بخش دوم
3. برترینها برای شایستهترین پیشوای عصر جهان در دورۀ آخرالزمان
در تربیت مهدوی، شاخص تربیت قلۀ رفیعی است که تنها و تنها توسط امام زمان(عج) فتح گردیده است و کسی دیگر را جز ایشان یارای چنین فتح ظفرمندی نیست. در قلمرو این تربیت، توجه مربیان و فراگیران بیش از هر عاملی به وجود امامی است که با تمام ابهت و صلابت و درخشندگی و شایستگی بر مسند حاکمیت جهانی تکیه زده است و هیچ کسی را یارای گردنافرازی در برابر او نیست؛ پیشوای با شرافت و شایستهای که هر انسان شرافتمندی در پیشگاه باعظمت او خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته خاضع و تسلیم عظمت و شرافت و منزلت و آقایی و بزرگواری اوست.
صاحب عصر و زمان و امام جن و انسان در دورۀ آخرالزمان قدرتمندترین و در عین حال مهربانترین، داناترین و با این وجود بردبارترین، داراترین و با این وصف بخشندهترین، بلندمرتبهترین، ولی مردمیترین پیشوایی است که جهان به خود دیده و شنیده است. او عادلترین، حکیمترین، پرهیزکارترین، بابصیرتترین، شکوهمندترین، متخصصترین، باعظمتترین، بزرگوارترین، خوشخلقترین و دلسوزترین فرمانفرما و فرمانروایی است که نمونهاش را بهجز در وجود سایر معصومان(ع) در وجود احدی از بهترینهای جهان نمیتوان یافت.
دولت و سلطنت او نیز بدین منوال از پایندهترین، استوارترین، مقتدرترین، ارجمندترین، شکستناپذیرترین، آسیبناپذیرترین، جهانیترین، پرآوازهترین، باابهتترین، دوستداشتنیترین، آرامبخشترین، آسایشدهندهترین و مردمسالارترین دولت و سلطنتی است که از آغاز آفرینش تا فرجام آن میشود مشاهده کرد. کشور و کیان و مملکت او گستردهترین، پهناورترین، آبادترین، برخوردارترین، امنترین، مرفهترین، زیباترین، دانشپرورترین و عالمخیزترین کشور و کیان و مملکتی است که تا آن زمان در سطح جهان به منصۀ ظهور رسیده است.
امت او داناترین، خردمندترین، بردبارترین، خوشخوترین، هشیارترین، روشنترین، ماهرترین، فعالترین، قویترین، فرمانبردارترین، مؤدبترین، متدینترین، وفادارترین، امینترین و معتدلترین امتی است که گواه همۀ امتها بوده و تاریخ جوامع و امم انتظار آن را میکشیده است. کارگزاران دولت او بانشاطترین، بشّاشترین، خوشخلقترین، خوشبرخوردترین، کارگشاترین، گرهگشاترین، امانتدارترین، وقتشناسترین، وظیفهشناسترین، کارآمدترین، همراهترین، قانعترین و خدمتگزارترین عوامل و نیروهایی هستند که میتوانند الگو و سرمشق همۀ دولتها و کارگزارن دولتی قرار گیرند.
در یک کلام، اهل ایمان با انتظار فرج، ظهور دولتی را آرزو میکنند که ارجمند و باشکوه و شکتناپذیر است؛ دولتی که عزتبخش اسلام و مسلمانان و ذلتبخش نفاق و منافقان است. مؤمنان به انتظار دولتی نشستهاند
که به برکت ظهورش و با افتخار تمام، در سایۀ لوای آن مردم را به جانب خداوند و فرمانبرداری از او فرا بخوانند و به راه درست خدا راهبریشان کنند. چنین دولت کریمه و حقی به مرحمت الهی کرامت و سعادت دنیا و آخرت را روزی اهل ایمان خواهد ساخت.
