حمران كه يكى از اصحاب امام صادق عليه السّلام است از آن حضرت نقل مى كند كه فرمودند:
هرگاه ديدى كه حق و طرفداران آن از بين رفتند و ديدى كه جهان پر از جور و ستم شد و ديدى كه چيزهايى كه در قرآن نيست به آن نسبت مى دهند و چيزهايى به نام قرآن بيان مى كنند كه در آن نيست و بر طبق هوى و هوس خود توجيه مى كنند و ديدى كه دين موقعيت خود را از دست داده و دچار انقلاب شده است و ديدى كه طرفداران باطل بر پيروان حق برترى يافته اند و ديدى كه شر ظاهر شده است و كسى را از آن نهى نمى كنند و مجريان شر را معذور مى دارند و ديدى كه فسق (فساد اخلاقى) در اجتماعات رواج يافته است و ديدى كه مردها به مردها اكتفا مى كنند (اشاره به عمل شنيع لواط) و زنها به زنها (اشاره به مساحقه) و ديدى كه افراد با ايمان خاموش نشسته اند و اگر حرف بزنند سخن آنها را رد مى كنند و ديدى كه دروغگو با شناختى كه از او دارند در عين حال دروغش را رد نمى كنند و ديدى كه افراد كوچك به بزرگترها احترام نمى گذارند و ديدى كه مردم قطع رحم مى كنند و با افرادى كه به گناهان مباهات مى ورزند با خنده برخورد مى شود و حرف بد آنان را به ايشان برنمى گردانند و ديدى كه پسر بچه ها مانند زنان خود فروشى مى كنند و ديدى كه عده اى از زنها با زنان ازدواج مى كنند و ديدى كه تعريف بيجا زياد مى شود و ديدى كه مرد اموال خودش را در راه غير مشروع به مصرف مى رساند (قمار، شراب، ربا و…) و كسى او را نهى نمى كند و ديدى كه مردم از مشاهده كارهاى اهل ايمان به خدا پناه مى برند و ديدى همسايه، همسايه خود را اذيت مى كند و احدى او را باز نمى دارد (نگارنده سالهاى اين ابتلاء را داشتم) و ديدى كه كفار از رنجى كه اهل ايمان به خاطر شيوع فساد در زمين مى برند خوشحال هستند و ديدى كه علنا شرب خمر مى شود و افرادى كه از خداوند نمى ترسند مجلس شراب را گرم مى كنند و ديدى كسى كه امر به معروف مى كند (امر به كارهاى خوب و مفيد) در بين مردم ذليل و طرفداران فساد اخلاق در جامعه برومند و محترم هستند و ديدى كه صاحب آيات (يعنى طرفداران و خوانندگان آيات قرآن و هر كسى كه آنها را دوست بدارد) كوچك شمرده مى شوند و ديدى كه راه خير منقطع و مسدود و راه بديها و شرها باز و محل رفت و آمد مردم است و ديدى كه زيارت خانه كعبه معطل و متروك مانده است (به خاطر مشكلاتى كه در اين راه به وجود آمده است) و ديدى كه افراد به آنچه مى گويند عمل نمى كنند و ديدى كه مردها و زنها و دواها و اغذيه اى استعمال مى كنند تا براى اعمال قبيحه فربه شوند و ديدى كه مردها از راه خود فروشى (لواط) و زنها از راه زنا زندگى خود را تاءمين مى كنند و ديدى كه زنان براى خود مجلس و كنفراس تشكيل مى دهند – چنانكه مردها داراى مجالس و محافل سياسى هستند – و در سياست اجتماعى دخالت مى كنند و ديدى كه از فرزندان عباس افرادى خود را مانند زنان مى آرايند و اموال خود را در اين راه صرف مى كنند براى پياده كردن برنامه هاى جنسى اعم از مرد يا زن، در اين دوره از زمان صاحب مال در ميان مردم از صاحب ايمان عزيزتر است و آشكارا رباخوارى مى شود و كسى سرزنش نمى كند و ديدى كه زنان به عمل بد زنا ستوده مى شوند و ديدى كه زنان به شوهران خود رشوه مى دهند تا بتوانند با مردان ديگر رابطه داشته باشند و ديدى كه اكثر مردم و بهترين خانه ها آن خانه اى است كه زنان را در فسق و گناهانشان كمك كنند و ديدى كه مؤ من در اجتماع خوار و ذليل زندگى مى كند و ديدى كه بدعت و زنا شيوع يافته است و ديدى كه مردم به وسيله شهادت ناحق به يكديگر تعدى مى كنند و ديدى كه مردم فعل حرام را حلال و حلال را حرام مى شمارند (تغيير احكام) و ديدى كه مردم دين را با راءى خودشان تطبيق مى دهند و قرآن و احكام آن معطل مانده است و ديدى كه براى انجام كارهاى بد مردم انتظار شب را نمى كشند بلكه در روز انجام مى دهند و ديدى كه اهل ايمان در مقابل منكرات جز با قلبشان، توان انكار ندارند و ديدى كه بخش عظيمى از مال صرف در غضب خدا مى شود (مانند پولهاى كلانى كه خرج خريد اسلحه مى شود و افراد مسلمان و غير مسلمان را آتش مى زنند و نابود مى كنند) و ديدى كه فرمانروايان به دشمنان خدا و كفار تقرب مى يابند (مانند فرستادن هياءتهاى به اصطلاح حسن نيت، بستن قراردادهاى مختلف، ديدارهاى سياسى از كشورهاى غير مسلمان) و ديدى كه زمامداران از اهل خير دورى مى جويند و ديدى كه فرمانروايان در حكم دادن رشوه مى گيرند و ديدى كه به دست آوردن حكومت با پول انجام مى شود و ديدى كه با محارم خود ازدواج مى كنند و به آنها اكتفا مى كنند و ديدى كه به مجرد تهمت و سوءظن افراد را مى كشند (بدون تحقيق و بررسى) و ناگهان هجوم مى آورند و مال و جان او را تصاحب مى كنند (ممكن است در راه طغيان شهوت باشد كه زنان هرجايى همه چيز مردها را مى برند يا به وسيله حكام جور اموال مردم مصادره مى شود و جانشان هم به مخاطره مى افتد) يا اينكه در راه رسيدن به پسر بچه ها براى كار زشت از مال و جان مى گذرند و ديدى كه مردها را به خاطر تماس و آميزش با زنان سرزنش مى كنند و ديدى كه بعضى از مردها از درآمد زنان خود در ارتباط با بى بند و بارى و فجور امرار معاش مى كنند در حالى كه مى دانند زن آنها فاسد است و به اين وضع تن مى دهند.
و ديدى كه زنان بر مردان غالب مى شوند و برخلاف رضاى شوهر عمل مى كنند و مردشان را از نظر زندگى اداره مى كنند و ديدى كه بعضى از مردها زنان و كنيزان خود را در اختيار اشخاص قرار مى دهند و در مقابل به مختصرى از خوراكيها و آشاميدنيها قناعت مى ورزند و ديدى كه ايمان به خداوند بزرگ (اظهار ايمان) با زور و جبر انجام مى شود (يا از طرف اولياء يا زمامداران) و ديدى كه مردم علنا قمار مى كنند و ديدى كه علنا شراب خريد و فروش مى شود و هيچ مانعى هم بر سر راه آن نيست و ديدى كه زنان مسلمان خودشان را در اختيار كفار قرار مى دهند و ديدى كه گناهان در اجتماع آشكار مى شود و مردم آنها را مى بينند و كسى هم منع نمى كند و جراءت بر منع آنها در مردم نيست و ديدى كه افراد با شخصيت ذليل صاحبان قدرت مى شوند و ديدى كه نزديكترين افراد به زمامداران آنهايى هستند كه نسبت به ما اهل بيت بدگويى مى كنند (يا به زبان و يا در عمل) و ديدى افرادى كه نسبت به ما اظهار محبت مى كنند مورد احترام نيستند و حرف آنها را نمى پذيرند و ديدى كه مردم در گفتار خلاف حق با هم رقابت مى كنند و ديدى كه شنيدن آيات كريمه قرآن براى مردم سنگين اما شنيدن ساز و آواز آسان و شيرين است و ديدى كه به خاطر زبان بد همسايه، همسايه ديگر او را اكرام مى كند و ديدى كه حدود الهى معطل مانده است و مردم آنها را طبق هواى نفسشان پياده مى كنند و ديدى كه مساجد زينت داده مى شود (از نظر ساختمان و رنگ آميزى) و ديدى كه راستگوترين مردم دروغگوترين افراد است (از نظر واقع) و ديدى كه شر و سخن چينى در ميان مردم ظاهر گشته است و ديدى كه ستمگرى در ميان مردم شيوع يافته است و ديدى كه غيبت كردن را سخنى خوشمزه و دلچسب مى دانند و يكديگر را به غيبت كردن بشارت مى دهند و ديدى حج خانه خدا و جهاد را براى غير رضاى خدا انجام مى دهند و ديدى كه پادشاهان به خاطر دلجويى از كفار اهل ايمان را ذليل مى كنند و ديدى كه خرابى بر عمران و آبادانى فزونى يافته است (اثر شوم جنگها) و ديدى كه مردم روزى خود را با كم فروشى به دست مى آورند و ديدى كه خونريزى در جامعه سبك شمرده مى شود و ديدى كه مرد به خاطر رسيدن به رياست دنيا بدزبانى مى كند و خود را به بد زبانى مشهور مى سازد تا مردم از او بترسند و ديدى كه مردم نماز را سبك مى شمارند (هر وقت كه شد يا آخر وقت مى خوانند) و ديدى كسى كه داراى اموال فراوان است از اول زكات آن را نداده است و ديدى كه نبش قبر مى كنند و كفن مردگان را مى فروشند و ديدى كه هرج و مرج زياد مى شود (امنيت از مردم گرفته مى شود) و ديدى كه مردم شبانه سر سفره شراب مى نشينند و صبح مست بر مى خيزند و به فكر مردم نيستند و ديدى كه با حيوانات معامله جنسى انجام مى دهند (با آنها آميزش مى كنند) و ديدى كه حيوانات بعضى، بعضى ديگر را مى درند و ديدى كه مردى براى نماز مى رود و در برگشتن لباس ندارد (لباس او را مى برند) و ديدى كه قلبهاى مردم سخت شده است و اشكشان جارى نمى شود (و ياد خدا بر آنها گران مى آيد) و ديدى كه مردم در خوردن مال حرام با يكديگر رقابت مى كنند و ديدى كه نمازگزار براى خوش آيند و خودنمايى به مردم نماز مى خواند و ديدى كه فقيه احكام دين را براى رسيدن به دنيا مى آموزد (نه خدا) و ديدى كه مردم طرفدار آن كسى هستند كه قدرت در دست اوست و ديدى كه طالب مال حلال را سرزنش و دوستدار حرام را تمجيد و تكريم مى كنند و ديدى در حرمين (مكه و مدينه) كارهاى خلاف انجام مى دهند و كسى جلوى آنها را نمى گيرد و ديدن آلات لهو و لعب را در حرمين به طور آشكار (مانند ساز و آواز، قمار و انواع گناهان ديگر) و ديدى به كسانى كه حق را مى گويند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، به عنوان نصيحت گفته مى شود اين موضوع به شما مربوط نيست و بهتر است دست برداريد و ديدى كه مردم با هماهنگى يكديگر به مردم بد اقتدا مى كنند (يا پيروى) و ديدى كه راه خير و سعادت خالى مانده است و كسى بدان راه نمى رود و ديدى كه مردگان را به مسخره مى گيرند و زندگى ابدى ندارند (از خدا) و ديدى كه هر سال بدعتها و فتنه هاى تازه به وجود مى آيد كه بدتر از سال قبل است و ديدى كه در ميان مردم و در محافل عمومى تنها نسبت به اغنيا احترام مى شود و ديدى كه در مقابل فقير و كمك به او مردم مى خندند و براى غير خدا به او رحم مى كنند و ديدى كه مردم از آيات و نشانه هاى آسمانى وحشت و ترسى ندارند (مانند سرخى در آسمان و ستاره دنباله دار در همين سال اخير) و ديدى كه مردم مانند بهائم سوار يكديگر مى شوند و كسى آنها را سرزنش نمى كند و ديدى كه مردم در راه غير رضاى خداوند انفاق زياد و در راه