الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

پشت پرده بازي هاي رايانه اي_1

ديگر نمي توان بازي هاي رايانه اي را تنها وسيله اي براي وقت گذراني دانست. بازي رايانه اي، فقط يك تفريح بي خطر نيست؛ بلكه رسانه اي براي بيان و نهادينه سازي برخي پيام هاست. البته اين پيام رساني به صورت آشكار صورت نمي گيرد، بلكه در جهتي به دور از اهداف ظاهري و ابتدايي، از آن استفاده مي شود.

 

 

 

پشت پرده بازي هاي رايانه اي_1

 

سال هاي 70 – 1369 يك بازي رايانه اي در كنار بازي هاي ديگر رواج پيدا كرده بود كه ماجراي نجات يك سرباز آمريكايي از دست نيروهاي اسلامي توسط يك كماندوي آمريكايي بود. يعني بازيگر رايانه ـ كه فرقي نمي كرد من باشم يا شما و يا فرزندانمان ـ بايد نقش آن كماندو را بازي مي كرد كه براي نجات سرباز امريكايي به خليج فارس و بر فراز اسكله هاي نفتي مي آيد.
در اين جنگ و گريز و كشت و كشتار بازيگر رايانه، بايد سربازان مسلمان را با پيشاني بندهاي يا مهدي و يا حسين و يا فاطمه و… بكشد و امتياز بگيرد تا بتواند در نهايت به محل اسارت هموطن خودش برسد و او را نجات بدهد.
يادم نمي رود همان روزها به شدت با اين بازي مقابله مي كردم و هرجايي كه سخني پيش مي آمد پسامدها ونتيجه ي آن را بازگو مي كردم. مي گفتم اينها با اين كار دارند دو هدف را پي گيري مي كنند: يكي اينكه در ميان مردم خود، زمينه ي حمله به ايران يا هر كشور اسلامي را فراهم مي كنند و با اين قهرمان سازي ها انگيزه ي جوان امريكايي را براي كشتار مسلمانان فراهم و تقويت مي كنند. ديگر اينكه در ذهن و انديشه ي نا خودآگاه بچه هاي ما رسوخ مي كنند.
يعني يك كودك مسلمان كه طبيعي است مي خواهد در بازي طرف پيروز باشد چاره اي ندارد كه بسيجي ها و سربازان مسلمان و هموطن خود را بكشد و بازي را به نفع خود تمام كند. جالب اين است كه هر رزمنده ي مسلماني كه در مقابل كماندوي آمريكايي قرار مي گرفت فرياد يا مهدي و ياحسين و الله اكبر سر مي داد اما بازيگري كه بچه ي من و شما بود بايد با شليك يك تير، فرياد او را در گلو خفه مي كرد.

يادم نمي رود آن روز عده اي از خوش باوران، تحت اين عنوان كه اين ها تنها يك “توهم توطئه ” است، هرچند به حرف هايمان گوش مي دادند اما چشمانشان داد مي زد كه دارند ته دلشان به اين همه تندروي !! مي خندند.
حدود سه سال پيش روزنامه ها نوشتند كه حزب الله لبنان اقدام به طراحي و ساخت يك بازي رايانه اي كرده است كه در آن قهرمان بازي يا همان كاربر رايانه، يك رزمنده حزب اللهي است كه براي نجات اسيران حزب الله به دل اسرائيل يورش مي برد و در نهايت اسيران خودي را آزاد مي كند.
جالب است كه همان روزنامه ها نوشته بودند:
رژيم صهيونيستي آن بازي را تحريم كرده و توسط سفارت خانه هاي خود در سراسر دنيا به همه ي كشورها اعلام كرده است كه اگر كشوري اين بازي را از حزب الله بخرد، اسرائيل بي درنگ روابط خود را با آن كشور قطع مي كند.
وقتي اين خبر را مي خواندم در دل به ساده انديشي خودمان گريه مي كردم و مي گفتم حتماً دوستان ما معتقدند كه اسرائيل هم دچار توهم توطئه شده است.
به يقين ديگر نمي توان باز هاي رايانه اي را تنها وسيله اي براي وقت گذراني دانست. بازي رايانه اي، فقط يك تفريح بي خطر نيست؛ بلكه رسانه اي براي بيان و نهادينه سازي برخي پيام هاست. البته اين پيام رساني به صورت آشكار صورت نمي گيرد، بلكه در جهتي به دور از اهداف ظاهري و ابتدايي، از آن استفاده مي شود. استفاده از باز هاي رايانه اي، در جهت هدف هاي سياسي و نظامي، به آن جهت مزورانه است كه براي مردم، ناشناخته است.

