این نوشتار ابتدا اصل مشروع بودن «توقیت» را بر اساس متون مقدس هر دین و گفتار علما بررسی و سپس آسیبهایی را که توقیت برای آن دین و پیروان آن ایجاد میکند، تبیین وترسیم میسازد.
واکاوی توقیت و آسیبهای آن در ادیان ابراهیمی – بخش اول
توقیت بستری برای مدعیان دروغین
چکیده
یکی از آموزههای مشترک ادیان ابراهیمی، اعتقاد به یک «منجی موعود» است که در پایان تاریخ، برای ایجاد صلح و امنیت و برقراری عدالت و ریشهکن کردن ظلم و فساد از جامعۀ بشری ظهور میکند. این اعتقاد، در بین پیروان ادیان ابراهیمی، آنقدر دارای اهمیت و اشتیاق است که هریک از پیروان، آرزوی درک چنین ایامی را در سر میپروراند. بنابراین، یکی از موضوعاتی که در بین پیروان ادیان ابراهیمی مورد بحث و گفت وگو قرار میگرفته، «توقیت» یا «تعیین زمان آمدن منجی موعود» است و این مسئله به این نکته منجر شده که بعضی افراد، زمان خاصی را برای آمدن منجی معین و بالتبع شور و شوق کاذبی را، ولو برای مدت کوتاهی در بین مردم ایجاد کنند.
توقیت، مخصوصاً زمانی که از جانب علما مطرح شده، پیامدهای جبرانناپذیری برای آن دین و پیروان داشتهاست. این نوشتار ابتدا اصل مشروع بودن «توقیت» را بر اساس متون مقدس هر دین و گفتار علما بررسی و سپس آسیبهایی را که توقیت برای آن دین و پیروان آن ایجاد میکند، تبیین وترسیم میسازد.
واژگان کلیدی: توقیت، یهود، مسیحیت، اسلام، آسیب.
مقدمه
یکی از دلواپسیهای بشر در جهان امروز «آینده جهان» استو این که پایان این جهان چگونه خواهدبود؛ آیا به تاریکی و ظلمت ختم میشود، یا به روشنایی و عدالت؟ ادیان و مکاتب بشری، هر یک حدسها و گمانهایی نسبت به این مسئله داشته و آیندهای برای این جهان ترسیم کرده که از موضوع بحث ما خارج است؛ اما ادیان ابراهیمی از آیندهای روشن، همراه با عدالت و رفاه فردی و اجتماعی در سایه ظهور منجی سخن میگویند و معتقدند در آیندهای نهچندان دور، چنین دورانی را شاهد خواهیم بود.
این امر، سبب گمانهزنیهایی در مورد زمان تحقق این وعده شده که این گمانه زنیها موجب گمراهی، انحراف، یأس و ناامیدی در بشر گردیدهاست. بنابراین، هـر یک از ادیان ابراهیمی بهشدت از توقیت نهی کرده و مردم را از پیروی کسانی که زمانی را برای آمدن منجی معین میکنند، برحذر داشتهاست. در آموزههای این ادیان، بیانشدهاست که تحقق این وعده، امری ناگهانی و غیرقابلپیشبینی است؛ درنتیجه از پیروان خود میخواهند که در تمام اوقات، خودشان را برای این امر مهیا کنند.
توقیت در یهود
یهود، باسابقۀ سههزارساله از پیشقراولان موعود باوری در بین ادیان ابراهیمی است. امید به ظهور «ماشیح» از زمان شکلگیری این باور، در یهودیت وجود داشتهاست؛ اما این امید در کوران سختی و گرفتاریها شدت میگرفته و وقتی یهودیها در تنگنا و فشار قرار میگرفتند، به پیشگوییهای کتاب مقدس دربارۀ ماشیح روی میآوردند. علمای آنها مدعی بودند که سختیها و مشکلات قبل از ظهور ماشیح، مانند درد زایمان است که ابتدا تحمل آن سخت است؛ ولی درنهایت به آسایش و راحتی ختم خواهد شد.
