امروزه برای تمام جهان ثابت شده است که مهمترین جنبش تندرو در جهان اسلام، جنبش سلفیت و وهابیت است و باید تمام فعالیت های آنها کنترل و آرام آرام آنها را از کشورهای خود خارج کنند.
هر چند مبانی اندیشه سلفی به گذشته برمیگردد، اما در یک قرن گذشته نقش مهمی در تحولات جهان اسلام داشته است. در این راستا برای شناخت بیشتر جریان شناسی سلفیان و نقش آنان در جهان اسلام و همچنین آینده، نوشتاری از حسن اسکندری، کارشناس اندیشه های سلفی و وهابیت، در ذیل است.
جریان ها و طیفهای مختلف درون سلفی در دنیای معاصر
سلفیت در هر کشوری که وارد شده است، بومی شده و با رویکردهای بومی خود جنبشی تشکیل داده است. لذا اگر بخواهیم همه جنبش های سلفی را در کشورهای جهان بررسی کنیم، دایره العمارف مفصلی خواهد شد. فقط در کشوری مانند مصر، جنبش های گوناگون سلفی وجود دارد که برخی دارای اختلافات عمیقی هستند و حتی حاضرند در مجامع و محافل علمی مناظره کرده، درگیر شوند و حتی دست به کشتار هم بزنند. لذا نمی توان به عنوان یک شاخص، به سلفیت اشاره کرد.
در عربستان که مهد این جریان است، چندین جنبش سلفی ممنوع است. عربستان تلاش می کند که بیشتر جریان های تندرو و سلفی کشور خود را به خارج (چون سوریه و اردن) صادر کند. نمونه این، سلب تابعیت بن لادن است. در تقسیم بندی دیگری، محمد العماره در کتاب خود به خوبی سلفیت و جریان های سلفی را بررسی کرده است. وی پنج گونه سلفیت را نام برده است که هر کدام رویکرد خاصی دارند.
نخست سلفیان تقلیدی که فقط به حوزه سلف صالح و فتواهای فقهی در عالم سیاست توجه می کنند. مرکز اقتدار آنها، عربستان است. دوم سلفیان کلاسیک هستند که تلاش می کنند وضعیت موجود سیاسی را دیده، رشد سیاسی داشته و در مجامع رای گیری و احزاب حاضر شده تا منافعی را به دست آورند. اگر چه آنان رویکرد افراطی نداشته و حاضر به کارهای تروریستی نیستند. دسته سوم، سلفی های جهادی بسیار تندرو هستند. آنها بیشتر در مصر بوده و به کشورهای دیگر وارد شده اند.
اینان شرکت هر انسانی را در احزاب، کارهای سیاسی و برنامه های اجتماعی کاملا بدعت می دانند و وظیفه خود می دانند که این مجموعه ها را نابود کنند. سلفیان جهادی، مرامنامه های خاصی دارند. اینان قائل به حکومت خلافت و دیکتاتوری هستند و بر آنند شخصی به عنوان خلیفه وجود داشته باشد.همچنین علوم جدید تحریم گردد و نوعی بدویت خاص به جهان اسلام وارد شود. عماره دو نوع دیگر از سلفیه را هم نام برده که خیلی کمتر هستند.
عربستان هر چند حاضر است میلیاردها دلار را اختصاص دهد، اما به دلیل وحشت از سلفیت، هیچ گونه ارتباط عمیقی بین کشورهای جهان اسلام با عربستان مشاهده نمی کنیم. |
---|
نخست سلفی هایی که فقط تلاش می کنند قرآن را دنبال کرده، بیشتر رویکرد علمی دارند و گرایشی هم به جهان مدرن دارند. نوع دیگر سلفی هایی هستند که تحت تاثیر وهابیت قرار دارند و در برخی مواقع افراطی، و در زمان هایی معتدل هستند.
نمونه بارز این تفکر، جنبش جماعت اسلامی در پاکستان است که تحت تاثیر دیوبندی است. گذشته از این، در مورد نسبت سلفیگری و وهابیت باید گفت، وهابیت و سلفی دوروی یک سکه نیستند. وهابیت بخشی از جنبشی است که خود را سلفی نامیده است. جریان ها و جنبش های سلفی مختلفی وجود دارد که بخشی از آنها مشکلات بسیاری با هم دارند.