اميدوارم براي ثابت شدن ادعاي فوق، حوصله كنيد و اين مقاله و به ويژه چند سطر آينده كه شايد تكراري به نظر بيايد، را با دقت مطالعه كنيد:
افزون خواهي، كشورگشايي مدرن و عشق سلطه بر جهان، همواره بخشي جدايي ناپذير از فرهنگ دولت آمريكا بوده و مي رود تا به فرهنگ ملي آمريكاييان نيز بدل شود. لشكركشي و تجاوز هاي نظامي امريكا به ديگر كشورها كه تحت عناويني جذاب و فريبنده اي مانند برقراري صلح، دفاع از حقوق بشر و نيز آزادي انسان صورت مي گيرد، تنها يك ادعا نيست كه كسي بتواند آن را انكار كند.
طبق مدارك اداره پژوهش كنگره ي امريكا، اين كشور طي سال هاي 1789 تا 1993 ميلادي 245 بار عليه كشورهاي ديگر لشكركشي كرده است. اين آمار بدون احتساب كودتاها، براندازي ها، شورش ها، كمك به دولت هاي ديكتاتور و انقلاب هاي رنگي است.
اين يافته ي جديدي نيست. حدوداً يك سال بعد از جنگ اول خليج فارس بود كه روزنامه ي نيويورك يك سند بسيار مهم كه در دوره ي رياست جمهوري ريگان، و زير نظر “پاول ولفووتيز ” طراح استراتژي پنتاگون تهيه شده بود را منتشر كرد. اين سند كه حاوي برنامه ي چهارم سالانه ي وزارت دفاع است و اهداف آمريكا را برقراري صلح، تداوم آزادي و رسيدن به سعادت و خوشبختي مي داند كه بر اساس رهبري آمريكا بر يك نظام بين المللي استوار شده است. در اين سند چنين آمده است: هدف ما از آغاز تسلط بر جهان بوده و اين كار را در صورت امكان به شكلي صلح آميز و در صورت ضرورت به شكل قهري انجام خواهيم داد.

درست در همين ايام كه چيزي از فروپاشي شوروي هم نمي گذشت، نظريه ي جنگ تمدن ها توسط ساموئيل هانگتينتون ارائه شد و سپس شاگردش فرانسيس فوكوياما كتاب پايان تاريخ را منتشر ساخت و باز در همين ايام بود كه بوش اول نظم نوين جهاني را علم كرد.
اكنون و در دوران استعمار فرانو، دولت امريكا سعي دارد با استفاده از انواع برنامه هاي فرهنگي در ميان ملت امريكا و ديگر ملت هاي جهان، به تجاوزهاي خود رنگ و بوي انسان دوستانه و اقدامي در راستاي گسترش صلح و دموكراسي ببخشد و همان خصلت هاي تجاوزكارانه و شايستگي سلطنت جهاني را به فرهنگ ملت آمريكا نيز تبدبل كند.. در اين نوع برنامه ها سعي بر اين است كه امريكا نماد خير مطلق و مخالفان امريكا نماد شرارت و محور شرارت معرفي شوند.
ساموئيل هانگتينتون مي گويد:
ما دشمن داريم اين دشمن جهاني با توان دسترسي به همه ي نقاط جهان كه به ايده اي مسلح شده و با تكنيك ها ، تسليحات، سنگدلي وشقاوت براي تبديل شدن به سلطه گري جهاني به ميدان آمده است.
در هم كوبيدن اين دشمن به اولويت اول و اصلي كاركرد ملي ما تبديل شده است. اولويتي كه با همان درجه و ضرورتي كه غلبه بر فاشيسم و اتحاد جماهير شوروي دنبال مي شد. اين تز كه با ما باشيد يا در جنگ با تروريسم در رديف دشمنان ما خواهيد بوددكتريني است كه در آن اسلام راديكال جايگزين كمونيسم شوروي شده است.

با بيان اين مقدمه اكنون به بحث خود باز گرديم. خوشبختانه امروزه، هر چند بسيار دير، اما ديگر براي همه ثابت شده است كه يكي از موثرترين ابزارهاي آمريكا و غرب عليه كشورها و فرهنگ هاي جهان، بازي هاي رايانه اي است.
بازي هاي رايانه اي را صرفا نبايد پديده اي براي سرگرمي كودكان و نوجوانان دانست، بلكه اين بازي به ابزار تبليغاتي مهمي در دست ارتش هاي مهاجم و سركوب گري چون ارتش آمريكا هستند كه در واقع اهداف سياسي، فرهنگي و نظامي خود را براي دستيابي به سلطه ي جهاني و تشكيل امپراتوري صهيوني خود دنبال مي كنند.
غالب اين بازي ها روح و فكر مردم و به ويژه جوانان را ـ چه در جامعه ي داخلي آمريكا و چه در خارج آمريكا ـ هدف گرفته و حاوي پيام هاي زير است:
ـ تجاوزهاي آمريكا به كشورهاي ديگر، از روي اهداف خيرخواهانه و انسان دوستانه است.
ـ آمريكا نماد صلح و دوستي است و هر جنگ و تجاوزي از سوي آن، در راستاي صلح جهاني صورت مي گيرد.
ـ مخالفان آمريكا عناصري شرور و محور هاي شرارت و سپاه اهريمن هستند.
ـ اگر قرار است كسي جهان را از ظلم و تباهي نجات دهد بي ترديد آمريكايي ها هستند. زيرا آمريكا منجي جهان است.
ـ آمريكا با اهداف خيرخواهانه براي نجات انسان هاي دربند از دست بد خواهان و عناصر ضد انسان تلاش مي كند و انواع خطرها را به جان مي خرد.
يك آمريكايي يك قهرمان است.

