمنين مگر اين كار حرام است؟


حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: «لا وَ لكِن يَجِبُ عَلى اَئِمَّةِ الحَقِّ اَن يُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعفَةِ النّاسِ لِئَلاّ يَطغِى الفَقيرَ فَقرُهُ» (نه، بلكه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعيف باشند تا فقر باعث طغيان فقرا نگردد.) [یعنی هـروقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگويند: بر ما چه باك، سفره اميرالمؤمنين نيز مانند ماست.]


مـعـاويـه گـفـت: اى احـنـف مـردى را يـاد كـردى كـه فـضـيـلت او قابل انكار نيست .(5)

 


امام على عليه السّلام بيشتر از سبزيجات استفاده مى فرمود و اگر غذاى بهترى مى خواست، شير شتر ميل مى‌كرد. گوشت بسيار كم مى خورد و مى فرمود: شكم ها را مدفن حيوانات نكنيد. با اينهمه، از همه قدرتمندتر و قوى‌تر بود. (6)

 

پاسخ عاصم بن زياد
وقـتـى حـضـرت امـيـرالمـؤمـنـيـن عـليـه السـّلام بـه عـاصـم بـن زيـاد كـه ترك لذّت هاى حـلال كـرده بـود اعـتـراض كـرد و رهـنـمـود داد كـه نـبـايـد از حلال الهى و از زندگى لازم و مناسب پرهيز داشت، عاصم بن زياد به صورت اعتراض گفت: يـا امـيـرالمـؤمـنين! شما هم كه از لباس هاى بسيار ساده و غذاهاى ساده استفاده مى كنيد و بسيارى از لذّت هاى حلال را ترك كرده ايد!؟


حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام در پاسخ او فرمود: «وَيحَكَ لَستُ كَأنتَ اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَى ائمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ (7) (واى بر تو، من همانند تو نيستم چون رهبر جامعه اسلامى مى باشم همانا خداوند بر امامان عـادل واجـب كـرده اسـت كـه چـونـان ضـعـيـف تـرين انسان‌ها زندگى كنند تا تهيدستى بر محرومان و فقرا فشار نياورد).

 

يعنى سادگى در غذا و پوشاك نسبت به مسئوليّت هاى اجتماعى افراد متفاوت است.

 


اعتراف عمر بن عبدالعزيز
عمر بن عبدالعزيز گفته است: عـلى بـن ابـيطالب عليه السّلام گذشتگان را بى آبرو و بى موقعيّت كرد و باعث زحمت آيندگان گرديد.


يـعـنى امام على عليه السّلام چنان در عبوديّت و عدالت و زهد و تقوى بالاتر از همه قرار داشت كه خلفاى گذشته را در نزد مردم بى موقعيّت نمود كه مردم مى گفتند: عدالت و تقوى يعنى اين.


و خـلفـاى آيـنـده نيز هرچه خواستند نتوانستند راه او را بروند و به زحمت افتاده و در نزد مردم ارزشى پيدا نكردند.

 

 

داستان فالوده
عدى بن ثابت مى گويد: در هـواى گـرم تـابـستان به وسيله آب خنك و شكر، فالوده اى درست مى كنند كه براى رفع تشنگى خوب است. روزى مقدارى فالوده نيز براى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام آوردند. امام على عليه السّلام از خوردن آن امتناع ورزيد و فرمود: «چـون رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله فـالوده نـخورد، من هم دوست ندارم از آن بخورم.» (8)

 

پيروى از رسول خدا عليه السّلام در غذا

 

الف ـ رعايت سادگى در غذا

امـام عـلى عـليـه السـّلام در سـاده زيـسـتـى ضـرب المثل بود. از غذاهاى ساده استفاده مى كرد، غذائى مى خورد كه عموم مردم مى خوردند. سخت تلاش داشت تا با محرومان و فقرا هم‎نوا باشد.

 

روزى براى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام فالوده آوردند. امام عليه السّلام فالوده را ميل نفرمود و اظهار داشت: «چـون رسـول خـدا صـلى الله عليه و آله فالوده نخورد، من هم از او اطاعت مى كنم و نمى خورم.» (9)


زيـرا در هـواى گـرم مـدينه يا در كوفه تهيّه فالوده از برف و شكر و ديگر ادويه هاى مورد لزوم، كار هركسى نبود و محرومان قدرت آن را نداشتند و چون فالوده دسر گروه خـاصـّى از جـامـعه بود، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله هم از آن استفاده نمى كـرد و امـيـرالمـؤمنين عليه السّلام هم براى رعايت سادگى در غذا و هم به جهت پيروى از سنّت رسول خدا صلى الله عليه و آله فالوده نخورد.