در مورد زمان ظهور ماشیح در بین علمای یهود سه نظریه وجود دارد: گروهی مدعی هستند که زمان مشخصی برای آغاز دوران ماشیح وجود دارد؛ گروه دیگر برآنند که زمان ظهور ماشیح مخفی است و غیر از خدا کسی از آن اطلاع ندارد؛ گروه سوم، بر این باورند که زمان ظهور ماشیح به عملکرد مردم بستگی دارد. اینک بهتفصیل دیدگاههای هر گروه را بررسی میکنیم:
1٫ نظریهٔ معلوم بودن زمان ظهور
پیروان این نظریه، سعی دارند با استفاده از اعداد و ارقامی که در کتاب مقدس، یا دورههای مختلف تاریخ مقدسشان وجود دارد، زمان ظهور را به دست آورند. این اعداد و ارقام غالبا زمان ظهور را بسیار نزدیک نشان میدهند.
ازجمله این نظریات، محاسباتی است که در «تلمود» یافت میشود و اغلب آنان، تاریخی در حدود پایان قرن پنجم میلادی را نشان میدهند. مثلاً ایلیای نبی به یکی از دانشمندان گفت:
دنیا، دستکم 85 یوبیل (4250 سال) دوام خواهد داشت و در آخرین یوبیل، فرزند داوود خواهد آمد. آن دانشمند از ایلیا پرسید: آیا ماشیح در آغاز آن یوبیل ظهور خواهد کرد، یا در پایان آن؟ ایلیا جواب داد: نمیدانم (کُهِن، بیتا: 356).
یا یکی از علمای یهود به نام ربیحنینا گفته است:
اگر در سال چهارصد پس از ویرانی معبد (471 م.) کسی به تو پیشنهاد کرد زمینی را که به یک هزار دینار ارزش دارد، به یک دینار خریداری کن، نپذیر؛ زیرا در آن وقت ماشیح ظهور خواهد کرد و ارزش زمین از بین خواهد رفت (گرینستون، 71:1387).
یکی دیگر از علمای یهود گفته است:
من به مردی برخورد کردم که توماری به زبان مقدس عبری، در دست داشت. از او پرسیدم: این را از کجا آوردی؟ گفت: این تومار را در بایگانی دولت روسیه درزمانی که در ارتش آن کشور، سرباز بودم، یافتم. در آن تومار نوشتهشدهبود: در سال چهار هزار و دویست ونود و یک از آفرینش (531 م.) جهان ویران خواهد شد؛ بخشی بهواسطۀ جنگهای عظیم دریایی و بخشی به واسطۀ جنگهای گوگ وماگوگ و آنوقت، ایام ماشیح پیش خواهد آمد و خداوند جهان را از نو نخواهد ساخت، مگر بعد از گذشت هفت هزار سال (کهن، بی تا: 356).
این پیشگوییها در طول تاریخ یهود ادامه داشت تازمان ظهور اسلام. پیروان یهود، در این زمان، ظهور ماشیح را حدود نیمۀ قرن هفتم تعیین کردند. ربی ییشماعل مینویسد:
در آینده، فرزندان اسماعیل (عربها) پانزده کار در سرزمین اسرائیل انجام خواهند داد… آنان یک بنا در مکان مقدس خواهند ساخت؛ و دو برادر [به عقیدۀ شربوک، معاویه و زیاد] بر ایشان حکومت خواهند کرد که آخرین حاکمان ایشان خواهند بود؛ و در این ایام، شاخۀ داوود بر خواهد خاست (موحدیان عطار و د 1388: 194 و 195).
در مکاشفات سیمون بن یوحای، پادشاهی عربها، بهمثابۀ زمینهساز ظهور ماشیح از طریق غلبۀ روم فهم شد. در این برداشت نیز، به (اشعیا 6: 7ـ21) استناد شد که در آن، شترسواران (عربها) پیش از چهارگوش سوار آمدهاند. در قرون وسطی نیز، این پیشگوییها و محاسبات همچنان ادامه یافت؛ بهعنوان نمونه سعدیا گائون – فیلسوف یهودی قرن دهم – در تفسیرش بر کتاب دانیال، زمان ظهور را سال 978 م. تخمین زدهاست (موحدیان عطار و … 1388: 194ـ195).
مؤلف کتاب انتظار مسیحا در آیین یهود میگوید:
بیشتر این پیشگوییها از اعداد رمزی 7 و 40 بهره میگیرند و بر باب دوازدهم کتاب دانیال تکیه میکنند (گرینستون، 1387: 71).
یکی دیگر از کتابهایی که زمان ظهور را پیشگویی کرده، کتاب «زوهر» است که در باب اندیشه مسیحایی مقامی رفیع دارد. در این کتاب، زمان آمدن مسیحا با استفاده از محاسبات پیچیده حروف اسم اعظم خدا (یهوه) تعیینشدهاست. نویسنده این کتاب، بر اساس ردیف کردن مصنوعی ارزش عددی الفبای عبری، نتیجه میگیرد که عصر مسیحایی در سال 1300م. (5600 یهودی) آغاز خواهدشد و در سال 1840 م. به اوج خود خواهدرسید.
بدیهی است وی انتظار داشت آغاز آن عصر در زمان حیات خود او باشد. محاسبهای که اشاره شد، نمونه روشنی از مبانی قبالا برای آرای مسیحایی است. در تمام این نوع محاسبات، اعداد مقدس 7 و 3 دارای نقش مهمی هستند. (همان: 112 و the Zohar,vol.I,P.117b).
یکی دیگر از علمای یهود به نام «اَبَربانِل» از فقرات مختلف کتاب مقدس، مخصوصا از اشارات رمزی کتاب دانیال، استنباط میکند که مسیحا در سال 5263 یهودی (1503 م.) خواهد آمد و چهار «سال سبتی» پسازآن، به سال 1531 میلادی، عصر مسیحایی آغاز خواهدشد. وی برای اثبات ادعای خود، چند عبارت از کتاب مقدس و تلمود را شاهد میآورد (گرینستون، 120:1387). تعیین تاریخ برای ظهور ماشیح، برای جامعه یهودی مفاسدی در برداشت که در بخش آسیبها به آن اشاره میکنیم.
2٫ نظریهٔ مخفی بودن زمان ظهور
ازآنجاکه محاسبات در باب زمان ظهورماشیح درست از آب در نمیآمد، در بین علمای یهود، ایدهای شکل گرفت مبنی بر این که تعیین زمان ظهور ممنوع اعلام گردد و آن را سری از اسرار الاهی بدانند. لذا گفتند: غیر از خدا، کسی از آن خبر ندارد! بر همین اساس، در نقلی آمدهاست که هفت چیز بر انسان مستور است که یکی از آنها زمان استقرار مجدد پادشاهی داوودی است. بر اساس نقلی دیگر، سه چیز بهطور غیرمترقبه رخ میدهد: آمدن مسیحا، یافتن گنج و مانند آن و عقرب (موحدیان عطار و… 1388: 194).
به همین دلیل در تلمود، پس از بیان مواردی از پیشگوییهای مربوط به زمان ظهور، توقیت نفی گردیده و آمدهاست:
لعنت بر کسانی که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه میکنند؛ زیرا ایشان چنین استدلال مینمایند که اگر تاریخ پایان ذلت فرارسید و ماشیح نیامد، هرگز دیگر نخواهد آمد…؛ لکن همواره منتظر ظهور او باش! چنانکه گفتهشده: اگرچه تأخیر کند، در انتظارش باش! (کهن، بی تا: 356؛ طاهری آکردی، 1390: 234 و حبقوق، 2: 3).
