بسم الله الرحمن الرحیم
تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش شانزدهم
در بخش های قبل، برخی از توصیفات شگفت انگیز روایت صحیحه « موثقه جابر » را مورد بررسی قرار دادیم. در این بخش، به برخی از سطور شگفت انگیز و ارزشمند این روایت گرانقدر می پردازیم.
ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که به دلیل طولانی بودن توضیحات همین سطور اندک، بخش فعلی و دو بخش اتی این سلسله مقالات، مباحث کاملاً مرتبط و پیوسته ای را مورد بررسی قرار می دهند.
در ادامه روایت « موثقه جابر » چنین بیان شده است: « … مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَةَ وَ سَيُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ … »
« … و از دین برگشتهای از جانب تركان خروج میكند و به دنبال آن هرج و مرج رومیها پدید میآید. برادران ترک نزدیك میشوند تا آنكه در جزیره فرود میآیند و نیز از دین برگشتگان رومی نزدیك میشوند تا آنكه در «رمله» فرود می آیند … »
الغيبة للنعماني، ص 279 باب 14.
این بخش از روایت « موثقه جابر »، اطلاعات ارزشمندی را در خصوص تحرکات ارتش « ترکیه » و نیز تحرکات « ناتو » و کشورهای غربی، نزدیک به زمان خروج سفیانی ارایه می دهد! با توجه به این که توضیح پیرامون تحرکات هر یک از این دو گروه، بحث های مفصلی را می طلبد، تحرکات این دو گروه را به صورت جداگانه بررسی می نماییم و پس از ذکر اقدامات اولیه سفیانی تا نبرد « قرقیسیا »، جمع بندی تحرکات « ترکیه »، « ناتو » و « سفیانی » را در بخش های آتی، بیان خواهیم کرد.
اما قبل از این که بحث های مربوط به تحرکات « ترکیه » را در « آخرالزمان » مورد بررسی قرار دهیم، باید نکات مهمی و اعجازگونه این بخش از « روایت » را بیان کنیم.
در حقیقت این بخش از « روایت »، عمدتاً بسیار سطحی و گذرا مورد بررسی قرار گرفته است، حال آن که حاکی از یک اعجاز در دل خود می باشد! اما این اعجاز چیست؟
برای درک بهتر این اعجاز، بهتر است ابتدا نگاهی به تاریخ منطقه « آناتولی » بیندازیم:
مردم منطقه ی آناتولی، ابتدا از اقوام « حتیان : Hattian » بودند که مدتی بعد اقوام هند و اروپایی « هیتی ها : Hitttes » و نیز « آشوری ها : Assyrians » جای آن ها را گرفتند. سپس اقوام هند و اروپایی « فریگیه ای : Phrygian » و « لیدیایی: Lydians » در آن سامان ساکن شده و سپس در مقاطعی، بخشی از قلمرو « ایرانیان » و در ادامه « یونانیان » شد، اما اکثریت جمعیتی این دیار را « یونانی ها » تشکیل دادند. ترتیب تاریخی این مقاطع به این صورت می باشد:
الف) سکونت اقوام « هیتی : Hitttes » در آناتولی طی سال های 1500 الی 1000 قبل از میلاد مسیح (علیه السلام).
ب) سکونت اقوام « فریگیه ای : Phrygian » و « لیدیایی: Lydians »در آناتولی طی سال های 1000 الی 500 قبل از میلاد مسیح (علیه السلام).
ج) تسلط « ایرانی ها » بر آناتولی طی سال های 500 الی 200 قبل از میلاد مسیح (علیه السلام).
د) تسلط « یونانی ها » و دولت « سلوکیه » بر آناتولی طی سال های 200 الی 30 قبل از میلاد مسیح (علیه السلام) و سکونت جمعیت عظیمی از یونانیان در آناتولی.
سپس منطقه ی « آناتولی »، « ترکیه » و « آسیای صغیر »، بخشی از قلمرو « رومیان » و سپس دولت « روم شرقی (بیزانس) » گردید که این امر برای مدت بسیار طویلی (حدود 1100 سال) ادامه یافت که به لحاظ زمانبندی، می توان 5 مرحله کوچکتر را برای این مقطع زمانی در نظر گرفت که در تصاویر آمده اند:
ه) تسلط « رومی ها » بر آناتولی طی سال های 30 قبل از میلاد الی 200 بعد از میلاد مسیح (علیه السلام).
و) تسلط کامل « رومی ها » بر آناتولی طی سال های 200 الی 395 بعد از میلاد مسیح (علیه السلام).
ز) تسلط « روم شرقی (بیزانس) » بر آناتولی طی سال های 395 الی 1071 بعد از میلاد مسیح (علیه السلام).
ح) تسلط « روم شرقی (بیزانس) » بر آناتولی طی سال های 979 الی 1071 بعد از میلاد مسیح (علیه السلام).
