تصویر ارائه شده از منجی و آخرالزمان، مبتنی بر گونه روایتگری سینمایهالیوودی با تفکر اوانجلیستی است.
بخش دوم و پایانی
براساس الگوی سهلایهای فرکلاف در تحلیلِ گفتمانی، متن، کردار گفتمانی و کردار اجتماعی اینگونه تعریف میشوند:
متن
تحلیل متن از دو جنبه مکمل یکدیگرند: یکی تحلیل زبانشناختی و دیگری تحلیل بینا متنی؛ و مسائلی همچون انسجام بین جملهای و جنبههای گوناگون ساختار متون، مورد بررسی تحلیلگران گفتمان قرار میگیرد. میتوان گفت در همۀ متون، شالودۀ بینا متنی متنها به مخاطب مربوط میشود. تناسب میان بینا متنی و مخاطبان همیشه آنگونه که سیاستمداران کارکشته به معنای گستردۀ کلمه از آن بهره میگیرند، این چنین آگاهانه و با طرح قبلی نیست.
کردار گفتمانی حد واسط میان متن و کردار اجتماعی است و با استفاده از آن، مردم از زبان برای تولید و مصرف متن بهره میگیرند و اینگونه متن به کردار اجتماعی شکل میدهد و همچنین از آن شکل میگیرد. جنبۀ کردار گفتمانی، در این چارچوب نشان میدهد که تولیدکنندگان و مصرفکنندگان متن، در هر رویداد گفتمانی از منابع اجتماعی در دسترس که نظم گفتمان را شکل میدهند بهره میگیرند.
در این چارچوب، سطح کردارهای گفتمانی مرتبط با تولید، مصرف و توزیع متون است. توزیع مربوط به گردش متون در نظمهای گفتمانی مختلف است که به صورت زنجیرهای صورت میگیرد. یکی از مفاهیم مهم در حوزۀ کردار گفتمانی مفهوم بینا متنی است. بینامتنیت، نشاندهندۀ تاریخمندی متون است. هیچ متنی را نمیتوان به تنهایی و بدون اتکاء به متون دیگر فهمید؛ زیرا نمیتوان از استفاده کردن لغات و عباراتی که دیگران قبلاً استفاده کردهاند پرهیز کرد.
همچنین متن یا گفتمان به مجموعهای از عوامل بیرونی متکی است که این عوامل هم در فرآیند تولید و هم در فرآیند تفسیر متن مؤثرند. در نهایت اینکه متن افزون بر بافت و تفسیر، به شدت متأثر از شرایط اجتماعی است که متن تولید یا تفسیر میشود (توصیف، تفسیر و تبیین).
توصیف به مجموعه ویژگیهایی گفته میشود که در یک متن یافت میشوند. این ویژگیها میتوانند به عنوان انتخابهای ویژه از میان گزینههای مربوط به واژگان و دستور زبان تلقی شوند که متن از آنها استفاده میکند. در مرحله توصیف، درباره واژگان در متن، به این پرسشها پاسخ میگوییم: کلمات واجد کدام ارزشهای تجربی هستند و چه نوع روابط معنایی به لحاظ ایدئولوژیک میان کلمات وجود دارد؟ کلمات واجد کدام ارزشهای رابطهای هستند؟
آیا عبارتهایی وجود دارند که دال بر حسن تعبیر باشند؟ آیا کلماتی وجود دارند که رسمی یا محاورهای باشند؟ کلمات واجد کدام ارزشهای بیانی هستند ؟در کلمات از کدام استعارهها استفاده شده است؟ ویژگیهای دستوری واجد کدام ارزشهای تجربی هستند؟ از لحاظ دستوری جملات معلوم هستند یا مجهول؟ آیا جملات مثبت هستند یا منفی؟
