با دقت در کتب صحیح احادیث اعم از شیعه و سنی متوجه می شویم که احادیث مهدویت متواتر است و امام مهدی(ع) هم واحد است و نیز رمز وحدت مسلمین وجود مبارک امام مهدی(ع) است.
اصالت تاریخی و سیر احادیث امام مهدی(ع) نزد اهل سنت
درج اصالت تاریخی کلیه احادیث مهدوی در منابع اهل سنت از حوصله این وجیزه بیرون است و از باب قاعده «ما لا یدرک کله، لا یترک کله» به یک مورد بسنده می شود، که مشتی از نمونه خروار است.
در اصطلاح علم حدیث نزد اهل سنت، حدیث مستقیم از پیامبر(ص) را «خبر» می نامند ولی اگر از سوی صحابه باشد «اثر» می گویند و مقام خبر از اثر بالاتر است. در اینجا خبری بسیار مشهور درباره امام زمان «مهدی منتظر(عج)» از اهل سنت که در ده ها سند معتبر از آن ها در کتب حدیث آمده است نقل می کنم و بعد از ذکر مصادر و تقریر ائمه حدیث اهل سنت در توالی عصور و قرون حدیث قضاوت را بخوانندگان محترم واگذار می نمایم.
هر فرد با انصاف خود می تواند قضاوت نماید که آیا این حدیث ساخته و پرداخته شیعیان است؟
آیا این حدیث را نخست عالمان شیعی استخراج کرده و بعد به خورد اهل سنت داده اند؟
آیا این حدیث را عالمان شیعی طی سالیان بعد به متون اهل سنت اضافه کرده اند؟
اینک شما اصل خبر را ملاحظه نمایید و بعد سیر خبر را در متون حدیثی معتبر اهل سنت از قرون اولیه هجری تا قرون معاصر و روزگار ما، ملاحظه نمایید.
اصل خبر
رسول خدا(ص) فرمود:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ یُبْعَثُ فِی أُمَّتِی عَلَی اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَزَلَازِلَ، فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا، کَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَظُلْمًا، یَرْضَی عَنْهُ سَاکِنُ السَّمَاءِ وَسَاکِنُ الْأَرْضِ، یَقْسِمُ الْمَالَ صِحَاحًا، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: مَا صِحَاحًا؟ قَالَ: بِالسَّوِیَّه بَیْنَ النَّاسِ، قَالَ: وَیَمْلَأُ اللَّهُ قُلُوبَ أُمَّه مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ غِنًی، وَیَسَعُهُمْ عَدْلُهُ، حَتَّی یَأْمُرَ مُنَادِیًا فَیُنَادِی، فَیَقُولُ: مَنْ لَهُ فِی مَالٍ حَاجَه، فَمَا یَقُومُ مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَجُلٌ، فَیَقُولُ: أنا، فیقول: ائْتِ السَّدَّانَ، یَعْنِی الْخَازِنَ، فَقُلْ لَهُ: إِنَّ الْمَهْدِیَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تُعْطِیَنِی مَالًا، فَیَقُولُ لَهُ: احْثِ حَتَّی إِذَا جَعَلَهُ فِی حِجْرِهِ وَأَبْرَزَهُ نَدِمَ، فَیَقُولُ: کُنْتُ أَجْشَعَ أُمَّه مُحَمَّدٍ نَفْسًا، أَوَعَجَزَ عَنِّی مَا وَسِعَهُمْ؟ قَالَ: فَیَرُدُّهُ، فَلَا یَقْبَلُ مِنْهُ، فَیُقَالُ لَهُ: إِنَّا لَا نَأْخُذُ شَیْئًا أَعْطَیْنَاهُ، فَیَکُونُ کَذَلِکَ سَبْعَ سِنِینَ أَوْ ثَمَانِ سِنِینَ أَوْ تِسْعَ سِنِینَ، ثُمَّ لَا خَیْرَ فِی الْعَیْشِ بَعْدَهُ، أَوْ قَالَ: ثُمَّ لَا خَیْرَ فِی الْحَیَاه بَعْدَهُ»
احمد حنبل در کتاب خود «مسند» و به سند خود، از ابو سعید خدری استخراج و روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مژده باد شما را به ظهور مهدی (عج)! او به هنگام اختلاف امت من و وقوع زلزله ها برانگیخته می شود و زمین را از عدل و داد لبریز می سازد، همان طور که از ظلم و جور مملو شده است. ساکنان آسمان و زمین از او خرسند خواهند شد. اوست که مال خدا را درست تقسیم می کند. یکی از حضار پرسید: درست چیست؟ در پاسخ فرمود: او اموال الهی را به طور مساوی در میان مردم تقسیم می کند.