خدا انفاق كم مى كنند و ديدى كه فرزندان احترام پدر و مادر به جاى نمى آورند و آنها را حقير مى شمارند و بدترين حالات را پدر و مادر دارند (نزد فرزندانشان) و از افترا زدن به پدر و مادر خوشحال مى شوند (پسران و دختران) و ديدى كه زنها بر كشورها و بر تمام امور غلبه مى يابند (نخست وزير مى شوند، پادشاه مى شوند، وكيل مجلس مى شوند) و كارها بدون رضا و هوس زنان انجام نمى گيرد و ديدى كه پسر به پدرش افترا مى زند و به پدر و مادر نفرين مى كند و انتظار مرگ آنها را مى كشد و از اين بابت خوشحال است (براى تقسيم ارث و غيره) و ديدى در هر روزى كه بر مرد بگذرد و در آن روز مرتكب معصيتى مانند خوردن حرام و شرب مسكرات يا كم فروشى يا غش در معامله نشود، آن روز براى او روز سختى خواهد بود و ديدى كه پادشاهان مواد غذايى را در اختيار خود قرار مى دهند و ديدى كه خمس آل محمد (سهم امام و سهم سادات) در راه باطل تقسيم مى شود و با آن ميخوارگى مى كنند و ديدى كه شراب را وسيله درمان امراض قرار مى دهند (بعضى از پزشكان گاه به بيماران خود توصيه مى كنند كه براى شفاى پاره اى امراض از شراب استفاده كنند) و ديدى كه همه مردم در ترك امر به معروف و نهى از منكر هماهنگى پيدا كرده اند و ديدى كه پرچم نفاق و منافقان به اهتزاز در آمده است اما از حق خبرى نيست و ديدى كه مؤ ذن براى اذان و نمازگزار (نماز استيجارى) براى نماز خواندن مطالبه پول مى كنند (يا نماز ميت و امثال آن) و ديدى كه مساجد محل اجتماع، اما بيشتر برنامه هاى غيبت و خوردن گوشت مردم است و در مساجد وصف شراب و شرابخوار را مى كنند و ديدى كه آدم مست براى مردم نماز مى خواند (پيشنماز مى شود)
و هرگاه مشروب خورد مردم او را احترام مى كنند و ديدى كه اموال يتيم را مى خورند ولى به صلاح و نيكى هم معروف هستند و ديدى كه قضات بر خلاف آنچه خداوند فرموده است قضاوت مى كنند و ديدى كه زمامداران به جهت طمع، خيانتكاران را امين خويش قرار مى دهند و ديدى كه حكام اجتماع، ميراث را به دست اهل فسق و فجور مى دهند و آنها بر خدا جراءت پيدا مى كنند و از اين اموال مى خورند و به هر نحو كه بخواهند با آن عمل مى كنند و ديدى كه بر سر منبرها امر به تقوا مى كنند اما گوينده خود به آن عمل نمى كند و ديدى كه مردم نماز را در وقت خودش نمى خوانند و آن را سبك مى شمارند و ديدى كه زكات و صدقات ديگر را به وساطت افراد مى دهند اما براى خدا نيست و قصد تقرب به خداوند را ندارند و ديدى كه هّم و هدف مردم پر كردن شكم و ارضاى غرايز جنسى است و از هر راهى باشد مانعى ندارد و ديدى كه دنيا رو به آنها آورده و ديدى كه نشانه هاى حق و درستى كهنه شده است، – اى حمران !- پس بر حذر باش و از پيشگاه خداوند بزرگ تقاضاى رهايى كن و بدان كه مردم گرفتار خشم خداوند هستند و به آنها مهلت داده شده در مقابل اوامرى كه به آنها شده است . پس، مواظب خويشتن باش و كوشش كن تا خداوند تو را برخلاف آنها ببيند و اگر در ميان آنها باشى و عذاب خداوند نازل شود همانا به سوى رحمت واسعه الهى شتافته اى و اگر از آنها جدا شدى آنها گرفتار هستند و تو از جراءت بر خداوند در امان مانده اى . و بدان كه خداوند پاداش نيكوكاران را مى دهد و همانا رحمت خداوند نزديك به نيكوكاران است.
بحارالانوار،ج52،ص254-260