 

ايـن الگـوى رفـتارى درس ساده زيستى به مسئولان و مديران جامعه مى دهد كه تلاش كنند در غذا و لباس و مسكن همانند محرومان جامعه زندگى كنند، گرچه مصداق هاى خارجى مهمّ نيست؛ زيـرا در آن روزگـاران مـمـكـن بـود فـالوده غـذاى سرمايه داران جامعه به حساب آید و امروز به يك غذاى عمومى تبديل شده باشد. ،هـمـواره بـايـد پـيـام الگـوهـا را شـنـاخت و بكار گرفت، گرچه نمونه هاى خارجى ملاك نباشد.

 

 

ب – پرهيز از غذاهاى چرب و شيرين
1 ـ اگـرچـه امـام عـلى عـليـه السـّلام از غـذاهـاى حـلال اسـتفاده مى فرمود، امّا اغلب غذاهاى حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام سركه و روغن و خرما بود.


2 ـ همه سيره نويسان نقل كرده اند كه: حـضـرت امـيـرالمـؤمـنـيـن عليه السلام در سادگى غذا چونان رسـول خـدا صـلى الله عليه و آله عمل مى كرد و سفره او از سفره رسول خدا صلى الله عليه و آله رنگين تر نشد. «وَ كانَ امـيرالمؤمنين عليه السّلام أشبهُ النّاس طُعمةً بِرَسُولِ اللّه صلى الله عليه و آله كانَ يأكُلَ الخُبزَ وَ الخِلَّ و الزّيتَ» (حضرت اميرالمؤمنين عـلى عليه السـّلام شبيه ترين مردم در غذا به رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله بـود كـه اغـلب نـان و سـركـه و روغـن تناول مى فرمود). (10)

 

 

ج – استفاده از غذاى ساده با وجود غذاهاى رنگين
امام على عليه السّلام تهيدست نبود. از دسترنج خود توليد فراوانى داشت. وقتى فقرا و يـتـيـمـان را دعـوت مـى كرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت و همگان را دعوت به تناول غذاها مى كرد، امّا خود بر سر همان سفره نان خشك مى خورد. (11)


 

د – پرهيز از برخى غذاها
روزى بـراى حـضـرت امـيـرالمـؤمـنـيـن عـلى عـليـه السـّلام مـعـجـونـى از آب و عسل آوردند كه به صورت شربت مى نوشيدند. امام على عليه السّلام آن را گرفت و فرمود: (پـاك و پـاكـيـزه اسـت و حـرام نـيست، امّا من از آن نمى خورم و نفس ‍ خود را به چيزى كه نبايد عادت بدهم آشنا نمى سازم). (12)

 

 

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت أمیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام

 

 

پی نوشت ها:

1- پايتخت پادشاهان حيره
2- عـلى و حـقـوق بـشـر ج 1ص 82 ـ و ـ كامل ابن اثير ج 2 ص 44 ـ و ـ تذكرة الخواص ص 108 ـ و ـ كشف الغمّه ج 1 ص 203
3- سنن اين ماجه ج 2 ص 3 ـ و ـ تذكرة الخواص ابن جوزى ص ‍ 316 و 16 ـ وكشف الغمّه ج 2 ص 78 ـ و ـ يـنـابـيـع الموّدة ص 197
4- كامل بهائى ج 1ص 161 ـ و ـ خصايص نسائى
5- اصل الشّيعه و اصُولُها ص 65 ـ و ـ نثر الدّرر، سعيد بن منصور بن الحسين الا بى
6- شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 7
7- خطبه 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف
8- الغارات ج 1 ص 88 ـ و ـ بحارالانوار ج 8
9- كشف الغُمّه ص 37
10- حلية الابرار ج 1 ص 329
11- بحارالانوار ج 40 ص 327
12- بحارالانوار ج 40 ص 327

 

جام نیوز

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات ویژه