در این حال است که خدای تعالی دل های امت پیامبر صلی الله علیه و آله را بی نیاز می سازد و عدالت الهی آنان را فرا می گیرد؛ و چنان ثروتمند می شوند که هرگاه منادی فریاد زند: چه کسی نیاز به مال و ثروت دارد؟ هیچ کس پاسخ نمی دهد، مگر یک نفر از حاضران که اظهار نیازمندی می نماید. خطاب به او می گوید: هم اکنون نزد مسئول بیت المال برو و بگو که مهدی فرمان داد پولی به من بدهی. آن مرد با مسئول بیت المال ملاقات می کند و فرمان آن حضرت (عج) را به اطلاع او می رساند. مسئول آن می گوید: آماده باش! آنگاه دامنش را پر از سیم و زر می کند.
در این هنگام آن مرد اظهار پشیمانی می کند و می گوید: از طرز رفتار من پیداست که من از همه امت محمد صلی الله علیه و آله حریص ترم و یا آنچه آنان را کفایت کرد نمی تواند مرا کفایت کند توان آن را ندارم! برای همین پول ها را به مسئول بیت المال باز پس می دهد. وی نمی پذیرد و می گوید: ما آنچه را اعطا کردیم، پس نمی گیریم. بدین ترتیب مدت هفت سال یا هشت سال یا نه سال سپری می شود تا آن که به ملأ اعلی می پیوندد. مردم می گویند: پس از پیوستن او به ملأ اعلی، خیری در ماندن در دنیا نیست و یا به عبارت دیگر پس از او خیری در زندگی دنیا نمی باشد.
استخراج حدیث
نخستین کسی که این حدیث را آورده و یا به عبارت اهل حدیث اخراج کرده و تقریر نموده است شیخ بزرگ حدیث امام عبدالرزاق صنعانی متوفای 211 ق است یعنی اوائل قرن سوم هجری و یا قرن شکوفایی علم حدیث است. وی از مؤسسان و بزرگان حدیث اهل سنت می باشد که «مصنف» عبدالرزاق نزد قاطبه اهل سنت ارزش بالای فقهی دارد. احادیث را بر مبنای ابواب فقهی یعنی 31 باب فقهی تصنیف نمود و ذهبی یکی از منتقدان بزرگ حدیث که بسیار مشهور هم هست کتاب وی را خزانه علم می نامد. او حدیث فوق را در جلد 11 صفحه 371 حدیث 20770 می آورد.
بعد از ایشان امام احمد بن حنبل متوفای 411 ق این حدیث را در مسند خودش از اباسعید خدری با دو طریق این گونه آورده است. در جلد 3 صفحه 37 چنین می گوید:
طریق اول: «حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ ، حَدَّثَنَا جَعْفَرٌ ، عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ زِیَادٍ ، حَدَّثَنَا الْعَلَاءُ بْنُ بَشِیرٍ ، عَنْ أَبِی الصِّدِّیقِ النَّاجِیِّ ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ …»
طریق دوم: و بار دیگر امام احمد ابن حنبل در جلد 3 صفحه 52 این حدیث را با این سند و یا به عبارت اهل حدیث، طریق دیگر روایت می کند:
«حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ الْحُبَابِ ، حَدَّثَنِی حَمَّادُ بْنُ زَیْدٍ ، حَدَّثَنَا الْمُعَلَّی بْنُ زِیَادٍ الْمِعْوَلِیُّ ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ بَشِیرٍ الْمُزَنِیِّ ، عَنْ أَبِی الصِّدِّیقِ النَّاجِیِّ ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ …»
اهمیت مسند امام احمد بن حنبل
ابن تیمیه می خواهد برخی از احادیث مسند امام احمد را به چالش بکشد؛ اما حافظ ابن حجر در کتابش از «القول المسدد فی الذب عن المسند» با شدت از امام احمد دفاع می کند و ثابت می نماید گفته ابن تیمیه درباره وی دقیق نیست.
قرن چهارم هجری
در ادامه سیر متون حدیث از نسلی به نسل دیگر ابوالحسن احمد بن جعفر بن عبیدالله البغدادی متوفای 336 ق در کتابش «ملاحم ابن المنادی» در صفحه 2، این حدیث روایت می کند: «حدثنا جدی رحمه الله قال: نبأ روح بن عباده، عن المعلی بن زیاد ابی الحسن، عن بشر بن العلی، عن ابی الصدیق الناجی، عن ابی سعید الخدری، عن النبی صلی الله علیه وآله انه قال: …» که متن حدیث امام احمد را با اندک تفاوتی می آورد.
قرن ششم هجری
صاحب کتاب «البیان فی أخبار صاحب الزمان» بنام محمد بن یوسف بن محمد القرشی الگنجی الشافعی متوفای 658 ق در صفحه 505 از باب 10 نیز این خبر را مانند روایت اول در مسند امام احمد با اندک تفاوتی ذکر می کند و بعد اضافه می نماید:
«هذا حدیث حسن ثابت، أخرجه شیخ أهل الحدیث فی مسنده و فی هذا الحدیث دلاله علی أن المجمل فی صحیح مسلم هو المبین فی مسند ابن حنبل وفقا بین الروایات».
ترجمه: این حدیث در مرتبه حسنه است و شیخ اهل حدیث امام احمد بن حنبل در کتابش مسند، آن را توثیق نموده است و نیز این حدیث دلالتی است و گواهی است بر این که آنچه در «باب امام مهدی(ع)» در کتاب صحیح مسلم مجمل آمده است در مسند امام احمد به صورت مبین و واضح دیده می شود که این خود هماهنگی روایات را بازگو می کند.
قرن هفتم هجری
یکی از شیوخ بزرگ حدیث اهل سنت آقای یوسف بن یحیی بن علی المقدسی السلمی الشافعی از علمای بزرگ قرن هفتم هجری قمری درکتابش: «عقد الدرر» در صفحه 62 حدیث فوق الذکر را می آورد؛ و بعد اضافه می کند که این خبر را امام الحافظ ابو نعیم الاصبهانی فی صفه المهدی، آورده است و نیز امام احمد بن حنبل در مسندش ذکر نموده است.
قرن هشتم هجری
در ادامه صاحب کتاب «فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الأئمه من ذریتهم علیهم السلام» ابراهیم بن محمد بن المؤید الجوینی الخراسانی متوفای 730 ق در جلد 2 صفحه 310 حدیث 561، حدیث را با سند امام احمد ذکر می کند.
قرن نهم هجری
صاحب «مجمع الزوائد» نورالدین علی بن ابی بکر الهیثمی متوفی 807 ق در جلد 7 صفحه 313 روایت اول امام احمد را با تفاوتی اندک می آورد و بعد می گوید:
«رواه الترمذی و غیره باختصار کثیر، رواه احمد بأسانید و ابو یعلی باختصار کثیر و رجالهما ثقات».
این روایت را امام احمد در مسند خود با سندهای متعدد توثیق کرده و نیز ترمذی در سنن خود و ابویعلی نیز در سنن خودش با اختصار زیاد ذکر نموده اند و تمام راویان دو طریق در حدیث ثقه هستند.
