الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

ابن تیمیه و ادعای بیعت نکردن مردم با حضرت علی(ع)

چه کسى غیر از ابن تیمیه ادّعا کرده که بیشتر مردم با حضرت على(علیه السلام) بیعت نکردند؟ این ادّعا تنها از ابن تیمیه است.
 


 سرویس دینی جام نیوز؛

شبهه: آیا ادعای ابن تیمه مبنی بر بیعت نکردن مردم با حضرت علی(علیه السلام) صحیح است؟


ابن تیمیه مى گوید: « و نصف الامة أو اقل أو اکثر لم یبایعوه بل کثیرٌ منهم قاتلوه… »؛
و نصف امّت و یا کمتر و یا بیشتر با او بیعت نکردند بلکه بیشتر مردم با او جنگیدند.(1)


پاسخ این است که: اوّل: مستفاد از حکم عقل و نصوصات و ظواهر آیات قرآن کریم و سنّت نبوى آن است که امامت منصبى الهى است و هر امامى باید از جانب خداوند منصوب و منصوص باشد، و خلیفه بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که از جانب خدا منصوب به امامت شد امام امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام) بود. با وجود این نصّ، خلافت و امامت الهى او تمام شد، و در مشروعیّت پیدا کردن آن احتیاج به بیعت مردمى نیست؛ گرچه بیعت مردم در حقیقت التزام عملى از ناحیه آنان در عمل به دستورات خلیفه به حق است. و نفع این عمل به خود مردم باز مى گردد که از امام به حق اطاعت کرده و سلطه او را پذیرفته اند.


دوم : آیا عموم مردم با ابوبکر از روى رغبت بیعت کردند یا این که جماعت بسیارى از عموم مسلمانان از روى اکراه و تهدید سلطه او را پذیرفتند؟


مگر در سقیفه بر سر خلافت و تعیین جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) غوغا و کشمکش عظیمى پدید نیامد؟ مگر گروهى از صحابه از بیعت با ابوبکر سرباز نزدند و به خانه حضرت زهرا(علیها السلام) پناه نبردند؟(2)


مگر عمر بن خطّاب به جهت بیعت گرفتن اکراهى با گروهى، به خانه حضرت على(علیه السلام) هجوم نبردند؟(3)

 


سوم : چه کسى غیر از ابن تیمیه ادّعا کرده که بیشتر مردم با حضرت على(علیه السلام) بیعت نکردند؟ این ادّعا تنها از ابن تیمیه است.


حسن بن فرحان مالکى مى گوید: «امامت على و خلافت او به نص و واقع و اجماع به اثبات رسید، و بزرگان صحابه و مهاجرین و انصار بر بیعت با او اجماع کرده اند، و بر خلافت او تمام بلاد اسلام؛ همچون حجاز، یمن، فارس، خراسان، مصر، آفریقا، جزیره، آذربایجان، هند، سند و نوبه، خاضع شدند. و به جز اهل شام کسى با بیعت او معارضه نکردند، و آنان نصف امت و حتى ربع امت بلکه به یک دهم امت هم نمى رسیدند. بلکه در شام برخى از صحابه و تابعین نیز وجود داشتند که بر خلافت على(علیه السلام) اقرار داشتند و از معاویه کناره گیرى مى کردند؛ مثل شدّاد بن اوس و عبدالرحمن بن غنم اشعرى بزرگ تابعین اهل شام. و همراه با معاویه جز تعداد کمى از صحابه آن هم از مسلمانان فتح مکه و مسلمانان حنین و برخى که در صحابى بودن آن ها اختلاف است وجود نداشتند…(4).


و در رابطه با تعداد کسانى که از بدرى ها همراه با حضرت على(علیه السلام) بودند اختلاف است، برخى مى گویند: 130 نفر از بدرى ها همراه با حضرت على(علیه السلام) بودند(5).


تمام اصحاب بیعت رضوان که تا آن زمان زنده بودند همراه با على(علیه السلام) بودند.


خلیفة بن خیاط (شیخ بخارى) به سند خود از عبدالرحمن أبزى نقل کرده است که گفت: از کسانى که در بیعت رضوان با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)بیعت نمودیم هشتصد نفر با على(علیه السلام) بودیم که شصت و سه نفر از آنان از جمله عمار بن یاسر کشته شدند».(6)


این حدیث بنابر تصریح بزرگان اهل سنّت صحیح است و رجال آن بین ثقه و صدوق نزد آنان مى باشند(7).
اعمش مى گوید: «به خدا سوگند! من به جهت على و اصحابش تعجّب نمودم؛ زیرا همراه با او اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند…».(8)

 


چهارم : علما و محدّثان اهل سنّت، اجماع بر بیعت عمومى با حضرت دارند، اینک به عبارات برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
1 ـ سلیمان بن طرخان تیمى (143 ه .ق) مى گوید: «اهل حرمین با على(علیه السلام) بیعت نموده و بیعت براى اهل حرمین است».(9)
2ـ ابوعبدالله بن بطّه (387 ه .ق) مى گوید: «بیعت على رضى الله عنه ـ بیعت اجتماع و رحمت بود، و هرگز مردم را به خود دعوت نکرد و نیز بر بیعت خود با شمشیر، مردم را مجبور نساخت و با عشیره خود بر مردم غالب نشد. او با این عمل خود به خلافت شرف و بها داد و با عدالت خود به قامت خلافت، زیور بها و عظمت و ارزش آویخت…».(10)
3ـ ابن ابى العزّ حنفى شارح (792) مى گوید: «خلافت براى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب بعد از عثمان، با بیعت صحابه، به جز معاویه از اهل شام ثابت شد».(11)
4ـ ابن حجر عسقلانى (852 ه .ق) مى نویسد: «بیعت على بر خلافت، بعد از قتل عثمان در اوائل ذى الحجة سال 35 بود. مهاجرین و انصار و تمام کسانى که حاضر بودند، با او بیعت کردند. بیعت او را به تمام مناطق اسلامى مکتوب نمودند، تمام اهالى آن ممالک به بیعت با او اذعان پیدا کردند به جز معاویه و اهل شام که بین آن ها بعداً اتّفاقاتى افتاد» (12).

 

 

پی نوشت:
1. منهاج السنة، ج 4، ص 105.
2.تاریخ الخمیس، ج 1، ص 188؛ عقد الفرید، ج 3، ص 64.
3. تاریخ طبرى، ج 3، ص 198 و 199؛ شرح ابن ابى الحدید، ج 2، ص 130 ـ 134.
4. بیعة على بن ابى طالب فی ضوء الروایات الصحیحة، ص 193.
5. امام على(علیه السلام) از تاریخ الاسلام، ص 484.
6. تاریخ خلیفه، ص 196.
7. بیعة على بن ابى طالب، ص 196.
8. التاریخ الصغیر، بخارى، ص 125.
9. انساب الاشراف، ج 2، ص 208.
10. منهاج القاصدین، ابن قدامه، ص 77.
11. شرح العقیدة الطحاویة، ص 722.
12. فتح البارى، ج 7، ص 72.

 

 

سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ پنجم، ص 102- 107.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات ویژه