مرحله تفسیر روشن میسازد که فاعلان در گفتمان مستقل نیستند. این مرحله به خودی خود، بیانگر روابط قدرت و سلطه و ایدئولوژیهای نهفته در پیشفرضها، که کنشهای گفتمانی معمول را به صحنه مبارزه اجتماعی تبدیل میکند نخواهد بود. به منظور تحقق چنین هدفی، مرحله تبیین هم ضروری است. پرسشهای مطرح شده در این سطح چنین خواهد بود: تفسیرهای گفتمان از بافت موقعیتی و بینا متنی چیست؟ چه نوعی از گفتمان مورد استفاده خواهد بود (و در نتیجه، کدامین قواعد، نظام و اصول در زمینه نظام آوایی، دستوری، انسجام جملهای، واژگان، نظامهای معنایی یا کاربردی بهکار گرفته میشود)، و نیز کدام چارچوبها؟
هدف از مرحله تبیین، توصیف گفتمان به عنوان بخشی از یک فرآیند اجتماعی است؛ تبیین گفتمان را به عنوان کنش اجتماعی توصیف میکند و نشان میدهد که چگونه ساختارهای اجتماعی، گفتمان را جهت میبخشند؛ همچنین تبیین نشان میدهد که گفتمانها چه تأثیراتی میتوانند بر آن ساختارها بگذارند. منظور از ساختارهای اجتماعی هم همان مناسبات قدرت است و هدف از فرآیندها و اعمال اجتماعی، فرآیندها و اعمال مربوط به مبارزه اجتماعی است. بنابراین، تبیین، عبارت است از دیدن گفتمان به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی در ظرف مناسبات قدرت. آنچه در مورد تبیین باید گفت را در قالب پرسشهای زیر مطرح میکنیم:
عوامل اجتماعی: چه نوعی از روابط قدرت درسطوح گوناگون نهادی، اجتماعی و موقعیتی در شکل دادن این گفتمان موثر است؟
ایدئولوژی: چه عناصری از دانش زمینهای که مورد استفاده واقع شدهاند، دارای ویژگیهای ایدئولوژیک هستند؟
تأثیرات: جایگاه این گفتمان نسبت به مبارزهها در سطوح گوناگون نهادی، اجتماعی و موقعیتی چیست؟ آیا این مبارزات آشکار است یا پنهان؟ آیا گفتمان یاد شده نسبت به دانش زمینهای هنجاری است یا خلاق؟ آیا در خدمت حفظ روابط موجود قدرت است یا در جهت دگرگون ساختن آن عمل میکند؟ (فرکلاف، 1379)
بهطور کلی میتوان گفت کلیۀ رویکردهای تحلیل گفتمان انتقادی در اصول زیر مشترک است:
_ روابط قدرت و سلطه، عملی _ گفتمانی است.
_ تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی مشکلات اجتماعی میپردازد.
_ گفتمان نقش ایدئولوژیک دارد و ایدئولوژی نیز گفتمان را شکل میبخشد.
_ فرهنگ و جامعه به وسیله گفتمان ساخته میشود.
_ تحلیل گفتمان امری تفسیری و تبیینی است.
_ تحلیل گفتمان انتقادی، نوعی تحلیل ایدئولوژیکی از متون است.
_ زبان، کاربردِ خنثی ندارد. کلیۀ متون دارای انگیزه و بار ایدئولوژیک هستند (آقا گلزاده، 1385: 7).
سطوح عمل در تحلیل گفتمان اینگونه است:
روش تحلیل روایت
تصویر ارائه شده از منجی و آخرالزمان، مبتنی بر گونه روایتگری سینمایهالیوودی با تفکر اوانجلیستی است. روش تحلیل روایت به این روایتها و تصویری که از موعود ترسیم میشود میپردازد و روشی کارآمد برای ارزیابی، تحلیل و استنباط مضامین موعود گرا در تولیدات سینمایی است.
ملاحظاتی در این روش مطرح است:
انسانها به دنیای پیرامون خود با داستانهایی که در باره آن میگویند، روح میبخشند.
باورها و رفتار بر اساس دلایل متقنی بنیان نهاده شده است.
روایت، یک شکل هدفمند و غایی از گفتمان تفسیری است.