برترینهایی که گفته شد، در واقع رهین رشد و کمالات علمی دوران ظهور در سطوح متعالی تربیت، اخلاق، ادب، معرفت و دانش و فناوری است. به بیانی دیگر، تمامی پیشرفتهایی که در جوامع بشری در سطح کلان جهانی تا پیش از ظهور حضرت روی خواهد داد مستند به رشد و تعالی و تکامل بشر در همۀ موارد فوق است. این در صورتی است که تا پیش از ظهور امام زمان(عج) انسانها تنها به دو بخش از شعبههای بیست و هفتگانۀ دانش دست یازیدهاند. هنگامی که امام زمان ظهور فرماید، همۀ بیست و هفت جزء دانش از مکتب ایشان و به دست با کفایت آن بزرگوار در سطح جهان و میان انسانها انتشار خواهند یافت و به خدمت گرفته خواهند شد.
اکنون با توجه به همۀ برترینها و توصیفاتی که یادآور شدیم، باید دید چگونه تربیت شویم و تربیت کنیم تا در مسیر برخورداری از این برترینها، شایستۀ این برترینها شویم، یا دستکم به آنها نزدیک گردیده، با آنها هممرز باشیم؟! تربیتی زمینهساز ظهور است که در نگاه نخست این برترینها و بالاترینها را در افق دید خود داشته باشد. تحقق و تجلی همۀ این برترینها باید چشمانداز روشن تربیت مهدوی باشد تا مربیان، آنی از نگاه به آن چشم برندارند و لحظهای از حرکت در سمت و سوی آن دیده برنتابند.
اما اینکه چنین تربیتی نیازمند چه تدابیر و ساز و کارهایی است مبحث درخور توجهی است که نمیتوان از آن غافل ماند. با این وجود، مهمتر از آن پیگیری پاسخ این پرسش است که مربیان و متصدیان چنین تربیت زمینهسازی چه کسانی هستند و دارای چه ویژگیها، برجستگیها و امتیازاتی باید باشند؟
از آن گذشته، نیازمند این هستیم بدانیم چه کسانی را با چه ویژگیهای ذاتی و شخصیتی و فطری و طبیعی میتوان به تربیت مهدوی آراست تا به طور پویا و پایدار به مفاد و ملزومات آن تا زمان ظهور و پس از آن تا آخرین لحظۀ حیات خود در عصر ظهور پایبند و متعهد بمانند. آیا این مسئلهای است که میتوان به سادگی از کنار آن گذشت و به آسانی آن را نادیده انگاشت و بدون ایجاد سامانهای مطمئن و نویدبخش نسبت به آن غفلت ورزید؟
آیا اگر چنین مسئولیت و رسالت عظیم و خطیری بر عهدۀ غرب و نامسلمانان گذاشته شده بود، آنان بیخیال میشدند و به حال خود رهایش میساختند؟ اهل ایمان چه باید کنند که بیخیال این مسئله نشوند و بیامان و بیدرنگ درصدد کشف راهبردها و راهکارهای تربیت کارآمدی برآیند که به خوبی زمینهساز ظهور آن رسالت خطیر و سهمگین و آن دولت فاخر و ممتاز باشد؟
میبینید اکنون که سیاستمداران و کارگزاران فرهنگ و سیاست غرب چنین ایمانی ندارند، چگونه با هزاران ترفند و شیطنت، از جمله از راه تولید فیلم و سریال تلاش میکنند دکترین نجات و آخرالزمان و حتی مهدویت را به نفع سیاست و اغراض شیطانی خود مصادره نمایند. رسانههای اطلاعاتی بهویژه فضای سایبر شبانهروز در خدمت اهداف و اغراض شوم و ننگین کارگاههای سیاستپرداز غربی قرار دارند؛ چهبسا شاهد بسیاری از بیحرمتیهای سایبریک در حق ارزشها و مقدسات مهدوی بوده و هستیم.
آیا میتوان در برابر این همه هجمههای رنگارنگ ساکت ماند و از شرافت و حیثیت امام زمان و آیین نجات مهدوی دفاع ننمود و از حریم مهدویت پاسداری نکرد؟ مگر نه این است که امت اسلام بهویژه شیعیان در زمینهسازی برای ظهور از هر ملت و ملیتی شایستهترند؟ چه جمعیت و مردمی سزاوارتر از شیعیان باید در مسیر زمینهسازی و هرچه نزدیکترسازی ظهورگام بردارند؟ تصدی این امر عظیم هم حق شیعیان است و هم تکلیف آنان. شیعه باید هم برای احقاق این حق الهی تلاش کند و هم حق چنین تکلیف سترگی را خوب ادا نماید.
