نکته کلیدی که این کتاب در سیر هوشمندانه ضد اسلامی خود سعی در القای آن دارد، تطابق ضد مسیح انجیلی(Anti Christ) با منجی آخرالزمانی اسلام یا همان مهدی(ع) است.

به گزارش خبرنگار حوزه مهدویت خبرگزاری شبستان، یکی دیگر از سردمداران جریان منحرف ضد مهدویت، شخصی با نام مستعار “جوئل ریچاردسون” است، وی با تسلط خوبی که بر روایات اسلامی و آموزه های انجیلی دارد، تا به حال چندین کتاب بر ضد اسلام و منجی آخرالزمانی آن نوشته است، از مهمترین کتاب های او (که بسیار پرفروش هم بوده است) کتاب “ضدمسیح(دجال) اسلامی” است.

نویسنده کتاب به عنوان یک مشی کلی سعی کرده است تا آخرالزمان را از دیدگاه انجیل و اسلام بیان کرده و با هم مقایسه کند، در این راه از روایات اسلامی و آیات انجیل بهره گرفته است. البته بیشتر به روایات اهل تسنن تکیه کرده است.

نکته ی کلیدی که این کتاب در سیر هوشمندانه ضد اسلامی خود سعی در القای آن دارد، تطابق ضد مسیح انجیلی(Anti Christ) با منجی آخرالزمانی اسلام یا همان مهدی(عج) است. استفاده بجا و هدفمند از متون اسلامی و مسیحی نشان از تسلط نویسنده کتاب بر این حیطه دارد.

او شیطان گونه با وارونه جلوه دادن حقایق سعی دارد مخاطب خود را متقاعد کند که دیدگاه آخرالزمانی اسلام نه تنها برای مسیحیان و یهودیان بلکه برای خود مسلمانان هم خطرناک است. همچنین اصرار دارد که چهره ای خشن و خونریز از منجی مسلمانان ارائه دهد و نهضت او را یک حرکت ضدبشری افراطی قلمداد کند. در این رهگذر حتی به عیسی مسیح هم رحم نکرده و او را پیامبر دروغین (False Prophet) می خواند. البته شواهد و برهان ها آنچنان استادانه کنار هم قرار می گیرند که به خوبی برای خواننده (حتی مسلمان) ایجاد شبهه می کنند.

در سه فصل ابتدایی، کلیاتی در مورد اسلام و متون اسلامی با رویکردی مخرب ارائه شده است. نویسنده با ذکر برخی اتفاقات معاصر و تحلیل شخصی، ایدئولوژی آخرالزمانی اسلام را هدف حمله قرار می دهد و سعی دارد مخاطب را از این –به قول خودش- تهدید بزرگ! آگاه کند.

فصل بعدی به معرفی منجی مسلمانان – به قول کتاب The Mahdi – می پردازد و با نگاهی هدفدار و یک جانبه به روایات، چهره ای از حضرت می سازد که در فصل بعد بتواند آنرا با ضد مسیح و خصوصیات او مقایسه کند

فصل پنجم کتاب یکی از مهمترین بخش هاست که در آن مخاطب متقاعد می شود که مهدی اسلام همان ضد مسیح است که در انجیل از او به بدی یاد شده و محور شرارت و خونریزی در آخرالزمان می باشد.

در دو فصل بعدی، حضرت مسیح در دیدگاه اسلام بررسی شده و ادعا می شود که مسیحی که پشت سر مهدی(عج) حرکت کرده و او را حمایت می کند، در حقیقت همان “پیامبر دروغین” است که انجیل از او به عنوان حامی ضد مسیح در آخرالزمان یاد می کند.

در ادامه سیر منحرف کتاب، شخصیت دیگری از آخرالزمان بررسی می شود. “دجال” به عنوان کاراکتر منفی در متون اسلامی معرفی می شود. سپس به طور بی شرمانه ای سعی می شود تا با صرف نظر از ابعاد منفی این شخصیت و تکیه بر برخی حقایق از جمله اینکه “دجال ادعای پیغمبری می کند” از او به عنوان عیسی مسیح واقعی! یاد شود.