داستانها یک کنش نمادیناند که واقعیتهای اجتماعی را خلق میکنند.
داستانها به تجارب متصلاند.
داستانها به ارزشها متصلاند.
روایتها مبتنی بر تجارباند، محصولی ذهنیاند، دارای وضعیتی مربوط به گذشته یا تاریخیاند، دارای تسلسل و بههم پیوستگیاند، یک موضوع مرکزی را تعریف میکنند و دارای یک پایان هستند.
روایتها توسعهبخش رغبت شنوندگان غیرمنسجم و سازمان نیافتهاند، بیدارکننده تجارب و احساسات نهفتهاند و به گونهای تحمیلکننده بحثهای اضافیاند.
عناصری که در یک روایت از تولیدات سینمایی مطرح است عبارتند از:
Theme تم
Plot طرح
Structure ساختار
Characters شخصیتها
Narrator راوی
Setting زمینه
Time and Causality زمان و موقعیت
اسطورهای بودن
الگوی روایی
دراماتیک بودن
تحلیل فانتزی موضوع
افسانهای بودن
نوعی بودن
دیگر زمینههای روایی (بژه، 1389).
در مفهومی کلی، روایتها تمام پیرامون ما را در بر گرفتهاند و جهان در صورتهایی روایی به ما عرضه میشود و آنها در طریقه تشخیص و درک ما از جهان متمرکز شدهاند. مطالعه روایت یا روایتشناسی، ما را به آن ساختارهای مخصوصی در تصاویر متحرک معطوف میکند که برای تولیدکننده و مخاطب، هر دو آشنا و مأنوس هستند. این مسئله از آن جهت مهم است که روایتها، بخشی مرکزی و مهم از سازمان ارتباط میان تولیدکننده و مخاطب را میرساند.
بدین ترتیب، روایت بر ساختمان تصویر متحرک که دارای عناصر تکنیکی و نمادین است چیرگی دارد. بنابراین، بیشک ملاحظه ساختار روایت بر تحلیل روایت و روایتشناسی ترجیح دارد. این نوع از تحلیل به ضرورت با توصیف ترسیم الگوها مرتبط خواهد بود: الگوی بازیگران، نمایش طرح اصلی، تضاد و مقابله. سودمندی مطالعه روایت نه تنها در تحلیل ساختار متون، بلکه همچنین در ساختمان معنا و بهویژه ایدئولوژیهای درون متن است.
همه رویدادهایی که در روایت استنتاج و ارائه میشوند، به عنوان داستان منتسب میشوند. طرح، بخشی از روایت است که در بازنمایی دیداری و شنیداری بیان میشود. بنابراین، در حالیکه فیلمهایی مانند همشهری کین اثر اورسن ولز (1941) ممکن است داستانی ساده داشته باشند _ پسری مالک ثروتی میشود، روزنامهای دایر میکند، تنها و منزوی میشود و میمیرد_ طرح داستان در ساختمان خود در تغییرات زمان و فضا بسیار به هم پیچیده است.
در رویکرد همنشینی، مهمترین ابزارهای تکنیکی و نمادینی که طرح بهوسیله آنها ایجاد میشود، مطالعه میشوند. در رویکرد پارادایمی، دلبستگی ما این است که چگونه این عناصر در ساختار روایت ترکیب میشوند و به بهترین شکل میتوانند مطالعه شوند.
اگر از علت و معلول آغاز کنیم و زنجیرهای از رویدادها را کنار هم بگذاریم ، آنگاه میتوانیم پویاییهای روایت و ساختار روایی را تشخیص دهیم و مطالعه کنیم. باید گفت این روش تحلیل بسیار سودمند است.
در این بخش باید بر روی چیزی که احتمالاً شکل مسلط و چیره ساختار روایت تصاویر متحرک، تمرکز کنیم، مانند:
_ روش اصولی بازنمایی؛
_ متن واقعگرای کلاسیک؛
_ روایت هالیوودی متعارف.
