ولایت و ولایتپذیری یكی از اركان اصلی اسلام است كه در روایات، احادیث و آیات قرآن كریم به آن اشارهشده و اهتمام پیامبر اكرم (ص ) كه بارها از حضرت علی (ع) بهعنوان وصی و ولی مؤمنان پس از خود یادکردهاند بهخوبی اهمیت این جایگاه مهم را نشان میدهد.
از سوی دیگر، ائمه معصومین در طول حیات طیبه خود همه سعی و تلاش خود در جهت تبیین اهمیت و جایگاه اصل ولایت در هدایت انسانها و تقرب بهسوی «احسن» بهکاربردهاند. اهمیت این موضوع زمانی به حد کمال خود را نشان میدهد که میبینیم خداوند متعال نیز در آیه 67 سوره «مائده» ابلاغ ولایت را روز اتمام و اكمال دین میشمارد.
نگاهی به حیات بزرگان دینی نشان میدهد که یکی از مهمترین مصادیق برای دفاع از کیان و حریم ولایت، وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره(س) است. مسئله امامت ولایت بهعنوان یکی از ارکان اساسی تشیع -که به اعتقاد شیعه همان فرقه بر حق از اسلام است – در دیدگاه حضرت زهرا دارای اهمیت بسیار زیاد بوده است. به همین دلیل ایشان از همان آغاز تغییر این جایگاه والای الهی از شیوههای مختلف وارد صحنه مبارزه با مخالفان میشوند.
حضرت (س)، در معرفی جایگاه امامت و ولایت و ارزش آن به مردم هشدار میدهند آنجا که میفرمایند:«فجعل الله اطاعتنا نظاما للمله و امامتنا امانا للفرقه» خداوند اطلاعت از ما اهلبیت را سبب برقراری نظام اجتماعی در امت اسلامی، و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است و در تبیین منزلت امام میفرماید:«مثل الامام مثل الکعبه اذتوتی و لاتاتی»مثل امام مانند کعبه است که مردم بهسوی او (کعبه) دمی آیند و او بهسوی مردم نمیرود و درنهایت به مردم هشدار میدهد که «و هو الامام الربانی و الهیکل النورانی، قطب الاقطاب، و سلاله الطیاب الناطق و بالصواب نقطه دائره الامامه» علی امامی ربانی و الهی و هیکلی نورانی و مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان و از خاندان پاک و گوینده حق و محور اصلی امامت است.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که با توجه به رحلت پیامبر (ص)که مصیبت و داغ سنگینی بر حضرت زهرا(س) بود و از سوی با توجه به اجتماع سران مهاجر و انصار در سقیفه بنی ساعده و نادیده گرفتن، غدیر و وصایای پیامبر (ص)در مورد حضرت علی(ع)، و حضور جمعی انگشتشمار برگرد امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) چگونه و با چه الگوهای به دفاع از حریم ولایت میپردازد؟. نکته کلیدی در فهم این مسئله این است که بدانیم دفاع حضرت از امیرالمؤمنین نباید با نقش همسری امیرالمؤمنین و یا داماد پیامبر بودنش و یا پسرعموی بودنش برای حضرت زهرا(س) خلط شود، چراکه این عنوان «نسبتهای قرابتی» است و موضوع ولایت و ولایتپذیری امری فراتر از این مسائل است.دفاع حضرت زهرا(س)، دفاع از شخص امیرالمؤمنین نیست، دفاع از حقانیت ولایت علی(ع) است. دفاع از اصل و اصول و ارزشهای متعالی دین است.
ازاینرو حضرت از دو الگو که خود در بردارنده شاخههای مختلفی بود، به دفاع از حریم ولایت پرداخت که این محورها عبارتاند از:
بخش اول: شامل سخنانی که ایشان در دفاع از امامت و ولایت و برای روشنگری و آگاه کردن مردم بیان فرمودهاند؛ که این موضوع ابعاد مختلفی از تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دینی جامعه را دربرمی گیرد که در خطبه ارزشمند فدکیه متجلی شده است.بررسی این موضوع مجالی دیگر میطلبد که بدان در نوشتارهای آتی خواهیم پرداخت ولی همینقدر در باب اهمیت این خطبه اشارهکنیم که «علامه شرفالدین» میگوید: «اهمیت این خطبه چنان است که اهلبیت:، فرزندان خویش را ملزم به حفظ آن مینمودند، آنگونه که آنها را به حفظ قرآن دستور میدادند. این خطبه شاهد گویایی بر احتجاج به امامت امام علی(ع) هست».
بخش دوم :بعد دیگری از فعالیت حضرت دربرگیرنده فعالیت سیاسی است که در مسیر دفاع از حریم ولایت،در الگوهای مختلف خود را نشان میدهد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1.سوگواری بر پیامبر(ص):
حضرت زهرا در طول حیات خود شاهد سختیهای زیادی بودهاند ازجمله رحلت حضرت خدیجه و نیز سختیهای که بر حضرت رسول در دوران رسالت مکی گذشت ولی منابع تاریخی هرگز از بیتابی و بیقراری حضرت سخن نمیگویند پس چه اتفاقی رخ داد که بعد از رحلت پیامبر(ص)،فاطمه(س) اینقدر گریه و بیتابی میکرد مگر این نبود که حضرت بر فلسفه خلقت و آفرینش انسان، حیات ابدی و…واقف بودند پس علت این کارها چیست؟
برداشتی که از این رویکرد حضرت میتوان داشت این است که وی با این اقدام میخواهد امری را متذکر شود، میخواهد پرده از حقیقتی بردارد، میخواهد شهادت بر امری تباهشده بدهد و…و آن چیزی نیست جز اینکه بعد از رحلت پیامبر(ص) امر ولایت حضرت امیرالمؤمنین(ع) نادیده شده است. اگر گریه و بیتابی ایشان تنها جنبه عاطفی و غم از دست دادن پدر را داشت، دیگر لزومی نداشت که ایشان در ملاء عام و در بیت الاحزان به عزاداری و گریه برای پیامبر (ص) بپردازند. تحلیل این گریهها اثبات میکند که حضرت زهرا (س) در آن زمان سلاحی جز گریه برای دفاع از حق نداشتند.
بنابراین گریههای حضرت زهرا (س) نیز جنبه سیاسی دارد. چراکه وقتی ایشان در معرض دید مردم گریه میکردند، مردم نیز بهطور ناخودآگاه راز این گریهها را میپرسیدند و این سرآغازی بود برای ورود حضرت زهرا (س) به مسائل سیاسی اجتماعی. تا مردم را از جهلی که در آن فرورفته بودند و ظلمی که پس از رحلت پیامبر(ص) رخداده بود مطلع کنند و این اقدام همان کاری است که سیدالساجدین امام زینالعابدین در شهادت امام حسین(ع) انجام میداد.گریه شبانهروزی بر شهادت نه شخص حسین بلکه شهادت بر امام زمان، شهادت ولی زمان، گمراهی و ضلالت مردم، انحراف دین، از بین رفتن ارزشهای دینی و…پس این گریهها،گواهی بر امری بزرگی است تا فهم و آگاهی و تفکر را به قلبهای خفته برگرداند و حجت را بر همگان تمام کند.
2. انذار مردم:
حضرت در چندین جای مختلف مردم را مورد انذار و هشدار قراردادند که چگونه میل به رفاه و آسایش دنیا، چشم و گوش آنها را بسته است و انتخابی شوم و ظلم بزرگی را برای خود برگزیدهاند. حضرت در خطبه خویش که در مسجد ایراد نمودند خطاب به مردم فرمودند: آری میبینم که شما میل به رفاه و آسایش دنیا نموده و دست ازآنچه شایسته تولیت و امامت است برداشتهاید، و خود را از مسئولیت تکالیف و حدود و وظایف دینی رها نموده و آزاد ساختید و هر آنچه را دیده و شنیده و میدانستید به دور انداختید.ای جماعت مسلمین که عجولانه مبادرت به انتخاب امری باطل و ناصواب نمودید، یا پیرامون آیات قرآن هیچ تدبر و تأمل نمیکنید؟…سوگند به خداوند«اذا کشف الغطاء و بان ما وراء الضراء »چون پرده از برابر دیدگان شما برداشته منظره بسیار هولناکی را خواهید دید.
3. روشنگری برای انصار و مهاجر:
انصار و مهاجر دو رکن اصلی جامعه اسلامی را تشکیل داده بودند. در بین دو گروه بخصوص روسای آنها کسانی بودند که هنوز باجان و دل ایمان نیاورده بودند و هنوز مظاهری از نخوت و شرک و غرور دوره جاهلی را در خود داشتند و این مظاهر بارحمت پیامبر(ص) بهسرعت خود را نشان داد. حضرت زهرا(س)در مسیر دفاع از حریم ولایت و برای بیدار کردن قلبهای خفته و یادآوری سیره و رفتار و وصایای پیامبر(ص) بر در خانه بزرگان انصار و مهاجر میرفت تا به آنان هشدار دهد و این هشدار نه برای به دست آوردن منافع دنیا بلکه برای اتمامحجت در برابر پروردگار بود تا عذری باقی نماند.
ابنقتیبه مینویسد: «حضرت علی(ع)، شبها حضرت زهرا(س) را بر چهارپایی سوار میکرد و به خانههای انصار میبرد و از آنان یاری میطلبید. آنان در جواب میگفتند: «ای دختر رسول خدا(ص)! کار از کار گذشته است و ما با این مرد (ابیبکر) بیعت نمودهایم. اگر همسر و پسرعموی تو پیشازاین مرد نزد ما میآمد و از ما بیعت میخواست، ماکسی غیر او را انتخاب نمیکردیم». امام علی(ع) در جواب آنان میفرمود: «آیا من پیکر رسول خدا(ص) را در خانهاش روی زمین میگذاشتم و دفن نکرده به دنبال حکومت، به نزاع و دعوا برمیخاستم؟». حضرت زهرا(س)، در تأیید امام(ع) میفرمود: «ابوالحسن کاری غیر ازآنچه سزاوار و مناسب او بود، انجام نداد. آنان نیز کاری کردند که حسابشان باخداست و خداوند از آنان بازخواست خواهد نمود»». حضرت زهرا(س)، با صراحت اعلام داشت که پدرم، در غدیر خم علی(ع) را بهعنوان خلیفه و جانشینش معرفی نمود و امروز که بیعت با ابوبکر را بهانه قرار میدهید، عذر بدتر از گناه هست و هرگز از شما پذیرفته نیست.
از دیگر شیوههای که حضرت برای پاسداری از حریم ولایت به کاربرد میتوان از موارد زیر نام برد:
1. قهر و غضب بر برخی از بزرگان مهاجرین و انصار که یا حق ولایت را ضایع کردند و یا در برابر آن کوتاهی کردند.
2. با وصیت به دفن مخفیانه، حضرت بهعنوان تنها فرزند پیامبر(ص) که جایگاه وی در سیره و رفتار پیامبر(ص) و درآیات و روایات متجلی شده، نشان داد که حضرت بر تحولات صورت گرفته رضایت ندارد و به همین خاطر دوس ندارد از آن گروهها کسی بر تشییعجنازه وی حاضر شود و چیزی پایمال نشده بود جز حق ولایت حضرت امیرالمؤمنین(ع) و این رفتار حضرت زهرا برای کسانی که اهل بصیرت باشند،ضربهای سهمگین بود.
مواردی گفتهشده، بخش از الگوهای رفتاری حضرت در حفظ و حراست از کیان ولایت بود که نهتنها منابع اهل تشیع، بلکه منابع متقدم اهل تسنن نیز بر این رفتارها گواهی میدهد.
فرهنگ نیوز