وقتی تاریکی همه جا را در بر گرفته است یک جرقه ای بزند شما یک فضایی را می بینی بعد دیگر چیزی را نمی بینی. انقلاب اسلامی در واقع جرقه ای از حکومت مهدوی بود که خواهد آمد.
حجت الاسلام والمسلمین دعاگو دانش آموخته حوزه علمیه و از محققین مباحث مهدویت در مصاحبه با خبرگزاری بایسته های پژوهشی و فرهنگی در موضوع مهدویت را تشریح کرد
* با توجه به پژوهش هایی که جناب عالی در زمینه مهدویت داشته اید، لطفا نمای کلی در رابطه با این موضوع در جامعه ی کنونی را ارائه بفرمائید:
امروز بحث مهدویت نسبت به گذشته در کشور پر رونق تر و بسیار گسترده تر شده، کتاب های مختلفی در رابطه با این موضوع نوشته شده است، وقتی پیشینه این بحث را بررسی می کنیم جای خالی شناخت زبان مهدوی، محسوس است ابتدا باید این زبان را شناخت.
* منظور شما از زبان مهدوی چیست؟
ورود به حوزه مباحث مهدویت، اعم از تبیین فلسفه شناخت شخصیت حقیقی انسان کامل نظام هستی و تفسیر آیات آفاقی و انفسی قرآن کریم و احادیث گهربار اهل بیت علیهم السلام پیرامون حضور بقیه الله، قبل از غیبتش و ظهورش پس از غیبتش و تجلی تام و تمام کلماتی که پیش از ظهور و قیام و در هنگامه انقلاب و پس از برپایی حکومتی که مبتنی برچهارده اصل در غالب رجعت است، آموزش زبان مهدوی، در فضایی آکنده از فرهنگ مهدوی که ظرفیت جامعه در آن گسترش یافته، سعه وجودی انسانهای کره خاکی جایی برای پذیرش الفاظ و کلمات و لغات پیرامون مهدویت را پیدا کرده باشند، را لازم دارد.
رمزگشایی از کلمات متشابه در حوزه مهدویت و ورود به جامعه پر از عدل مهدوی، تکمیل پازل حکومتی است که آشنایی با این زبان را می طلبد.
شهید مطهری در کتاب تماشاگه راز در باره دیوان اشعار حافظ واستخدام منطقی و عالمانه کلماتی که او از آن بهره گرفته، می گوید:شناخت كسى مانند حافظ آنگاه ميسر است كه فرهنگ حافظ را بشناسند و براى شناخت فرهنگ حافظ لااقل بايد عرفان اسلامى رابشناسند و با زبان اين عرفان گسترده آشنا باشند .
عرفان گذشته از اينكه مانند هر علم ديگر اصطلاحاتى مخصوص بخود دارد زبانش زبان رمز است ، خود عرفا دربعضى كتب خود، كليد اين رمزها را به دست داده اند . با آشنائى به كليد رمزها، بسيارى از ايهامات و ابهامات رفع مى شود .
و در جای دیگر می گوید: عرفا اصطلاحات خاصى دارند و كلمات ويژه اى بكار مى برند و حافظ هم بدون شك تابع همان اصطلاحات و تعبيرات و الفاظ خاص ميباشد .شیخ شبستری در گلشن راز می گوید:
معانی هرگز اندر حرف ناید که بحر قلزم اندر ظرف ناید
و اقبال لاهوری مصرع دوم را گفته: که بحر بیکران در ظرف ناید
بنابر این الفاظ و حروف در حوزه مهدویت، ظرف های معانی هستند و روزنه هایی به سوی حقیقت، مهدوی در قرآن هم همینطور است، برای فهم قرآن باید مراحلی را طی کرد که در غیر این صورت شناخت زبان قرآن ممکن نیست.