صورتهای کلیدی آنها بهصورت خلاصه در زیر مطرح شدهاند:
الگویی مرکزی از معما و راهحل دنبال میشود.
همه پرسشها و موضوعها در آغاز روایت واقع شدهاند، یا در حالیکه روایت پیش میرود، پاسخ داده میشوند.
زنجیره رویدادها، رشتهای منطقی را دنبال میکنند و منطقی درونی دارند.
شباهت به واقعیت: همه رویدادها باور پذیرند.
مخاطب باید با شخصیتهای اصلی یکدل شود و انتقال فکر و تلقین صورت بگیرد.
تمرکز روایت بر افراد واقع میشود تا جامعه یا گروهها.
عناصر تکنیکی و نمادین، تابع ساختمان روایت و پیش بردن روایت هستند.
این نوع روایت بر ساختار روایی رمانها و تئاتر کلاسیک قرن نوزده تکیه دارد که در سه فعل متعارف ترتیببندی شد. بنابراین، یکی از نکات اصلی برای تحلیل در اینجا، ساختار روایت است که آغاز، میان و پایانی قابل شناسایی را در بر دارد. این مراحل همچنین میتوانند افتتاح و گشایش، تضاد و کشاکش، و راهحل نامیده شوند.
آغاز
Beginning
قهرمان داستان
شخصیت شرور و پست
پدیدار شدن مشکل
میانه
Middle
افزودن مشکل
جستجو و تلاش
و یا جنگ و ستیز و نبرد
پایان
End
پیروزی
صلح و آرامش
موقعیت تغییریافته
در روایتگری هر ماجرا از نقطهای وقایع آغاز و پس از آن به اوج رسیده و بعد از آن خاتمه مییابد.
روش تحلیل محتوی
روش دیگر مورد بهرهبرداری برای تحلیل مضامین موعود گرا در فیلمهای سینمایی، روش تحلیل محتوی با همه مفاد و اشکال مطرح در آن است.
نگاهی به فعالیتهای شکلگرفته مبتنی بر روش تحلیل محتوی، بیانگر قابلیتها و تواناییهای این روش در پاسخ به پرسشهای پژوهشگران در عرصههای گوناگون است. تحلیل محتوی به عنوان یک روش که براساس خواستههای آدمی به دانستن شکل گرفته است، هر روز به عنوان یک امکان در اختیار و دسترس برای تشخیص امور جاری زندگی و تصمیمگیری مبتنی بر آن است. هر روز بسیاری از تحلیلهای جاری ما در نقشآفرینیهای اجتماعی مبتنی بر روش تحلیل محتوی راهگشاست. ناگفته نماند که اگر از تحلیل محتوی صحبت میکنیم، مقصود تحلیل نظاممند است که البته تحلیلهای مورد تأکید شخصی بهکار گرفته شده در زندگی روزمره، در شمار آن نیستند.
تحلیل محتوی، روشی نظاممند برای درک پدیدههای اجتماعی و کسب شناخت درباره واقعیتهای اجتماعی است. تحلیل محتوی دارای نظم است و در این انتظام محقق، اطلاعات را به نفع یا به ضرر خود جمعآوری میکند. تحلیل محتوی روشی است عینی؛ یعنی هر محققی با رعایت اصول و ملاکها و معیارها و گذراندن مراحل پژوهش به همان نتیجهای میرسد که محقق اول با رعایت همان اصول و معیارها و طی مراحل در همان موضوع، آن نتیجه را بهدست آورده است. تحلیل محتوی یک روش ارزیابی است؛ زیرا زمینهساز تحلیل شرایط و وضعیتهای گوناگون است. تحلیل محتوی از روشهای اکتشافی است که ارائهدهنده واقعیاتی است که در گذشته درک آن فراهم نبوده است.
تحلیل محتوی، یک روش جمعآوری اطلاعات درباره واقعیت اجتماعی است و مضمون آن باید در بر دارنده این عبارت باشد که در تحلیل محتوی امکان استنباط مشخصههای خارجی از مشخصههای داخلی وجود دارد.