نهایتاً با تسلط « ترکان سلجوقی » بر این منطقه، که از تبعات جنگ « ملازگرد (مانزیکرت) » بین « سلجوقیان » و امپراطوری « روم شرقی (بیزانس) » بود، تسلط زبان « ترکی » بر منطقه ی « آناتولی » آغاز گردید که این امر به تدریج توسعه یافته و تاکنون نیز ادامه دارد. در واقع، اولین باری که زبان « ترکی » به منطقه ی « آناتولی »، « ترکیه » و « آسیای صغیر » وارد شد، قرن 5 هجری یا 11 میلادی بود که در این قرن، نبرد « ملازگرد » بین « ترکان سلجوقی » و « امپراطوری روم شرقی (بیزانس) » به وقوع پیوست و نتیجه ی این جنگ نیز شکست « امپراطوری روم شرقی » و تسلط « ترکان سلجوقی » بر منطقه ی « آناتولی » بود.
این دوره به شرح زیر تقسیم بندی می شود:
ط) وسعت امپراطوری « ترکان سلجوقی » بعد از جنگ « ملازگرد » و تسلط آنان بر آناتولی در حوالی سال 1071بعد از میلاد مسیح (علیه السلام).
ی) حتی بعد از انقراض سلسله ی « سلجوقیان » به دست « خوارزمشاهیان »، باز هم بخش اعظم آناتولی، تا مدتی در دست « سلجوقیان روم » که بازمانده ی امپراطوری بزرگ « سلجوقیان » بودند، باقی ماند.
ک) بعد از تسلط « سلجوقیان »، حکومت های « ترک زبان » بعدی و در رأس آن ها امپراطوری « عثمانی » موجب تثبیت و انتشار زبان « ترکی » در منطقه ی « آناتولی » گردید و با انقراض زبان « یونانی » در این منطقه، « زبان ترکی » در این منطقه حاکم گردید و در قرون متأخر نام این کشور به « ترکیه » تغییر یافت.
اما مطالب ذکر شده در مورد تاریخ آناتولی، چه ارتباطی با متن « اعجازگونه » روایت « موثقه جابر » دارد؟
بیایید ابتدا نگاه مجددی به این بخش از روایت بیندازیم:
« « … و از دین برگشتهای از جانب تركان خروج میكند … برادران ترک نزدیك میشوند تا آنكه در جزیره فرود میآیند … »
همان گونه که ملاحظه می گردد، در این بخش از روایت، صحبت از تحرکات « گروهی از ترک ها » در آخرالزمان شده است که به همراه « متحدان نزدیک خود »، تا منطقه « جزیره » نفوذ کرده و در آن جا مستقر می شوند. اما منطقه جزیره کجاست؟
طبق تقسیم بندی نقشه های باستانی، « جزیره » به منطقه « شمالی » بین دو رود بزرگ « دجله » و « فرات » گفته می شود که بخش هایی از « شمال سوریه » و « شمال عراق » امروزی را تشکیل می دهند.
اما جنبه های اعجاز گونه این بخش از روایت « موثقه جابر »، حداقل در 3 بخش، قابل بررسی است:
1 – نکته ی مهمی که در این میان به بحث ما مربوط می شود، اعجاز سخن ائمه (علیهم السلام) در مورد پیشگویی تحرکات « ترک ها » در مناطق شمالی « سوریه » و حضور آن ها در منطقه ی « آناتولی » یا « ترکیه » ی امروز است! چرا که این بزرگواران در قرن 1 و 2 هجری (7 و 8 میلادی) می زیسته اند که در آن زمان، آناتولی و « آسیای صغیر » برای مدت های طولانی تحت سیطره ی امپراطوری « روم شرقی (بیزانس) » بوده است (کادر زرد رنگ). و در آن زمان، اقوام « ترک » (منطقه ی آبی رنگ)، هزاران کیلومتر از « ترکیه » و « سوریه » فاصله داشتند و بجز اقلیتی از غلامان « ترک » در دربار برخی از خلفا، جمعیت قابل اعتنایی از « ترک ها » در نواحی « ترکیه » و « سوریه » وجود نداشتند! حال آن که ائمه ی معصومین (علیهم السلام) در روایات معتبری همچون روایت موثقه ی جابر (رحمه الله) خبر از تحرکات آخرالزمانی « ترک ها » در مرزها و نواحی « سوریه » و « عراق » داده بودند!!!
در این میان حتی اگر افراد شبهه افکن، مدعی باشند که این روایت را نعوذ بالله « شیخ نعمانی » از خودش ذکر کرده است و به دروغ آن را به ائمه نسبت داده است، مجدداً جنبه های اعجازگونه این بخش از روایت، سخنان بی پایه و اساس مذکور را نقض می نماید! چرا که کتاب « الغیبة نعمانی » نیز که حدیث موثقه ی جابر (رحمه الله) را به نقل از جابر جعفی از امام « محمد باقر (ع) » نقل می کند، در قرن 4 هجری (10 میلادی) نگاشته شده است و در آن زمان، منطقه ی آسیای صغیر یا آناتولی (ترکیه ی امروزی)، تحت سیطره ی « روم شرقی » قرار داشته و جزء قلمرو آن دولت بوده است (کادر زرد رنگ). مردم آن سامان نیز چه از نظر نژادی و چه از نظر زبانی، در آن دوره، هیچ امتزاجی با « ترک ها » نداشته اند و زبان رایج در آن سامان، یونانی و به میزان کمتر رومی بوده است!!! در آن دوران، « ترک ها » کیلومترها دورتر ازممالک اسلامی می زیسته اند (منطقه ی آبی رنگ).
2 – نکته مهم دیگری که در این روایت، به صورت اعجاز گونه ای ذکر شده است، مساله خروج و حمله نظامی گروه های ترکی است که روایت از آن ها با عنوان « از دین برگشتگان » نام می برد. این نکته از آن جا حائز اهمیت است که بعد از تسلط « ترکان سلجوقی » مسلمان در آناتولی، سایر گروه های مسلط بر آناتولی نظیر « ترکان عثمانی » نیز مسلمان بوده اند، اما بعد از ریفرم صورت گرفته توسط « آتاتورک »، حکومت ترکیه به صورت « سکولار » در آمده است. ضمن این که بسیاری از اطرافیان آتاتورک در این ریفرم، فراماسون بوده اند. بدین ترتیب گرچه بسیاری از مردم ترکیه، مسلمان می باشند، اما ساختار اداری، سیاسی، نظامی و لجستیکی آن، سکولار و دین گریز بوده و پیروی از تعالیم آتاتورک، در این کشور، امری تخلف ناپذیر است. فلذا چرایی توصیف عبارت « از دین برگشتگان » در خصوص ارتش و دولت های ترکیه، با توجه به پایبندی این تشکیلات به اصول سکولاریسم و فراماسونری، قابل درک می باشد و احتمالاً همین روال نیز در آینده صدق خواهد کرد.
3 – عبارت « اخوان ترک » یا « برادران ترک »، از چند نظر حائز اهمیت است. از یک سو ممکن است به اتحاد دو دولت « لاییک » و « ضد دین » جمهوری آذربایجان موسوم به « رژیم باکو »، و « دولت ماسونی و لاییک » ترکیه در حمله به شمال سوریه اشاره داشته باشد! بالاخص که این ایام، مباحثی همچون « کوریدور زنگزو » جهت اتصال « آذربایجان شمالی » یا « رژیم باکو » به « دولت لاییک ترکیه » از طریق نوار شمالی مرزی ایران و ارمنستان مطرح است! و در صورت وقوع می تواند به انتقال نفرات و تجهیزات بین « رژیم باکو » و « دولت لاییک ترکیه » بینجامد. بنابراین ممکن است کلمه « اخوان ترک » یا « برادران ترک »، به اتحاد « رژیم باکو » و « دولت لاییک ترکیه » در تحرکات « آخرالزمانی » اشاره داشته باشد.
ذکر یک نکته بسیار مهم: آن چه در مورد « از دین برگشتگان ترک » گفته شد، اختصاص به سیاستمداران و نظامیان لاییک و ضد دین این کشور یا کشورها دارد. در حالی که بسیاری از مردم مسلمان کشورهای « ترکیه » و « جمهوری آذربایجان »، مسلمان و محب اهل بیت (ع) هستند. در این میان بالاخص جمعیت « جمهوری آذربایجان، بالغ بر 80 درصد شیعه « اثنی عشری » می باشند که این جمعیت مظلوم، تحت ستم و مستضعف می باشند و دایماً از سوی رژیم باکو، آزار، اذیت، زندان و تبعید، بر این جمعیت بزرگوار شیعه، تحمیل می شود. در این میان تعداد قابل توجهی از شیعیان بزرگوار این کشور در قالب گروه « حسینیون » سازماندهی شده و ان شا الله نقش مثبت خود را در آینده بازی خواهند کرد.
نکته بسیار مهم: نگارنده این مطالب، خود در زمره سادات به شمار می رود و برای وی، مسایل قومی و نژادی بین اقوام مختلف مطرح نمی باشد و مطالب ذکر شده فعلی و آتی، فقط بر اساس منابع و مستندات نگاشته خواهند شد. فلذا انتساب هر گونه جهت گیری قومی و نژادی در این خصوص، ناموجه خواهد بود.
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، جنبه های اعجاز آمیز مهمی در این بخش از روایت « موثقه جابر » قابل ردیابی است.
ان شا الله در بخش بعد، توضیحات بیشتری در خصوص تحرکات « ارتش ماسونی و لاییک ترکیه » در آخرالزمان ذکر خواهد شد و سپس به بررسی ماجرای رومیان و سفیانی خواهیم پرداخت
پایان بخش شانزدهم
تحلیل و بررسی: خادم الامام (عج)
ادامه دارد .