زبان قرآن هم شامل صرف و نحو و معانی و بیان است وهم شامل تفسیر قرآن، علوم قرآنی ودر مباحث اعتقادی علم کلام و فلسفه نیاز است،بنابراین یک قاعده کلی است که برای فهم هر عملی نیاز به شناخت زبان آن علم دارد ممکن است یک کلمه ای در علم اصول یک معنایی بدهد و در فلسفه یک معنای دیگری و در فقه یک معنای دیگر، و مثلا در شیمی، فیزیک و ریاضی هر کدام معنای خاص خودشان را دارند.
در بحث مهدویت هم به جهت اینکه از زمان پیامبر این بحث شروع شد و چرا این مباحث به شکلی شروع شد که امروز نیاز به توضیح ما دارد و به جهات مختلف می توان بررسی کرد، اما امروز که ما این بحث را مطرح میکنیم، بزرگوارانی در آن ورود کرده اند، از قدیم الایام مثل علامه مجلسی درباره رجعت کتاب نوشته است. راجع به آخرالزمان نوشته اند و راجع به انتظار نوشته اند.
کتاب های متعدد، مقالات، حتی پایاننامه و موسسات مختلف درباره مهدویت کار می کنند، عمده بحث درباره این است که ما در مقابل جریاناتی قرار داریم که می خواهند مهدویت را از مسیر اصلی منحرف کنند. و این موسسات باید جوابگو و پاسخگوی این جریانات باشند و شبهاتی که در این زمینه مطرح میشود را پاسخ دهند.
مثلا دانش نامه ای در خصوص پاسخ به شبهات در زمینه مهدویت مطرح شده است؛ این دانش نامه می خواهد به این سؤالات پاسخ دهدکه در زمان حضرت مهدی(عج) خانم ها سر کار می روند. یا نه؟ مباحث اقتصادی، سیاسی (از جمله ارتباط با کشورهای دیگر) چه می شود؟ البته تنها این نیست شاید قسمتی از این دانش نامه باشد.
من احساسم این است که این مباحث در رابطه با حواشی مهدویت است تا اصل و آن چیزی که باید به آن معتقد باشیم و در واقع زمینهای را مطرح کنند که امیدمان نسبت به آن چیزی که در ذیل آیه 55 سوره نور است به انحراف برود آنجا که فرموده: “وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم”وقتی پیامبر اسلام وارد مدینه شدند اوس و خزرج از ایشان استقبال کردند و عرب های اطراف و جاهلیت به شدت به مخالفت پرداختند، طوری که مردم مسلمان باید شبانه روز مسلح می بودند تا از شر حمله آنان در امان باشند لذا از این وضعیت خسته شدند و گفتند تا کی باید در حال آماده باش بود، مرحوم طبرسی از ائمه نقل می کند: انها فی المهدی من آل محمد(ص) ، بنابراین خداوند وعده داده تحمل کنید روزی خواهد رسید که جهان “یملاالارض قسطاً وعدلاً” خواهد شد.
* اشاره کردید که باید کلید واژه ها در موضوع مهدویت را درآوریم تا به فهم زبان مهدویت نائل آییم و و مهدویت را بفهمیم. درباره این کلیدواژه ها توضیح دهید.
این کلید واژه ها عبارتند از: غیبت، آخرالزمان، انتظار، ظهور، فرج، رجعت و منتقم.
خوب، این انتقام یعنی چه؟ یعنی حضرت می آیند که خون ریزی و آدم کشی راه بیندازند؟! اهل بیت کارشان انسانسازی است، نه آدم کشی اینها روایاتی است که باید صحت و سقم شان معلوم شود. یا کلمه “دابه من الارض” که در آیه شریفه قرآن است. علامه طباطبایی می فرمایند: تنها کلمه یا یکی از کلماتی است که در قرآن رازش کشف نشده است، گرچه تفاسیری کردهاند، اما نمیتوانند معنای اصلی اش را داشته باشند.
و یا در نشانه های غیر حتمی این که لباس را چگونه می پوشند، مردها به شکل زن ها و زن ها به شکل مردها در می آیند که در این باره حرف های خیلی زیادی مطرح است که من نامش را غربالگری گذاشتهام چون مایک غربالگری عمومی و یک غربالگری خصوصی داریم.
غربالگری عمومی آن است که مردم در طول زندگیشان غربال میشوند، یعنی معلوم میشود جایگاهشان نزد حضرت کجاست؟ این که در کجای انقلاب ایشان قرار میگیرند، سپس به یک غربال گری نهایی می رسند که در آن نشانه های حتمی مطرح است، مثل دجال که خودش معجزاتی دارد و عده ای از مردم را به خویش جذب می کند، به او می پیوندند بعد می فهمند که اشتباه کردند و برمی گردند و مثل امروز که دنبال یک عده ای راه می افتند و بعد پشیمان می شوند و بر می گردند.
اول انقلاب ما این ها را داشتیم و بعد از آن نیز یک مقداری بود. در غربال گری نهایی سفیانی می آید و بقیه کلمات و لغات را باید بفهمیم،باید بفهمیم چرا اسمش آخرالزمان شد. اصلا فلسفه وجود آخر زمان چی هست؟
بین آخر الزمان و خاتمیت یک پیوندی هست، چون از زمان پیامبر مطرح بود که پیامبر آخرالزمان شد در آن زمان و امروز خاتم الاوصیاء مطرح است که آخرین از اوصیاء الهی است.
آخرالزمان کلمه ای است با دریایی از اتفاقات و تحولات وکلماتی که تا از معانی آن سر در نیاوریم ، نه آخر الزمان را شناخته ایم و نه مهدویت را، این کلیدواژه ها را ما باید رمزگشایی کنیم، من اسمش را گذاشته ام زبان مهدویت یا در واقع فرهنگ مهدویت یا مبانی فرهنگ مهدویت که بعد یکی یکی تبیین خواهد شد. مثلاً در مورد غیبت میگوییم، حضرت غایب است، چرا حضرت غایب است؟ به یک اعتبار برای این که پنهان بشود از دشمن، تا آسیبی به ایشان نرسد، تا زمان موعود، یا میخواهد مردم را تنبیه کند؟ این همه خداوند اهل بیت را فرستاد 11 امام را فرستاد همه را کشتند هیچ کس هم توجهی نکرد و این را از مردم پنهان کرد.
در رابطه با غیبت هم دو معناست، حالا در ذیل این غیبت هم مطرح می شود که نظام هستی دارای غیوبی است و غیبت الغیوب جهان هستی انسان کامل نظام هستی است و برای کشف این غیبت، انسان باید مسیری را طی کند که بحث معرفت انسانی مطرح می شود وانسان در سیر صعودی به جایی می رسد که تمام غیوب عالم برای او کشف می شود.
یکی از غیوب عالم حضرت هستند که برای او کشف میشوند، وقتی کشف شد، او به ظهور شخصی رسیده است، یعنی فرج شخصی برای او حاصل شده، این انتظار شخصی است(در صورت قبول این مطلب) البته باید بحث کنیم که انتظار شخصی و عمومی داریم.
* انتظار شخصی و عمومی چیست؟
انتظار شخصی یعنی این صفت انتظار را در خودش متبلور کند و به جایی برسد که در تمام رگ و ریشه او انتظار موج بزند، یعنی وقتی نگاهش، کنیم از این نگاه بفهمیم این انسان منتظر واقعی است و او به انتظار واقعی که رسیده ظهور شخصی بر این حاصل شده و به فرج کامل خودش می رسد.
لذا بعد از غیبت کبری چنین واقعه ای اتفاق افتاده است.آن هایی که به محضر حضرت رسیده اند کسانی هستند که به ظهور شخصی دست یافتهاند، یا به طور موقت یا به طور تام و تمام به گونهای که بعضیها همیشه در کنار حضرت بوده و هستند، حالا ما در یاران حضرت داریم ابدال، اوتاد، صلحا نجبا و غیره که این ها بحث هایی است که باید مطرح شود
من در کتابها ندیدم درباره لفظ انتظار سخن گفته باشند اما مثلا درباره انتظار صحبت شده و کتاب هم نوشته اند. در باره ویژگیهای منتظرین، وظایف منتظر چیست؟ و اینکه پیامبر و اهل بیتش از ما چه میخواهند؟ بجز این که احکام الهی را در جایگاه خودش قرار بدهیم، حالا میآییم بسط میدهیم انتظار را، منتظرین چه کسانی هستند منتظرین واقعی چه ویژگی هایی دارند و چه کارهایی باید انجام دهند؟
در عصر غیبت چه کار باید کرد؟ حول و حوش این ها خیلی بحث می شود اما درباره خود کلمات بحثی نمی شود. ممکن است در این لابه لای بحثها همین را گفته باشم و من یکی از کارهایی که کردم تمام این کتاب ها را دیدم و این حرف هایی که در خصوص این کلمات گفتهاند، گلچین کردم که در این بحث ها هم مطرح است این گونه نیست که من همه را از خودم داشته باشم، نه، من مجموعه این کتاب ها مقاله ها در واقع کلمات حتی اشعارها را بررسی کرده ام.
* آیا تا به حال این بحث را در جایی مطرح کرده اید؟
بله، بحث غیبت را در حوزه و در جمع تعدادی از اساتید دانشگاه تمام کردیم، و در یکی از مساجد تهران بحث آخرالزمان را تمام کردیم.
* یکی از مباحث جنجالی در فرهنگ مهدویت، موضوع رجعت است.
بله، علامه مجلسی حدود 200 حدیث در این باره نقل می کند، علامه طباطبایی در تفسیرشان ظاهراً می فرماید: حدود پانصد روایت و 40 کتاب درباره رجعت نوشته شده پس از مطالعه فراوان 5 نظر در خصوص رجعت پیدا کرده ایم که در این باره باید ساعتها صحبت شود، مهمترین چیزی که باید فهمیده شود کیفیت رجعت است و این نظرات با روایات و آیات و کلماتی که در زیارات آمده چگونه قابل جمع است، مثلا در زیارت دارد شاهراً سیفی مجدداً قناتی ملبیاً دعوة الداعی .
سالیان سال در این مملکت علیه ظلم و ستم مبارزه بود، همه آرزو داشتند روزی بتوانند یک حکومت تشکیل دهند که مبتنی بر احکام دینی و قرآن و شریعت باشد و شاید 1000 سال ازاین قضیه گذشته باشد تا این سال 1342 امام قیام کرد 15 سال بعد تازه آنهایی که قیام کردند، خیلیهاشان از دنیا رفتند و ندیدند، اما در سال 57 این قیام به پیروزی رسید و الان هم امتداد دارد، خب آرزوی آنها بود، اما ما درکش کردیم، یعنی زحماتش را آنها کشیدند اما ثمرهاش ما درطول این چند سال دیدیم، زمان حضرت هم همینطور است به همین شکل آدم ها در آن زمان زندگی می کنند و بعد یک دفعه اعلام می کنند که حضرت ظهور کرد، خب با تمام آن حرفهایی زده می شود، مردم بروند او را ببینند، در رکاب آن حضرت و در کنار ایشان باشند، در طول تاریخ غیبت کبری همه زحمات و تلاش ها انجام شد که همین اتفاق بیفتد مثلا تاریخ فلان همچنین اتفاق می افتد، منتهی اختلاف زیاد دارد.
این انقلاب، یک تجلی از تجلیات انقلاب حضرت مهدی(عج) است، یکی از تظاهراتش است، مثل این می ماند که تاریکی همه جا را در بر گرفته است، یک جرقهای بزند، شما یک فضایی را ببینی، بعد دیگر چیزی را نمی بینی. این انقلاب اسلامی در واقع جرقه ای بود از حکومت مهدوی که خواهد آمد، بنابراین من می گویم، انقلاب اسلامی یک تجلی از تجلیات حکومت مهدوی است و تفاوتهای فراوانی دارد، مثلا یکی از آن تفاوت های اساسی، رجعت است.
* می توانید در این باره توضیح مختصری بدهید. به خصوص موضوع حکومت کردن ائمه علیهم السلام، جذاب و قابل توجه است.
رجعت یعنی برگشت، از رَجَعَ میآید، یعنی برگشت انسانها، مثلا در بحث طلاق هم طلاق رجعی داریم، یعنی اینکه شوهر می تواند بعد از طلاق دادن همسرش دوباره رجوع کند و برگردد و دوباره با هم دیگر زندگی کنند رجعت در اصطلح کلامی و شیعه و فرهنگ اهلبیتعلیهم السلام به معنای این است که یک سری انسانها در زمان حضرت مهدی به این دنیا بر می گردند و در کنار او هستند و به او کمک میکنند و یا دنبال حکومت او حرکت میکنند
مثلا حضرت عیسی (ع) و حضرت خضر می آیند آن وقت روایات متعددی داریم که باید اینها را بررسی کنیم که آیا اینها قابل جمع هستند یا نه ؟ مثلا بعضی جاها دارد پیامبر میآیند، علی می آید و بعضی جاها دارد که همه پیامبران بر میگردند ، بعضی جاها دارد همه مومنین بر می گردند یا نه اسم برده اند که سلمان می آید از خانم ها که می ایند اسم برده اند خب ممکن است، بتوانیم جمع کنیم اینهایی که اسم برده، یعنی مثل سلمانها مثل ابوذر و مقداد می آیند رجعت بنابرین اینها مصادیق تام و تمام کسانی هستند که رجعت می کنند اما بحث درباره چگونگی اینهاست فکر کنید من و شما در زمان رجعت حضرت هستیم آیا من و شما آنهایی را که از 1000 سال قبل آمده اند می بینیم ؟ آیا آنها مثل ما زندگی می کنند ؟ در واقع می آیند زندگی می کنند آیا تکلیفی دارند، . تعامل ما با آنها چگونه است و اصلا اینها می آیند چکار کنند ؟ البته در برخی روایات هست که مومنین می آیند که ببینند همان حکومت و وعده ای که به آنها داده شسده بود را ببینند و کافران هم می آیند که ببینند آن وعده هایی را که به مومنین داده بودند. حالا چه طوری می آیند اینها با همان لباس و بدن یا بدنشان فرق می کند با بدن بقیه چه طوری هست ؟ لذا 5 نظر مطرح است که یک نظر را شهید مطهری فرموده اند مثلا از ایشان درباره رجعت که سوال می شود جواب می دهند که مرحوم فیض کاشانی در این خصوص استفاده کرده اند از آیه ای که در جنگ بدر نازل شده که ما به واسطه ملائکه کمک می کنیم، شما را این ملائکه ارواح مومنین هستند که می آیند و به پیامبر کمک می کنند پس بنابرین شاید آنهایی که در رجعت می آیند شاید ارواح مومنین اند که می آیند کمک می کنند یک نظر دیگر این است که اصلا رجعت رجعت به معنای اینست که اینها در واقع در حکومت مهدوی که میگوید، فاطمه علی و غیره می آیند در واقع می خواهد بگوید حکومت محمدی بر پا می شود، حکومت تبدیل به حکومت علوی می شود و بواسطه حضرت زهرا حکومت می شود حکومت فاطمی به جهت اینکه در اینجا کرامت کریم می شود، حکومت کریمی حسینی، سجادی، باقری صادقی چون در واقع صدق و صفا و صمیمیت هست، حکومت کاظمی رضوی به معنای این است البته به این معنا اشکال کرده اند، یک نظر دیگر هست که از آنجایی که این انسانها انسانهای کاملی هستند از این جهت انشاء صورت می کنند البته این بحث خیلی مفصلی دارد در مباحث معرفت که اصلا انشاء صورت یعنی چه ؟ و اینکه قبر شکافته شود و این شخص دوباره جسمش به او بر می گردد و روح به او تعلق بگیرد و این جسم ها از قبر بیرون بیاید خب حالا مردم نمی ترسند از این افرادی که از قبر بیرون آمده اند ؟ درزیارت می خوانیم” شاهراََ سیفی مجرداََ قناتی و ملبیا دعوه الداعی” ظاهرش اینگونه است یا متمسک می شوند به کاری که حضرت ابراهیم کرد که 4 مرغ را کشت و لهشان کرد و گذاتشان بر سر 4 کوه و آنها را خواند و دوباره بلند شدند آیا واقعا همین طور است یا قرآن میخواهد، از این تمثیل چیز دیگری را بفهماند؛ نه اینکه واقعا چنین اتفاقی افتاده باشد، میخواهد به ما بفهماند که شماها 4 صفت مهم دارید، اگراین چهار صفت را بکشید، باز هم بر میگردند، اگر توجه نکنید . خداوند تبارک و تعالی و اهل بیت (ع) معقولات را در ظرف محسوسات ریختند و این را به ما القا کردند به هر حال رجعت مسئله خیلی مهمی است به نظر من بحث مفصل و طولانی را میطلبد که ما بحث غیبت و آخر الزمان را شاید در حدود 30-25 جلسه ذکر کردیم در بحث انتظار هم همین حدوده، اما، بحث رجعت فکر میکنم، دامنه بیشتری دارد.
به طور خلاصه ما باید آخرالزمان را درک کنیم، چه معنایی دارد که بفهمیم در غیبتیم و باید از این غیبت بیرون بیاییم، یعنی در آخر الزمان به ما یک تلنگری میزند، که ای آدم تو در آخرالزمانی، یعنی در جایگاهی قرار گرفتی که در غیبتی و باید از این غیبت بیرون بیایی و در حالت انتظار فضایی واقعی قرار بگیری، تا ظهور شخصی برای تو محقق بشود و به فرج برسی تا آنگاه در زمان خودش با رهبر خودت بروی، عالمی به نام عالم رجعت که من اسمش را گذاشته ام عالم محمدی(ص) به مناسب اینکه دوره خصوصیات خودش را دارد و منتسب به پیامبر گرامی اسلام است علت هم دارد بخاطر چه به رجعت می گوییم عالم چونکه در آنجا به دو نکته اشاره می کنیم در حدیث امام صادق که یوم ا.. ثلاثه یوم القائم و یوم الرجعه و یوم القیامه ” این سه تا هم از روزهای مهمی است که حق و حقیقیت به طور تام و تمام خودش را نشان می دهد البته ذو مراتب است اول قیام است و مرتبه دوم رجعت و مرتبه بالاتر قیامت است که مظهر تام و تمام حقایق نظام هستی است و یکی دیگر در احادیث متعدد داریم که زمان حضرت زمین، گنجهای خودش را نشان میدهد، اگر تمام جهان را بگردی کسی، را پیدا می کنی که به او زکات بدهی مردم در صلح و صفا و صمیمیت و راستی و درستی زندگی می کنند، دست توی جیب هم می کنند و می برند استفاده می کنند و یک فضای عجیبی است و این جز با عالم رجعت تطبیق نمیکند، یعنی در این زمین مادی هم هست اما … با توجه به آن رجعتی که حالا معنا بکنیم، که چگونه اتفاق می افتد و تعامل این مردم با رجعت کنندگان چگونه خواهد بود، این خودش چیزی است که باید درباره آن بحث شود .
* بسیار ممنون باید منتظر بازخورد این گفتگو و دریافت نظرات مهدوی دوستان و منتظران واقعی حضرتش بایستی ما را با نظرات خود راهنما باشید.
خبرگزاری حوزه