در حقیقت تا اینجای کتاب، در یک سیر به ظاهر منطقی و منصفانه اما در حقیقت شیطانی و منحرف، سعی شده تا شخصیت هایی که از منظر اسلام ستوده و الهی هستند، ضد خدا و بشریت جلوه داده شوند و بر عکس شخص دجال به عنوان پیامبر خدا و منجی انسان ها معرفی شود. انگار دجال های زمان سعی در مبرا کردن خود و متهم کردن دیگران به دجالیسم دارند و به این طریق در محقق کردن پیش بینی های ائمه طاهرین(علیهم السلام) گام برمی دارند.

در ادامه  در فصلی تحت عنوان “ذات تاریک وحی های محمد” بی شرمانه ترین ادعاها را بر علیه پیامبر اسلام مطرح می کند تا جایی که می گوید:”…و محمد در آن غار (حرا) دچار جن زدگی شد و نیز مبتلا به صرع بود و خیال می کرد که خداوند به او وحی می کند، حال آنکه…”. او از این رهگذر استفاده می کند و در فصل بعد از ماهیت شیطانی و “ضد مسیح” اسلام سخن می گوید.

او با دست گذاشتن روی اختلافات اسلام و مسیحیت، ازجمله قبول نداشتن تثلیث، اسلام را کاملا در مقابل مسیحیت قرار میدهد. وی این تقابل را در فصل بعد بین مسلمانان و یهودیان مطرح می کند و از نفرت تاریخی مسلمانان از یهودیان سخن می گوید. نفرتی که باعث قتل عام قوم یهود در پایان دوران می شود. اینجاست که با کمی دقت در ماورای ظاهرمسیحی گرای کتاب، پی به ذات یهودی نویسنده و محتوای مدافع قوم یهود می بریم. گویی این همه دلسوزی برای مسیحیان و استفاده ابزاری از کتاب مقدس آنها، تنها برای همراه کردن آنها و فدا کردن مکتب آنها برای قوم یهود است. امری که یهودیان بارها در طول تاریخ دشمنی خود با اسلام، آنرا نشان داده اند. این مطلب جایی آشکارتر می شود که در ادامه کتاب بارها و بارها از تصرف اسرائیل بدست مسلمانان و کشتار یهودیان اظهار نگرانی می شود.

در ادامه تخریب اسلام و مسلمانان، از جهاد به عنوان اعتقادی افراطی و از مسلمانان به عنوان تروریست یاد می شود. تروریست های بیچاره ای که به قصد تقرب به خدا آدم می کشند! در فصل هجدهم کتاب، شاهد حمله نهایی نویسنده به فکر مخاطب خود هستیم. مخاطبی که تا اینجا به اندازه ی نیاز به تهدید اسلام و منجی آن پی برده است و روحیه اسلام ستیزی در او القا شده است. در این فصل به شکل زیرکانه ای همان ادعاهای قبلی بطور خلاصه و تیتروار در ذهن خواننده طبقه بندی می شود به طوری که در انتهای فصل، خواننده تمامی القائات کتاب را به عنوان استدلال های منطقی ذهن خود می پذیرد.

در پنج فصل انتهایی بعدی، نویسنده سعی کرده در فضایی کاملا منصفانه، اصل اسلام را از دایره نیاز بشری خارج کند و البته در کمال لطف!! نقاط مثبتی از جمله هنر و معماری را هم برای اسلام برمی شمارد. وی راهکارهایی را هم برای مقابله و پیشگیری از  تهدیدهایی که تا اینجا القا کرده ارائه می دهد که در نوع خود جالب است.

مسئله بدتر اینکه ویرایش فارسی این کتاب هم توسط نویسنده درفضای وب (سایت آثار خودش که البته فیلتر هم هست) بسادگی قابل دسترسی است و البته زیرکی نویسنده در اثبات های دروغین و نیز تعداد خوانندگان بسیار این کتاب از عوامل تاسف بار می باشد، و این می تواند زنگ هشداری برای پیروان واقعی امام مهدی (ع) باشد.

شایان ذکر است، کتاب “ضد مسیح اسلامی” نوشته جوئل ریچاردسون به زبان انگلیسی در 490 صفحه با قیمت 12 دلار و 60 سنت در سال 2011 از سوی انتشارات Tyndale House Publishers روانه بازار نشر شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *