موعود نجات بخش فردی: موعودهایی که نجات بخشی آنان صرفاً به طور فردی صورت می گیرد و هیچ تحرک یا تحول جمعی را به آن نسبت نمی دهند و عمدتاً به نجات معنوی راهبردارند.
هزاره گرایی؛ رویکردها وگونه ها
انواع موعودباوری بهلحاظ کارکردمنجیموعود
به طورکلی تحلیل ها و گونه شناسی ها نسبت به هزارهگرایی در دو رویکرد «سکولار» و «معنوی» قابل بررسی است که در برخی موارد، به رغم تفاوت در رویکرد، مشابه هستند.
5ـ1٫ گونه شناسی با رویکرد سکولار
دانشمندان علوم اجتماعی نیز با رویکردهای متفاوت تقسیم بندیهایی انجام دادهاند.
5ـ1ـ1٫ دایره المعارف دین
در این بخش به دو نمونه از این تقسیم بندی و گونه شناسی پرداخته و تحلیلی ارائه خواهیم کرد.
آقای شوارتز در دایره المعارف دین انواع هزارهباوران را این گونه بیان می کند:
گونهشناسان جدید، این پدیده را از سه زاویه مقوله بندی کردهاند: دنیانگر، نجات شناسانه، اجتماعی ـ سیاسی:
5ـ1ـ1ـ 1 دنیانگر: گونهشناسانی که از این منظر به جنبش های هزاره ای نگریسته اند، این پدیده را دارای سه گونه متمایز میدانند:
الف) جنبش هایی که درصدد بازسازی ساختار اجتماعی پیشین هستند. به عبارت دیگر، در پی احیای عصر طلایی هستند که در تاریخشان از آن یاد شده است.
ب) جنبش هایی که سودای تغییرات صلح آمیز را می پرورانند و فرهنگ پذیر، تطابقی، ابدگرا، احیاگر، اصلاح طلب نامیده میشوند.
ج) جنبشهایی که درصدد ایجاد جامعه آرمانی در آینده هستند و منجیگرا یا آرمان شهری نامیده می شوند.
5ـ1ـ1ـ 2٫ نجات شناسانه: در این نحوه گونهشناسی، نهضتهای هزارهای روی طیفی پیوسته قرار میگیرند که در یک طرف طیف جنبش هایی قرار دارند که کاملا به دنبال رستگاری فردی هستند (بهبودی طلب، مجدد و کرامت گرا)؛ و در سوی دیگر، جنبشهایی با هدف فلاح اجتماعی و بازسازی اقتصاد و اخلاق قرار دارند (دگردیس و انقلابی).
5ـ1ـ1ـ 3٫ اجتماعی ـ سیاسی: در این گونهشناسی نیز جنبش هزاره گرا روی پیوستاری هستند که از انزواگرایی کامل شروع میشود و با هجوم جمعی به دولت پایان می یابد. این گونهشناسی که به استفاده از واژگان دو وجهی برای تمایز میان گونه های متضادی از انواع هزاره گرایی تمایل دارد؛ به نظر می رسد از جنبه های شعاری خالی نباشد. اصطلاحاتی مانند «ارتجاعی ـ مترقی» «منفعل ـ فعال»؛ «ماقبل سیاسی ـ سیاسی»؛ «اسطورهای ـ ایدئولوژیک»؛ از خصایص این گونهشناسی است.
شوارتز در ادامه خود گونهشناسی ها را نیز در دو گروه «پیشگیرانه» و «سودجویانه» دستهبندی کرد و البته بیشتر نظریات گونهشناسی به منظور پیشگیری تدوین می شوند.
گروه اول که خصلتی بازدارنده دارند؛ این جنبش ها را مذموم می دانند، تلاش بر آن دارند که انقلابیگری موعودی را در زمره آن دسته از رفتار جمعی قرار دهند که باید محدود و ممنوع گردد.
برای مثال، برخی از دانشمندان علوم سیاسی امیدوارند از ظهور حکومت هایی با رهبران کاریزماتیک (که آن را جزء لاینفک جنبشهای هزارهگرایی می دانند) جلوگیری کنند. یا مردم شناسان را می توان دید که امیدوارند مقامات حکومتی را متقاعد کنند تا آنان با نهضت های هزارهباور، معقولانه تر رفتار کنند و خشونت کمتری نشان دهند. همچنین مسیونرهایی(هیأت های تبلیغی) را میتوان دید که از رشد بیرویه و قارچ گونه هزاره گرایی انقلابی، خارج از سلطه کلیسا میترسند.
گروه دوم از گونه شناسی ها، گونهشناسی مارکسیستی و کاپیتالیستی(سودجویانه) است که به شکلی مشابه، هزارهگرایان را پله اول از نردبانی تاریخی می دانند که بالقوه استعداد آن را دارند که به سمت آزادی خواهی ملی و سوسیالیسم یا صنعت گرایی مدرن و الیگوپولی (انحصاراقتصادی چند جانبه صاحبان نفوذ) تکامل یابند(Schwartz,1987:p,132-157) .
5ـ1ـ2 دانشنامه بریتانیکا
در مدخل مسیحاگرایی دانشنامه بریتانیکا تلاش شده تا گونهشناسی جامعی از این اندیشه به دست دهد؛ که به طور فشرده در اینجا عرضه می گردد:
یکی از اشکال مسیحاگرایی، نوع انقلابی و اتوپیایی آن است که به دنبال برپایی فردوس نو و ارض نو بوده، انتظار ظهور یک دولت رادیکال با خصلت ضد سنت را دارد. طرفداران این نوع مسیحاگرایی علیه قوانین مذهبی و اخلاقی موجود و به منظور تخریب سمبل ها و تابوهای فرهنگ سنتی بسیج شده و این، به آن معنی است که زمان کهن گذشته و عصر نوینی آغاز شده است.
برعکس، بعضی از موعودگرایان فوق العاده محافظه کار هستند و با تقویت تعصبات سنتی و تشریفاتی، سختگیریهای ریاضت کشانه و دیسیپلین های تائبانه را برای آن که لایق درک دولت موعود شوند؛ تجویز می کنند.
از این زاویه می توان اندیشه موعودی را به دو دسته «خوفی» و «رجایی» تقسیم کرد. دسته اول به طور مفرطی قانونی عمل می کنند؛ اما دسته دوم اباحی مسلک و قانون شکناند.
از زاویه دیگر می توان مسیحاگرایی را به دو نوع «فعال» و «منفعل» تقسیم کرد. از این منظر، موعودگرایی منفعل خصلتی ماقبل تقدیری دارد و اعتقادی به این ندارد که انقلاب را باید ساخت و تنها آمادگی برای ظهور را تجویز می کند. اما نوع فعال آن، مبارزه جو و تهاجمی است و معتقدان به آن، خود را ابزار و نشانه های نظم نوین می دانند.
در تقسیم بندی دیگری، مسیحاگرایی «کوتاهبرد» را داریم که ظهور را خیلی نزدیک می بیند و در مقابل مسیحاگرایی «دوربرد» قرار دارد که بیشتر نوعی باور و دکترین و دارای تعصباتی کمرنگ است که ظهور را در افق بسیار دوری می-بیند و لذا جوشش و تحرکی ندارد. البته احتمال تبدیل مسیحاگرایی کوتاهبرد به علت شکست ها و ناکامی ها به مسیحاگرایی دوربرد، وجود دارد.
در تقسیم بندی دیگری می توان اندیشه های موعودی را به دو دسته «خاص» و «عام» منقسم کرد. در اولی قرار است یک نژاد یا یک مذهب خاص که قوم برگزیده خدا هستند، به رستگاری برسند؛ اما در دومی نوع بشر، سعادتمند خواهد شد (حجاریان، 1373: ص92).
5ـ2٫ گونهشناسی با رویکرد معنوی
از آنجا که هزارهگرایی به موعودباوری معطوف است، باید گونهشناسی موعود را مورد توجه قرار دهیم؛ چرا که موعودباوری در همه ادیان یک شکل نیست، بلکه حتی در درون یک دین با صورت های گوناگونی از این اندیشه رو به رو هستیم.
البته باید توجه داشت که باور به موعود، الزاماً نباید با جنبش های هزاره گرا یکی گرفته شود.هزارهگرایی ناظر بر دو امر متفاوت است: از یک سو، شامل باورها است و از سوی دیگر ناظر بر جنبشهای اجتماعی. باورها، صرفاً تحت شرایطی منجر به جنبش میشوند و هیچ اتوماتیزمی برای تبدیل باور به جنبش هزاره وجود ندارد.
همچنین باید به این پرسش که در اذهان به وجود میآید، پاسخ داده شود که بین انواع موعود باوری و انواع هزارهگرایی چه ارتباطی وجود دارد؟
کتاب «گونه شناسی منجی موعود در ادیان»، به بیان گونه های مختلف از موعود پرداخته است که با بهره گیری از آن، به تحلیل موضوع و همچنین پاسخ پرسش مذکور می پردازیم.
موعود اندیشی در ادیان مختلف با ملاحظاتی به گونههای متفاوت تقسیم می گردد. برخی از این ملاحظات عبارتند از: ماهیت موعود، ماهیت وعده، رسالت معنوی یا اجتماعی موعود، دامنه جغرافیایی و جمعیتی رسالت وی، آرمان موعود، نقش کیهان شناختی منجی موعود و نحوه تاریخی نجات موعود.
5ـ2ـ1٫ تنوعات موعود باوری به ملاحظه ماهیت امر موعود
موعود شخصی و غیرشخصی: در وهله نخست، موعود ادیان مختلف را از لحاظ نحوه وجود به دو گونه مییابیم: موعودی شخصی(بشری) یا غیر شخصی. به عبارت دیگر، آنچه وعده داده شده، ممکن است آمدن یک بشر بوده باشد، یا وقوع امری، همچون وضعیتی سیاسی، اجتماعی، معنوی یا کیهانی. در فرض اول «موعودی شخصی» و در فرض دوم «موعودی غیرشخصی» شکل می گیرد.
ـ موعودهای بشری را نیز میتوان دو گونه تقسیم کرد:
5ـ2 ـ 2ـ 1٫ منجی موعود متعین(خاص): در برخی از ادیان، منجی موعود را به صورت انسانی خاص با مشخصات فردی منحصر به فرد مییابیم؛ به گونه ای که گاهی حتی زمان و مکان تولد وی را معلوم کرده اند. این گونه موعودها را می توان موعود «متعین» یا «موردخاص» نامید.
5ـ2ـ1ـ2٫ منجی موعود نامتعین: در برخی دیگر، موعود را صرفاً با صفات و ویژگی هایی معرفی کردهاند. بدینسان صفت موعود بر هر کسی که آن ویژگی ها را داشته باشد، قابل اطلاق است. اینگونه منجی موعود را می شود «موعود نامتعین» یا «موعود نوعی» نام نهاد.
موعودهای متعین به ملاحظه وضعیت پیش از تحقق وعده لااقل سه گونه اند:
الف) موعودهایی که متولد نشده و در آینده به دنیا می آیند؛
ب) موعودهایی که متولد شده و از دنیا رفته اند و پس از رحلت رجعت می کنند؛ مانند عیسی ناصری(مسیحا) در مسیحیت؛
ج) موعودهایی که متولد شده اند؛ ولی در پرده غیبت نهان اند و پس از آن ظهور میکنند؛ مانند مهدی4 در منظر عموم شیعیان دوازده امامی (جمعی از نویسندگان، 1388: ص20).
در میان اندیشههای موعودباوری که موعودشان نامتعین هستند، زمینه برای کسانی که ادعاهای منجیگرایانه داشته باشند، بیشتر فراهم است و به تبع، بستر مناسب برای پیدایش فرقهها و جنبش های هزارهگرا ایجاد می گردد؛ چرا که در این اندیشه، منجی با صفات کلی شناخته میشوند و همین کلی گویی بستری مناسب برای افراد مدعی و سودجو می باشد. البته در اندیشه-های موعودباورانه متعین نیز فرقهها و جنبشهای هزارهگرا رشد میکنند؛ ولی زمینه برای پیدایش و رشد این افراد محدودتر است.
همچنین در مورد گونه موعودباورانه «جامعه پیش از تحقق وعده»، بایدگفت، زمینه نهضت های هزارهگرایی که رهبر آن ادعای منجی موعود بودن داشته باشد، و نه این که خود را زمینه ساز موعود بداند؛ بیشتر در جوامعی فراهم است که معتقدند موعود آن ها در آینده متولد میشود؛ چرا که ادعای این که شخصی به عمر طولانی و این که سال های دور به دنیا آمده، قائل باشد؛ معمولا پذیرفته نمیشود. به همین دلیل، در فرقههای مسیحیت و فرقههایی با منشا شیعی که منجی شان از این گونه است، ادعای «زمینه ساز بودن» بیشتر مطرح بوده است. به عنوان نمونه می توان به جریان احمدالحسن در جامعه شیعی و مورمون ها در جامعه مسیحیت اشاره کرد. ولی در اعتقاد اهل سنت که تولد منجی را در آینده می دانند، ادعای «مهدویت و منجی» پررنگ تر است. مهدی سودانی یا غلام احمد قادیانی خود را زمینه ساز منجی موعود نمی دانستند، بلکه ادعای منجی بودن داشتند.
5-2-2٫ انواع موعود باوری به لحاظ کارکرد منجی موعود
5ـ2ـ2ـ1٫ موعود نجات بخش فردی: موعودهایی که نجات بخشی آنان صرفاً به طور فردی صورت می گیرد و هیچ تحرک یا تحول جمعی را به آن نسبت نمی دهند و عمدتاً به نجات معنوی راهبردارند.
5ـ2ـ2ـ2٫ موعود نجات بخش جمعی: دسته ای که نجات بخشی آنان در سطح گسترده عمومی، با حرکتی جمعی صورت می-گیرد. این نوع، بیشترین موعودهای ادیان را تشکیل می دهند (همان: ص22).
مشابه این تقسیم بندی، در گونه شناسی دانشمندان علوم اجتماعی تحت عنوان «نجات شناسانه» مطرح شده است.
در آن جا اشاره شد که گونه نخست در یک طرف طیف قرار دارد و تقریبا در چنین بستری جنبش های هزاره گرا شکل نمیگیرد و در طرف دیگر طیف،گونه دوم قرار دارد که بستری مناسب برای تشکیل این جنبشها می باشد.
5ـ2ـ3٫ انواع موعودباوری با نگاه به نوع رسالت معنوی یا اجتماعی موعود
با نگاه به نوع «رسالت معنوی» یا «رسالت اجتماعی» موعودهای ادیان، ملاحظه میشود که ایشان از این حیث سه گونه اند:
5ـ2ـ3ـ1٫ موعودهایی که عمدتاً در پی عدل، امن و رفاه اند و یا سروری، آزادی و استقلال اجتماعی و ملی انسانها را نوید می دهند. رهانندگی این گروه موعودها، عمدتاً اجتماعی است.
5ـ2ـ3ـ2٫ موعودهایی که هم دارای رسالتی معنوی اند و هم اجتماعی . موعودهای هندو، زرتشتی و شیعه دوازده امامی از این قبیل است.
نجات بخشی اینگونه موعودها، معمولا در طول نجات معنوی آن ها و در واقع مقدمه ای برای تحقق اهداف معنوی است.
5ـ2ـ3٫ موعودهایی که به نجات معنوی صرف راهبرد دارند (همان:ص23).
اگر از دیدگاه رسالت منجی به گونههای موعود نگاه کنیم، در مییابیم در جامعه موعودباوری که رسالت موعود را صرفا نجات معنوی میدانند، زمینه و انگیزه پیدایش نهضتهای هزارهگرا وجود ندارد؛ چرا که موعود وظیفه اجتماعی و اصلاح جامعه را نداشته و وظیفه نجات بخشی را منحصر در جنبه معنوی و شخصی می داند. در این حالت بدیهی است حرکت اجتماعی معنایی ندارد.
5ـ2ـ4٫ انواع موعودباوری به لحاظ دامنه جغرافیایی و جمعیتی رسالت منجی
تنوعات موعودباوری به لحاظ فراگیری و دامنه جغرافیایی و جمعیتی رسالت منجی موعود، سه گونه اند:
5ـ2ـ4ـ1٫ قوم مدار: در برخی اندیشه ها، آرمان منجی موعود، تنها سروری یا استقلال قوم و ملت خاصی است و اگر هم نوید بخشعدل، امن و رفاه برای همه مردم جهان باشد؛ آن را زیر لوای سروری قوم خاصی می خواهد. موعودباوری یهود از همین گونه است.
5ـ2ـ4ـ2٫ منطقه ای: اعتقاد به رسالتی منطقه ای برای منجی موعود خویش دارند. موعودباوری برخی اهل سنت از این قبیل است.
5ـ2ـ4ـ3٫ جهان شمول: موعود اندیشی بسیاری از ادیان بزرگ جهان، بر رسالتی جهانی و فراقومی برای منجی موعود، مبتنیاست. موعودباوری مسیحی، آیین هندو و بودا نمونه بارز آن می باشند (همان: ص28).
به این زاویه تقسیم بندی در گونه شناسی دانشنامه بریتانیکا تحت عنوان «جنبش خاص و عام» اشاره شد.
5-2-5٫ انواع موعودباوری به لحاظ زمان ظهور موعود
5 ـ2ـ 5 ـ1٫ دارای موعود پایانی: موعودباورانی که آمدن منجی موعودشان را، در پایان عالم نوید می دهند؛ مثل موعود باوری شیعه دوازده امامی، زرتشتی، بودایی.
5ـ2ـ5ـ2٫ دارای موعود مقطعی: عده ای معتقدند، در هر مقطع از زمان، مثلاً رأس هر هزاره یا سده منجی ظهور میکند. دیدگاه برخی متفکران اهل سنت که به مجدد رأس هر صد سال قائل هستند؛ ازین نوع می باشد (همان: ص29) .
به طبع موعودباوری مقطعی، برای بروز جنبش های هزاره زمینه مناسب تری دارد؛ چرا که توجیه افکار جامعه برای پذیرش این که پایان جهان همین زمان حاضر است؛ به مراتب مشکل تر است.
ناگفته نماند آرمان ها و باورهای موعودی دیگر نیز میتوان در نظر گرفت؛ همچون آرمان برقراری نظم برتر اجتماعی یا حکومت واحد جهانی اینها تعابیری است که د در نهضت های هزاره گرا در چند قرن اخیر می توان بررسی کرد.
6٫ زمینهها و بسترهای هزاره گرایی
در این بخش نیز دو رویکرد «سکولار» و «معنوی» را می توان مورد توجه قرار داد:
6-1٫ رویکرد سکولار
از نگاه جامعهشناسی میتوان زمینههای بروز جنبش های هزارهگرا را این گونه توضیح داد:
معمولا جنبش های هزارهگرا در شرایط بحرانهای عمیق اقتصادی اجتماعی و سیاسی فعال میشوند.
در کنار این شرایط، حضور یک شخصیت کاریزماتیک به عنوان عامل تعیین کننده، زمینه نسبتاً کاملی برای پیدایش این جنبش ها فراهم می آورد.
شش عامل دیگر نیز وجود دارد که حضور آنها شرایط را برای نهضتهای هزارهباور آماده میکند:
الف) اجتماعات روحانی و مذهبی که نسبت به پذیرش افراد و گروه های دیگر، پذیرش و استقبال خوبی دارند و انجمنها و تشکل های مردم نهاد که وفاداری و حس همبستگی را به خارج از خانواده نیز گسترش میدهند.
ب) وجود سخنرانانی سیار که به مثابه آژیتاتور میتوانند شعائر و شایعات را در منطقه وسیعی پخش کنند.
ج) سنت های اسطورهای ـ شاعرانه در نمایشها و قصههای عامیانه که تاریخ را ماورایی تفسیر میکنند و مردم را حاملان این مسولیت و پیام های سترگ و معنوی می دانند (و جماعتی که حاملین این نوع کهانت هستند).
د) عدد شناسی (طالع بینی) و اختر بینی (طالع بینی ستارگان) که مردم را ترغیب میکند و این عادت را در مردم به وجود میآورد که به دنبال روابطی بین عدد، اتفاق و وقایع نجومی و زمان جستوجو کنند و بیابند.
ه) وجود شعایر و سنت های بدعت آلود، مانند کارناوال ها یا سوگواریهای پرتشریفات که آغازها و پایان ها، آگاهانه نامشخص و آشفته است.
و) وجود اسطورههای مهاجرت که به بازگشت به سرزمین نیاکان فرا میخواند .
6ـ2٫ رویکرد معنوی
اما از نگاه اعتقادی و معنوی، می توان گونه هایی از موعودباوری را بستری مناسب برای بروز جنبش های هزارهگرا دانست که در بحث گونه شناسی به طور پراکنده بیان شد؛ مثل اعتقاد به منجی بشری نامتعین، موعود نجات بخش جمعی، موعودهای مقطعی و موعودهایی که رسالتشان نجات اجتماعی است.
نتیجه گیری
نتیجه آنچه گفته شد، این است که هزاره گرایی (milleniarism) به معنای اعتقاد به پایان قریب الوقوع نظام کنونی دنیا و پدیدار شدن حکومتی در غایت خوبی، هماهنگی و عدالت در جهان؛ پدیده ای است اجتماعی با اصالت و ریشه های ایمانی ومعنوی. اگرچه اغلب در بستر هایی اجتماعی خاص مثل فقر و ظلم خود را نمایان می کند؛ باید توجه داشت اولا، این زمینه هایی اجتماعی باعث ساده اندیشی نشده و این نهضت ها یک پدیده اجتماعی صرف انگاشته نگردد و ثانیا، اگر در تحلیل ها به نوع و ماهیت موعود مورد انتظار جامعه توجه نشود مسلما نخواهیم توانست به نتیجه-ای صحیح و قابل اعتماد دست پیدا کنیم. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این که هزاره باوری، در مقابل بدبینی مدرن قرار دارد که این بدبینیها طرح های انهدام جهانی را ترسیم می کنند.
در انتها، یادآوری می شود این مقاله می تواند بستر و زمینه ای مناسب برای بررسی جنبشهای هزاره ای در ادیان، مخصوصا اسلام و مسیحیت باشد.
منابع
1٫ تیسن، هنری (بی تا). الهیات مسیحی، ترجمه طه میکائیلیان، تهران، حیات ابدی.
2٫ حجاریان، سعید (1373). موعودیت در انقلاب روسیه و انقلاب اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
3٫ دهخدا، علی اکبر (1377). لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران .
4٫ راشد محصل، محمدتقی (1381). نجات بخشی در ادیان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
5٫ طبسی، نجم الدین (تابستان1381). دلایل غیبت حضرت مهدی4 از دیدگاه روایات، انتظار موعود، شماره4، قم، مرکزتخصصی مهدویت.
6٫ کتاب مقدس.
7٫ کلباسی اشتری، حسین (1388). هزارهگرایی در سنت مسیحی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
8٫ کلینی، محمدبن یعقوب (1362ق). الکافی، تهران، اسلامیه.
9٫ موحدیان عطار، جمعی از نویسندگان (1388). گونهشناسی اندیشه منجی موعود، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
10٫ همیلتون، ملکم (1392). جامعهشناسی دین، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران، نشر ثالث.
11٫ Arjomand. Said. Amir (1993). Religion & the Diversity of Normative Orders, in: the political Dimensions of Religion edited by Arjomand. Albany. NY: SUNY.
12٫ Encyclopaedia Judiaca (2007). Macmillan. USA.
13٫ Schwartz, Hilled (1987,). Millenarianism. In: Eliade (ed in Chief), the Encyclopedia of Religion, Macmillan Pub. N. Y.
14٫ the New Encyclopedia Britannica (1974). 15 th edition. New York, Oxford university press..
15٫ Richard ,landes (2000). in eslam Richard.A. Encyclopedia of Millennialism, London, Rout ledge .
نویسندگان:
مهراب صادق نیا، سعید توسلی خواه
مجله انتظار موعود شماره 52