از میان همۀ اقدامات خوب و مناسبی که باید در مسیر تربیت زمینهساز عهدهدار شد و مسئولیت آن را برای خدا و جلب رضای الهی پذیرفت و لوازمش را به جان خرید، بیش از همه رسالت خطیر تربیت زمینهساز جلوهگری میکند. تربیت زمینهساز در واقع تربیت در راستای ظهور شایستهترین منجی عالم و تحقق بخشیدن به آرمانهای مقدس و مبارک مهدوی است.
4. نجاتاندیشی و سعادتطلبی؛ جایگاه رسالت خطیر نجات و سعادتمندی انسان در تربیت زمینهساز
تربیتیافتگان به تربیت مهدوی باید به چه چیزی جز به نجات جهان و انسان از شر کفر و گمراهی و شقاوت بیندیشند؟ آیا هرکسی را یارای اندیشیدن در این جایگاه است؟ بیگمان این رسالت بیاندازه مهم و حیاتی نیازمند عنایات خداوندی است؛ عنایاتی که به صورت آشکار و نهان، باید مبذول شود تا جوامع انسانی را از فضیلت خاص و توفیق مخصوص همراهی و همگامی با امام و پیشوایشان بهرهمند گرداند. انسان عصر ظهور نهتنها برای نیل به سعادت خود تلاش میکند، بلکه نسبت به سعادت دیگران نیز به شدت حساس است.
او میداند که سعادت هر فردی از امت مهدوی به سعادت سایر افراد وابسته است و از اینرو در آن فضای نورانی یک نفر هم نباید مسیر شقاوت را بپیماید. هر کسی میکوشد برای اصلاح خود و دیگران گامهای جدی و مستحکمی بردارد.
در عصر ظهور آحاد مردم هرگز از یکدیگر غافل نمیمانند و نسبت به درد و رنج همدیگر حساس هستند و یار و غمخوار یکدیگرند. در آن جامعه ایثار، مواسات، وفاداری، شفقت، مهر، محبت، مودت، یکرنگی، صفا، صمیمیت، چارۀ درد بیچارگان کردن، همه و همه فلسفۀ خود را بازمییابند و در اندیشه، خیال، رفتار، منش و خلق و خوی افراد موج میزنند. اینها همه به برکت رسالت بزرگی است که مؤمنان عصر ظهور در مسیر تأمین سعادت خود و دیگران بر دوش خویش احساس میکنند.
اهتمام به رسالت نجات و سعادت آخرالزمانی ایجاب میکند هر کسی مسئولیت تربیت و سازندگی خود را بر عهده گیرد و به سختی تمام بکوشد لحظهای از امر خطیر تربیت خویش غافل نماند و در این راستا هرگز قصور نورزد. این رسالت به قدری مهم و معتبر است که تقریباً همۀ مکاتب و مذاهبی که در طول تاریخ تا این زمان به ظهور رسیدهاند ادعا میکنند رسالتشان نجات انسانهاست.
این مسئله آنچنان بارز و اعتبارآفرین است که میبینیم دولت امریکا ملتهای عراق، افغانستان، سوریه و سایر کشورها و جوامع را مورد تهاجم بیرحمانه قرار میدهد و با قساوت تمام آنان را به خاک و خون میغلتاند و اموال، شرف، ناموس، حیثیت، دارایی، منابع و معادن این کشورها را به یغما میبرد و مغزهای متفکرشان را میرباید یا به جوخههای ترور میسپارد. با این وصف، دولتمردان امریکا با کمال بیشرمی بانگ برمیدارند که ما برای نجات این ملتها قیام کردهایم!
این مورد از نظر دور نمانده است که جرجدبلیوبوشِ پسر، در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا در سال 2000 با اختلاف بسیار اندکی از رقیبش الگور پیشی گرفت و سرانجام با تصمیم نهایی دیوان عالی ایالات متحدۀ امریکا نظر هیئت الکترال را برای تأیید ریاست جمهوریاش جلب نمود (ویکیپدیا:جورجدبلیوبوش). در این شرایط بود که کارپردازان سیاسی امریکا پیرو سیاست مزورانۀ منجیتراشی و جاسازی اندیشۀ دروغین نجات انسان و جهان، ترفندهای مرموز و کاملاً ویژهای دربارۀ معرفی جرجبوش به عنوان رئیسجمهور منجی به عمل آوردند.
در نتیجه، حاکمیت سیاسی _ ایدئولوژیک امریکا بر اساس این ترفندها با بیاعتنایی به فاصلۀ اندک آرای دو رقیب، حکم به ریاست جمهوری بوش داد تا اهداف خود را در پس دکترین نجات به دست کسی که در تبلیغات گسترده، منجی بشر و جهان معرفی شده بود دنبال کند.
جورج بوش متدیست خودش نیز بر این باور و وهم بود که وی مسیح موعود است و به مثابۀ یک منجی برای نجات امریکا و جهان ظهور کرده است. در دور اول ریاست جمهوری بوش، امریکا نظر ناتو را برای عملیات گستردۀ نظامی در جهان اسلام از جمله در عراق و افغانستان به انگیزۀ نجات مردم این دو کشور و حاکمیت لیبرال _ دموکراسی در آنها جلب کرد. هدف اصلی تهاجم در نظر آتشافروزان جنگ، ایران اسلامی بود.
امریکا در نظر داشت جنگ در عراق و افغانستان نوعی دستگرمی و آماده شدن برای تهاجم همهجانبه و از هر سو به ایران باشد. به روشنی، این هجمهها بنا بود زمینههای لازم را برای حملۀ گسترده به ایران فراهم سازد. عملیات نظامی و تهاجمهای تسلیحاتی علیه این کشورها تنظیم گردید، گرچه همۀ این لشکرکشیها با انگیزۀ نجات انسانها تدارک دیده شده بود.
در داخل امریکا نیز همزمان با این ترفندها و جنایتها، به اذهان مردم امریکا رفتهرفته القا شد که بوش منجی انسانهاست و اقدامات جنگافروزانۀ او درست و بجاست. حتی در مدارس ابتدایی، ذهنیت کودکان را به این اظهارات سخیف آغشته ساختند. در فیلم مستند اردوگاه مسیح، در یک مدرسۀ ابتدایی، خانم معلمی به نام بکیفیشر به کودکان درس معنویت و دعا میدهد و آداب دعا کردن به درگاه خداوند را به آنان میآموزد.
در این اثنا که ذهنیت کودکان معصوم با مفهوم دعا و آداب دعا کردن آشنا میشود، یکی از همکاران فیشر به ناگاه تصویر مقوایی بزرگی از جرج بوش پسر را در مقابل کودکان قرار میدهد و به آنان چنین القاء میکند که هرچه تا به حال از خدا درخواست میکردید از جناب بوش بخواهید که این است آن منجی که جهان را نجات خواهد داد!
افزون بر این، غرب استعماری، در سه دهۀ اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کوشیده است با تولید فیلمهای هالیودی دارای مضامین مرتبط با دکترین آخرالزمان و آیین نجات، همچنین با نشر و ترویج مکاتب و مذاهب و فرقههایی که هریک به گونهای سنگ نجات انسان و جهان در آخرالزمان را به سینه میزند، فهم و درک جهانی را به جانب غرب به مثابۀ عامل نجات جهان و انسان جلب کند.
اکنون با عنایت به مفهوم نجات و منجی و با توجه به سوءاستفادههای کلانی که از دکترین نجات میشود، باید آن را یکی از مدارهای تربیت زمینهساز قرار داد و شرایط و اوضاع و احوال تربیتی را بر اساس آن تنظیم کرد. بدیهی است کسانی که برای زمینهسازی در راستای نجات انسانها تربیت میشوند باید خود از جمله نجاتیافتگانی باشند که مراحل کمال انسانی را با تمام توان و با انگیزۀ عالی طی کرده باشند، وگرنه
ذات نایافته از هستیبخش
کیتواند که شود هستیبخش؟
پیامبران الهی همه عاشق نجات انسانها بودند. اوصیای آن بزرگواران از جمله اوصیای خاتم آنان نیز در راه نجات انسانها از هیچ کوشش و فداکاری و شهادتطلبی دریغ نمیکردند. با این وصف، انبیا و اوصیای آنان آگاه بودند که رسالتشان در راستای زمینهسازی برای ظهور منجی آخرالزمان است؛ منجی، همان پیشوایی که عصارۀ تمام پاکیها و سلالۀ همۀ پاکان است. آن برگزیدگان الهی به این رسالت خطیر نیز دلخوش داشتند و با کمال ارادت و اخلاص، به سهم خویش مجاهدت میورزیدند تا مسئولیت الهی خود را به سلامت به انجام رسانند و در این راه موفق بودند.
اکنون به پشتوانۀ مجاهدتهای همۀ بزرگوارانی که در اندیشۀ نجات انسانها عمر مبارک خویش را به پایان رساندند باید با تلاش و جدیت به همتی متعالی دست یافت و با عشق، ارادت و اخلاص به تربیت نسلی که بتواند یاور امام زمان در تحقق بخشیدن به آمال و آرزوهای ایشان باشد اهتمام ورزید.افزون بر این، همانگونه که در دعاها و زیارتنامهها آمده است، باید ملتمسانه از خدا خواست که ما را در زمرۀ نجات یافتگان حضرت مهدی قرار دهد؛ نجات یافتگانی که با کمال اخلاص در فرمانبرداری از مقام آن جناب کوشا هستند.
5. کمالانگاری؛ توجه به کمال بشر و ملزومات آن در تربیت زمینهساز
میان تربیت زمینهساز و توجه به کمال بشریت ملازمه و همبستگی مثبت برقرار است. هرچه بیشتر به نجات انسانها بیندیشیم کمال انسانها و ملزومات آن بیشتر جلوهگری مینماید. دوراندیشی مربیان ایجاب میکند آنان در تدارک تربیت زمینهساز هرگز از نیل تربیتیافتگان خود به کمال الهی و انسانی غفلت نورزند؛ چرا که بیتوجهی به این عنصر کلیدی تلاش آنان را ناکارآمد خواهد ساخت. دولت کریمۀ امام زمان(عج) به استواری مردان و زنانی استوار و برقرار میماند که در کمالیافتگی، گوی سبقت از اقران خود برده باشند.
چنانکه گفته شد، تربیت برای نیل به برترینها، بهترینها و مهمترینها از جمله اهدافی است که در فرهنگ تربیت زمینهساز، بیش از حد مهم و حیاتی به نظر میرسد. کمال انسان هم به این است که بر اساس تربیت شایسته و بایسته تا آنجا که میسّر است به بهترینها و برترینها دست یابد. عصر ظهور عصر برترینها و بالاترینهاست؛ عصر برترین و بالاترین رفتار و منش؛ عصر بهترین شخصیتها برای بالاترین مسئولیتها و مهمترین رسالتها، متناسب با جایگاه نظام و دولت مهدوی.
به بیانی دیگر، عصر امام زمان(عج) عصر کمال انسان و کمال تاریخ و زمین و زمان است. عصر مهدوی عصری است که همه چیز از جمله طبیعت و انسان و پیشرفت و بلندمرتبگی، همه و همه به اوج کمال خود میرسند. شایستگیهای هر چیز و هر موجودی بناست در این عصر به منصۀ ظهور برسد. این ارادۀ حتمی و محکم الهی است که به اذن خداوند تحقق خواهد یافت. در این عصر حتی زمین و آنچه روی زمین یا درون آن است کمال و شایستگیهای خود را بروز خواهد داد تا چه برسد به انسان که همۀ امور برای او تنظیم و مستقر شده است.
اما تا کنون حریم کمال انسان و تاریخ و جهان از دستبرد شبیخون فرهنگی غرب در امان نمانده است، تا جایی که عوامل فرهنگی غرب در تهاجم خود به فرهنگ و ارزشهای اسلام کوشیدهاند کمال مادی و معنوی تاریخ را به نفع فرهنگ غرب مصادره و تئوریزه کنند. به عنوان نمونه، به دیدگاه فرانسیس فوکویاما توجه فرمایید که به استناد اندیشۀ دیالکتیک هگل و در تکمیل آن تلاش کرده است ثابت کند در آستانۀ هزارۀ سوم میلادی، همه شاهد شکوفایی و کمال معنوی و مادی جهان و انسان خواهیم بود.