یکی از حکما، شعرا و فلاسفه محبوب یهودیان اسپانیا، به نام «ربی یهودا هلوی» (1080-1142 م.) دریکی از اشعار صهیونیستی خود میگوید:
تاریخ نجات را محاسبه مکن؛ صبورانه منتظر باش؛ مشتاب؛ سرانجام، شکوه عمل من خدا را مشاهده خواهی کرد. به آنان که به دلیل داشتن شاهان و شاهزادگان بر خود میبالند، بگو: پادشاه قدوسِ خاندان یعقوب و همان، صخره نجات من است (گرینستون، 1387: 91).
این گروه از علما، محاسبه زمان قطعی ظهور را برای ماشیح نهی میکنند؛ اما نسبت به زمانهای احتمالی یا بیان نشانههای ظهور واکنشی ندارند؛ همانطور که «مَنَسّی بن اسرائیل» یکی از بزرگان یهود میگوید:
تعیین قطعی زمان ماشیح، از طریق محاسبه محال است و این راز را خدا مکتوم داشته و تلاش برای تعیین آن لزومی ندارد. دوران مسیحا، هنگام فرارسیدن، با نشانههای غیرقابل اشتباهی اعلام خواهدشد (همان: 134).
3٫ نظریهٔ ظهور ماشیح درگرو عملکرد مردم
نظریۀ دیگری که در مقابل دو دیدگاه قبل وجود دارد، این است که زمان ظهور ماشیح از قبل معین نشده است، بلکه بنا به کردار مردم تغییر خواهدکرد. این نظریه از این بخش استنباط شدهاست:
من، خداوند در وقت خودش آن را تسریع خواهم کرد» (اشعیا، 60: 22).
این سخن را چنین تفسیر کردهاند: اگر ملت اسرائیل استحقاق نجات را داشته باشد، نجات ایشان را تسریع خواهم کرد و اگر استحقاق نداشتهباشد، در وقت خودش آنها را نجات خواهم داد.
توبه، عمل نیک و احترام روز شنبه ازجمله مواردی است که تأثیر بهسزایی در تسریع زمان ظهور ماشیح دارد. در تلمود به نقشآفرینی هر یک از اینها در زمینه نجات اشاره میکند: «توبه، کاری عظیم است؛ زیرا نجات را نزدیک میکند». درجای دیگر آمدهاست:
زمانهایی که برای پایان ذلت بیانشدهبود، سپری گشت (و ماشیح هنوز نیامدهاست). ظهور او فقط به توبه مردم و اعمال نیکی وابسته است که انجام دهند.
در جای دیگر آمدهاست:
اگر ملت اسرائیل فقط یک روز توبه کند، بلافاصله (ماشیح) فرزند داوود خواهدآمد. اگر ملت اسرائیل فقط یک (شبانهروز) شنبه را بهطور صحیح و کامل نگه دارد، بیدرنگ فرزند داوود خواهدآمد.
در جای دیگر مینویسد:
اگر ملت اسرائیل دو (شبانهروز) شنبه را طبق قوانین آن نگه دارد، بلافاصله نجات خواهدیافت (کهن بی تا: 357 و گرینستون، 1387: 72).
آسیبهای توقیت در یهود
با این که بیشتر دانشمندان یهود، کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، را بهشدت تقبیح کردهاند؛ در طول تاریخ یهود افرادی بودهاند که خواسته یا ناخواسته به توقیت دامن زده و بالتبع مشکلات و انحرافهایی را برای آنها پدید آوردهاند که به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
1٫ بستری برای مدعیان دروغین
یکی از معضلاتی که پیشگویی زمان ظهور ماشیح در برداشت، اینبود که مردم چون توقع داشتند ماشیح در زمان مورد نظر ظهور کند، در چنین مواقعی فردی شیاد یا فریبخورده، فرصت را غنیمت شمرده و با ادعای خود هزاران نفر را به بدبختی و هلاکت مبتلا میکرد. در طول تاریخ یهود، افراد بسیاری بودند که در بستر این پیشگوییها، ادعای مسیحایی کردند و گروهی را با خود همراه ساختند و موجبات بدبختی آنها را فراهم کردند که به نمونهای از آنها اشاره میکنیم:
1-1٫ «موسی» از جزیره کرت، که بر اساس اینکه ماشیح در هشتاد و پنجمین یوبیل، یعنی 440-490 م. ظهور میکند، ادعای مسیحایی کرد (موحدیان عطار و … 202:1388).