در نگاه برخی دیگر از صاحبنظران ارتباطی، تحلیل محتوی به عنوان یک اصطلاح زمانی به کار برده میشود که انتظار روشی پژوهشی بر اساس سنجش مقداری چیزی مانند خشونت، ارائه تصاویر منفی از زنان و غیره است که در نمونهای از یک شکل هنر مردمی که به وسیلۀ رسانۀ همگانی به مخاطبان عرضه میشود، وجود دارد (آسابرگر، 1373: 41).
جرج و. زیتو در کتاب روششناسی و معانی: انواع تحقیق جامعهشناختی (1975) مینویسد:
شاید بتوان بررسی محتوی را روشی تعریف کرد که با استفاده از آن، پژوهشگر در صدد است، مقدار «اطلاعات» مکتوب، شفاهی یا منتشر شده را با تحلیلی نظام یافته، عینی و کمی معین کند (Zito , 1975: 27).
برخی معتقدند تحلیل محتوی، کوششی است برای آموختن چیزی دربارۀ مردم از طریق بررسی موضوعی که مینویسند یا پیامی که به شیوههای گوناگون دیگر تولید میکنند.
با همه این ملاحظات در عرصه تحلیل و استنباط مضامین موعود گرا از فیلمهای سینمایی، استفاده از تحلیل محتوی با همه مفاد و اشکال آن امکانپذیر است.
فرآیند تحلیل محتوی معرف هر 3 گونه روش تحلیل محتوی است.
1. تحلیل محتوای توصیفی: این تحلیل، بر اساس تعریف برلسون ولازارسفلد ساخته شده است و یک شکل از روش تحلیل محتوی پس از وقوع است؛ یعنی توصیف کمی و مبتنی بر مقولههای شناسایی شده محتوای برجسته یک پیام.
2. تحلیل محتوای استنباطی: پژوهشگر بین برخی مشخصههای برجسته درون پیام و مشخصههای برجسته خارجی، رابطه برقرار میکند. این شکل از تحلیل محتوی تنها توصیف محتوای پیام را در نظر ندارد و مبتنی بر محتوی پیام، درباره جنبههایی از واقعیت اجتماعی اظهارنظر میکند.
3. تحلیل محتوای ارتباطی: هدف تحلیل محتوای ارتباطی، دستیابی به نتایجی درباره نظر فرستنده، تأثیر برگیرنده و وضعیت ارتباط بر اساس محتوی یک ارتباط است.
شکل تحلیل محتوای ارتباطی جامعترین شیوۀ تحلیل محتوی است. هر چه از سمت تحلیل محتوای توصیفی به سمت تحلیل محتوای ارتباطی پیش میرویم، شکل تحلیل محتوی پیچیدهتر و یافتهها دقیقتر میشود (اتسلندر، 1371: 74).
در این روند، بیشک در بهکارگیری هر روش و طی فرآیند تحقیق توجه به سیر حرکت در اجرای پژوهش اهمیت دارد و از سازماندهی کلی جریان تحقیق نیز مستثنی نیست.
در ارزیابی این مضامین، چهار عنصر، مبنای ارزیابی است. در اینجا فهم عناصر چهارگانه ادراک روایت یا نقل در تولید رسانهای است. این عناصر عبارتند از :
_ خلاصه فیلم
_ اطلاعات زمینهای
_ استدلالهایی درباره چگونگی خلق فیلم
_ ارزیابی اصول نقد مبتنی بر مقاصد تولید نگاهی به مقولات مطرح در تولیدات مربوط به سینمای موعود گرا، تصویر دقیقتری را در بهکارگیری این روشها برای تحلیل و استنباط مضامین موعود را به دست میدهد:
گفتنی است که مقولات ارائه شده در ذیل محصول، ارزیابی بیش از 60 اثر سینمایی تولید شده در غرب است که امکان ارائه همه جنبهها و مفاهیم مرتبط در این مجال وجود ندارد و به شکل محدود ارائه شده است.
ردیف
1. وظیفه منجی در تولید رسانهای
2. قالب تولید رسانهای
3. واژهها و مفاهیم آخرالزمان مرتبط با فیلم
4. انطباق روایت با اعتقادات مسیحیت صهیون
5. ترسیم پایان دنیا
6. موضوعات مطرح در تولیدات سینمایی
1
باید از وقوع یک حادثه مهم پیشگیری کند
تکنولوژیک
دجال
هجوم بسیار دشمنان
منجی دنیا را نجات میدهد
اجتماعی
2
باید کار بسیار خطیری را به انجام برساند
دینی
آرماگدون
ظهور دیکتاتوری سرسخت رهبری مهاجمان را برعهده دارد
دنیا به نابودی کشیده میشود
خشونتهای سیاسی / جنگ
3
باید جان گروه یا شخصی را محافظت نماید
علمی
منجی
وقوع جنگ آرماگدون
دنیا نابود میشود اما عدهای از آن نجات پیدا میکنند و زندگی دوباره آغاز میشود
انرژی ومحیظ زیست
4
اسطورهای
برگزیده
بازگشت منجی
اقتصادی
5
تخیلی
آخرالزمان
قضایی
6
آپوکالیپس
حوادث و اتفاقات
7
اصلاً استفاده نشده است
دینی
8
نجات یا حفظ دنیا
فرهنگی
در عملیاتیسازی روشهای یاد شده، شیوه عملیاتیسازی بسیار مهم است. بیشک، اجرای هرگونه ارزیابی و بهکارگیری هر روشی برای اجرای پژوهش، نیازمند طراحی یک نقشه برای اجرای پژوهش است که طرحنامه آن پژوهش است. در مرحله بعدی، سازماندهی و بالاخره اجرای ارزیابی اصلی یا نهایی است.
در ارزیابی مضامین مورد ارزیابی در سینمای موعود گرا، گرایش به 7 زمینه تحلیلی وجود دارد. این زمینهها به عنوان زمینههای عمومی تحلیل مورد تأکید است.
در بررسی مواد تولید شده رسانهای، همه انواع مواد دیداری و شنیداری؛ مواد مکتوب، نمادها و نشانههای آخر الزمانی و مواد چند رسانهای را در بر میگیرد. در عین حال، برای تکمیل چرخه تحلیل و استنباط میتوان به مولفهها و مقولات زیر نیز توجه کرد.
در انجام مراحل پژوهش و شکلدهی به فرآیندهای عملیاتی، توجه به بستر پژوهش و طراحی طرح اولیه بسیار اهمیت دارد. سازماندهی تحلیل مرحله نهایی برای ورود به بحث اجرایی تحلیل و استنباط است (هولستی، 1373). نقشه اصلی اجرا براساس آن تدوین میگردد و مراحل اجرایی انجام میشود.
توجه داشته باشیم که تحلیلها و استنباطهای مضمونها در یک نوبت اجرا نیز قابل حصول است، ولی بهدلیل چند بعدی بودن تولیدات سینمایی و ماهیت مقولات مرتبط با موعودگرایی؛ امکان کاهش دقت و اعتبار وجود دارد؛ بنابراین، طی فرایند بال، از اعتبار و روایی پژوهش محافظت میشود و دقت فعالیت انجام شده و اعتبار یافتهها را بالا میبرد.
با توجه به تعدد روشهای مورد بهرهبرداری، فرآیند تحلیل و استنباط مضامین در این چارچوب اتفاق میافتد:
در طراحی یک طرح پژوهشی در قالب روشهای یاد شده به این شرح عمل میشود (البته معمولاً در طراحی طرحهای پژوهشی عمومی نیز از همین چارچوب پیروی میشود). طراحی طرحنامه نیز همانند اجرا دربردارنده هر دو سطح نظری و عملی است. در هر سطح، زمینههای مورد تأکید برای سازماندهی تحلیل اصلی مورد توجه قرار خواهد گرفت:
در بخش اصلی پژوهش که پس از سازماندهی تحلیل قرار دارد، پژوهشگر در چارچوب طرحنامه به اجرای پژوهش مبادرت میکند. بیشک، متناسب با اهداف اولیه در نظر گرفته شده برای پژوهش محقق سازوکارهای اجرایی لازم را تدارک دیده و بر اساس طرحنامه به اجرای عملیات تحقیق میپردازد.