در ادامه در مسیر علمی توالی انتقال حدیث از قرنی به قرنی دیگر (منظور از قرن، قرن حدیثی یعنی طبقات است) و از نسلی به نسلی دیگر کتب زیر این مسیر را ادامه می دهد:
امام ذهبی، (عبدالله محمد بن احمد بن عثمان الذهبی) متوفی 748 ق در «میزان الاعتدال فی نقد الرجال» در جلد 3 صفحه 97 طبق سند در مسند احمد، این حدیث را ذکر می کند.
قرن نهم هجری
علی بن محمد بن احمد المالکی المکی، مشهور به ابن الصباغ، متوفی 855 ق در کتابش «الفصول المهمه فی معرفه أحوال الائمه علیهم السلام» در صفحه 297 از ابی سعید و جابر بن عبدالله، مانند روایت نخست در مسند احمد را آورده و اضافه می کند این حدیث در رتبه حسن است و شیخ اهل حدیث امام احمد بن حنبل آن را در مسند خودش آورده است.
قرن دهم هجری
امام جلال الدین السیوطی متوفی 911 ق در «عرف السیوطی» جلد 2 صفحه 58 و هم چنان در تفسیر «الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور» جلد 6 صفحه 57 این خبر را ذکر نموده است.
احمد بن حجر الهیثمی متوفی 974 ق نیز در «الصواعق المحرقه» صفحه 166 این خبر را آورده است.
علاءالدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی متوفی 975 ق صاحب «کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال» در جلد 1 صفحه 261 حدیث 38653 از احمد بن حنبل روایت می کند.
قرن یازدهم هجری
حمد بن علی الصبان متوفی 1206 ق صاحب «إسعاف الراغبین فی سیره المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین» در صفحه 148 طبق «عرف سیوطی» خبر را می آورد و بعد می گوید: «و أخرج احمد و الماوردی» یعنی شیخ حدیث امام احمد و نیز امام الماوردی این خبر را توثیق و استخراج نموده اند.
قرن سیزدهم هجری
شیخ مؤمن بن حسن مؤمن الشبلنجی متوفی حدود 1290 ق مؤلف «نور الابصار فی مناقب آل النبی المختار صلی الله علیه و آله» در صفحه 188 روایت احمد الاولی با تفاوت کمی می آورد؛ و قندوزی حنفی در «ینابیع الموده» صفحه 69، این خبر را از «إسعاف الراغبین» اخذ کرده و ذکر می کند و نیز در صفحه 87، از منبع «غایه المرام»، اخذ کرده است.
قرن چهاردهم هجری
محمد صدیق حسن القنوجی البخاری متوفی 1397 ق مؤلف کتاب «الاذاعه لما کان و ما یکون بین یدی الساعه» در صفحه 119 این خبر را می آورد و بعد می گوید این خبر را امام احمد در مسند و امام أبویعلی موصلی در سنن خود آورده است و راویان هر دو امام، ثقه هستند و نیز الترمذی در سنن خود ذکر نموده است. (ر. ک. سنن، ج 4، ص 506، ح 2232)
صاحب «العطر الوردی» در صفحه 69 از «الهدیه الندیه» و «صواعق» ابن حجر این خبر را اخذ کرده است. احمد ضیاءالدین بن مصطفی بن عبد الرحمن الکمشخانوی متوفی 1311 ق در «راموز الاحادیث» این خبر را از امام احمد و الماوردی می آورد. احمد بن محمد بن الصدیق، ابو الفیض الغماری الحسنی الازهری الشافعی المغربی متوفی در 1380 ق در «ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون» صفحه 562 حدیث 31 نیز از احمد و الماوردی اخذ می کند.
دوره معاصر
عبد المحسن بن حمد العباد مؤلف و محقق معاصر در علم حدیث، در کتابش به نام «عقیده أهل السنه و الأثر فی المهدی المنتظر» در صفحه 9 از «مجمع الزوائد» این حدیث را می گیرد و به عنوان حدیث معتبر و صحیح از آن یاد می کند.
نتیجه گیری
با توجه به فرازهای یاد شده در صفحات گذشته، به این جمع بندی و نتیجه می رسیم:
یک: ملت ها و دولت های اسلامی در برابر دام خطرناکی قرار گرفته اند و آن عبارت است از انکار امام زمان(ع) در قرن معاصر.