عربستان و نقش آن در گسترش سلفی گری در جهان اسلام
اندیشه سلفی گری و گسترش آن از دهه های گذشته آغاز شده و در حال حاضر به اوج خود در جهان اسلام، و مخصوصا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه رسیده است. این امر بدعتی از دوره ی معاصر نیست، بلکه برآمده از فعالیت های سیاسی، اجتماعی و مذهبی سلفی ها در دوره های گذشته بوده است.
از سال 1319 قمری که عبدالعزیز آل سعود، حرکت خود را از کویت آغاز و به ریاض حمله و آل رشید را سرنگون کرد، سیزده سال طول کشید تا موفق شد حکومت مملکت العربیه السعودیه را تاسیس کند. وی در فکر رهبری فکری جهان عرب بود. نامه ای که فرزند وی، ملک فیصل، به سران کشورهای مختلف در سال 1350 قمری می نویسد، نشانگر این است که شخصیتی که قابلیت رهبری تمام کشوهای منطقه خلیج فارس و جهان اسلام را داراست، عبدالعزیز است.
در واقع عبدالعزیز به دلیل فقر مالی عربستان، موفق به گسترش سلفیت به خارج از جزیره العرب نشد. بعد از وی مهمترین شخصیت آل سعود، یعنی ملک فیصل، در قدرت حضور یافت. سیزده سال حکومت وی، اوج اقتدار سلفی ها در جهان اسلام است. فیصل در دو دوره، سفرهای خود را به کشورهای اسلامی آغاز کرد. در دوره ای نه ماهه از کشورهای اردن، سودان، تونس، گینه، مالی، مراکش، ایران، ترکیه و پاکستان دیدار کرد، و رهبران این کشورها را در جریان اهداف خارجی خود، که مبارزه با کمونیست، صهیونیست و ناصریسم بود، قرار داد.
او اعلام کرد که دوست دارد جریان خالص اسلامی را گسترش دهد. قرائت وی، قرائتی سلفی بود. در سفری وی به آفریقا، بخش مهمی از ثروت های عربستان به این کشورها اختصاص یافت. در این دوره با بهره گیری از نفت و تولید آن، نوعی داد و ستد آغاز شد. یعنی کشورهای که نیازمند ثروت عربستان بودند، حاضر شدند از عالمان و اندیشمندان عربستان و نمایندگی های دفاتر سازمان رابطه العالم اسلامی استقبال، و تعالیم فرقه وهابیت را پذیرا باشند؛ تا بتوانند توسعه خود را ادامه دهند.
در این دوره عربستان سرمایه گذاری های هنگفتی در توسعه دار التذهیب ها انجام داد. شگرد ریاض در شش دهه گذشته، آن بوده که در هر کشوری از مدارس و محافل قرآنی کار خود را آغاز کند. درکنار آموزش قرآن، متون سلفیت نیز در لابلای آیات قرآن آموزش داده می شد.
از دوره ملک فیصل به این سو، اوج تاسیس دانشکده ها، مراکز اسلامی، محل های علمی، مساجد، دارالقرآن و.. در کشورهای اسلامی آغاز شد. نمونه بارز آن دانشگاه قرآنی ملک فیصل در کراچی پاکستان است، که هر سال هزاران نفر از کشورهای مختلف به ویژه شبه قاره هند به این مرکز آمده و تحت تاثیر جریان های وهابی قرار می گیرند.
غربی ها و اروپایی ها در مورد هر کشور کار ویژه ای در مورد سلفی ها انجام می دهند و تلاش می کنند تا بخش یا جریان ویژه ای از سلفیت، که همسو با اهداف آنها نیست را نابود کرده و جریان هایی را که فکر می کنند در جایی دیگر می توانند مورد استفاده قرار دهند را موقتا در جایی اسکان و از آنها مواظبت کنند. |
---|
در سالهای جنگ اعراب و اسرائیل هم، فیصل فروش نفت را به آمریکا برای 5 ماه قطع کرد، که باعث افزایش محبویت ملک فیصل در این دوره شد و لذا مورد توجه اسلام گرایان و همه کشورهای اسلامی قرار گرفت. در نتیجه این رویکرد ها، گرایش به وهابیت در کشورهای اسلامی، آرام آرام قدرت بیشتری گرفت.