فوکویاما بر این عقیده است که هگل فلسفۀ کمال مادی تاریخ را رقم زد و آن را توجیه و تأیید نمود. پس از آن تا زمان حاضر انسان در تدارک و تأمین کمال معنوی تاریخ بوده است. تاریخ بدین منوال با شکوفایی نظام لیبرال _ دموکراسی در غرب شاهد ظهور و بروز کمال معنوی خود است. لیبرال _ دمکراسی به سرکردگی غرب قدرتمندی چون امریکا بناست به مثابۀ جامع کمال مادی و معنوی تاریخ، فصلالخطاب همۀ نظامهای سیاسی و حکومتها در سطح و گسترۀ جهان باشد و سرمشق همۀ دولتها قرار گیرد. فوکویاما تأکید میکند که با رشد و توسعۀ اندیشۀ هگل و شکوفایی لیبرال _ دموکراسی در غرب و انتشار آن در جهان، تاریخ به فرجام و سرآمد مطلوب و در نتیجه به کمال مادی و معنوی خود رسیده است (نک: لاریجانی، 1374: 183 و 269 – 280).
این نمونهای از خروارها ترفندهای شیطانی است که توسط غرب تولید و ترویج میشود تا اذهان و افهام بشر از همهجا منصرف و به جانب غرب به اصطلاح لیبرال _ دموکرات منصرف گردند. این اندیشههای اهریمنی چندینبار تا کنون از جانب غرب استعمارگر با شیوههای گوناگون و فنون رنگارنگ بازتولید و بازسازی شده و به افکار عمومی جهانیان بیخبر تزریق گردیده است. اینها نشان میدهد که تا چه اندازه باید بابصیرت بود و هشیارانه عمل کرد، مبادا ذهن و خیال ما در هجمۀ فرهنگ و اندیشۀ غرب تخریب و تضییع شود.
اکنون میفهمیم چرا معصومین(ع) این همه ما را از غفلت و درگیر شدن در اندیشه و رفتار بیگانگان برحذر داشته و نسبت به فتنههای بزرگ آخرالزمان هشدار دادهاند (برای مثال، نک: مجلسی، 1417: ج51، 68-70؛ کلینی، 1401: 58؛ ابنحماد، 1997: 28؛ مقری دانی، 208: 35).
در برابر تمام ترفندها و فتنههای ویرانگر، عصر ظهور را باید از سویی عصر شکست هیمنۀ شیطان و عصر ابطال همۀ فتنهها دانست و از سوی دیگر، عصر شکوفایی همۀ کمالات و برجستگیهای ممتاز انسان برشمرد. با توجه به چنین رویداد عظیم و بلندمرتبهای است که تربیت زمینهساز از هماکنون تا زمان ظهور باید کمالمحور باشد و در هر زمینه و با هر گرایش و به هر شیوهای به مراحلی کمتر از مرحلۀ کمالیافتگی بسنده نکند.
6. تحولمداری؛ تحولات شگرف فراروی انسان و جهان در عصر ظهور
تحولات جهانی در آستانۀ ظهور و پس از ظهور آنچنان چشمگیر و خیره کننده و بدون سابقه هستند که گویا جهان از نو تولد یافته است. فکر و اندیشه و هنر و معرفت انسانها نیز آنچنان بالنده و کمال یافته است که گویا انسانها از نو به دنیا آمدهاند. جهان آلوده به کفر و کافر، جهان مردهای بیش نیست. وقت ظهور که کفر و کافر از جهان رخت بربندد، زمین زندگیِ دوباره مییابد. در روایات مربوط به عصر مهدویت عباراتی به چشم میخورد که مضامینی چون بهار انسانها و خرمی دورانها، تولد دوباره، تجدید حیات، نوآوری، شکوفایی و نظایر آن را تداعی میکنند. این گزارهها و واژهها با مضامینی که ترویج میکنند بیانگر این واقعیتند که با ظهور امام زمان(عج) ، اسلام و قرآن و ارزشها و مسلمانی و زمین و زمان و مکان حیات دوباره مییابند.
