امروزه، «دكتر اسكارليوي»، به نمايندگي از طرف يهوديان اين شعار را مطرح ميكند. «ما يهوديان، تنها سروران جهان و تنها مفسدان آن و محرّكان فتنهها در آن و جلّادان آن هستيم.» به عبارتي آنها خود، فرا رسيدن تحقّق وعدة الهي را اعلام ميكنند.
ورود به عصر ظهور
امروزه، «دكتر اسكارليوي»، به نمايندگي از طرف يهوديان اين شعار را مطرح ميكند. «ما يهوديان، تنها سروران جهان و تنها مفسدان آن و محرّكان فتنهها در آن و جلّادان آن هستيم.» به عبارتي آنها خود، فرا رسيدن تحقّق وعدة الهي را اعلام ميكنند.
در سيرة برخي از علما آمده است كه آنان، بيآنكه نيازمند ساعت شماطهدار و خروس اذانگو يا حتّي ديدار آسمان شرقي باشند، قادر به درك وقت اذان و ورود به صبح صادق بودند. اين همه اسباب و آلات تشخيص زمان ورود به صبح يا شام كه جملگي همه مبتلاي درصدي خطا و پس و پيش شدن زمان دقيقاند، مخصوص عامّة مردم است كه بسته و گرفتار حواس ظاهرياند ورنه، آن دستة خاص، با چشم و قوّة ديگري كه جز اين قواي ظاهري است، قادر به شناسايي اوقات ورود به صبح بودند. پس از آنها، بقية مردم با مشاهدة نشانههاي ظاهري در افق و دانگ دانگ گوش خراش ساعت و به مدد وسايل سنجش زمان كمي درمييافتند كه بايد براي نماز صبح خود را مهيّا كنند.
“ورود به عصر ظهور” مقالهای است که “اسماعیل شفیعی سروستانی” آن را با جملات فوق آغاز کرد کرد و در ادامه نوشت: گذار امّتها از عهدي و دورهاي و ورودشان به عهد و دورة ديگر هم بيشباهت به همين ورود به صبح و گذار از شب نيست.
جماعتي اندك با چشم دل و آگاهي دروني و جماعت كثيري با چشم سر و پس از مشاهدة علائم ظاهري و كمّي، متوجّه و متذكّر گذار دورهها ميشوند.
عموم تحليلگران سياسي و اجتماعي هم از گروه دوم و جزو آن هستند. معادلات و نشانهها را كنار هم ميچينند و گاه از روي قياس به نتايجي ميرسند و همان را هم ملاك عمل و اخذ تصميم قرار ميدهند. در حالي كه نشانهها تنها مظاهرند و نه عامل و باعث حتمي و غايي. در ماجراي آخرالزّمان و ورود به عصر ظهور يا همان عهد و عصري كه در آن پايان شب غيبت و آغاز صبح ظهور حادث ميشود، نشانهها و علائم مذكور در روايات مخصوص عموم مردم از خيل شيعيان آل محمّد(ص) است تا به مدد آن، «وقت» مقدّر را بشناسند. در همين جا هم اشاره ميكنم، «بخت و وقت» وقتي بسته يا گشاده شود، به هيچ زور و ضربي امكان تغييرش نيست. دولتهايي كه بختشان بسته شود، رفتنياند اگرچه در ظاهر با قدرت و عِدّه و عُدّه به نظر بيايند. چنان كه دولت پهلوي ستارهاش افول كرد. دربارة «ليبرال سرمايهداري غربي» و پدربزرگ آنها «امارت بنياسرائيل و يهود» همين امر ثابت است. بخت فرو بسته و وقت سرآمدة آنها با هيچ كليدي گشوده نميشود.
بختي و وقتي هم كه از عنايت آسماني گشوده شده باشد، مثل صبح آمدني است. بستن پنجرههاي اتاق و فرو غلتيدن در زيرزمين و در تاريكي نشستن، باعث تداوم شب نميشود. همه چيز در گرو اين بخت و وقت است. كجمداري تنها زحمت و سختي را بر خلق روزگار تحميل ميكند؛ وگرنه دولت فروبسته شده را برنميگرداند.
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند: براي هر قومي دولتي است و «دولتنا آخِرُ الدّول» دولت آل محمّد(ص) آخرين دولتي است كه پس از سپري شدن دوران همة اقوام و آزموده شدن آنها فرا ميرسد. خلجان و دست و پا زدنها و ساز مخالف نواختنها به عكس بر مجال و ظهور و قدرت عهد جديد و دولت جديد ميافزايد. هر چند بسياري را خوش نيايد. عبارت «ولو كره المشركون» كه دربارة گشوده شدن بخت دولت آل محمّد(ص) بيان شده، ناظر همين معناست، ناخشنودي و كراهت مشركان دربارة فرا رسيدن اين دولت ره به دهي نميبرد.
«ورود به عصر ظهور» به مثابة ورود به راهرو و دالاني است كه به ساحت فراخ پيدايي و ظهور ميانجامد. مجالي و وقتي ميان عهد قبلي و عهد جديد. همان كه تعبير ظهور صغرا برايش ميآورند.
در اين دالان تنگ، هيجان، خلجان، عجله و بحران و تلاطم ناگزير است. اين كلمات مترادف نيستند. هر كدام ناظر بر وجهي از موقعيّت ما در اين راهرو يا ورود به عصر ظهور كوچك است. گاه هيجان زده ميشويم، گاه عجله و شتاب به جانمان ميافتد و گاه تلاطم و بحرانهاي اجتماعي و حتّي بحرانهاي زيستمحيطي.
اين تلاطم مخصوص مؤمنان نيست. جبهة كافران و جنود شيطان هم مبتلاي خلجان و تلاطم ميشوند. آنها خود را در خطر ميبينند. دست و پا ميزنند بلكه بتوانند كشتي خود را در اين درياي موّاج نگه دارند. گاهي هم به دنبال عاملان اين بحران و تلاطم در سرزمين رقيب ميگردند. غافل از اينكه «صبح قريب» پس از شام ديجور ميآيد. «وقتي» است آسماني و از آن گريزي نيست. وعدة حق است و تبديل و تغيير نميپذيرد.
اين سخن مقدّماتي طولاني را آوردم تا ضمن بيان اين موقعيّت عرض كنم به گواهي امارهها و نشانهها كه براي همچو مني بيان شده كه مبتلاي ظاهرم و گواهي صاحبان جان بيدار به عصري و عهدي وارد شدهايم كه روز و روزگار ما و همة ساكنان جهان را مبتلاي تلاطم ساخته است. اقتضاي اين شرايط تاريخي تلاطم و بحران است تا اينكه اين كشتي به ساحل امن رسد و آرام گيرد.
بزرگي و كوچكي بحرانها و تلاطمها و امواج به بزرگي بخت دولتي است كه گشوده ميشود. با فانوسي كوچك كه نميتوان نيمي از كرة خاك را روشنايي و گرمي بخشيد. تنها اين قدرت «شمس الشّموسي» است كه ميتواند لايههاي ضخيم چند هزار سالة تاريكي و ظلمت را بدرد و به اعماقش نفوذ كند.
در زير اين شب و طيّ اين همه قرن، ميليونها، ميلياردها عامل پليدي و شيطنت لانه گزيدهاند. خونآشامان شب كه پراكنده كردنشان در گرو برق خورشيدي است به مراتب بزرگتر از خورشيد آسمان زمين ما.
از همين جا، آنها همة قواي خود را بسيج ميكنند. عليه خورشيد، طالبان نور و راهيان ديار نور. در حالي كه از نور گريزانند و از آن وحشت دارند.
«ظلم و ظلمت» هم ريشه و هم خانهاند. ظالم ظلمت ميپراكند. بر تاريكي ميافزايد و سهم نور و روشنايي را ميبلعد تا همة ساحات را از آن خود كند.
اين «وحشت» اگرچه بر آزار و اذيّت اهل ظلمت عليه قبيلة نور ميافزايد، امّا بزرگترين نقطه ضعف اوست. از همين جا ضربه ميخورد و از همين مجرا بايد آن را نشانه گرفت. وحشت يعني انفعال، در هر قبيله و جبهه كه نشست، لرزش و ترديد و عقبنشيني را روزياش ميسازد.
همة آنچه كه ميكنند حاصل همين «وحشت» است. وحشت و خلجان حاصله از وحشت را مرد نادان، «قدرت» و نشانة «قدرت» ميپندارد. «تهديد و تحديد»، با هر دو صورت خود پرده از وحشت برميدارد. به آنچه كه طيّ اين سالها در حال تجربهاش هستيم، دقّت كنيد.
ابليس و جنود ابليس از خيل بنياسرائيل، هماره بنياسماعيل را تهديد و تحديد ميكنند. از سويي ميترسانند و از ديگر سو خطّ و نشان ميكشند و حدّ و حدود معلوم ميسازند.
بيشك اين آية شريفه را تلاوت كردهايد كه ميفرمايد: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ شيطان شما را از تهيدستى بيم مىدهد و شما را به زشتى وامىدارد؛ و(لى) خداوند از جانب خود به شما وعدة آمرزش و بخشش مىدهد و خداوند گشايشگر داناست.»
شيطان و جنودش بيم ميدهند، ميترسانند و به زشتي دعوت ميكنند. دعوت به زشتي اعم از زشتكاري، بُخل، فروگزاري امر حق، پذيرش باطل و كرنش در برابر اوست. جملگي در مقابل وعدة خداوند است.
نگاهي به همة آنچه كه در شرايط كنوني پيرامون جبهة حق و به ويژه بنياسماعيل كه همانا مسمانان پيرو ملّت ابراهيم و دين پيامبر آخرالزّمان، حضرت محمّد مصطفي(ص)اند ميگذرد، بيندازيد.
در حالي كه اهل ظاهر به واسطة القاي شيطان از «تهديد و تحديد» جنود ابليس ترسان و نگرانند، وحشت و انفعال از سر و روي آن جبهة شيطاني و بنياسرائيلي ميبارد. آنها هم از دو طريق، يكي ارتباط با علوم غريبه و اجانين و… و ديگري مشاهدة قرائن و نشانهها متوجّه نزديك شدن به «وقت طلوع صبح» هستند. از همين رو وحشت زده، در خلجان و هيجان، براي نجات خود به هر حثيثي چنگ مياندازند.
از زبان اشخاصي چون، «سوزان جرج»، «الوين تافلر» و «نوام چامسكي» و اشخاص ديگري از نظرپردازان غربي آمده است كه: در هيچ زماني به اندازة عصر ما سرمايهداران ـ بخوانيد يهود و بنياسرائيل ـ از فقرا وحشت نداشتند. تنها در شهر سانفرانسيسكو 000,20 پليس خصوصي توسط سرمايهدارن استخدام شدهاند تا از سرمايه و خانههاي آنان حراست كنند.
از قول رسول خدا(ص) خطاب به جناب سلمان آمده است كه: اي سلمان! در آخرالزّمان سرمايهداران از كسي وحشت ندارند، جز فقرا. بحار، ج 6، ص 309.
در تشريح همين شرايط، حضرت رسول الله(ص) ميفرمايند: «جهان دچار هرج و مرج خواهد شد، كشورها به يكديگر حمله ميكنند، قدرتهاي بزرگ به كشورهاي كوچك هجوم برده و رحم نخواهند كرد در اين صورت است كه خداوند مقدّمات ظهور امام عصر(ع) را فراهم خواهد فرمود.» همان، ج 36، ص 335.
بيشك وضعيت عراق، افغانستان، لبنان، يمن و سايرين بر هيچ كس پوشيده نيست. اي كاش تنها حملة نظامي بود. تهديد و تحديدها جنبههاي مختلف اقتصادي، نظامي، فرهنگي و حتّي انتشار فساد و غيره پيدا كرده است. به سر خطّ اين اخبار توجّه كنيد:
· عراق بالاترين آمار حملات تروريستي را در جهان دارد؛
· كراك فقط براي ايران توليد ميشود؛
· توصية نومحافظهكاران: ايران را بمباران كنيد؛
· سال 2009 ميلادي بدترين سال براي شيعيان مصري بود؛
· فرزند مسلمان به دنيا آوردن غيرقانوني شد؛
· قتل بانوي سعودي به دليل حمايت از شيعيان؛
· ممنوعيت پخش اذان؛
· بيحرمتي به مساجد فرانسه؛
· حملة پليس آلمان به مساجد؛
· هواپيمايي اسرائيل در آسمان افغانستان؛
· 80% آب فلسطين تحت تسلّط صهيونيستهاست؛
· سي هزار زن عراقي بيسرپرست در آستانة عمليات انتحاري؛
· و….
با اين همه، دير نيست كه همگان سپري شدن عمر شب را بپذيرند و ضعف و افول قدرت وعده داده شدة خداوند دربارة بني اسرائيل را باور بياورند؛ چرا كه، به رغم اين همه خلجان و دست و پا زدنها، هر روزه بر خيل لشكريان دولت مستضعفان افزوده ميشود.
خداوند بلند مرتبه در كتاب گرانقدر خويش ميفرمايد: «به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعاً به سركشي بزرگي برخواهيد خواست، پس آنگاه كه وعدة نخستين آن دو فرا رسد، بندگاني از خود را كه سخت نيرومندند بر شما ميگماريم تا در ميان خانهها[يتان] به جستوجو درآيند و اين تحقّق يافتني است.
امروزه، «دكتر اسكارليوي»، به نمايندگي از طرف يهوديان اين شعار را مطرح ميكند. «ما يهوديان، تنها سروران جهان و تنها مفسدان آن و محرّكان فتنهها در آن و جلّادان آن هستيم.» به عبارتي آنها خود، فرا رسيدن تحقّق وعدة الهي را اعلام ميكنند.
از امام محمّدباقر(ع) دربارة اين قوم رزمنده و پيكارجو كه بنياسرائيل را سركوب ميكند، پرسيدند: امام فرمود: «به خدا قسم آنها اهل قم هستند.»
امام صادق(ع) نيز فرمودند: «سوگند به خدا آنها اهل قم هستند.» بحار، ج 5، ص 16؛ ج 6، ص 216.
منبع:ابنا