در اینجا برای آشنایی بیشتر به فعالیتهای اجرایی اشاره میکنیم:
آنچه در اینجا ارائه شد، تصویری کلی از مراحل اجرایی روشهای مورد تأکید در تحلیل و استنباط از مضمونهای موعودگراست که البته مرور جنبههای گوناگون آنها و شیوههای تحلیل، نیازمند مجال گستردهتر و فضای بیشتری برای عرضه مطالب است و در این مختصر نمیگنجد.
فهرست منابع
آسا برگر، روشهای پژوهش رسانهها، ترجمۀ محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1373، چاپ اول.
اتسلندر، پتر، روشهای تجربی تحقیق اجتماعی، ترجمۀ بیژن کاظمزاده، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371، چاپ اول.
دلاور، علی، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران، انتشارات رشد، 1380.
هولستی، آل – آر، تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمۀ نادر سالارزاده امیری، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1373، چاپ اول.
معتمدنژاد، کاظم، روش تحقیق در محتوی مطبوعات، تهران، انتشارات دانشکدة علوم ارتباطات اجتماعی، 1356، چاپ اول.
باردن، لورنس، تحلیل محتوا، ترجمه ملیحه آشتیانی، محمد یمنی دوزی سرخابی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1375، چاپ اول.
بژه، دیوید. ام، تحلیل روایت وپیشا روایت، ترجمه حسن محدثی، انتشارات دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، تهران، 1389.
کریپندروف، کلوس، تحلیل محتوا، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران، انتشارات روش، 1378، چاپ اول.
آقا جانی، سعادت، تحلیل گفتمان؛ مدخلی به مطالعات امنیتی و مسائل استراتژیک، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، 1388.
گودرزی، محسن، تحلیل گفتمان انتقادی، کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره 22، دیماه 1388.
آقا گل زاده، فردوس، تحلیل گفتمان انتقادی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1385.
باردن، لورنس، تحلیل محتوا، ترجمه آشتیانی و سرخابی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1375.
فرکلاف، نورمن، تحلیل انتقادی گفتمان، گروه مترجمان، فاطمه شایسته، پیران و دیگران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1379.
سجودی، فرزان، نشانهشناسی کاربردی، انتشارات قصه، تهران، 1383.
نقیبالسادات، سیدرضا، راهنمای عملی آمادهسازی طرحهای تحلیل محتوی، پژوهشگاه فرهنگ و معارف، تهران، 1384.
__________، روششناسی ارتباطات، انتشارات موسسه فنون انتشار جمعی، تهران، 1391.
وان دایک، تئون، مطالعاتی در تحلیل گفتمان: از دستور متن تا گفتمان کاوی انتقادی، گروه مترجمان، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1382.
Kaplan A. 1943. Content Analysis and the theory of Signs. Philos. Sci, 10
Macmillan, Katie. 2006. “Discourse Analysis – A Primer”
[Online:http://www. ischool. utexas. edu/~palmquis/courses/discourse. htm]
Slembrouck, Stef. 2006. “What is meant by “discourse analysis”?
[Online: http://bank. rug. ac. be/da/da. htm#pr]
Stubbs, Michael. 1983. Discourse Analysis: The Sociolinguistic Analysis of Natural Language. Oxford: Basil Blackwell
Dellinger, Brett; Critical Discourse Analysis, www. cnncritical. tripod. com
Van Dijk, Teun A; Discourse as social interaction, sage, 1997
Zito , George. V , Methodology and Meaning: Varieties of Sociological Inquiry , New York: Praegez
منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 21
فارس