بنابراين بيخود نيست كه پنتاگون و ارتش آمريكا، به طور مستقيم و غير مستقيم در توليد و توزيع بازي هاي رايانه اي جنگي و نظامي، دخالت دارند. آنان ماهرترين برنامه نويس ها را جذب كرده و تواناترين موتورهاي بازي را خريداري كرده اند و در مواقعي كه نتوانند به شكل دلخواه، بازي هاي رايانه اي مورد نظر را توليد كنند، ساير سازندگان بازي هاي رايانه اي را به اين كار وا مي دارند.
امروزه توليد بازي هاي رايانه اي به حدود 3 تا 4 هزار نسخه مي رسد. بيش از سي مليون نفر در جهان، اوقات فراغت خود را پاي اين بازي ها مي گذرانند و ده در صد اين عده، روزانه بين 4 تا 7 ساعت وقت خود را پاي آن صرف مي كنند.
شايد بتوان ادعا كرد كه بازي هاي رايانه اي به خاطر سهولت دسترسي و جذابيت هاي خاص خود، به عنوان يك رسانه ي محبوب و پر طرفدار، توانسته است از نظر جذب مخاطبان جوان و پر انرژي به طور جدي با هاليوود رقابت كند. هرچند كه خيلي از بازي ها از روي فيلم هاي معروف و پر فروش هاليوود ساخته مي شود، ولي به عنوان مثال جالب است بدانيد در سال 1380 هاليوود تنها پنج مليارد دلار سود داشته است در حالي كه در همين سال سود شركت هاي بازي هاي رايانه اي در آمريكا بيش از سي مليارد دلار بوده است.
اينجانب هيچگونه آماري از تنوع و ميزان رواج بازي هاي رايانه اي در كشورمان ندارم؛ اما آمار و اطلاعات جسته و گريخته اي كه از ديگر كشورها وجود دارد مي تواند وجود تب و تاب اين نوع بازي ها را نشان دهد والبته اگر نگوييم اين تب و تاب در كشور ما بيشتر از آن كشورها نيست، احتمالاً كمتر هم نخواهد بود.
ـ در 75 درصد خانه هاي آمريكايي سيستم بازي هاي رايانه اي وجود دارد.
ـ اكثر استفاده كنندگان از اين بازي ها در آمريكا مرد هستند و بين 7 تا 34 سال سن دارند.
ـ اغلب بازي كنان بازي هاي رايانه اي را پسران 15 تا 24 سال شكل مي دهند.
ـ بازي halo2 در اولين هفته از انتشارش در بازار در ماه نوامبر، 66 مليون دلار فروش داشته است.
ـ علاقه ي خانم ها هم به اين بازي ها رو به افزايش است. درحال حاضر 25 درصد زنان بريتانيايي، 39 درصد زنان آمريكايي و 69 درصد زنان كره اي از بازي هاي رايانه اي استفاده مي كنند.
ـ در سه كشور فوق، متوسط سن زناني كه وقت خود را با بازي هاي رايانه اي مي گذرانند بين 30 تا 35 سال است و به طور متوسط هفته اي 7 ساعت بازي مي كنند و در سال حدود 250 يورو براي خريد آن مي پردازند.
ـ بر اساس پژوهش شركت مايكروسافت، كاربران رايانه هاي شخصي 18 درصد از زمان استفاده از رايانه را صرف بازي مي كنند.
ـ بازي هاي رايانه اي بعد از گشت و گذار در اينترنت و كار با پست الكترونيك، سومين علاقه در بين برنامه هاي رايانه اي است.
ـ در اخبار آمده بود كه يك جوان سي ساله ي چيني كه 6 سال پيش، شركت بازي هاي آن لاين را راه اندازي كرده است، هم اكنون دومين مرد ثروتمند چين با يك مليارد دلار دارايي به حساب مي آيد.
ـ با توجه به درآمد سرشار صنعت بازي هاي رايانه اي، چين قصد دارد تا دو مليارد يوآن در اين صنعت سرمايه گذاري كند.

بنابراين با وجود چنين ظرفيتي، بديهي است كه قدرت هاي جهاني و نظام سلطه به طور عام و آمريكا و سردمدارن صهيوني نظم نوين جهاني به طور خاص، نتوانند از كنار آن بي تفاوت شده و براي تسخير اين نوع رسانه و استفاده از تمام ظرفيت هاي آن براي اهداف و مطامع خود تلاش نكنند.

ادامه دارد ……. 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *