شاید کمتر کسی است که با نام اشو آشنائی نداشته باشد اما این موضوع که اشو چگونه زیسته کمتر مورد توجه قرار گرفته است او را چه میتوان نامید انسانی متعالی بوده یا دیوی شهوتران، مرتاضی محو در مراقبه یا عیاشی جاهطلب. به تدریج در سلسله مقالاتی سعی بر آن داریم زوایای زندگی اشو را مورد بررسی قرار داده تا پاسخی منصفانه به این پرسشها دهیم.
«اشو» در يازدهم دسامبر 1931 در شهر «كوچ وادا» در ايالت «مادياپرادش» هندوستان بدنیا آمد. نام پدری اشو، «راجنیش» و كنيهاش «باگوان» بوده است و در ابتدا توسط پیروانش «باگوان شری راجنیش» نامیده میشده است (شری به معنای مقدس و بزرگ و باگوان به معنای سرور است). در ﮊانویه سال 1989 اشو از پیروانش خواست تا وی را «اشو راجنیش» بنامند. واﮊه «اشو» به معنای «شخص متبرک و ملکوتی» اشو در اقدامی دیگر در سپتامبر سال 1989، واژه «راجنیش» را نیز از نام خود برداشت، چرا که واژه راجنیش برگرفته از مذهب هندو بوده و اشو نمیخواست که نمایانگر فرقه یا آیین ويژهاي باشد.
در حقيقت، اشو به هيچ سنتي دلبستگي ندارد. همان گونه كه خود در اين باره ميگويد: «من سرآغاز يك آگاهي سراسر تازه هستم. خواهشمندم مرا به گذشته مرتبط نسازيد؛ گذشته حتي ارزش يادآوري هم ندارد» اشو در سالهای آخر عمرش به شکل مداوم ادعا میکرد به هيچ دين و فرقه مذهبی وابسته نیست. وی مدعی بود در 21 مارس 1953 در سن 21 سالگی به مقام معنوی شامخی در هندوئیزم به نام «سامادهی» یعنی یگانگی با هستی رسیده است.
بعد از این تاریخ وی فوق ليسانس خود را در رشتهي فلسفه از دانشگاه «سوگار» هند دریافت کرد و گفته شده مدتی در دانشگاه «جبل پور» فلسفه درس داده است. در همين سالها به نقاط مختلفی از هندوستان سفر کرد در اواخر دهه 1960 میلادی عنوان داشت روش خاصی برای مراقبه و مدیتیشن ابداع کرده و آن را «مدیتیشن داینامیک» یا پويا نامید. اشو ميگويد: «بار سنتهاي تاريخ گذشته و تشويشهاي زندگي نوين به قدري بر دوش انسان امروزي سنگيني ميكند كه او پيش از اينكه به حالت آرامش و بيذهني مراقبه دست يابد مجبور است به يك پاكسازي گسترده تن دهد.»
او تصویر ذهنی خویش را از انسان ایدهآل ارائه داد و آن را زوربای بودائی نامید که به خوبی نشاندهنده دیدگاه وی میباشد. «زوربا» (زوربا : اسطوره لذت طلب یونانی) یعنی شخصیتی که اهل خوشگذرانیهای دنیوی است و «بودا» نمايای از معنویت در روش وی است این همان دیدگاه اشو نسبت به معنویت است یعنی نگاه روحانی به خوشگذرانیهای جنسی.
وی از تعابیری مانند «ديدار زمین و آسمان، ديدار مرئی و نامرئی، ديدار قطبهای متضاد.» برای تبئین اهداف روش خود استفاده میکرد.
اشو از سال 1963 برای سخنرانی و تبلیغ به نقاط مختلف هند مسافرت کرد. در سال 1974، مركزي در شهر «پونا» هند تاسيس کرد این زمان مصادف با عصر گرایش جامعه غرب به معنویتهایی جدیدی بود که در کنار ادیان مطرح میشد جریان اشو از این اقبال جامعه غرب بینصیب نماند افرادی از کشورهای مختلف برای آموزش مدیتیشن اشو به آشرام وی آمدند. وی همچنین مدعی بود روش جدید درمانی را بر پایه تمرینات، مدیتیشن و مراقبه به وجود آورده است.
یکی از مقاطع مهم رشد گروه اشو، مهاجرتش به آمریکا در سال 1981 بوده است. شروع سفرش به آمریکا، با عنوان درمان آغاز شد اما با مساعد یافتن فضا تصمیم گرفت در ایالات متحده بماند. به تدریج کار وی که مبتنی بر ارضاء امیال جنسی جسمی با به عنوان تجربه های روحانی بود بالا گرفت و مریدانی پیدا کرد مریدان اشو را «سانیاسین»(Sannyasins) مینامیدند با پول سرشار از کلاسها و کمک پیروان آنها زمین بزرگی در نقطهای دورافتاده در ایالت «اورگون»، خریداری و در مدت 4 ماه با کار شبانه روزی و صرف میلیونها دلار پول پیروان، دهکدهای به نام «راجنیش پورام» (Rajneeshpuram) در آنجا بنا نهادند.
شهرت اشو به طور روزافزون در آمریکا افزایش مییافت و سیل افراد از دورترين نقاط این کشور به سوی «راجنیش پورام» که به عنوان یک مرکز معنوی شهرت یافته بود، سرازیر شد.
بسیاری از مردم محلی احساس خطر کردند و از ايجاد چنين مرکزی در بين خودشان خشنود نبودند. محل مورد نظر آنها تقریباً نیمه بایر بود و اخذ مجوزهای ساخت و ساز زمان زیادی میگرفت پیروان اشو بدون کسب مجوز ساختمانهايي در مزرعه برپا کردند اما مقامات رسمی، از اين ساخت و سازها جلوگيري كردند در واکنش به این مسئله ساختمان های دولتی به آتش کشيده شد. از این تاریخ به بعد رسوائی های بسیاری رخ می دهد که زوایای جدیدی از چهره اشو و مدیتیشن خاصش نمایان میکند در مطالب آینده آنها را بررسی میکنیم.
منبع:دیده بان
نمی دونم درباره رستاخیز چیزی نوشتید یا نه ولی اینو خوندم جالب بود
فیلم ساختن برای «حسین»، سینما و جشنواره حسینی نساخت بلکه «حسین جشنوارهای» «حسین سینمایی» ساخت. راستی چه خوب شد، از اول باید همین کار را میکردند، سینما حسینی نمیشود، پس حسین باید به سینما برده شود، این تنها راه است که او نیز در برابر سینما کوتاه بیاید و قوانین آن را بپذیرد، این تنها راه است که «حسین هم سینمایی» شود.
میگویند 10 سال زمان صرف شده، انصاف نیست برخورد صورت بگیرد، خوب بود فیلم دختر پسری میساخت؟ راستی، چه خوب شد، نظربازی نامحرمان (همان دختر پسری) را زیر پرچم امام حسین علیه السّلام به تصویر کشیدند «مایه افتخــــار…» «فیلم فـــاخر»
از یاد نبریم سخنان «مایکل برانت» را که هدف قرار دادن نهضت حسینی و پوچ نمودن باور شیعیان نسبت به این قیام عظیم را
تنها راهحل نابود ساختن شیعیان اعلام کرد.
از اینجا گرفتم
tasbihat.loxblog.com
خلاصه شدس
بسیار خوب و اموزنده بود
اگه همیشه به این خوبی مسایل مورد بحث قرار بگیره و اشنایی به وجود بیاد زمینه هر گونه انحرافی بسته میشه منتظر ادامه مطلب هستم…. 😡
😮 متعجبم از اینکه این حرفها رو در مورد شخصیتی چنین برجسته و متعالی مثل اوشو میزنید. ببخشید ولی من فکر میکنم اطلاعات شما در مورد این شخص بسیار کم هست. کافیه کتاب(یک فنجان چای یا عشق رقص زندگی، یا کتاب بسیار پر محتوای عشق پرنده ای آزاد و رها رو از این فرد بخونید تا دیدگاهتون عوض بشهالبته با دقت و تامل. در ضمن اینو بگم که زوربا به معنای خوشگذران دنیوی نیست بلکه بمعنای شخصی هست که در دنیا شاد زندگی میکند و همیشه میخندد و این هم بسیار خوب است.