دو: روشن است که انکار مهدویت جزئی از یک برنامه کلان ضد دینی است که در غرب به راه افتاده است و هدف از آن دور نمودن مسلمانان از اعتقادات دینی و مذهبی می باشد آن ها تلاش می کنند که با انکار امام زمان(ع) آخرین سکوی اعتقادی مسلمانان را نابود کرده و راه را به سوی الحاد و بی دینی هموار کنند.
سه: آنچه که امروز سلفی های عربستان سعودی و قطر انجام می دهند، بیانگر ماهیت پلید خودشان و اربابان استعمارگری است که قرن ها بر کشورهای اسلامی سلطه داشتند و ثروت و هستی مسلمانان را به غارت بردند بنابراین اقدام اخیر وهابیان جزیره العرب دایر بر انکار امام زمان(ع) هدفی جز همراهی با غرب نیست آن ها می خواهند که آخرین خیانت را به دین و ایمان مسلمین فرود آورند تا بتوانند بهترین خدمت را برای اربابان گذشته خود بنماید.
چهار: سلفیان در عربستان سعودی و قطر و سایر جاها می کوشند تا عملاً ثابت کنند چیزی به نام امام مهدی(ع) در احادیث اسلامی وجود ندارد و اگر وجود دارد، اخباری نادرست و باطل می باشد چنانچه این یاوه گویی ها در صفحات گذشته، خدمت خواننده های عزیز عرضه گردید.
دسته دیگر از وهابیان ادعا می کنند که بله در اسلام امام مهدی(ع) هست ولی مهدی که نزد مسلمانان سنی هست غیر از امام مهدی است که نزد شیعیان است.
این ها می خواهند با القای این موضوع که در جهان اسلام دو مهدی وجود دارد که یکی مورد قبول شیعیان و دیگری مورد قبول اهل سنت است، مهدویت را، تکه تکه نمایند. و حالا اگر با حربه انکار امام مهدی(ع) به جایی نرستد سعی می کنند از باب تفرقه اندازی به استعمار خدمت کنند.
بنابراین هدف از نگارش این مقاله این است که:
اولاً: از اصالت و صحت احادیث امام مهدی(ع) در متون حدیثی شیعه و سنی دفاع نماییم که این امر به اختصار در صفحات قبل آمد.
ثانیاً: با استعانت از درگاه خدای متعال، در صفحات پیشین فرازهای مشترک و واحد از مهدویت که شیعه و سنی در آن اتفاق نظر دارند ذکر نماییم.
مراجع
عبدالله بن محمود، لامهدی ینتظر بعد رسول خیر البشر.
الشیخ عبد المحسن العباد، عقیده أهل السنه و الاثر فی المهدی المنتظر، المدینه المنوره، چاپ 1388 قمری.
عمرو ابن الصلاح الشَّهْرَزُوری، عثمان بن عبد الرحمن، معرفه انواع علوم الحدیث.
عثمان بن عبد الرحمن، أبوعمرو، تقی الدین المعروف بابن الصلاح، معرفه أنواع علوم الحدیث، دار الکتب العلمیه الطبعه: الأولی سنه النشر: 1423 هـ / 2002 م.
محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف الحورانی الشافعی النووی، أبو زکریا.
محمد بن محمد بن أحمد بن إسحاق، أبو أحمد النیسابوری الکرابیسی معروف بالحاکم الکبیر، المستدرک علی الصحیحین.
الذهبی ، شمس الدین أبو عبد لله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز، التُرکمانی الأصل ثم الدمشقی، تاریخ الإسلام.
أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی، نخبه الفکر فی مصطلح أهل الأثر.
أحمد أمین، ضحی الإسلام.
ابی بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، المصنف، المکتب الاسلامی، بیروت.
نویسنده:
محمد امیر ناصری ارزگانی: کارشناسی ارشد علوم سیاسی، محقق و پژوهشگر
فصلنامه حبل المتین شماره 13