بسم الله الرحمن الرحیم
تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش نوزدهم
در بخش قبلی، تحرکات « ترکیه » و « کشورهای غربی » را قبل از « سفیانی » بررسی کردیم. در این بخش به ادامه روایت « موثقه جابر » می پردازیم:
« … فَتِلْكَ السَّنَةُ يَا جَابِرُ فِيهَا اخْتِلَافٌ كَثِيرٌ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِيَةِ الْمَغْرِبِ فَأَوَّلُ أَرْضٍ تَخْرَبُ أَرْضُ الشَّامِ ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ … »
« … پس در آن سال اى جابر در هر سرزمينى از ناحيه مغرب اختلاف فراوانى پديد آيد، پس نخستين سرزمينى كه ويران مىشود سرزمين شام باشد، سپس در آن هنگام اختلاف آنان بر سه پرچم باشد: پرچم أصهب و پرچم أبقع و پرچم سفيانى، … »
الغيبة للنعماني، ص 279 باب 14.
در ادامه روایت « موثقه جابر، سخن از نبردها و درگیری ها و اختلافات در نواحی مختلف کره زمین و بالاخص کشورهای غربی به میان آمده است.
در بخش های قبل نیز اشاره کردیم که علاوه بر مشکلات تحمیلی ناشی از « اقتصاد پسا کرونا »، اختلافات اعضاء باقی مانده از پیمان های « ناتو » و « ورشو » و …، مسایل دیگری نیز در این خصوص دخیل خواهد بود.
همان گونه که قبلاً نیز ذکر شد، طبق پروژه « نظم از دل بی نظمی » یا « Ordo Ab Chao »، باید آشوب های بزرگ و بی نظمی ها و درگیری های شدیدی در سراسر جهان رخ دهند تا نظم مستقر فعلی جهانی، دچار فروپاشی شده و مردم خسته از اختلافات و درگیری، به تدریج، به برپایی « نظم نوین جهانی » در « اورشلیم » و انتقال پایتختی « فراماسونری جهانی » به « اسراییل »، تن در دهند!
در واقع اقدامات دجالانه و فریبکارانه دجال، چنین برنامه ای را برای مردم جهانی تدارک دیده است تا آن ها با شوق و رغبت و حداقل مقاومت، به بندگی این نظم شیطانی نوین جهانی، به مرکزیت اسراییل، مبادرت ورزند!
البته در مستند « I Pet Goat 2.99 : رمزگشایی از برنامه دجال 2020 » به تفصیل در این خصوص سخن گفتیم و بیان کردیم که گرچه مکر شیطان و کارگزارانش بزرگ به نظر می رسد، لیکن مکر خداوند بزرگ تر است و این اختلافات و درگیری ها، ان شا الله به نفع جبهه حق تمام خواهد شد!
جهت مشاهده مستند مذکور به آدرس زیر، مراجعه فرمایید:
اما در ادامه روایت، ذکر می گردد که « اولین سرزمینی که ویران می گردد، شام است » که این مساله از همین الان قابل درک می باشد. در حال حاضر نیز « کشور سوریه به عنوان پهناورترین بخش « شامات »، دچار آشفتگی، چندپارگی، تخریب و ویرانی است.
هنوز آثار و ویرانه های ناشی از حملات تروریست های « داعش »، « جبهه النصره »، « ارتش آزاد سوریه » و …، در جای جای این کشور به چشم می خورد و حتی فرصت ترمیم این آسیب ها به وجود نیامده است و به لحاظ مالی و لجستیکی نیز، در کوتاه مدت و میان مدت، احتمال ترمیم این خرابی ها، بعید به نظر می رسد.
علاوه بر این ها، هنوز نزدیک به نیمی از پهنه سرزمینی سوریه، از کنترل « دولت بشار اسد » خارج می باشد و مناطق شرقی « فرات » در دست « قوای نظامی کرد های سوریه » و تحت مستشاری « ایالات متحده » آمریکا می باشد و هنوز مناطقی از بخش های غربی فرات نیز، در دست گروه های تکفیری همچون « داعش »، « ارتش آزاد سوریه » و … می باشد که این مساله در نقشه فعلی « سوریه » نیز قابل مشاهده است.
البته شامات، شامل مناطق « فلسطین » و « لبنان » و « بخش هایی از اردن » نیز می شود که با توجه به حملات ددمنشانه « رژیم صهیونیستی » به « غزه » و …، عملاً سیر تخریب و ویرانی، در کل شامات، ادامه دار خواهد بود.
البته در تعدادی از « روایات »، مباحثی همچون « خسف » و « زلزله » نیز مطرح شده اند که آن ها نیز می توانند بر ویرانی های حاضر بیفزایند و یقیناً کشمکش های گروه های رقیب نظامی و سیاسی در سوریه و عدم کنترل کامل این کشور تحت نظارت کامل دولت مرکزی، به تداوم ویرانی ها و عدم بروز مرمت و تعمیر این سرزمین های آسیب دیده، دامن خواهد زد.
اما در ادامه روایت، سخن از درگیری 3 پرچم در منطقه شامات به میان می آید. پرچم های « ابقع »، « اصهب » و « سفیانی »!
در خصوص « سفیانی » قبلاً در مقاله « شاه اردن از زاویه ای دیگر » و در قالب یک مطالعه « موردی » و « احتمالی »، برخی از روایات را در این خصوص بررسی نمودیم و به برخی دیگر در بخش های آتی، اشاره خواهیم نمود.
ذکر یک نکته بسیار مهم: روایات مربوط به « اصهب » و « ابقع » و جزییات آن ها، عمدتاً در زمره روایات دارای سند « ضعیف » و متون آشفته می باشد. فلذا با توجه به سیاست مولف در خصوص « پرهیز حداکثری » از روایات « ضعیف »، به روایات مذکور، اتکا نخواهیم کرد.
ذکر یک نکته بسیار مهم: با توجه به « صحیح السند » بودن روایت « موثقه جابر »، اصل وجود جریان های « ابقع »، « اصهب » و « سفیانی » در آخرالزمان، پذیرفته می باشد. لیکن جزییات این جریان ها، همان طور که ذکر شد، قابلیت اتکا چندانی ندارد.
ذکر یک نکته بسیار مهم: در خصوص « ابقع » و « اصهب » در همان ابتدای تالیف مقاله منتشر نشده « لذت و کام، یا نهضت و قیام؟! » – که شالوده اصلی این مقالات را تشکیل می دهد -، در همان سال 2013 میلادی، پیرامون جریان هایی که ممکن است، با « ابقع » یا « اصهب » مرتبط باشند، صحبت کرده بودیم، لیکن با توجه به حساسیت وقایع « سوریه » در نبردهای خونین آن ایام، از ذکر آن ها خودداری نمودیم. در حال حاضر نیز صرفاً به صورت بسیار مختصر، به این جریان ها خواهیم پرداخت و از ذکر مطالب بیشتر، به دلیل برخی مسایل، خودداری می نماییم.
اما به صورت خلاصه، « ابقع » به فرد یا پارچه یا هر چیز رنگارنگ و بالاخص « سیاه » و « سفید » گفته می شود.
چنین ویژگی هایی در نمادهای دو گروه شبه نظامی « القاعده » و « داعش » به چشم می خورد که به خصوص این مساله در پرچم و لباس اعضاء « داعش »، پر رنگ تر می باشد.
در واقع پرچم داعش، تلفیقی از رنگ های « سیاه » و « سفید » می باشد.
ضمن این که « داعش » از طیفی رنگارنگ از نژاد های مختلف اعم از « عرب »، « چچنی »، « ازبکی »، « اروپایی » و … تشکیل شده است و اعضاء این فرقه، گوناگونی و پراکندگی نژادی ویژه ای نشان می دهند
از سوی دیگر، رهبران داعش، علاقه ویژه ای به به کار گیری سه حرف « ا »، « ب »، « ق » در نامگذاری نام های مستعار خود، و نیز المان های ویژه « داعش » نشان داده اند! که این سه حرف نیز، سه حرف اصلی عبارت « ابقع » می باشد.
برای مثال مشهورترین خلیفه خودخوانده داعش، « ابوبکر البغدادی الحسینی القرشی »، جانشین وی « ابوابراهیم الهاشم القرشی »، و خلیفه بعدی « ابوالحسن الهاشمی القرشی » و نفر بعدی « ابوالحسین الحسینی القرشی » و نفر بعدی « اباحفص الهاشمی القرشی » بوده اند که در همه این افراد، علی رغم تغییرات اکثر کلمات، حروف « ا »، « ب »، و « ق » در تمامی القاب ذکر شده، قابل ردیابی هستند
و شگفت آن که حتی نشریه رسمی « داعش » که « دابق » نام داشته است، مجدداً از اصل نام برده تبعیت کرده و هر سه حرف « ا »، « ب » و « ق » که حروف اصلی « ابقع » هستند، در نام این نشریه، به کار رفته است!!!
ذکر این نکته حائز اهمیت است که گرچه اقتدار « داعش » شکسته شده و رو به زوال رفته است، اما به مدد کمک های آمریکایی ها و اروپاییان، بخش هایی از « سوریه » در دست داعش باقی مانده و تعدادی از اعضای « داعش » نیز به « افغانستان » و سایر ممالک منتقل شده اند و با نام هایی همچون « داعش خراسان » و … فعال می باشند.
علی ای حال « داعش » هنوز زنده و فعال می باشد و این حمایت های فراوان آمریکا از تفاله ها و باقی مانده های « داعش » بی دلیل نیست و احتمالاً برای روز مبادا، به کار رفته است.
البته تمام بحث های فوق در خصوص « داعش » و نیز « ابقع »، صرفاً یک احتمال و یک تحلیل است و در روایات « صحیح السند »، صرفاٌ از « ابقع » و « اصهب » نام برده شده است و به همین دلیل، هر اظهار نظر در خصوص این دو جریان، باید با احتیاط صورت پذیرد.
اما در مورد « اصهب »،از توضیحات بیشتر خودداری می کنیم،صرفاً به این مطلب اشاره می گردد که «اصهب» در زبان عربی به معنای «شیر» یا «أسد» میباشد و با توجه به این که توصیفات «اصهب» عموماً برای افراد «سکولار» به کارمی رود،ممکن است یکی از اعضای خاندان «الأسد» سوریه که مشی «سکولار» دارند،به عنوان یکی ازکاندیداهای «اصهب» باشند. بالاخص که یکی ازمعانی «اصهب» نیز فرد سرخ مو،است و چهره «بور» و رنگ موی «روشن»خاندان اسد نیز ممکن است با این موضوع مرتبط باشد
ذکر یک نکته بسیار مهم: همان گونه که ذکر شد، بخش های اصلی این «سلسله مقالات »در سال2012 و 2013 میلادی نگاشته شدند و در حال برخی از قسمت های مقاله، بعد از بازنویسی، در حال انتشار می باشند.
در خصوص کاندیداهای « ابقع » و «اصهب » درهمان زمان و در گرماگرم نبردهای « سوریه » و « عراق » که با رشادت های « شهدای مدافع حرم » همراه بود و البته بازار انتساب فلان گروه و بهمان گروه به سفیانی و شیصبانی و پررنگ بود، « وعده صادق » با توجه به رسالت خود و احساس مسئولیت نسبت به جهت دهی به افکار عمومی مخاطبانش، از انتشار مطالب مرتبط با « ابقع » و « اصهب » و خودداری نمود تا ایجاد سردرگمی، انحراف، اعوجاج، تردید و دودلی در « سوریه » و « عراق » خودداری نماید. چرا که از یک سو مباحث مطرح شده، همگی در حد احتمال می باشند و از سوی دیگر نیز، بر حسب عقل و شرع، دفاع از مقاومت اسلامی و هر چیزی که تقویت کننده مقاومت اسلامی باشد، اقدامی مشروع، مورد تحسین و در راستای زمینه سازی ظهور خواهد بود.
در این راستا، فارغ از این که در آینده چه اتفاقی بیفتد، مومنان موظف به عمل به وظایف خود در هر برهه تاریخی هستند. اصولاً اگر در یک مقطعی کوتاهی گردد و مسایل به آینده حواله داده شوند، اصلاً چیزی از شیعه و تشیع و محور مقاومت باقی نخواهد ماند که بخواهد در آینده نقش مهم خود را در یاری رساندن به « مهدی موعود »، ایفا نماید.
فلذا تمامی تلاش های مومنین در پاسداری از حرم اهل بیت (ع) و حفظ محور مقاومت و … مورد حمایت و تحسین خواهد بود و ان شا الله به برکت این مجاهدت ها، شدت وقایع ناگوار آتی در زمان خروج سفیانی، به میزان قابل توجهی، کاهش خواهند یافت.
اما در صورت پذیرفتن احتمال های ذکر شده در خصوص « داعش » و …، چه مساله ای منجر به ایجاد بهانه برای « مداخله سفیانی » و « لشکرکشی بزرگ » وی به سمت سوریه، می تواند باشد؟
همان گونه که می دانیم، « داعش » گروه تروریستی منفوری است که به دلیل چهره تاریکش در انظار عموم، هر دولتی که از « داعش » آسیب ببیند، در نظر عموم، صلاحیت و مشروعیت کافی برای مقابله با « داعش » را با شدیدترین ابزارهای ممکن، خواهد داشت.
بنابراین گروه هایی همچون داعش می توانند با اقدامات « تروریستی » که برای مثال در قلمرو حکومت « سفیانی » انجام می دهند، « مزدوران منطقه ای » همچون « سفیانی » را فعال کنند تا در ظاهر برای رفع شر داعش، به باقیمانده های این گروهک در سوریه، حمله نماید و بالطبع با معترض شدن دولت مرکزی سوریه در خصوص نقض تمامیت ارضی این کشور، در ادامه، سفیانی وارد نبرد با دولت مرکزی سوریه و … نیز گردد!
البته همان طور که گفته شد، این ها همگی سناریوهای احتمالی هستند که برای درک بهتر احتمالات آتی بیان گردیده اند و ممکن است وقایع آتی، به صورت متفاوتی به پیش روند.
ان شا الله در قسمت های بعدی، به بررسی دقیق تر تحرکات سفیانی در شامات، خواهیم پرداخت.
پایان بخش نوزدهم
تحلیل و بررسی: خادم الامام (عج)
ادامه دارد …