تعبیر به حیات دوباره از این منظر است، که نمیتوان پیشینهای برای تحولات شگرفی که در اندیشه و سبک زندگی بشر روی زمین رخ میدهد پیدا کرد. هرچه هست به برکت سرآمدن فرج و ظهور و حضور حجت خدا بر روی زمین است. حضرت ولی عصر(عج) از این نظر که وجود مبارکش مظهر و تجلی اسم اعظم الهی است، تمام کمالات را داراست و از این رو مایۀ تأمین حیات معنوی و سرچشمۀ آب زندگانی و به بیانی حقیقت آب حیات هستند (نک: جوادی آملی، 1390: 117). با ظهور حضرت مهدی(عج) ، اسلام از غربت دیرینۀ خود نجات مییابد و حقایقی از اسلام که تا آن زمان برای همه کس پوشیده مانده است آشکار میگردد و اسلام رنگ و روی تازه میگیرد تا آنجا که به خیال عدهای امام زمان(عج) دین جدیدی ارائه داده است! (همو: 265)
اساساً سیرۀ امام زمان(عج) بر این است که همچون جدّ بزرگوار خود با تمامی خرافهها و موهومپرستیها مبارزه کند و سنتهای جاهلی را که به نام اسلام رواج یافته و ساحت دین را مخدوش ساخته است ابطال فرماید و اسلام را به صورتی نو و طرحی جدید ارائه دهد. اسلام در عصر ظهور با شکل و طرح جدید خود از جذابیتهای ویژهای برخوردار است که هرگز نمیتوان نمونه و مثالی برایش در نظر گرفت (نک: همو).
با توجه به چنین برداشتهایی است که تربیت زمینهساز ظهور بسیار موضوعیت مییابد و حساسیت بالایی دارد. مگر میشود به یک چنین واقعیتهایی امیدوار بود، اما متناسب با ظهور و بروز آنها تدارکی ندید و برنامهای تنظیم نکرد؟ برنامههای تربیتی همیشه تابعی از اهداف و اغراض و مقاصد تربیتی هستند. مربیان بسته به اینکه چه هدفی را از تربیت انسانها دنبال میکنند، برای تربیت آنان برنامهریزی مینمایند. به عبارتی، برنامههای تربیتی درست باید در راستای تأمین اهداف تربیتی باشند.
بدین ترتیب، هنگامی که بناست به استقبال ایام فرخنده و پرافتخاری برویم که زمین و زمان و انسان و جهان تازه میشوند، باید به فکر چاره بود و برای ورود به چنین ایام مبارکی خود را آماده ساخت و به منظور تحقق هرچه سریعتر چنین دوران خرم و بهاری، خویشتن را تربیت نمود. تربیتی بر این اساس زمینهساز است که روند تازه و سرآمدی را نسبت به همۀ روندهای جاری و متعارف آغاز کند و نتایج آن در تحقق منویات و مقاصد امام زمان(عج) مؤثر باشد. هنگامی که حضرت ظهور فرماید، دین مبین اسلام شاخ و برگ تازه میآورد.
در این صورت، تمامی علفهای مزاحم و هرزی که در طول دوران غیبت کبرا به دامن اسلام چسبیدهاند ریشهکن گردیده، از تنۀ استوار اسلام ناب زدوده میشوند. به منظور پاسداری از درخت پاکیزۀ اسلام ناب محمدی(ص) در عصر ظهور، لازم است نسلی تربیت شوند که توانایی درک این موقعیت و توان و لیاقت و قابلیت حراست از چنین هنگامۀ عظیمی را داشته باشند. این امر میسر نمیشود مگر به مدد تربیتی که منتظران ظهور و فرج امام زمان متناسب با وضعیت و تربیت جدید به دست آوردهاند.