1-2٫ «ابراهیم ابوالعافیه اهل طُلَیطِله» (12401291- م.) بر اساس پیشگویی کتاب «زوهر» که سال 1300 م. را بهعنوان سال ظهور معرفی کردهبود، ادعای مسیحایی کرد. (گرینستون، 1387: 108).
1-3٫ «مَنَسّی بن اسرائیل» (1604-1657 م.) بر اساس پیشگویی کتاب «زوهر» سال ظهور ماشیح را 1648 م. میدانست؛ در این سال ادعای مسیحا بودن کرد (همان: 132).
1ـ4٫ «شَبتای صِبی» (1626-1676 م.) فرد دیگری بود که بر اساس پیشگویی ظهور ماشیح در سال 1648 م. ادعای مسیحایی کرد (Gershom Scholem, 1972 :142-166).
1ـ5٫ یک یهودی آلمانی به نام «آشِرلِملاین» تحت تأثیر پیشگوییهای «اَبَربانِل»، که سال ظهور ماشیح را 1503 م. میدانست؛ خود را پیشآهنگ مسیحا معرفی کرد (گرینستون، 129:1387).
بنابراین، یکی از ضربههایی که همیشه بر پیکر یهود وارد شده، از ناحیه مدعیان دروغین مسیحایی بوده است که ریشه برخی از این ادعاها را باید در توقیت جستوجو کرد. این مدعیان دروغین همواره افرادی را بهواسطۀ این پیشگوییها از بدنه یهود جدا میکردند و موجب انحراف یا نابودی آنها میشدند.
2٫ یأس و ناامیدی
یکی از آسیبهایی که توقیت برای تمام جوامع، مخصوصاً جامعۀ یهودی، در طول تاریخ به همراه داشته، ناامیدی و یأس از آمدن ماشیح است. وقتی مردم به زمان پیشگویی شده نزدیک میشدند، تحول و دگرگونی خاصی در بین آنها ایجاد میشد.
این شور و شوق درک مسیحا در زمانی که یهودیان در تنگنا و فشار بودند، یا زیر سلطۀ کشور و یا مذهب خاصی قرار داشتند، چندین برابر میشد؛ اما وقتی با این شور و اشتیاق با عدم تحقق ظهور ماشیح، رو به رو میشدند، تمام آرزوهای خود را بربادرفته میدیدند؛ سرخورده و سرافکنده میشدند و چه بسا در اصل وجود ماشیح شک میکردند؛ در نتیجه از دین خود دست میکشیدند و به دین رسمی کشوری که در آن زندگی میکردند. گرایش پیدا میکردند. بدینسبب است که در تلمود نسبت به این مسئله شدیداً اخطارداده شدهاست:
لعنت بر کسانی که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه میکنند؛ زیرا ایشان چنین استدلال میکنند که اگر تاریخ پایان ذلت فرارسد وماشیح نیامد، هرگز دیگر نخواهدآمد… (کهن بی تا: 356).
با اینحال، افرادی بودهاند که با محاسبه زمان ظهور ماشیح و نیامدن ماشیح در زمان موردنظر، موجبات شک و دودلی و انحراف از مسیر اصلی دین یهود را برای بعضی از یهودیان فراهم ساختند که به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
1٫ با ادعای موسی از جزیره کرت، یهودیان کسب و کار وزندگی روزمرۀ خود را رها کردند و به همراه وی به ساحل رفتند تا به واسطۀ معجزه و با خشک شدن دریا، به سرزمین مقدس بروند. این مدعی مسیحایی خود بر صخرهای ایستاد و به مردم گفت که خود را به دریا بیندازند و مطمئن باشند که دریا شکافته خواهد شد؛ اما این اتفاق به وقوع نپیوست و درنتیجه عدهای غرق شدند و جمع زیادی از نجاتیافتگان به مسیحیت گرویدند (موحدیان عطار و … 202:1388 و گرینستون، 1387: 74).
2٫ آشِرلِملاین خود را پیشآهنگ مسیحا معرفی کرده و مدعی شدهبود که اگر یهودیان شش ماه را در توبه، ریاضت و صدقه سپری کنند، مسیحا ظهور خواهد کرد! گروهی که به دنبال وی به راه افتاده بودند، اوقات خویش را در روزه، نماز و ریاضتهای سخت سپری کردند؛ بهطوریکه آن سال در تاریخ یهود به «سال توبه» معرفیشدهاست؛ اما تمام این امیدها با مرگ آشِرلِملاین از بین رفت و بسیاری از یهودیان که به حرفهای ساختگی او دلخوش کردهبودند، پس از ناکامی، به مسیحیت روی آوردند (گرینستون، 1387: 121).
وقتی ادعاهای چنین اشخاصی غلط از آب درمیآمد، طرفداران آنها در بین مردم موقعیت اجتماعی ضعیفی پیدا میکردند و درنتیجه پایههای شریعت در بین آنها ضعیف میشد. در نگاه آنها، دیگر ربانیون و شریعت موسوی اعتباری نداشتند و دیگر هیچ نیرویی نمیتوانست آنها را در برابر رنجهای شدید و جانکاه اقوام دیگر برپا نگه دارد. بنابراین، امید به آیندهای روشن در دل آنها میمرد و آنها سرخورده، حیران و ناامید و از آینده، به دین مسیحیت یا دیگر ادیان، گرایش پیدا میکردند.
3٫ تشکیل فرقه
یکی از خسارتهایی که توقیت بر پیکر دین یهودی وارد کرد، جدا شدن گروهی از مردم بهعنوان فرقۀ جدید از بدنۀ دین یهود بود. این اتفاق در یهود بهمراتب از سایر ادیان ابراهیمی کمتر است؛ با اینحال، میتوان آن را بهعنوان یکی از آسیبهای توقیت در دین یهود برشمرد. یکی از فرقههایی که بر بستر محاسبات زمان ظهور ماشیح به وجود آمد، فرقۀ «شبتائیه» یا «دونمه» بود که توسط طرفداران شبتای صبّی ایجاد شد. شبتای صبّی در بیست و دو سالگی، به سال 1648 م. که در کتاب زوهر بهعنوان سال ظهور ماشیح معرفیشده بود؛ خود را منجی بنیاسرائیل معرفی کرد و افراد زیادی که دلباختۀ درک حضور مسیحایی بودند؛ دور او جمع شدند و حتی بعد از مرگ او در سال 1676 م.
از اعتقاد به مسیحایی او دست برنداشتند و توسط گروهی از شیادان که بعد از او ادعای مسیحایی داشتند، فرقهای به نام شبتائیه یا دونمه تشکیل دادند که در ترکیه، لهستان و ایتالیا گسترش یافت. افراد این گروه، در حال حاضر، اگرچه تعدادشان کم است؛ هنوز در بعضی از شهرهای ترکیه فعالیت دارند.
توقیت در مسیحیت
برخلاف یهودیت که در کتاب مقدسشان بر مخفی بودن زمان ظهور صراحتی وجود نداشت؛ در مسیحیت آیات بسیاری در عهد جدید وجود دارد که به مخفی بودن زمان ظهور مسیحا تصریح میکند. در آیاتی از انجیل متا، زمان آمدن مسیحا، مانند زمان آمدن طوفان نوح دانسته شدهاست. توضیح این که زمان طوفان نوح نامشخص بود و کسی از آن جز خدا خبر نداشت، زمان آمدن مسیحا هم مشخص نیست:
هیچکس غیر از پدر، از آن روز و ساعت خبر ندارد؛ حتی پسر و فرشتگان آسمانی از آن بیخبرند. زمان ظهور پسر انسان، درست مانند روزگار نوح خواهد بود. در روزهای قبل از طوفان؛ یعنی تا روزی که نوح به داخل کشتی رفت، مردم میخوردند، مینوشیدند، ازدواج میکردند و چیزی نمیفهمیدند تا آن که سیل آمد و همه را از بین برد. ظهور پسر انسان، همینطور خواهدبود (متا: 24: 36-39).
در انجیل مِرقُس، آمدن مسیحا به برگشت صاحبخانهای که به سفر رفته و هیچکس از آمدن او خبر ندارد؛ تشبیه شده است:
ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچکس اطّلاع ندارد؛ نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس، بر حذر و بیدار شده، دعا کنید؛ زیرا نمیدانید که آنوقت کی میشود. مثل کسی که عازم سفر شده؛ خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده؛ هریکی را به شغلی خاص مقرر کند و دربان را امر فرماید که بیدار بماند. پس، بیدارباشید؛ زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحبخانه میآید؛ در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح! مبادا ناگهان آمده شمارا خفته یابد! (مرقس، 13: 32-36).
در انجیل لُوقا، آمدن مسیحا به افتادن دامی بر سر آدم تشبیه شده است:
شما از آمدن مسیحا اطلاعی نخواهید داشت؛ همانطور که انسان یا هر چیز دیگر که در دام گرفتار میشود، از افتادن دام بر سرخود خبر ندارد؛ پس خود را حفظ کنید! مبادا دلهای شما از پرخوری و مستی و اندیشههای دنیوی، سنگین گردد و آن روز ناگهان بر شما آید؛ زیرا مثل دامی بر ساکنان تمام روی زمین خواهد آمد. پس در هر وقت دعا کرده، بیدار باشید تا شایسته آن شوید که از جمیع این چیزهایی که به وقوع خواهد پیوست، نجات یابید و در حضور پسر انسان بایستید! (لوقا، 21: 34-36) .
علاوه بر آیات مذکور که بهصراحت زمان ظهور حضرت مسیح را مخفی عنوان کرده؛ دلیل دیگری از کتاب مقدس، بر نامشخص بودن زمان ظهور مسیح میتوان استفاده کرد و آن عبارتاستاز: آیاتی که زمان ظهور را در آینده نزدیک عنوان میکند (متا 17: 11-13؛ مِرقُس 9: 11-13 و مکاشفه 2: 5 و 16) و آیاتی زمان ظهور را در آینده دور (متا 24: 23-27؛ رسالۀ دوم پطرس 3: 9) خبرمیدهد که اینها بر نامشخص بودن زمان ظهور مسیح دلالت دارد. آیات مذکور، علاوه بر اینکه گویای مخفی بودن زمان ظهور است، مبیّن چند نکتۀ است:
اول: همانطور که غلام باید منتظر صاحبخانه باشد و حق خوابیدن و مشغول شدن به امور دیگری (که او را از صاحبخانه غافل کند) ندارد؛ شما مردم باید اینگونه منتظر باشید و هیچگاه اجازه ندهید امور روزمره، شما را از منجی و ظهور او غافل کند.
دوم: فقط انتظار و چشم به راه بودن کافی نیست؛ بلکه چشم به راه بودن باید با تلاش، حرکت، صبر و تحمل همراه باشد. از این رو در این آیات سفارش شده که تمام اوقات را در حال توجه و دعا بگذرانید و نگذارید عیش و نوش دنیا شما را نسبت به این مسئله غافل و درد و رنج روزگار آخرالزمان شمارا نا امید کند.
نکته قابل تأمل این که اگرچه کتاب مقدس، صراحتاً ظهور عیسی(ع) را «ناگهانی» و زمان آمدن او را «مخفی» اعلام میکند؛ در طول تاریخ مسیحیت افراد بسیاری بودند که این تصریح کتاب مقدس را نا دیده انگاشتند و زمان خاصی را برای ظهور عیسی(ع) تعیین کردند؛ مخصوصاً این مسئله در بین هزارهگراها دارای نمود بیشتری است. در بین افراد این گروه، موقع نزدیک شدن به مهر و مومهای 1000 و 2000 شور و هیجان خاصی برای درک ظهور حضرت عیسی(ع) حکمفرما میشد؛ اما هماکنون که سال 2000 سپری شده و از ظهور او خبری نشده؛ جمعی به دو هزارمین سال مصلوب شدن و برخاستن وی از قبر؛ یعنی حدود سال 2030 م. دلبستهاند!
منابع
قرآن کریم.
1٫ ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم (1397 ق). الغیبه. علیاکبر، ترجمه: علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق.
2٫ ابن بابویه، محمد بن علی (1395 ق). کمالالدین و تمام النعمه، ترجمه: علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه.
3٫ أبی داود، سلیمان (1418 ق). سنن ابی داوود، بیروت، بی نا.
4٫ جعفریان، رسول (1391). مهدیان دروغین، تهران، انتشارات علم.
5٫ ذکاوتی قراگزلو، علیرضا (بهار 1379). «سیری در مطالب «میزان» محمود پسیخانی»، مجله معارف، ش 49٫
6٫ رسولزاده، عباس و باغبانی، جواد (1389). شناخت مسیحیت، قم، انتشارات مؤسسۀآموزشی و پژوهشی امام خمینی;.
7٫ شاکری زواردهی، روحالله (1389). منجی در ادیان، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج).
8٫ طاهری آکردی، محمدحسین (1390). یهودیت، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص).
9٫ طباطبایی، سید محمدحسین (1417 ق). المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین.
10٫ طوسی، محمد بن الحسن (1411 ق). الغیبه، قم، دار المعارف الإسلامیه.
11٫ عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (1424 ق). الحاوی للفتاوی، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر.
12٫ القاضی النعمان المغربی (بی تا). شرح الأخبار، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه.
13٫ کارگر، رحیم (1383). آینده جهان (دولت وسیاست در اندیشه مهدویت)، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج).
14٫ کتاب مقدس (ترجمۀقدیم).
15٫ کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق،(1407 ق). الکافی ترجمه: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیه.
16٫ کهن، ا (بیتا). گنجینهای از تلمود، ترجمه: امیر فریدون، گرگانی، بیجا، بینا.
17٫ گرینستون، جولیوس (1387). انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه: حسین توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
18٫ گلپایگانی ابوالفضل (1315 ق). فرائد، قاهره، بی نا.
19٫ مازندرانی، محمد صالح بن احمد (1382 ق). شرح الکافی، الأصول و الروضه، تهران، المکتبه الإسلامیه.
20٫ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1404 ق). مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول،(ص) تهران، دار الکتب الإسلامیه.
21٫ ــــــــــــــــــ، (1403 ق). بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
22٫ مشکور، محمدجواد (1386). فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
23٫ موحدیان عطار، علی و دوستان (1388). گونه شناسی اندیشهمنجی موعود در ادیان، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
24٫ مهدی پور، علیاکبر (1384). اوخواهدآمد، قم، مؤسسۀ انتشارات رسالت.
25٫ نعیم، ابو عبدالله، الخزاعی المروزی (1412 ق). کتاب الفتن، القاهره، مکتبه التوحید.
26٫ Gershom scholem1972- –TheMessanic idea in Judaism-Secand Printing 1971by Schocken Books inc.
27٫ The Zohar –Translated By Harry Spering and Maurice Simon-Published By The Rebecca Bennet Publications.
نویسندگان:
جمال فلاح یخدانی، محمدمهدی لطفی
مجله انتظار موعود شماره 48
ادامه دارد…
فارس نیوز