بعد از درگذشت فیصل، ملک خالد بیمار بود؛ لذا معاون وی، ملک فهد، همه کاره امور شد و سپس خود 23 سال حکومت کرد. در دوره ملک فصیل، تبلیغ فقط بر جهان اسلام متمرکز بود، اما در دوره فهد، کار به خارج از جهان اسلام، یعنی اروپا، آمریکا و آمریکای جنوبی سوق داده شد.
در این دوره کارهای زیاد انجام شد. علت این امر، همسویی عمیق ملک فهد با آمریکا بود که به نوعی امتیازاتی را در پی داشت. آمریکایی ها امتیاز هایی چون تاسیس کرسی های اسلام شناسی و مساجد در بیشتر کشورها اروپایی و آمریکایی به وی دادند. در ازای آن ملک فهد حاضر به پذیرش و اجرای همه سیاست های آمریکا در منطقه گشت.
جالب آنکه برای اینکه در برابر کمونیسم شوروی مقاومت کنند، برنامه های شبکه های رادیویی و تلویزیونی در حوزه جهان اسلام مشغول تلاوت قرآن و … شد، تا مردم از جنگال شوری نجات یابند و به نحوی به اسلام تبلیغی عربستان سوق داده شوند. لذا در کشورهایی چون پاکستان و هند، دیوبندی ها تحت تاثیر عربستان قرار گرفتند و مدارس آنها از نهصد مدرسه در سال 1971، به بیست و پنج هزار مدرسه در سال 1988 ارتقا یافت. یعنی حدود نیم میلیون طلبه با رگه های سلفی، در شبه قاره شروع به تحصیل کردند.
در کنار آن هم در اروپا، آمریکا و در تمام شهرهای بزرگ فرانسه، آلمان و… در بهترین مراکز و خیابان ها، مساجدی توسط عربستان ساخته شد و امام جماعت هایی از کشور عربستان به آن ها اعزام شد تا مردم را با سلفیت آشنا کنند. علمایی نظیر بن باز و محمد بن جابر، نقش مهمی در پشتیبانی از رگه های تند سلفی ایفا کردند. چنانچه فهد از طالبان حمایت کرد.
در این دوران رابطه العالم اسلامی، 600 مرکز اسلامی و 150 مسجد و 1500 مدرسه در جهان اسلام تاسیس کرد. چنانچه در کتاب صد سالگی عربستان، گزارش مفصلی از رویکردهای عربستان در اعطای وام ها، ساخت مساجد، مدارس و دانشگاه ها و.. در کشورهای اسلامی آمده است.
چنانچه غربی ها هم با این نوع از اسلام آشنا شدند. مثلا امروزه در تمام نمایشگاهای کتاب، چون آلمان، تنها گروهی که حق معرفی اسلام را دارند، گرایش سلفی عربستان است. اکنون مراکز و مدارس اسلامی در ژنو، بروکسل، مادرید، رم و شهرهای نیویورک، واشنگتن و… وجود دارد و بخش زیادی از این مراکز اسلامی، وابسته به عربستان و جریان سلفی است.
اوج اقتدار سلفی در زمانی است که تروریسم از سال 2001 کار جدی خود را آغاز کرد و جریان های جهادی شکل قدرتمندی به خود گرفتند. در این راستا گروه های مختلف آنها در کشورهای آسیایی و آفریقایی دست به دست هم دادند و تصمیم به مبارزه با آمریکا گرفته و در کمترین زمان موفق شدند بمب گذاری ها، علمیات های خرابکارانه و… را در بیشتر پایتخت های دنیا انجام دهند.
نگاه غربی ها به جریان های سلفی
اختلاف آرای بسیاری در بین غربی ها در نگاه به سلفیت وجود دارد. غربی ها بیش از ده ها کتاب در این زمینه نوشته اند و حتی به تفکیک کشورها این جنبش ها را مورد مطالعه قرار داده اند. چنانچه آفریقا شرقی هم مورد مطالعه قرار گرفته است.
در سالهای جنگ اعراب و اسرائیل هم، فیصل فروش نفت را به آمریکا برای 5 ماه قطع کرد، که باعث افزایش محبویت ملک فیصل در این دوره شد و لذا مورد توجه اسلام گرایان و همه کشورهای اسلامی قرار گرفت. در نتیجه این رویکرد ها، گرایش به وهابیت در کشورهای اسلامی، آرام آرام قدرت بیشتری گرفت. |
---|
غربی ها و اروپایی ها در مورد هر کشور کار ویژه ای در مورد سلفی ها انجام می دهند و تلاش می کنند تا بخش یا جریان ویژه ای از سلفیت، که همسو با اهداف آنها نیست را نابود کرده و جریان هایی را که فکر می کنند در جایی دیگر می توانند مورد استفاده قرار دهند را موقتا در جایی اسکان و از آنها مواظبت کنند.
چنانچه اکنون قرقیزستان در آسیای مرکزی، تبدیل به مهمترین مرکز برای سلفی های تندرو شده و هر جنبشی که در کشورهای دیگر قابل تحمل نباشد، به قرقیزستان وارد شده و آمریکایی ها از آنها حفاظت می کنند. گذشته از این، در نگاه غربی و آمریکا به سلفی ها، اختلاف نظر بسیاری وجود دارد و سیاست مردان آنها سیاست مشخصی در مورد حذف، تعدیل و یا از بین بردن سلفی ها ندارند. در حال حاضر آنها بیشتر به مماشات با سلفی ها می پردازند.
آینده جریان های سلفی و وهابی در جهان اسلام
تا زمانی که اروپاپی ها و آمریکایی ها منافع خود را در حفظ سلفیت بدانند، سلفیت قدرتمند است. اینان گاه سلفی های کشوری را به جای دیگری صادر، و جنبش های سلفی را حفظ می کنند. اگر آمریکایی ها به این نتیجه برسند که سلفیت را باید نابود کنند، اکنون بهترین زمان برای این کار است.
این امر هم می تواند در سوریه انجام گیرد. چرا که تمام جنبش ها، سران، رهبران سلفی و القاعده ای در سوریه حاضر هستند و به راحتی می توان تمام شاکله اصلی سلفی و وهابیت را به این نحو نابود کرد. اما تا زمانی که آمریکایی ها و اروپاپی ها به این نتیجه نرسند، با مشکل سلفیت در جهان اسلام روبرو خواهیم بود.
از مهمترین خدمت های سلفیت به غربی ها، تصویر سازی بسیار خشن و وحشتناک از چهره اسلام در جهان است. این در حالی است که غربی ها نظاره گر حضور و گسترش روز افزون مسلمانان در کشورهای خود بوده اند. اما با این رویکرد، به نحوی اسلام در غرب زمین گیر می شود. در این حال غربی ها به همان نحوی که طالبان را کنترل کردند، می توانند جریان های سلفی و القاعده را تضعیف کنند.
گذشته از این، مشکل اساسی عربستان آن است که نوعی اجماع جهانی در مبارزه با تروریسم آغاز شده و قرائت سلفیت، نماد مهمی در تروریسم شده است. یعنی اگر تا دیروز عربستان مثلا می توانست جنبش زیدیه را در یمن متهم به تروریسم کرده و ناتو را با آنها درگیر کند، امروزه برای تمام جهان ثابت شده است که مهمترین جنبش تندرو در جهان اسلام، جنبش سلفیت و وهابیت است و باید تمام فعالیت های آنها کنترل و آرام آرام آنها را از کشورهای خود خارج کنند.
چنانچه در حال حاضر، حتی ضعیف ترین کشورهای آفریقا هم حاضر نیستند از عالمان و اندیشمندان عربستان استقبال کنند. یعنی عربستان هر چند حاضر است میلیاردها دلار را اختصاص دهد، اما به دلیل وحشت از سلفیت، هیچ گونه ارتباط عمیقی بین کشورهای جهان اسلام با عربستان مشاهده نمی کنیم.
این مقدمه ای است که کشور عربستان سیطره و قدرت خود را به زودی در کشورهای جهان اسلام و غیر جهان اسلام از دست دهد و آرام آرام دیدگاه معتدل شیعه که جنبه عقلانیت خود را حفظ کرده و رویکردی اعتدالی داشته، گسترش یابد.
حسن اسکندری
کارشناس اندیشه های سلفی و وهابیت
فارس