از همه گذشته، جوامع بشری پس از دوران متمادی تجربههای بیشمار، در انتخاب الگو و شیوۀ زندگی به نقطهای میرسند که احساس میکنند باید فضای تازهای را گشود و در هوای تازهای نفس کشید. به یمن ظهور و به برکت نفس قدسی امام زمان(عج) روح تازهای در کالبد جهان دمیده میشود، اسلام و قرآن از نو حیات و خرمی مییابند و به انسان و جهان حیات دوباره میبخشند. تربیت زمینهساز از یک منظر میخواهد زمینهساز و تحققبخش چنین عصر و هنگامۀ باعظمتی باشد؛ هنگامهای که صاحبش بهحق بهار خلایق و خرمی روزگاران است.
منابع
_ ابنجوزى، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة خواص الامة فی خصائص الائمة، تهران، مکتبة النینوى الحدیثة، بیتا.
_ ابنحماد، ابوعبدالله نعیم، الفتن، تحقیق: مجدی بن منصور بن سید الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1997م.
_ ابنطاوس، رضیالدین ابیالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد، جمال الأسبوع لکمال العمل المشروع، قم، منشورات الشریف الرضی، 1361ش.
_ امینى (علّامه)، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربى، 1398ق.
_ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی؛ موجود موعود، قم، مرکز نشر اسراء، 1390ش.
_ حاکم حسکانى، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت(ع) ، تهران، مؤسسۀ چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369ش.
_ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، تحقیق: مؤسسة آل البیت، قم، انتشارات مهر، 1414ق.
_ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسۀ امام مهدی(عج) ، 1409ق.
_ سبحانى، جعفر، فروغ ولایت، قم، مؤسسه امام صادق(ع) ، 1374ش.
_ شریف رضی، محمد بن حسین بن موسی، نهج البلاغه، تحقیق: صبحی صالح، بیروت، دار الأسوه، 1415ق.
_ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر(عج) ، قم، نشر سپهر، 1421ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، الخصال، تصحیح: علىاکبر غفاری، قم، انتشارات جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1362ش.
_ _____________________________________________ ، عیون أخبار الرضا(ع) ، ترجمه: عبدالحسین رضایی و محمدباقر ساعدی، تصحیح: علىاکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه، 1396ق _ الف.
_ ___________________________________________ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، 1396ق _ ب.
_ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، قم، انتشارات زائر، 1380ش.
_ طبرسی نوری، حسین، النجم الثاقب فی احوال الإمام الحجة الغائب(عج) ، بیروت، دار القول الثابت، 1415ق.
_ طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و تعلیق: سید هاشم رسولی محلّاتی، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1390ق.
_ طوسی، ابیجعفر محمد بن حسن بن علی، مصباح المتجهد و سلاح المتعبد، تهران، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1418ق.
_ عروسى حویزى، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، 1370ش.
_ عسکری، ابیهلال حسن بن عبدالله، معجم الفروق اللغویة الحاوی لکتاب ابیهلال العسکری و جزاء من کتاب السید نورالدین الجزائری، تحقیق: بیتالله بیات زنجانی، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1389ش.
_ غزالى، محمد بن محمد، احیاءعلوم الدین، بیروت، دارالهادی، بیتا.
_ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، بیجا، بینا، بیتا.
_ کلینی، ابیجعفر محمد بن علی یعقوب بن اسحاق، الکافی، تصحیح: علیاکبر غفاری، بیروت، دار صعب _ دارالتعارف، 1401ق.
_ لاریجانی، محمدجواد، کاوشهای نظری در سیاست خارجی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374ش.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1417ق.
_ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
_ مفید، عبدالله محمد بن نعمان، الإختصاص، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1418ق.
_ مقرّی دانی، ابو عمرو عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، تحقیق: رضاء الله المبارکفوری، ریاض، دار العاصمة، 2008م.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، 1397ق.
پایگاههای خبری و اطلاعرسانی
_ پایگاه اطلاعرسانی حوزه:hazah.net
_ پایگاه خبری آیندۀ روشن: fnews.ir
_ شیعه آنلاین: Shie-online
_ ستاد زیارت وزارت علوم و تحقیقات و فناوری: zaaer.ir
_ مرکز جهانی اطلاعرسانی آلالبیت(ع) : al-shia.org , Aalulbayt.org
_ ویکیپدیا: fa.wikipedia.org
_ همشهری آنلاین: Hamshahrionline
منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 26
ادامه دارد …